نماد باستانی Ouroboros( آوروبوروس )


نماد باستانی Ouroboros( آوروبوروس )،

همیشه پس ازپایان آغازی هست…

Ouroboros، نماد کیمیاگری دنیای باستان است .

این سمبل ،  مار یا اژدها یی است  [همانند DNA] که مشغول  قورت دادن دم خود است ، همواره خود را ایجاد  می کند و شکل اصلی آن دایره است.

این نماد، به شکل چرخ زمان (چرخ کیمیاگری) می باشد چرخی که در آن 12 شیء به دور1 واحد می چرخند…هدف  این برنامه شبکه ای (چرخه ای ) کاملا آشکار است : حذف توهم گذشت زمان خطی برای جسم ، وازادی عمل برای  روح ، بطوری که به روح اجازه می دهد احساسات جسم درگذشته را  تجربه کند.
Ouroboros با کیمیاگری ، عرفان و  Hermeticism(علوم سحرآمیز وابسته به» هرمس» مصری) همراه است. این نماد نشان دهنده ماهیت چرخشی اشیا ، بازگشت ابدی ، و خیلی چیزهای دیگر که به عنوان چرخه  محسوب می گردند ، و به عبارت بهتر :» تصور آغازی است برای پایان ، که شروعی را به همراه دارد»
در برخی از تمثالها ، نیمی ازمارتاریک و نیمی ازآن روشن نشان داده شده است ، بازتاب چنین چیزی به عنوان نماد یین و یانگ ، طبیعت دوگانه همه چیز را نشان میدهد، اما مهم تر ازهمه این است که اضداد

موجود با هم در تضاد نیستند (تعادل حکمفرماست ).
ریشه های تاریخی
Ouroboros
نماد «مار یا اژدها یی که دم خود رامی خورد» از دوران کهن به ما رسیده است وخاستگاه آنرا می توان به مصر باستان ، نسبت داد…قدمت این نماد به حدود 1600 سال قبل از میلاد  برمی گردد.پس ازعبور از

مصر، این نماد به  Phoenicia ویونان می رسد و توسط فیلسوفان یونانی ، Ouroboros («دم بلعنده»)، نامیده می شود.

در اساطیر نورس (اسکاندیناوی) ، Jormungand مار ، یکی از 3فرزندان  Loki ، شیاد(شیطان) بزرگ ،

که آنقدر بزرگ است که می تواند دنیا را درکام خود فروبرد ودر ضمن دم خود را درلابلای دندان ها یش نگهدارد…!
در اسطوره شناسی هندو ،اژدها بصورت حلقه ای  ، لاک پشتی  را احاطه کرده است که از 4 فیل که دنیارا حمل می کنند،  پشتیبانی و حفاظت می کند.
مار و اژدها نیز در اسطوره های آزتک ها ، چینی ها ، و بومی های آمریکایی به وفور یافت می شوند…
مسیحیان  Ouroboros را به عنوان نمادی از محدوده «محدود شده » این جهان در نظر می گیرند.

( وآن درواقع  چیزهایی بیرونی و ضمنی است که توسط چارچوبی درونی محصور شده اند)
امروزه برخی از فیزیکدانان این  نماد را به عنوان» نماد مدل بسته نظام جهان» مورد استفاده قرار می دهند.

(قانون بقای ماده وانرزی ، هیچ چیز ازبین نمی رود و همه چیز به هم قابل تبدیل است. مترجم)
نماد شناسی ورای نماد Ouroboros
ouroboros دارای معانی متعددی است که مربوط به همدیگرند…بهترین تعریفی که از آن می کنیم از نماد «گاز گرفتن» است ، ماری قصد خوردن دم خود را دارد. ولی واقعا این یعنی چه؟

چه مفاهیمی پشت سر این نماد نهفته است؟ این نماد» طبیعت تناوبی جهان» را نشان می دهد : از ایجاد تخریب ودر تعاقب آن سازندگی  و زندگی از پی مرگ …. ouroboros دم خود را به جهت حفظ زندگی خود می خورد…واو این کار را به منظورتجدید چرخه ابدی وفنا ناپذیری انجام می دهد.

در رسم فوق ، که دراولین  کتابهای کیمیاگری درزمان  کلئوپاترا  آمده است،  نیمه سیاه نماد شب ، زمین و نیروی مخرب طبیعت ، زن، مونث ، یا همان » یین» است. نیمه سفید شکل مار، نشان دهنده نور، روز ، آسمان ، مولد ، نیروی خلاق  ، مرد ، مذکرو بالاخره یانگ است.
کیمیاگری (روش ترکیب فلزات با فلز پست تر به منظور رسیدن به طلا ، نقره ،پلاتین و…)
در کیمیاگری ، ouroboros به عنوان علامت یا نشان حجاری  شده ای » تصفیه » یا پالایش استفاده    شده است  وطبق این علوم باستانی،Ouroboros  نام «مار جهانی بزرگی است «که ، زمین را احاطه کرده است.

کلمه Ouroboros مدتی است که تبدیل به توصیف نماد های مشابهی  در بین تمدنهای مختلف گردیده است …و می شود گفت که این نماد متاثر از فرهنگ های متفاوت است.

مفهوم نمادین آن  ، ماهیت چرخشی فصول  سال؛ نوسانات وجنبشهای  آسمان شب ،خود لقاحی(تولید مثل غیر جنسی)، تجزیه شدن و دوباره ادغام  شدن؛ درک حقیقت و شناخت کامل ؛ وجود دو حالت زنانگی و مردانگی توامان (دوجنسی)- اکثر فرقه هایی که از این نماد به عنوان طرح لوگوی خود استفاده کردند اکثرا اعضای

دوجنسی –هرمافرودیت – داشته اند. مترجم) ؛ آب باستانی ؛  نیروی بالقوه قبل از بارقه ی شروع خلقت ؛ تمایز نیافتگی ، تمامیت ، وحدت ازلی ؛ خودکفایی و ایده شروع و پایان به عنوان یک اصل مستمر بی پایان ازلی.
Ouroboros تضاد زندگی را به خوبی نشان می دهد… آنچه که آن بیان می کند این است که زندگی ازپی مرگ است ومرگ از پی زندگی. ‹پایان من ، آغاز من است.›  اگردر زندگی احساسات خود را مهارکنیم، در نتیجه این کار، معانی  خوب و بد امور کاملا مشخص خواهد بود. این تصویر تنها شاخص منفرد چرخه عمر است  ، چرخه ی عمری که از تولد ، بلوغ وازدواج ، تولید مثل ، گاه خشونتهای منجر به قتل وآدمکشی ،   و نهایتا مرگ تشکیل می شود …دوره ای که به تناوب وسیکلیک طی می شود وارجحیت بر روند خطی عمر دارد…
بنابراین ، شیوه های مرسوم زندگی ما (در کلیت آن بیشتری نسبت به آنچه که واقعا ممکن است ) از یک سری حرکات تکراری تبعیت می کند.

( صبح ها برمی خیزیم ، صبحانه می خوریم ، سر کار می رویم یا نمی رویم (!) ناهار می خوریم ، شب می شود … قدری با خانواده خود کلنجار میرویم …بعد می آییم سر وقت کامپیوتر واینترنت جادویی! وبلاگ یوفولاو ! سرکی به سایتها می کشیم بعدش شام می خوریم می خوابیم …کابوس می بینیم یا رویاهای صادقه بماند…5 نوبت عبادت می کنیم یا نمی کنیم (!) همه و همه تکرار مکررات است . به قول شاعر که می گوید: ازآمدنم نبود گردون را سود وز رفتن من جلال وجاهش نفزود رفتیم به اکراه وندانیم چه بود ، زین آمدن و رفتن و بودن مقصود…مترجم)

«هرآنچیزی  که در بالا وجود دارد ، پس در زیر نیز هست»  ما زاده ی طبیعت هستیم ، ما در واقع آینه تمام نمای طبیعتیم ، زیرا این همان چیزی است که انسان را کاملا بخشی از آن (طبیعت) میداند.

همین تفسیر نمادین که نقل گردید، از اصول ابدی مصریان باستان است که در» الواح زمرد ین Thoth» به آن اشاره شده است.


Ouroboros متصل بالا و پایین
که به شکل 8 لاتین  بوده واز این مفهوم نمادین منشعب شده است ، بسیاری از فرهنگ های مختلف  ،سهمی از این مار بزرگ اژدها مانند برده اند، (برای مثال نماد مارJormungandr ، از اسطوره «ایگدراسیل» یکی از این هاست). در برخی از فرهنگ ها که دیدن تصویر به عنوانی مفید نیست ، اما تصاویر بدی مثل عکس شیطان آموزنده و عبرت آموز است…


(تصاویری از Jormungandr)

لازم به ذکر است که نمادی مثل  Ouroboros چیزی است که» کارل گوستاو یونگ» ازآن  به عنوان نمونه اولیه ( archetype ) نام می برد، و به نظر می رسد  این نماد راه خود را در ذهن ما بطور آگاهانه ونیز

ناخودآگاه باز کرده است و درطول زمانهای کهن تا به امروز در فرم های مختلف ظاهر شده است.

درقرن 19 شیمیدان آلمانی Kekule  ککوله شبی خوابی دید که زندگی اورا تغییر داد!

اوکه با فکر تحقیقاتش به خواب رفته بود در رویایش دید «ماری دم خود را در دهان خود گرفته است»

یک روز پس از دیدن این رویای کاملا مبتنی بر» واقعیت خاموش» او که مشغول تحقیق در موردساختار مولکولی بنزن بود وبعلت نبود تجسم ساختار مولکولی کارعلمی او متوقف شده بود ، ناگهان متوجه تعبیر رویای خودش شد: تعبیر خواب به معنای آن بود که ساختار کربن در مولکول بنزن بصورت  «حلقه ی بسته «بود. ماری حلقوی باعث  موفقیتی شد که  او لازم داشت !
اسطوره دیگری که اشاره ای به Ouroboros تخمگذار درکنار دریا ، می کند که جهان را احاطه کرده  است وPontus نامیده می شود. Ouroboros جهان را احاطه کرده است،  تمام چیزهای شناخته شده و ناشناخته  دراحاطه آن هستند… ودرداخل این حلقه ، حمایت و حفظ تعادل دنیوی  مورد نظر است .

معنای این نماد تزریق زندگی به مرگ است و جوانه زدن زندگی از مرگ  .

فرم نماد فک قفل شده مارعدم تحرک را نشان می دهد اما در عین حال ما آنرا به صورتهای دیگر

در معنای «جنبش همیشگی وازلی/جاودانی »  از طریق حلقه های دوگانه نمادهای مصری می بینیم .

(مثل DNA . مترجم)

سرنخ اولیه این نماد مصر است وقدمت آن به  1600 -1700 پیش از میلاد  برمی گردد .


«همه چیز یکی است!» این فریاد Ouroboros از Alexandrian مصر است.

مار «Ouroboros » در مصر باستان.

پاپیروس مصر متعلق به Dama Heroub ، سلسله پادشاهی 21
زودیاک (منطقه البروج .مترجم) به عنوان دم مار نشان داده شده ، خوردن Ouroboros نماد ابدیت زمان و مرز جهان است. در زیر آن ، دو شیر Routi نمادهای  (‹دیروز و فردا›) هستند،نشانه ای  از رستاخیز ،  ودر

نهایت  ، حمایت از نوزاد خدای خورشید است.
آن به یک  ارتباط قوی اشاره می کند ، به آنچه که به عنوان وجود دو حالت زنانگی و مردانگی توامان(آندروژنی) شناخته شده است… وجود دو حالت زنانگی و مردانگی توامان متحد کننده اصول نر و ماده با همدیگر است. (وجود کروموزومهای xx درزنان وxy درمردان ووجود نیمه گمشده مرد در زن ونیمه گمشده زن در مردان وبروز حالات واحساسات جنس مخالف ومتضاد در هردو جنس که موضوعات بحثهای

روانشناسی است . مترجم)

این پایان ، آغازی  برای تلاش بنیادین بشر است که کلیت مراسم تولد و خلقت را درک کند…

این بر خلاف ایده وجود دو حالت زنانگی و مردانگی توامان(آندروژنی) است ، حالتی از دوگانگی که کامل شده است. وبازگشتی است به تمامیت  وجود…


Ouroboros هفت تکه ای آزتک ها

پیگیری نماد  Ouroborosدر فرهنگهای مختلف  پروژه ای در دانشگاه مینه سوتا بوده ، که تا به حال های طرحهای  بزرگ و متنوعی از این archetypes  یافته اند که بسیار چشمگیر است.

پژوهشگران محترم می توانند با مراجعه به سایت دانشگاه مینه سوتا وپیدا نمودن لینک اصلی مطلب

تحقیقاتی از آن بهره مند شوند.مترجم)
کارل گوستاو یونگ دراین مورد چه می گوید؟

کارل یونگ ، روانشناس سوئیسی  ouroborosرا به عنوان نمونه اولیه و ماندالای  اساسی کیمیا می شناسد.

یونگ تعریف رابطه ouroboros با علم کیمیا را چنین بیان کرده است :
کیمیاگران ، که مورد ماهیت فرایند جدا سازی مواد بیشتر از ما دانشمندان مدرن می دانستند ، این پارادوکس/تضاد را از طریق سمبل ouroboros  دریافته بودند ،  ماری که دم  خود رامی خورد. در عکس قدیمی از ouroboros آنها سیستم چرخشی مواد وقابلیت تبدیل انها را به هم دریافتند…

این نماد دراماتیک شیوه ای از جذب در جامعه است و جذب از جنبه مخالف ، برای مثال  سایه که در غیاب نور تشکیل می شود….

این یک فرایند انعکاسی یا فید بک  است در عین حال نماد جاودانگی ، وبدون شک از ‹ناخود آگاه انسان سرچشمه می گیرد. (مجموعه آثار ، جلد 14 para.513)
نماد شناسی آسمانی
اعتقاد بر این است که Ouroboros الهام گرفته از کهکشان راه شیری  است،
برخی از متون کهن اشاره به مار نورانی ساکن در آسمانها شده است.

:Sagittarius صورت فلکی کمانگیر در قلب  کهکشان راه شیری.

مرکز کهکشان راه شیری ما در صورت فلکی برج قوس.

کهکشان راه شیری الهام بخش سمبل Ouroboros است. افسانه هااشاره به» نور مار ساکن درکاینات «می کنند.

در کهکشان راه شیری که نشان همین  مار است، منظومه ای در نقطه مرکزی در نزدیکی صورت فلکی قوس مشاهده می شودکه همانند این مار درحال خوردن  دم خود می باشد …

Ouroboros در ستارگان

کهکشان راه شیری ، چرخه بزرگ زمان را نگه داشته است و وقتی که زمان به پایان برسد تغییرات فاجعه بار روی خواهند داد…

. نشان  Aion Suntelia برآمدن خورشید از دهان ouroboros است که دقیقا ، در تاریخ 21دسامبر  2012        رخ خواهد داد..!

که در ارتباط با تقویم تاریخی مایاها به عنوان نمادی از تکامل هوشمندانه در کیمیای زمان به شمار می اید. این همچنین به اسطوره Quetzalcoatl  اشاره می کند  وخلاصه آن ایجاد تغییرات سریع  و» تبدیل  زمین به حلقه آتش» است.

یونانیان  این زمان را Aion Suntelia   نامیده اند که به معنای  «زمان پایان عصر» است.

مورخان باستانی  یونان و به ویژه افلاطون پایان عصر را » چرخه ی فاجعه » نامیده اند…!

کلمه ای  AION توسط نماد   Ouroboros تعبیر وتفسیر شده است…

تصاویر :

Ouroboros و درخت زندگی

بالا چپ = مثلث دوگانه سلیمان
پایین = Ouroboros تلطیف شده در آزمایشگاه کیمیاگری قرون وسطی در هایدلبرگ

راست=  Janus  (ترسیم شده در 1608میلادی)

بالا-چپ= Ouroboros ارتباط بین انسان و خدا / پایین= Ouroboros چینی

از سلسله چو ، 1200 پیش از میلاد).

بالا-راست = پیش از 1400میلادی ژاپن / پایین = هندوستان

بالا- چپ = Ouroboros زمینی از نشانها یAlciato
پایین = Ouroboros اقیانوسی از نشانها ی Alciato

بالا راست = طرح اواخرسال  1700 میلادی است
پایین = آرم انجمن تئوزوفی (مادام بلاواتسکی)

موخره : همانطوری که ذکر شد نمادی است با معانی مختلف ، در فرهنگها وتمدنهای مختلف …

بیایید تلنگری به ذهنمان بزنیم !

پرسش من این است : از دید گاه باستان شناسی فضایی ، Ouroboros نماد «سیاهچاله » نیست !؟ همانطوری که می دانیم و می دانید، سیاهچاله ها اجرامی هستند که بعلت گرانش فوق العاده زیادشان حتی نور هم نمی توانداز سطح ان بگریزد ودر نتیجه دربین سایر اجرام کهکشانی غیر قابل رویت بوده و تنها با مقدار اشعه گاماواشعه ایکسی که از خود ساتع می کنند ، قابل ردیابی هستند…شاید فرازمینیان به پیشینیان ما آموخته بودند

که سیاهچاله ها چیستند چه ماهیتی دارند ونوعی خاص ازآن (کرمچاله ) می تواند به صورت دالانهایی برای

مسافرت بین کهکشانی شان مورد استفاده قرار گیرد…واین نماد ساده شده ومتبادر به ذهن را ابداع کرده اند.!

عکسهای زیر را ببینید:

شاید روزی برسد که خط بطلانی بر تمامی باورهای مان از تمدنهای های باستان بکشیم وحقیقت دنیا های باستانی آغازی بر پایان واقعیت تمدن ما باشد …

از دوستان عزیزم خواهشمندم با نظرات ، انتقادات وپیشنهادات خود مارا در ادامه این راه یاری نمایند.

قربون همگی شما….

با تشکر از رامتین عزیز وتمامی دوستان یوفولاو

فرهاد 2012 جمعه هشتم مردادماه 89 خورشیدی
منبع مورد استفاده : http://www.crystalinks.com/ouroboros.html

دانلود فايل ورد مطلب: Ouroboros، نماد کیمیاگری دنیای باستان

پ . ن : با تشكر و سپاس فراوان از فرهاد عزيز. خيلي مايل بودم راجع به اين نماد بدانم. چيزي كه مثل هميشه جالبه يكي بودن اين نماد در گذشته بين تمدنهاي مختلف در حاليكه از وجود يكديگر با خبر نبوده اند.

Posted on آگوست 3, 2010, in نماد باستانی Ouroboros( آوروبوروس). Bookmark the permalink. 89 دیدگاه.

  1. مرسی خیلی عالی بود
    این اورابوراس رو زیاد شنیده بودم ، نمیدونستم چیه ؟
    حتی تو بازی rezident evil 5

  2. مرسی خیلی مطالب جالبی دارین تو سایت

    شاید یه مارک معروف بوده تو اون زمان که خیلی فروش داشته همه جا معروف شده بوده.(هه)
    مرسی از فرهاد

    • دوستان گرامی درود
      من می خواستم شما را با یکی از نزدیکترین ارمهای بزرگ تاریخ که پر از رمز و رازهای زیاد میباشد آشنا کنم شاید شما به علت مشغول بودن ذهنتان به ان توجه نکردید
      ارم بزرگ ایرانیان که تمام رمزهای عالم در ان نهفته ولی کسی ان را مورد توجه قرار نداده
      فر و هر یا همون فروهر
      تمام فلسفه ها و سوالات نهفته دنیا در ان قرار گرفته بهتره کمی هم به ایران باستان برگردیم تا متوجه شویم ما تاریخ را ساختیم
      واژه «فروهر» در زبان اوستایی «فروشی farvashi» و در زبان پارسی کهن(هخامنشی) «فرورتی farvarti» و در زبان پهلوی «فروهر fravahar» میگویند و این واژه در گاتاها دیده نمیشود.در آیین زرتشتی آدمی دارای پنج نیروی نهادی است که در یسناها هات ۲۶ بند ۴ از هر پنج تای آن باهم یاد میکند که بدینگونه است:۱-اهو (انگهو در اوستا) که نیروی جنبش و زندگی است همان جان میدانند.۲-دئنا یا دین که بینش درونی و وجدان است.۳-بئوذ که نیروی پنجگانه دراکه است.۴-روان که نام اوستایی آن اورون است و این روان پاسخگو کردار آدمی و گزینش میان خوب و بد و به گفتار دیگری از دیدگاه من همان اندیشه و مینو است.روانپزشکان نیز به درمان این روان یا اندیشه می پردازند.۵-فروهر که جوهری است بی وزن و بی پایان پاک که روان است.فروهر تنها نیرویی است که پس از مرگ آدمی می ماند و از بین نمیرود.

      برخی آدم سالخورده در فروهر نشان دانایی و کارآموزدگی و سه ردیف پر در بالها را نشان پندار و گفتار و کردار نیک دانسته اند.

      در بالا نگار گوی بالدار بدون نیم تنه پیکر آدمی در دیواره های شوش هخامنشی میتوانید ببینید نگار بالا نشان میدهد که گوی بالادار در فروهر چیزی بیشتر از نشان دادن پندار و گفتار و کردار نیک و یا سپندا و انگره مینو است.من میپندارم که آن گوی بالدار نماد کانون آفرینش باشد.به گفته دوست گرامی آقای بهرام ساسانی فروهر بدون آدم سالخورده ایرانی هرچه در ایران باشد نیست زیرا این نقش در میانرودان و مصر نیز یافت شده است و گویی این نقش از دیوارهای ایلامیان بوده که هخامنشیان آن را از بین نبرده اند.

      در اینجا گوی بالدار را میبینیم که آدمی سالخورده از درون آن پدیدار میگردد که در دستی گویی دارد و دست دیگر را به سوی جلو اشاره کرده است.این فروهر در بالای سر داریوش بزرگ در بیستون است که بال آن ۶ لایه دارد که لایه آخر ۷۲ پر دارد که ۳۶ پر در هر سو و لایه پس از آن ۲۹ پر در هر سو و لایه سوم ۲۱ پر در هر سو دارد.۷۲ پر را نشان از ۷۲ بخش اوستا و ۲۱ پر را نشان از ۲۱ پوشینه اوستا پنداشته اند.در گمان من آن آدم سالخورده نماد روان آفرینش کهن سال است که از کانون آفرینش به بیرون می آید و رنگ میگیرد و آن گوی که در دست او است اشا یا راستی یا هنجار آفرینش است.روان آفرینش با در دست گیری و انجام دادن اشا یا هنجار آن همیشه به سوی جلو در جنبش است و همواره دگرگون میشود و پیروی از اشا بر گفته گاتاها خوشبختی روان آفرینش را دارد.
      ر پاره‌اي از نگاره‌ي فروهر يادآور اهميت و مسوليت فروهر در زندگي است:

      1- سر: سر فروهر به‌صورت مردي سالخورده است تا با ديدن آن به‌ياد آوريم كه فروهر مانند بزرگان و افراد مسن ما را راهنمايي مي‌كند.

      2- دست‌ها: دست‌هاي فروهر به‌طرف بالاست به‌خاطر آنكه هميشه به اهورامزدا توجه داشته باشيم.

      در دست فروهر حلقه‌اي وجود دارد كه آن‌را نشانه‌ي احترام به عهد و پيمان مي‌دانند.

      3- بال‌ها: بال‌هاي فروهر باز است. چون با ديدن بال‌هاي باز، ذهن انسان متوجه پرواز و پيشرفت شده و از ديدن اين دو بال باز فورا به ياد مي‌آورد كه فروهر او را به‌سوي پيشرفت و سربلندي راهنمايي مي‌كند.

      همچنين هر بال خود داراي سه بخش است كه نشانه‌ي انديشه‌نيك، گفتار نيك و كردار نيك بوده و با ديدن اين سه بخش آگاه مي‌شويم كه هرگونه پيشرفتي بايد از راه درست يعني به‌وسيله‌ي انديشه و گفتار و كردار نيك انجام شود.

      4- دايره ميان شكل: دايره خطي‌ است منحني كه از هر نقطه‌ي آن شروع كنيم باز به همان نقطه خواهيم رسيد. منظور از اين دايره در ميان فروهر، نشان‌دادن روزگار بي‌پايان است. به اين معني كه هر عمل و كرداري كه در اين زندگي (روي دايره) صورت گيرد نتيجه‌ي آن در همين دنيا متوجه انسان است و اثر آن باقي خواهد ماند. (باز به همان نقطه از دايره خواهد رسيد). و در جهان ديگر روان از پاداش يا جزاي آن برخوردار خواهد شد.

      5- دامن: دامن فروهر از سه قسمت به‌وجود آمده كه نشانه‌ي انديشه و گفتار و كردار بد است . از مشاهده‌ي اين سه بخش درمي‌يابيم كه همواره بايد انديشه و گفتار و كردار بد را به زير افكنده، پست و زبون سازيم. (همانطور كه دامن در زير قرار دارد)

      6- دو رشته‌ي آويخته: اين دو رشته نشانه‌ي سپنتامينو (مينوي خوب) و انگره‌مينو (مينوي بد) است كه هميشه ممكن است در انديشه‌ي انسان ظاهر شوند . وظيفه‌ي هر زرتشتي اين است كه خوبي را در انديشه‌ي خود قرار داده و بدي را از آن دور كند (نيك بينديشد).
      ایا به نظر شما همین است وبس شکل را موشکافی کنید منتظر نظراتتان هستم
      عکس فروهر نتونستم اپ کنم

  3. مرسی عالی بود

    راستی یکی این خبر رو ترجمه کنه تو سایت یاهو هست یه چیزی درباره خورشید هست اما به نظرم نگران کنندس 😦

    http://news.yahoo.com/s/space/20100803/sc_space/spectacularnorthernlightsshowsignalssuniswakingup

    • درود بر آرمین گرامی ام…
      نمایش تماشایی شفقهای شمالی خورشید
      امواج خورشیدی بیدار شده اند…
      به گزارش اسوشیتد پرس = در این عکس اشعه ایکس که توسط ناسا ارائه شده،
      خورشید در اوایل صبح روز یکشنبه ، 1 اوت 2010 نشان داده شده است. …
      http://www.space.com

      pace.com s—سوم اوت 3 ، 1:00 به وقت جهانی
      منجمان آماتوری در ارتفاعات بالا می تواند این شفقهای خورشیدی را بینند، شفق شمالی ، سه شنبه و چهارشنبه : پس از کششی نسبتا آرام ، به نظر می رسد خورشید درحال سرازیر کردن مقداری از انرزیهایش
      است.

      فوران سطح خورشید اوایل یکشنبه ، انفجار تناژ بالایی از پلاسما (اتم های یونیزه شده) را به فضا گسیل کرد
      .جهت حرکت این اتم ها به سمت زمین است و می تواند نور خیره کننده ای درطی این فرایند ایجاد کند.

      لئون گلوب از مرکز فیزیک نجومی. هاروارد اسمیتسون گفته»این اولین فوران عمده خورشید با عملکرد زمین است.» که ادامه ان در اوایل 4اوت انتظار می رود .
      درضمن ناسا رصدخانه دینامیک خورشیدی را راه انداخته که کار آن بررسی اسرار عملکرد درونی خورشید است.

      برای دیدن عکس ها از شفق شمالی روی عکس کلیک کنید

      اسوشیتد پرس
      لئون گلوب می گوید» یه نظر ما این انفجار زیبا است،» «و شاید هاله های نورانی زیباترازاین به نمایش در می آیند «مشاهدات aurorae شفقها معمولا درکانادا و آلاسکا ، اما حتی skywatchers در شمال سرزمین اصلی ایالات متحده در حال گفت آنها می توانند به سمت شمال و سه شب چهارشنبه برای موج دار «پرده» از نور سبز و قرمز ، نگاه کنند.

      هنگامی که ذرات تاج خورشید به زمین می رسد ، ذرات انرژی پایین خورشیدی توسط خطوط میدان مغناطیسی به سمت قطب جریان پیدا می کنند. در این روند ، برخورد ذرات با اتم های نیتروژن و اکسیژن در جو زمین ، ایجاد اثری مشابه علائم نئون مینیاتوری بوجود می آورد.

      اثر متقابل ذرات خورشیدی با میدان مغناطیسی سیاره ما به طوربالقوه باعث ایجاد توفان های وابسته به جاذبه زمین ، و یا اختلال در مگنتوسفر زمین می گردد و در حالی که aurorae شفقها معمولا فقط در ارتفاعات بالا قابل مشاهده است، نور آنها می توانند تا حتی در ارتفاعات پایین تر آسمان نیز دیده شوند…

      فعالیت خورشید معمولا در جریان چرخه نسبتا قابل پیش بینی و به طور معمول در یک چرخه حدود 11 سال طول می کشد مدت زمانی که لکه های خورشیدی وجود دارد فعالیت ونوسانات امواج به ان لکه ها
      بستگی دارد ….

      آخرین اوج و حداکثر انرژی خورشیدی در سال 2001 رخ داد. مدت. فوران های اخیر خورشیدی یکی از نشانه هایی است که خورشید درحال بیدار شدن از خواب می باشد.

      (ولی این زیبایی مثل آن است که ماه را ازراه دور ببینیم ولی وقتی روی ان فرود میاییم وآبله رویی
      انرا می بینیم وچهره زشت ان برای ما هویدا می شود…تمام این قضایا زیر سر پروژه ای مخرب به نام
      » هارپ» است…) راستی هارپ چیست؟؟؟!

      • 1- برخورد نزدیک ازنوع اول : (پروژه هارپ)
        ردپاي «هارپ» در زلزله هائيتي
        دو پايگاه اينترنتي مدعي شدند آمريکا با استفاده از سيستم اب و هوايي مشهور به هارپ موفق به راه اندازي زلزله اخير هائيتي و سرماي شديد در اروپا شده است. پايگاهاي اينترنتي «آلترانفو» و «لوپست»در گزارش خود ازاين مدعا آورده اهند: بسياري از دانشمندان پنج قاره معتقدند که زمين لرزه هائيتي (7/3ريشتر) به کمک سيستم آب و هوايي «هارپ» ايجاد شده و آمريکا به کمک اين سلاح نه تنها موجي خارق العاده از سرما را در اروپا پديد آورده تا تلاش هاي مخالفان جهاني با پديده گرم شدن آب و هواي کره زمين را مسدود سازد، بلکه بلافاصله نيز زمين لرزه «ويرانگر» هائيتي را تدارک ديده تا ناوگان خود را با هدف نهايي اشغال کوبا و ونزوئلا، در درياي کارائيب مستقر سازد. گروهي ديگر از دانشمندان که آنها نيز آمريکا را به استفاده از سلاح «هارپ» متهم مي کنند، دليل ايجاد زلزله در هائيتي و «اشغال نظامي» سريع اين کشور را وجود ذخاير نفتي غني آن مي دانند که چيزي از ذخاير نفتي ونزوئلا کم ندارد. اين کارشناسان با تاکيد بر اينکه آمريکا قطعا در هائيتي از سلاح «هارپ» استفاده کرده است، به اظهارات «زبيگنيو برژينسکي»، مشاور سابق «جيمي کارتر» و مشاور کنوني «اوباما» اشاره مي کنند که «هارپ» را سلاحي براي بي ثبات کردن کشورهاي غيرمتحد با واشنگتن توصيف کرده است. به گفته «برژينسکي»، «تکنولوژي روش هايي را در اختيار کشورهاي بزرگ قرار مي دهد که به کمک آن مي توانند جنگ هايي سريع و غافلگيرکننده به راه اندازند بدون آنکه حتي نيروهاي امنيتي شان در جريان قرار گيرند.» او اضافه مي کند: «ما روش هايي در اختيار داريم که به کمک آنها مي توانيم تغييراتي در آب وهوا، از جمله خشکسالي و توفان به وجود آوريم، و اين امر مي تواند توانايي هاي يک دشمن بالقوه را تضعيف و آن را به پذيرش شرايط ما وادار سازد.» از ديدگاه کارشناسان، آنچه درمورد زلزله هائيتي تعجب برانگيز است اين نکته است که اين زمين لرزه در منطقه اي به وقوع پيوسته که «زلزله خيز» نيست، ضمن آنکه اين کشور فقير و کوچک در نزديک به منطقه اي در پورتوريکو قرار دارد که شعبه اي از سيستم هارپ در آن مستقر است. در اين حال، زمين لرزه در ساعتي از روز به هنگام غروب آفتاب که آسمان به سرخي مي گرايد و غبارآلود به نظر مي رسد، ايجاد شده تا وضعيت آسمان وضعيت حاصل از استفاده از سلاح «هارپ» را بپوشاند. از ديگرسو، کارشناسان از خود مي پرسند چگونه چنين زلزله شديدي مي توانسته صرفا در نقطه اي کوچک به وقوع بپيوندد بي آنکه مناطق نزديک به آن مانند جمهوري دومنيکن حتي آن را احساس نکنند و هيچ سونامي نيز ايجاد نشود؟! اين درحالي است که هيچ کارشناس برجسته اي در رسانه هاي شمال آمريکا و کارائيب در شب حادثه درمورد رويدادي به اين عظمت اظهارنظر نکرده است. نيروي دريايي آمريکا هم اکنون هائيتي و بانک مرکزي آن را در اشغال دارد که پايگاهي براي پولشويي اين کشور بوده است. نيروهاي آمريکايي همچنين از هنگام ورود به هائيتي به هيچ داوطلب کمکي اجازه ورود به اين کشور را نداده، کار کمک رساني به مردم را مختل کرده اند و ابتکار عمل را نيز از ديگر کشورها از جمله فرانسه گرفته اند. در اين راستا، «آلن ژوايانده» وزير مسئول کمک رساني بشردوستانه فرانسه از سازمان ملل خواسته است نقش آمريکا را در اين ميان «روشن» سازد. گفتني است که سيستم «هارپ» سلاحي آب و هوايي است که از طريق ارسال يک انرژي فوق العاده به لايه يونوسفر (لايه فوقاني اتمسفر)، مولکول هاي آن را به تپش انداخته و به بازتاب قدرتمند اين انرژي وادار مي سازد. اين انرژي پس از «کاناليزه» شدن مي تواند اختلالاتي مانند خشکسالي، بارش برف و باران، سرماي شديد، سونامي، توفان، زلزله و… در نقطه تعيين شده، به وجود آورد. اين سلاح آب و هوايي به مجموعه نظامي -صنعتي بيلدربرگ (اربابان جهان) تعلق دارد.ضمنا مقاله اي در همين زمينه تحت عنوان «پروژه هارپ سلاح مخوف و چند منظوره اربابان قدرت» در يازدهم آبان ماه امسال در صفحه «دريچه اي به جهان» به چاپ رسيد.

        منبع خبر: انتخاب نیوز

        منتشر شده در: http://az-soraya.blogfa.com/
        با تشکر از مدیر این وبلاگ

  4. مرسی فرهاد عزیز . اینکه گفتین Ouroboros میتونه نماد سیاه چاله باشه بنظرم خیلی جالب اومد .

  5. مرسي خيلي خوب بود.

  6. بابک واقع بین

    ما داریم کم کم به تاریخ پایان دنیا نزدیک میشیم .درست در 21 سپتامبر2012 تمدن و تاریخ ما انسانها با برخورد یک شهاب سنگ عظیم که به اعتقاد برخی نیبیرو نام دارد از بین میرود ولی دوباره چرخه حیات از نو شروع میشود . درست همانند 20000 سال پیش و قبل از نابودی تمدن و انسانهای آتلانتیس.چرخه پنجم انسانها بر اساس تقویم مایایی ها پایان مییابد و چرخه ششم از نو شروع میشود با باقی ماندن شاید چند صد انسان در کل دنیا

    • منم با آقا بابك موافقم. چون همين اتفاق فبل از اين در زمان حضرت نوح هم رخ داد و ما ادامه همان قوم نجات يافته ايم.اما احاديث و قرآن مسئله اي را بيان ميكنند كه ما آخرين نسل از انسانها هستيم كه جاي تامل دارد . شايد اين حادثه اين بار قابل جلوگيري نباشد.

    • بابک جان این حرفی که شما میزنی تنها وتنها یه فرضیه است که به دست فیلم سازها افتاد حتی یه منبع علمی این حرف رو تایید نکرده!!

  7. 2- برخرد نزدیک از نوع دوم:
    پروژه «هارپ» سلاح مخوف و چند منظوره اربابان قدرت
    پروژه «هارپ «، جايگزين زميني طرح «جنگ ستارگان»، به واسطه قدرت هاي متعدد و خارق العاده اي كه پديد مي آورد، «سلاح نهايي» آمريكا محسوب مي گردد. با «هارپ»، ارتش آمريكا قادر خواهد بود طرح «جنگ ستارگان» خود را در شكلي اقتصادي تر، اما بسيار خطرناكتر، از سر بگيرد، با اين تفاوت كه اين بار طرح برروي كره زمين انجام مي پذيرد.

    اشاره
    بدون شك، فجايع طبيعي در هر دوراني به وقوع پيوسته و خساراتي گاه جبران ناپذير به بار آورده اند. اما، آنچه امروز كمتر از گذشته طبيعي مي نمايد شدت عجيب و بي سابقه اين پديده هاي به ظاهر طبيعي است كه اغلب با بستر فصلي خود در ناهماهنگي كامل بسر مي برند. اين بي نظمي هاي آب و هوايي عموماً به حساب تأثيرات گازهاي گلخانه اي گذارده مي شوند. اما آيا حقيقتاً ارتباطي ميان تغييرات آب و هوا و اثرات گلخانه اي اين گازها وجود دارد؟ موضوعي كه مدت هاست سفره رسانه ها و فعالان صلح سبز را رنگين كرده و به بهانه اي براي توجيه علت هر فاجعه طبيعي تبديل گرديده است. اما، آنچه از همگان پنهان مانده و توجهات را كمتر به خود معطوف مي دارد، اين واقعيت است كه امروز خطري تازه، از نوعي ديگر، سراسر جهان را تهديد مي كند كه با تغييرات عجيب وضعيت آب و هوا در ارتباط است و در راستاي بلندپروازي هاي كشورهايي كه خود را يك «قدرت» و «ارباب جهان» مي دانند، عمل مي كند. و آمريكا يكي از همين اربابان «خودخوانده» است كه در ادامه بلندپروازي هاي «جنگ ستارگان» خود در تلاش براي دستيابي به سيستم تسليحاتي بسيار گسترده اي است كه قادر است اعماق زمين را در جست وجوي پايگاه هاي مخفي بكاود، تمامي اشكال ارتباطات هرتزي را متوقف سازد، بر رفتارهاي انساني تأثير گذارد، جريانات آب و هوايي را تغيير دهد، هواپيماها را همانند مايكروفري كه به كمك امواج كوتاه عمل مي كند، در آسمان «بريان» كند، و يا انفجارهايي به قدرت يك بمب اتمي پديد آورد. اما، نه فقط آمريكا… و اگر چه «به ظاهر» هيچ نشاني حكايت از استفاده از اين تكنولوژي مرگبار ندارد، اما موضوع آنقدر جدي است كه سازمان ملل در حاشيه بحث هاي خود پيرامون تأثيرات گازهاي گلخانه اي بر آب و هوا، پرداختن به مسئله «جنگ زيست محيطي» را نيز آغاز كرده است. هرچند كه، به رغم اطلاعات علمي موجود مسئله دست بردن در وضعيت آب و هوا با اهداف نظامي هرگز بخشي از برنامه سازمان ملل درمورد تغييرات آب و هوا نبوده، پيامدهاي تكنولوژي نظامي بر وضعيت آب و هواي جهان محور هيچ گفتماني را تشكيل نداده و هيچكس را نيز نگران نكرده است. و بحث هاي جاري پيرامون تغييرات آب و هوا كه صرفا بر موضوع گازهاي گلخانه اي متمركزند، نيز به هيچوجه اهداف استراتژيك و دفاعي واشنگتن را به زير سؤال نمي برد.

    تكنيك هاي تغيير محيط زيست به اهداف نظامي بخشي از تحقيقاتي را تشكيل مي دهندكه اطلاعات چنداني درمورد آنها در دست نيست، چراكه در پس ديگر پروژه هاي ارائه شده با هدف بهبود شرايط زيست محيطي پنهان اند. با اين حال، «لوك مانپائي» پژوهشگر محيط زيست، خاطرنشان مي سازد، «از سال هاي دهه 1950، گزارش ها و بيانيه هايي رسمي در آمريكا انتشار يافته است كه بر فوايد نظامي تكنيك هاي تغيير شرايط آب و هوا تأكيد دارند. و از آن زمان، تحقيقات در جهت كنترل عناصر طبيعي هرگز متوقف نگرديده، حداكثر آن كه كنوانسيون سال 1977 پيرامون ممنوعيت استفاده از تكنيك هاي تغيير محيط زيست با اهداف نظامي و يا هر هدف خصومت آميز ديگر، از سرعت اين تحقيقات كاسته است.»

    پروژه «هارپ»(High-Frequency Active Auroral Research Program HAARP) ، جايگزين زميني طرح «جنگ ستارگان»، به واسطه قدرت هاي متعدد و خارق العاده اي كه پديد مي آورد، «سلاح نهايي» آمريكا محسوب مي گردد. با «هارپ»، ارتش آمريكا قادر خواهد بود طرح «جنگ ستارگان» خود را در شكلي اقتصادي تر، اما بسيار خطرناكتر، از سر بگيرد، با اين تفاوت كه اين بار طرح برروي كره زمين انجام مي پذيرد.

    در واقع، همه چيز از سال هاي دهه 60 و ارائه طرحي به منظور تسهيل ارتباط با زيردريايي ها آغاز گرديد. چراكه، تنها راه ارتباط با زيردريايي ها كه به دليل قرار گرفتن در اعماق آب ها فاصله بسياري با سطح دارند، استفاده از امواجي با طول موج بسيار كوتاه است. اما، استفاده از اين گونه امواج نصب آنتن هاي بسيار بزرگ را مي طلبد. بنابراين، آنچه اين طرح بايد ميسر مي ساخت، ايجاد آنتني عظيم آنهم در لايه هاي فوقاني آتمسفر بود.
    هارپ چيست؟

    «هارپ» يك فرستنده امواج الكترومغناطيسي است كه آسمان را هدف گرفته، الكترون هاي آزاد لايه يونوسفر را در بالاي آتمسفر در ارتفاع حدود 275كيلومتري كه از دمايي معادل 1400 درجه سانتيگراد برخوردار است، «منقلب» مي سازد و با اين كار مقادير زيادي انرژي به آنها منتقل مي كند. بدينسان، دما مي تواند تا 20درصد افزايش يافته، اين مناطق را كاملا منبسط سازد.

    با دستكاري در اين تزريق نيرو به يونوسفر، نوسانات وسيعي در اين لايه حاصل گرديده، آن را به آنتني با طول موج هاي بسيار مهم و فركانس هاي بسيار پايين (از 40 هرتز تا يك هزارم هرتز!) تبديل مي كند. برد اين امواج بدين ترتيب به هزاران كيلومتر رسيده، آنها را قادر مي سازد در هر چيزي بر روي كره زمين حتي بدن انسان، نفوذ كنند.

    «هارپ» پروژه مشترك نيروي هوايي و دريايي آمريكاست، اگرچه روس ها نيز از خيلي پيش بدان توجه دارند و اروپايي ها نيز به رغم اعتراض هايشان در خفا و از نزديك آن را دنبال مي كنند. چرا كه، كدام قدرت از تسلط كامل بر كره زمين و افراد بشر بيزار است؟

    پايگاه رسمي «هارپ» در «گاكونا» آلاسكا واقع است. اين پايگاه از 360 آنتن به ارتفاع 72 پا تشكيل گرديده كه بر زميني به وسعت 400 كيلومترمربع اشراف دارند. امكان تأسيس و نصب اين آنتن ها از سوي مالكان چاه هاي نفتي همجوار فراهم آمده است.

    تكنولوژي مورد استفاده پروژه «هارپ» براساس تجاربي پنهان كه سال هاست در اين منطقه كوچك انجام مي پذيرد، استوار بوده و پيشرفت هاي بسياري داشته است. هدف عمده «هارپ» كه در اصل يك سلاح كشتار جمعي است كه بخشي از برنامه نظامي «جوينت ويژن 2020» (Joint Vision 2020) آمريكا به حساب مي آيد، عمدتا بر دانش دما و كنترل انديشه به منظور آزمايش بر روي مردم متمركز مي گردد. اين طرح به ظاهر با هدف كاوش ذخاير نفتي و كاني ارائه گرديده است، اما اهداف پنهان آن خطري براي بشريت محسوب مي شود.

    اجراي پروژه «هارپ» بسياري از دانشمندان و كارشناسان تسليحاتي، و نيز نمايندگان پارلمان اروپا را بسيار نگران كرده است. به طوري كه، يك كارشناس انرژي به نام «گراتان هيلي» كه مشاورت نمايندگان پارلمان اروپا را برعهده دارد، هم اكنون درحال جمع آوري اسنادي است تا به كمك آنها بتواند به اين طرح «پايان جهاني» خاتمه بخشد. و «مگوا هالووت»، نماينده بلژيكي كه رياست گروه سبزهاي پارلمان اروپا را عهده دار است، مسئوليت اين پرونده را به عهده گرفته، مسئوليت رسمي پيگيري درخواست هاي اعضاي گروه خود براي توضيح و وادار ساختن پارلمان اروپا به فشار بر ناتو- و از اين طريق، وادار كردن آمريكا به پاسخ به تمامي سؤالات لازم-، با اوست. «مگدا هالووت» تأكيد دارد كه اين نوع تسليحات علاوه بر پيامدهاي زيست محيطي، مي تواند آزادي هاي فردي و دموكراسي را نيز به خطر اندازد.

    از ديگر سو، بسياري از دانشمندان، پژوهشگران، روزنامه نگاران و فعالان محيط زيست به اميد كشف چهره واقعي و پنهان پروژه «هارپ» كه از سوي نيروي هوايي و دريايي آمريكا يك برنامه تحقيقاتي «ساده و بي خطر» معرفي شده است، نقش كارآگاه خصوصي را در ارتش آمريكا ايفا مي كنند. قدر مسلم آن كه، هيچگونه اتفاق نظري در مورد اين پروژه در آمريكا وجود ندارد و شهروندان آن به استفاده از اين گونه روش هاي «علمي» به شدت معترضند. مانند دكتر «روزالي تربل»، يك شخصيت علمي رده بالا و بسيار شناخته شده كه در دوران رياست جمهوري «ريگان» مسئوليت تحقيقات پيرامون تأثيرات پروژه تسليحاتي «جنگ ستارگان» را برعهده داشته است. وي كه درحال حاضر مشاورت پارلمان اروپا را عهده دار است، تأكيد مي كند كه دانشمندان نظامي آمريكا تمامي توجه و تلاش خود را بر روي سيستم هاي آب و هوايي به عنوان يك سلاح بالقوه متمركز ساخته اند.

    در سال 1995، كتابي با عنوان «فرشتگان با اين هارپ نمي نوازند» (توضيح م. «هارپ» معناي ساز «چنگ» را دارد كه در اين جا نويسنده منظور خود را با بازي با اين واژه ادا كرده است) كه پروژه «هارپ» را محكوم مي كند، در شمار پرفروش ترين كتاب سال آمريكا قرار گرفت.

    پروژه «هارپ» درواقع به لطف انتشار مقالات متعددي در روزنامه ها و نيز برنامه هاي متعدد تلويزيوني در اين زمينه، افشا گرديد و در پي اين افشاگري، موجي از مخالفت ها در برابر اين پروژه شكل گرفت. از ميان مخالفان اين طرح، اطلاعات ارزشمند دو دانشمند به نام هاي «ريچارد ويليام» (شيمي دان) و پروفسور «زيلينسكي» (فيزيكدان آلماني و متخصص الكترونيك كوانتومي) به نگارش كتب متعددي پيرامون «هارپ» انجاميد. به گفته اين كارشناسان، قدرت عظيم ارسال انرژي ايستگاه «گاكونا» مي تواند برآب و هواي هر كشوري تأثيرگذارده، پيامدهاي مثبت و يا فجايع بي شماري از قبيل زلزله هاي شديد، سيل ها، تسونامي ها و… به بار آورد. بدينسان، پروژه «هارپ» كه مكمل زميني طرح «جنگ ستارگان» است، به دليل ماهيت ويژه سيگنال انتشار خود «سلاح نهايي» آمريكا محسوب مي شود.

    يك پروژه 30ميليون دلاري
    در پس اين تحقيقات كه در زمينه فركانس هاي بالا انجام پذيرفته و در آفاق شمالي به اجرا درمي آيد، در وهله نخست يك پروژه 30ميليون دلاري نهفته است كه ارتش آمريكا مي كوشد آن را تحقيقاتي در منطقه يونوسفر جلوه دهد. بانيان اين طرح به منظور جلب اعتماد افكار عمومي از هيچ تلاشي- چه به لحاظ انرژي و وقتي كه صرف آن مي سازند، و چه به لحاظ دلارهايي كه در راه تبليغات هزينه مي كنند- فروگذار نيستند. معهذا، هنگامي كه مي دانيم طرف هاي اصلي قرارداد نيروي دريايي و هوايي و وزارت دفاع آمريكا هستند، باور اين مطلب كه پروژه مزبور فاقد اهداف نظامي است، بسيار دشوار مي گردد.

    در عمل «هارپ» به چه چيز شباهت دارد؟
    درواقع، پروژه «هارپ» از تأسيساتي گسترده تشكيل گرديده كه چندين هكتار از زمين هاي «گاكونا»- منطقه اي كوچك در شمال شرقي «آنكوريج» آلاسكا- را به خود اختصاص مي دهد. اين محل چندان نيز دورافتاده نيست، چراكه تأسيسات مزبور در جوار ذخاير گازي و نفتي متعلق به شركت «آركو» (Arco) قرار دارد كه درعين حال امتيازات تكنولوژيك تشكيل دهنده «هارپ» را به خود اختصاص مي دهد وشركت پوششي اين تجهيزات نيز هست.

    علاوه براين، «هارپ» به يكي از قدرتمندترين رايانه هاي كره زمين- كه در «دانشگاه آلاسكا» در «باتروويچ بيلدينگ» نصب گرديده- مرتبط است. درخصوص ظاهر آن نيز بايد گفت كه محيطي وسيع و بدون درخت است كه در آغاز 48 آنتن 20متري در آن نصب گرديده بود. هريك از اين آنتن ها به فرستنده اي به قدرت يك ميليون وات متصل است. طبق اين پروژه، سپس بر تعداد اين آنتن ها و قدرت و رقم فرستنده ها افزوده شده، قدرت نهايي به يك ميليارد وات افزايش يافت كه از 360 آنتن به دست مي آمد. فرستنده ها توسط 6 توربين به قدرت هريك 3600 اسب بخار تغذيه مي شوند كه 95 تن مازوت در روز مي سوزانند.

    اما، اين تشكيلات به چه كار مي آيد؟ به طوررسمي، دانشمنداني كه بر روي اين فرستنده راديويي غول پيكر كار مي كنند، قصد مطالعه بر روي يونوسفر را دارند. با اين حال و در پس پرده، «هارپ» از لايه يونوسفر بهره گرفته، آن را به سلاحي ساخته شده از انرژي مبدل مي سازد.

    يونوسفر لايه فوقاني استراتوسفر بوده، از اجزاي يونيزه بسيار پرباري تشكيل گرديده است. اين لايه از ارتفاع متوسط 48كيلومتري سطح زمين آغاز مي شود و تا ارتفاع 600كيلومتري بالا مي رود. وجود اين لايه كه تراكم انرژي در آن بسيار بالاست، براي سياره ما حياتي است، چراكه همانند لايه اوزون نقش اساسي «سپر» را ايفا و ما را در برابر پرتوهاي زيانبار خورشيد محافظت مي كند. لايه يونوسفر ازجمله اجزايي را كه بار الكتريكي داشته و از «بادها و توفان ها»ي خورشيدي و كيهاني به وجود مي آ يند، «جذب» خود مي سازد. تحقيقاتي كه از يك قرن پيش توسط تعدادي از دانشمندان انجام پذيرفته است، نشان مي دهد كه اين «مانتوي انرژي» كه از زمين محافظت به عمل مي آورد، مي تواند به كمك يك تكنولوژي مناسب به سلاحي استراتژيك و بسيار مهم مبدل شود.

    «هارپ» براساس تحقيقات «برنارد ايستلاند» طراحي گرديده كه خود از تلاش هاي «نيكلاتسلا»، يك دانشمند كروات و مخترع نبوغ اوايل قرن بيستم- كه جريان آلترناتيو و نيز جريان سه فازه را مديون وي هستيم- الهام گرفته است. «تسلا» از جمله روندي را بنيان نهاد كه اجازه مي داد مقادير بسيار بالايي از انرژي الكتريك بدون كمك كابل در فاصله اي 42 كيلومتري انتقال يابد. وي بخش اعظم تحقيقات خود را به «انرژي يونوسفريك» و پديده هاي الكترومغناطيسي اختصاص داد. تأمين هزينه تحقيقات «تسلا» را «جي پي مورگان» بانكدار و شركت «وستينگهاوس» برعهده داشتند، اما اين حمايت بعدها به دلايل مالي متوقف گرديد.

    اندكي كمتر از يك قرن بعد، «برنارد ايستلاند» با استفاده از تحقيقات اوليه «تسلا» در زمينه انرژي الكترومغناطيسي، بين سال هاي 1987 و 1994 نتايج 12 تحقيق خود را به ثبت رساند كه ساختار پروژه «هارپ» و تكنولوژي هاي مشتق از آن در زمينه تسليحات را تشكيل مي دهند. اما، امروز مالك اصلي امتياز اختراعات ثبت شده ديگر «ايستلاند» نيست، بلكه شركت «آپتي-آركو» (Apti-Arco)، يك كنسرسيوم نفتي است كه در پس خود نيروي دريايي و هوايي و نيز وزارت دفاع آمريكا را دارد. از هنگام ثبت تحقيقات «ايستلاند»، هرگونه تحقيقي در زمينه انرژي الكترومغناطيسي- حتي با اهداف پزشكي- مسدود گرديده و بدينسان، ميدان بسيار نويدبخش وسيعي از علوم و پزشكي به انحصار منافع ارتش آمريكا درآمده است.

    جنگ امواج؟!
    تمامي تكنولوژي به كاررفته در «هارپ» برپايه نشانه روي مجموعه اي از امواج بلند به سمت يونوسفر، و سپس مشاهده نتيجه آن استوار است. پيامد بمباران منطقه اي مشخص از يونوسفر به كمك امواج بلند، ايجاد آينه مجازي عظيمي است كه همانند يك آنتن عمل مي كند. اين آنتن مجازي فركانس هايي بسيار كوتاه رابه زمين ارسال مي دارد. براي تصوير بهتر عمل صورت گرفته، مي توان گفت كه علاوه بر آنتن مجازي كه بدين شكل در آسمان پديد آمده است، نوعي «مايكروفر» عظيم در بخشي مشخص از يونوسفر به وجود مي آوريم. و واي به حال هواپيماها و موشك هايي كه در اين لحظه از آسمان عبور كنند! برحسب قدرت فرستنده ها، مي توان همچنين سيستم هاي راهنماي الكترونيكي، رادارها و ديگر دستگاه هاي راديويي اين موشك ها و فضاپيماها را كاملاً مختل و يا آنها را به سادگي «كباب» كرد!

    از ديگر سو، به لطف آنتن مجازي تشكيل شده از امواج فوق كوتاه، اين امكان نيز پديد مي آيد كه پوسته زمين تا اعماق بسيار زياد اسكن و به نوعي راديوگرافي شود. بدين ترتيب، نظاميان آمريكايي با افتخار تمام مدعي اند كه به كمك «هارپ» ديگر هيچ كشوري قادرنخواهد بود پايگاه هاي مخفي زيرزميني خود را كه پناهگاه سلاح هاي هسته اي هستند، پنهان نگاه دارد… طبق تحقيقات كارشناسان تسليحاتي آمريكا، همچنين مي توان با زيردريايي هايي كه در اعماق آب در دورترين نقاط اقيانوس ها سير مي كنند، ارتباط برقرار كرده، هر نوع موشك يا هواپيمايي – حتي هواپيماهاي «فريتو» – را كه وارد فضاي هوايي آمريكا شوند، رديابي و يا نابود كرد. هدف نهايي، ايجاد يك سپر محافظ كلي است كه قادر باشد اهداف دشمن- اعم از هسته اي يا متعارف- را از يكديگر متمايز ساخته، به شيوه اي متناسب به آنها «بپردازد». و بالاخره، هدف «هارپ» به ويژه جلوگيري از برقراري كليه ارتباطات راديويي و ماهواره اي دشمنان در منطقه اي مشخص است. علاوه بر اين، با تحقق اين پروژه، صاحبان آن خواهند توانست سيستم ارتباطاتي خود را به سيستمي تقريباً غيرقابل نفوذ مبدل سازند.

    استفاده از امواج و خواص الكترومغناطيسي آنها سلاحي است كه به شكلي وحشتناك مؤثر واقع مي گردد. دكتر «روزالي برتل» تاكيد دارد كه آمريكايي ها آزمايشات خود پيرامون اين گونه تسليحات را از چهل سال پيش پنهان از ديد همگان و با ناديده شمردن كنوانسيون هاي بين المللي آغاز كرده اند. بدينسان، پروژه هاي متعددي شكل گرفته است كه عبارتند از: «آرگوس» (1958، Argus)، «استارفيش» (1962، Starfish)، «سولار پاورساتلايت» (1968و 1967، Solar Power Satellite)، «اسپيس شاتل اكسپريمنتز (1985، Space Shuttle Experiments)، «مايتي اوكز» (1986، Mighty Oaks) و يا «ديزرت استورم» (1991، Desert Storm).

    در تمامي اين پروژه ها، به دلايل و بهانه هاي گوناگون چون قطع ارتباطات دشمن، سلاح هاي پلاسمايي و…، هدف جز بازي با يونوسفر و يا برخي امواج نبوده است. بنابراين، «هارپ» آخرين فصل اين پروژه هاست. آمريكايي ها حتي قصد دارند شبكه اي واقعي از ايستگاه هاي مشابه «گاكونا» در سراسر جهان پديد آورند و بدين گونه، نوعي سپر قابل تغيير برحسب اوضاع و احوال و شرايط براي خود برقرار سازند و بسياري از ديگر قدرت ها نيز همين سودا را در سرمي پرورانند. در راستاي اين هدف است كه مي بينيم مجموعه هاي تحقيقاتي ديگري پيرامون يونوسفر، ازجمله در پورتوريكو، نروژ (ترومسو)، پرو (خيكاماركا)، روسيه (در نزديكي مسكو) و يا «نيژني نوگورود» در اوكراين يا تاجيكستان به وجود آمده است.

    بدينسان، مشاهده مي كنيم كه در پس اين پروژه تحقيقاتي به ظاهر ساده «هارپ» سلاحي مخوف نهفته است، و اين سلاح مخوف چنين امكاني را فراهم مي آورد كه برحسب باند فركانس به كار گرفته شده (بسيار بلند و يا فوق كوتاه)، تاثيرات خاصي- مانند كاوش در اعماق زمين از طريق اسكن آن، قطع كليه ارتباطات هرتزي (جنگ خليج فارس در سال 1991)، تغيير رفتار انساني (جنگ خليج فارس، افغانستان)، تغيير آب و هوا، «ذوب» هرگونه دستگاه پرنده در آتمسفر (جنگ ستارگان)، ايجاد زمين لرزه ها و توفان هاي ويرانگر، انفجارات قدرتمند در ارتفاعات (جنگ خليج فارس)- از فاصله دور بر محيط زيست گذارده شود. نظاميان پنتاگون بر اين ادعا هستندكه قدرت انتقال اين سيستم بسيار زياد و تا بدان حد است كه يونيزاسيون لايه هاي فوقاني آتمسفر را برمي انگيزد و آن را به آينه اي بازتاب دهنده مبدل مي سازد، و بدين گونه است كه با استفاده از اين پديده امكان برقراري ارتباط با واحدهاي دريايي و هوايي فراهم مي آيد.

    آنچه كه نظاميان نمي گويند
    يكي ديگر از زمينه هاي اجرايي« هارپ» كه بسيار نگران كننده مي نمايد، سلاح رواني- الكترونيك» است. در سال 1952، دكتر «خوزه دلگادو» استاد دانشگاه «ييل» آمريكا، به اين مهم دست يافت كه مي توان با قرار دادن افراد در معرض برخي فركانس ها و انواع موج ها، بر رفتار احساسي آنها تأثير گذارد. دانشمنداني چون «دلگادو» و دكتر «رابرت بكر» بدين ترتيب موفق گرديدند ثابت كنند كه دو موج در كنار يكديگر قرار داده شده كه فركانس يكي از آنها تغيير يافته باشد، اثراتي به بار مي آورند كه براساس آنها مي توان عملكردهاي مغزي عميق انسان را از فاصله دور تحت كنترل درآورد، و نتايج آن نيز «بسيار محسوس» خواهد بود.

    در واقع، برخي امواج بسيار كوتاه (حدود 7 هرتز) مي توانند سبب پيدايش عناصري شيميايي در مغز گردند كه «طيف وسيعي از پاسخ هاي احساسي و يا عقلاني» را برمي انگيزند. و اين، برنامه پنهان برخي قدرت ها از جمله سركردگان نظامي آمريكاست كه ارباباني «خودخوانده»اند و تلاش دارند تا از طريق نسلي تازه از سلاح هاي رواني- الكترونيك موسوم به «ميليترويو»، ميدان الكترو مغناطيسي قدرتمندي را- كه به كمك سيستم «هارپ» و برحسب نياز تغيير يافته است- انتقال دهند. هدف، خنثي كردن نيروهاي دشمن و يا كنترل كامل بر مردم بدون اطلاع آنهاست.

    از ديگر سو، به لطف تلاش هاي «بلاكمن» و «رزي ادي» مي دانيم كه امواج انتقالي تغييراتي در فشار خون پديد آورده، سبب تغيير جريانات يون هاي كليسم، پتاسيم و سديم مي گردند. اين جريانات با عبور از جداره هاي سلولي سيگنال هايي ميكروالكتريك به وجود مي آورند كه در سيستم عصبي پخش گرديده، مغز را از آنچه در اطرافمان مي گذرد، مطلع مي سازند. بدينسان، مغز پس از آگاهي از اطلاعات به نوبه خود سبب واكنش يك ماهيچه، اتخاذ يك تصميم و بروز يك احساس و يا حتي يك بيماري مي گردد. علاوه بر اين، اين امواج PH خون را تغيير داده و سيستم ايمني بدن را تضعيف مي كنند.

    به اين ترتيب، اگرچه پروژه مزبور به داستان هاي تخيلي بيشتر شباهت دارد، اما جامعه اي «رواني- متمدن» پديد مي آورد كه مي توان با قرار دادن اعضاي آن در معرض امواج الكترومغناطيسي، آنها را به اطاعت از يك «صدا» وادار ساخت. همانطور كه مي دانيم، سركردگان نظم نوين جهاني به دو گروه تقسيم شده اند: در وهله نخست، بانكداران جهان و آژانس هاي سياسي و مذهبي كه خواستار كنترل مطلق بر اقتصاد جهان از طريق پول جهاني و منابع طبيعي هستند، و سپس نظاميان و سرويس هاي مخفي كه با دانشمندان تكنولوژي همدست و متحدند.

    در اواسط سال هاي دهه 1970، «زبيگنيو برژينسكي» رئيس شوراي امنيت ملي در دوران رياست جمهوري «جيمي كارتر»، چنين پيش بيني كرد كه تكنولوژي كنترل افكار و مديريت جامعه بتدريج ظاهر خواهد گرديد. اين جامعه گروهي از زبدگان را هدايت خواهد كرد كه براي دستيابي به اهداف خود از هيچ كوششي، از جمله بهره گيري از ابزار تكنولوژيك، تأثير بر مردم و نظارت و كنترل كامل بر جامعه، فروگذار نخواهند بود.

    تمامي اين حقايق در كتاب «فرشتگان اين هارپ را نمي نوازند» آمده است. در سال 1997، «نيك بگيش» يكي از دو نويسنده كتاب در مصاحبه اي كه در سايت «ليدينگ اج نيوز» انتشار يافت، اظهار داشت كه نمايندگان پروژه «هارپ» طرح هايي را تدارك مي بينند كه از مردم پنهان نگاهداشته شده، اما به كار نظاميان خواهد آمد. وي بر اساس مقاله اي از «واشنگتن پست» خاطر نشان كرد كه مقصد 40 درصد بودجه تجهيزات نيروي هوايي آمريكا پروژه هاي مخفي است و افزود: «اين پروژه ها آنقدر مخفي هستند كه كنگره آمريكا حتي نمي داند بر كدام پايه استوارند!»

    از سال 1964، توجه نظاميان به گونه اي خاص به استفاده از امواج معطوف گرديد. در همين زمان بود كه دانشمنداني چون «رزي ادي» و «با وين» كشف كردند كه يك فركانس 450 مگاهرتزي كه به 16 هرتز تغيير يافته باشد، شيمي مغز مرغ ها و گربه ها را مختل مي سازد. براي ارتش ها كاملاً بارز بود كه تجربه اين امواج بر مجموع پستانداران مي تواند سلاحي وحشتناك و بسيار مؤثر باشد.

    سلاح هاي نوتروني به سه دسته تقسيم مي شوند: سلاح هاي مرگبار با پرتوهاي الكترومغناطيسي، سلاح هاي غيرمرگبار با هدف خنثي سازي موقت افراد كه در تظاهرات هاي خشونت بار قابليت استفاده دارد، و سلاح هاي القاكننده ذهني يا كنترل رفتار.

    كارشناسان استراتژي پنتاگون قاطعانه با استفاده از اينگونه روش ها موافقت دارند. اين را در نشريه داخلي «انقلاب در امور نظامي» (مؤسسه تحقيقات استراتژيك- كالج جنگ ارتش آمريكا) كه در دسترس عموم قرار ندارد، مي خوانيم: «ارزش هاي ما تغيير مي كنند و آفاق تازه اي به روي تكنولوژي گشوده مي شود. مدت زماني پيش، به هنگام جنگ سرد، عمليات و تسليحات رواني هنوز در مراحل ابتدايي خود قرار داشت. اما، اكنون كه پا به عصر الكترونيك و بيوالكترونيك مي گذاريم، لازم است در مرزهاي رواني و اخلاقي كه با ممنوع ساختن هرگونه تكنولوژي كه بتواند روح و روان دشمنانمان را، چه در داخل و چه در سطح بين المللي، به بازي بگيرد براي خود در نظر گرفته ايم، بازنگري كنيم… بلافاصله كه امكان آن فراهم آيد، شركت هاي خصوصي و يا نيمه خصوصي را به بهره برداري از يك تكنولوژي مناسب تشويق خواهيم كرد. به همين ترتيب، مي توانيم به كمك انواع تسليحات جديد مانند سلاح هاي ميكروبي فلج كننده، سلاح هاي رواني- تكنولوژي پيشرفته و… وارد عمل شويم!»

    اما، واقعيت گاه از بهترين فيلم هاي تخيلي نيز فراتر مي رود. روس ها و آمريكايي ها از هنگام برقراري پايگاه هاي خود در نقاط مختلف كره زمين، مشتركا به استفاده از تكنولوژي «هارپ» پرداخته اند. اين دو قدرت بزرگ كه به ظاهر عليه يكديگر عمل مي كنند، پيوسته به مبادله نتايج تحقيقات علمي خود پرداخته اند.

    برخي تحليلگران معتقدند كه «هارپ» هيچ چيز پنهان در خود ندارد، چرا كه اطلاعات پيرامون آن در اينترنت نيز انتشار يافته است. مدافعان «هارپ» همچنين مدعي اند كه «گاكونا»- كه در نزديكي قطب واقع است- نمي تواند زياني را كه مخالفانش ادعا مي كنند، به كره زمين وارد آورد. آنها حتي مي گويند كه ايستگاه «گاكونا» به هيچوجه به يك پايگاه نظامي نمي ماند، چرا كه هيچگونه تأسيسات امنيتي، حصار يا سگ هاي محافظ و محافظان مسلح در آن ديده نمي شود.

    در واقع، هركس مي تواند به منطقه آنتن ها نفوذ كند و در وهله نخست همه چيز شفاف به نظر مي رسد. اما، اگر هدف از اين شفافيت ظاهري پنهان ساختن جنبه حقيقي «هارپ» باشد، چه؟ پايگاه «گاكونا»، محل تولد «هارپ»، امروز به يك ويترين تكنولوژيك تبديل شده است و شعبات گوناگوني در خاك روسيه و آمريكا دارد. از ديگر سو، سيستم فرستنده «هارپ» به راحتي قابل انتقال به وسيله كاميون ها و يا هواپيماي بزرگ نظامي است.
    درواقع، عمليات «درهاي باز» گاكونا هيچ چيز را ثابت نمي كند، چراكه استفاده از فيزيك كوانتومي را فاش نمي سازد.

    فجايع طبيعي يا حمله نظامي؟
    اتحاد شوروي سابق و آمريكا از سال هاي 1950 تمامي توجه خود را معطوف آتمسفر ساختند. دانشمندان اين دو قدرت متوجه شده بودند كه ارسال امواج يونيزه كننده بسيار قوي امكان تغيير آب و هوا را فراهم مي آورد. در اواسط دهه 1970، مهندسان شوروي تمامي تلاش خود را براي دستكاري يونوسفر به كار گرفتند و فرستنده قدرتمند خود را به كار انداختند. بدينسان، مردم آلاسكا زمستاني به طور استثنايي گرم را پشت سر گذاردند، براي نخستين بار در ميامي و جزاير باهاما كه عملاً در خط استوا قرار دارند، برف باريد، و شوروي نيز از زمستاني ملايم بهره مند گرديد.

    ايجاد نوعي آب و هوا در يك منطقه و يا يك كشور صرفاً با كاهش احتمال آن در منطقه اي ديگر ميسر مي گردد. در سال 1973، هندوراس كشور آمريكا را متهم كرد كه با دزديدن باران و تغيير مسير توفان «في في» با هدف نجات صنعت جهانگردي خود، اين كشور را با خشكسالي عظيمي روبرو ساخته است. اين توفان خساراتي به بار آورد كه در تاريخ هندوراس بي سابقه بود! السالوادور نيز اتهاماتي مشابه به آمريكا وارد آورد، و ژاپن مدعي شد كه با ايجاد توفان در «گوام»، باران لازم براي ادامه حياتش را دزديده اند. در اين حال، (زيمبابوه كنوني) و اسرائيل به دزديدن باران كشورهاي همسايه متهم شدند. طبق شايعات، دگرگوني عظيم آب و هوايي سال هاي 83-1982 ناشي از پديده «ال نينو» در اقيانوس آرام نيز براثر اقدامات شوروي در يونو سفر پديد آمد. اما، به شكلي شگفت انگيز بازگشت «ال نينو» پس از آن تأثيراتي مشابه برجاي نگذارد.

    در دسامبر 1975، «هوارد بنديكت» خبرنگار آسوشيتدپرس، در گزارشي پيرامون جنگ آب و هوايي باعنوان «آب و هوا، سلاحي مخفي؟»، درمورد علت تكذيب وجود چنين سلاح هايي از سوي سخنگويان آمريكايي و روس نوشت: «اگر آنها اعتراف كنند كه از سلاح هاي برتر آب و هوايي برخوردارند، تصور واكنش مردم چندان دشوار نخواهد بود. چراكه، كمترين ناهنجاري آب و هوايي آنها را به اين فكر مي اندازد كه: جنگ است!»

    و البته، نگران نكردن افكار عمومي يك اولويت است و رسانه هاي تحت كنترل كشورها در اين راستا بسيار مي كوشند. در فرانسه كه سانسور درمورد پديده هاي آب و هوايي كامل است، تنها يك نويسنده- «ژان مارك فيلترمن» كتابي درمورد جنگ آب و هوايي به نگارش درآورد كه «سلاح هاي تاريكي» نام دارد. «ژان موسي برتبرگ»، خبرنگار هفته نامه «و.اس.د» نيز اين شهامت را يافت كه بنويسد: «سرويس هاي مخفي به دنبال تخيلات خود مي روند. توفان هاي دسامبر1999 پديده اي طبيعي بود يا حمله تروريستي؟» اين روزنامه نگار در تحقيقاتي پيرامون سرويس هاي ويژه و نظامي مختلف آمريكا در سال 1970 فاش ساخت كه «زبيگنيو برژينسكي» در كتابي پيرامون كنترل وضعيت آب و هوا تحت عنوان «بين دونسل»، پرده از برنامه نظامي جنگ مخفي جديد آمريكا برداشته است. جنگي نامرئي با هدف نابودي بخش هاي مختلف توليد در كشورهاي رقيب: «تكنيك هاي تغيير آب و هوا مي تواند در راستاي ايجاد دوران هاي طولاني خشكسالي و يا باراني به كار رود.» سلاحي خاموش براي جنگي بي صدا!

    كنترل افكار
    دانشمندان مي گويند، نظاميان هنوز در مراحل تجربي كارهاي خود قرار دارند، اما در همين حد نيز نتايج بدست آمده بسيار «نويدبخش» است. نشريه «ديفنس نيوز»، ارگان نظامي رسمي آمريكا (شماره 19، مورخ 13 آوريل 1992) پيرامون جنگ خليج فارس و عمليات «توفان صحرا» در سال 1991 نوشت: ايالات متحده در ميدان نبرد سلاحي الكترومغناطيسي (EMP Weapon) به كار گرفت كه هدفي دوگانه داشت: قطع هرگونه ارتباط راديويي دشمن، و تأثيري وحشتناك در زمينه جنگ رواني! بدين ترتيب، بهتر مي توان درك كرد به چه دليل ده ها سرباز عراقي بدون جنگيدن خود را تسليم كردند.

    ديگر شكل بكارگيري تكنولوژي چند منظوره «هارپ»، انتقال مقادير بسياري انرژي بدون استفاده از كابل است، كه به عنوان مثال براي تغذيه باتري هاي الكتريك يك زيردريايي كاربرد دارد. اما، زمينه اجرايي ديگري نيز وجود دارد كه بسيار وحشتناك است. كافي است آزمايشات مخفي و وحشتناك انجام گرفته برروي سربازان بيچاره را به خاطر آوريم كه طي آنها مقادير زيادي موادمخدر به منظور تغيير رفتار اين سربازان به آنها تزريق گرديد. و يا، همانطور كه در بالا بدان اشاره شد، تأثيرگذاري بر فعاليت هاي مغزي به كمك امواج الكترومغناطيسي. دكتر «نيك بگيچ» بي ترديد تأكيد مي كند كه يكي از اهداف پروژه «هارپ» كاربردي كردن چنين سلاحي است. «خوزه دلگادو» و يا دكتر «رابرت بكر» موفق شده بودند نشان دهند كه امواجي از نوع امواج بسيار كوتاه(ELF) به همراه يك جريان آلترناتيو فركانس هايي را پديد مي آورد كه مي توان از آنها با نتايجي كاملاً ملموس استفاده كرد. بنابراين، قابل درك است كه تكنولوژي هايي از اين دست براي كارشناسان استراتژي پنتاگون بسيار جذاب بنمايند.

    منابع: سايت هاي هارپ آلاسكا، مولتي مانيا، ارت پالس، كنسپيراسيون، موندياليزاسيون، آلترانفو، سيتي نت،ژئو ليبرتر،بيلبيت نامبرز.

    ترجمه و تنظيم: مژگان نژند
    منبع: كيهان
    منتشر شده در: http://az-soraya.blogfa.com/

  8. – برخورد نزدیک از نوع سوم : «فرشتگان با اين هارپ نمي نوازند»

    كتاب با عنوان «فرشتگان با اين هارپ نمي نوازند » را دیروز خریدم…
    کتاب فوق العاده ای است ..
    .کتاب را آقای آرش پازوکی
    زیر نظر گروه تحقیقاتی سپهر ترجمه کرده و چاپ دوم 1389
    است . ناشر: موسسه فرهنگی هنری بیت الاحزان فاطمه (س)
    مراکز پخش : قم/ تلفنها : 09123511192===02517746481
    میانه : 09144239679====04232225669
    دزفول: 09122537652===06412263320

    کتاب در مورد تاریخچه وروند شکل گیری پروژه هارپ از اختراع نیکولا تسلا
    تا هارپ است … (تسلا) مخترعی بودکه در سال 1943 در فقرو فلاکت درگذشت
    ولی از دهه 50 تا کنون اربابان قدرت توسط نیروی هوایی ودریایی امریکا با
    سوء استفاده جاه طلبانه از ان بعنوان سلاحی مرگبار علیه بشریت استفاده کرده و
    می کنند…!(رجوع کنید به کتاب)

    برخی از کاربرد های نظامی پروژه هارپ که درکتاب فوق صفحه 14:به آنها اشاره شده
    1- ایجاد یک سپر ضد موشکی درلایه های جوی کشور مورد نظر
    2- ایجاد زمین لرزه های موضوعی با قدرت دلخواه درهرنقطه از جهان
    3- ایجاد انواع طوفان ، سیل ، تسونامی در هر نقطه ازجهان
    4- مختل کردن کلیه ارتباطات رادیویی در طول جنگ بدون از دست دادن
    ارتباطات رادیویی خود
    5- مختل کردن وازکار انداختن کلیه تجهیزات الکترونیکی ادوات جنگی مانند رادارها،
    هواپیماهاو…
    6- نابودی هرنوع زیردریایی دراعماق اقیانوسها
    7- نابودی انواع هواپیماها وماهواره ها در آسمان ودرمدار زمین
    8- ایجاد انفجاری بسیار مهیب در حد انفجارات هسته ای بدون داشتن تشعشع…!
    9- ایجاد انواع ابر ، مه وگرد وغبار جهت مختل کردن حرکت نیروهای مقابل
    10- کنترل ذهن سربازان شامل ایجاد علائم غش، منگی وحالات خواب آلودگی
    11- ایجاد علائم افسردگی ، هیجانات تصنعی ، رخوت ، عصبانیت کاذب و…
    درافراد یک جامعه .
    12- بوجود آوردن خشکسالی درهرمنطقه ازجهان
    13- کشف هرگونه پناهگاه ، انبارمهمات ، مکانهای مخفی و…درهرنقطه ازجهان
    14- اندازه گیری مقدار ذخایر نفتی ، معدنی و…کشورهای دیگر جهت برنامه ریزی های
    تجاری در آینده….

    خواندن کتاب را حتما وحتما به تمامی دوستان عزیزم در پایگاه داده های یوفولاو توصیه
    می کنم وبه امید روزی که همین جوانان سختکوش ایرانی با یافتن راه حلی پادتنی و ویژه ودیجیتالی
    (مثل طراحی یک ویروس نرم افزاری یا سخت افزاری) جلوی این پروژه هولناک ودهشتبار که هدفی جز نابودی جهان ندارد ، بگیرند (قضیه نمرود وبرج بابل ،دیوار جریکو ، اسلحه های مرگبار باستانی ….آیا تاریخ درحال تکرار است ،!؟ خداوند متعال همه مارا هدایت کند.انشا ءا…)

  9. بابک واقع بین

    فرهاد خان سلاح هارپ یک خیال پردازی و یک دروغ بزرگه و آمریکا خودش بارها اعلام کرده که این پروژه هنوز در مراحل ابتدایی میباشد و تا تکمیل و تولید شدن به یک سلاح مخرب بیش از 10 سال زمان لازم است.شما در عوض بزرگنمایی قدرت نظامی آمریکا و ایجاد ترس بهتره یکم مطالعات و تحقیاقات خود را معطوف مطالب علمی بکنید و با شنیدن حر حرفی زود فریب نخورید

    • بابک جان واقع بین…!
      درود…ایکاش من هم می توانستم مثل شما خوش بین باشم
      واز دریچه ی «مثبت » و» دکوراتیو» دنیا را ببینم …ولی متاسفانه
      نمی توانم …تجربیات خطرناکی مثل پروژه اوپنهایمر/انیشتین به بمبهای
      اتمی خطرناکی تبدیل شدند که جان میلیونها انسان بی دفاع مثل من وشما
      را گرفت …من با نفس علم و تحقیقات علمی مخالف نیستم ، من از گسترش علمی
      می ترسم که » انسانیت » و روح واخلاق وجودی مرا به زیر سوال ببرد…
      همیشه بین دانشمندان خوب وبد وجود داشته اند…
      وباز همیشه کسانی بوده اند که مرحله «باور » پذیری در آنها همیشه آخرین مرحله
      است ولی خوب اشکالی ندارد این ذات » منحنی توزیع نرمال» است…
      دوست من حتما که مقالات فلسفی می خوانی ؟ حتما سری به سایتهای مکتب
      فرانکفورت ونظریات هربرت مارکوزه ، هابرماس بزن تا با نقد مدرنیته و
      علم زدگی آشنا شوی وبدانی علم صرفا یک وسیله است …برای تعالی انسان
      نه وسیله ای برای انهدام بشریت …قصد اقناع شما را ندارم ، هر جور دوست
      دارید فکر کنید …ولی نگران من نباشید…من به مرحله ای رسیده ام (اینرا با
      جرات تمام می گویم ) تا از چیزی مطمئن نباشم نگرانش نمی شوم …
      اینرا شیوه های تفکری ، درطول زندگی 41 ساله ام آموخته ام …
      ولی اینرا به یاد داشته باشید که دانایی قدرت است ، گرچه نتوانید
      ازآن در راه مادی وسود آوری استفاده کنید ولی لااقل می توانید مسیرپراز
      دست انداز بشریت را تاحدی هموار نمایید.
      نهایتا ممنون از شما و تشکر از نظری که دادید…

  10. بابک واقع بین

    فرهاد خان سلاح هارپ یک خیال پردازی و یک دروغ بزرگه و آمریکا خودش بارها اعلام کرده که این پروژه هنوز در مراحل ابتدایی میباشد و تا تکمیل و تولید شدن به یک سلاح مخرب بیش از 10 سال زمان لازم است.شما در عوض بزرگنمایی قدرت نظامی آمریکا و ایجاد ترس بهتره یکم مطالعات و تحقیقات خود را معطوف مطالب علمی بکنید و با شنیدن هر حرفی زود فریب نخورید.

  11. سلام، مي شه بفرمائين كجاي اين علامت به مولكول DNA شباهت داره؟

    • دوست من من معتقدم DNA یا اسید دزوکسی ریبونوکلئیک ، با مارپیچ دوگانه آن
      و4 باز آلی آدنین – تیمین – سیتوزین و گوانین رمز حیات وکلید تمامی اسراری است
      که تا کنون در کاینات وجود داشته ، دارد و خواهد داشت (؟) …مگر اینکه صفر و یک
      دیجیتالی جای آن را بگیرد که من بعید می دانم…در هر حال دوست من هر نمادی
      تعبیر ها و تفسیرهای خاص خود را دارد …ودر این نماد ویژه ، چرخه ابدی وازلی
      به نوعی مرتبط با دی ان آ است نه اینکه به صورت شکل آن مرتبط باشد بلکه ماهیت
      آن مد نظر بوده است …از اینکه متن قدری هرمنوتیکی شده عذر می خواهم وبا تشکر از
      نظر شما…

  12. سلام ممنون از پست كاملت
    يه جورايي به تناسخ مربوط نميشه؟؟؟

  13. سلام تقریبا تمام مطالب موجود در سایتتون رو خوندم ولی در بعضی موارد ابهاماتی دیدم اگر در کل ببینیم کاملا مشخص است به خلقت انسان توسط آنوناکی ها اعتقاد دارید همین طور به اساطیر گذشته که این از شما بعید است به جای گنجاندن مواردی که اثباتی برای آن نیست بیا از گسترده تر کردن بیهوده اطلاعات کم کنیم و به نتیجه گیری درست برسیم آیا به قرآن اعتقاد داری یا بوسیله اوستا قرآن را می پذیری در یکی از مطالب خود گفته ای که ufo ها همان جن ها هستند ولی نه همه ولی من اعتقاد دارم همه این طورند بیا یک مقدار واقع بین باشیم آیا نظم کنونی جهان را موجودات فضایی کنترل می کنند یا فرزندان شیطان (فراماسون ها ) از شما که یک لینک را هم به مستند ظهور اختصاص دادید بعید است که هنوز در موضع گیری ها سردرگم باشید شک و مطالعه تمام افکار تمدن ها بسیار خوب است ولی در شک ماندن ناپسند.

    • اول سلام و بعد بسيار خوشحال شدم كه شما اولين نفري هستي كه اين سوال را از من پرسيدي. من قبل از اينكه كتاب گمشده انكي را براي دانلود بگذارم چند صفه از آن را در وبلاگ گذاشتم. ولي من در همان پست اول گفتم من همه كتاب را قبول ندارم مخصوصا اين گفته را كه آدم و حوا توسط آنوناكيها خلق شده اند . خود مترجم اين كتاب هم كه يكي از دوستان است در وبلاگشان نوشتند كه همه موارد تاييد نميشود . ولي از نظر من اين كتاب به خيلي از سوالات من بدرستي پاسخ داد. نمونه هايش را ذكر ميكنم. ورود به اولين مكان كه همان جنوب ايران هست كه تاييد شده هست . ورود به آفريقا براي پيدا كردن طلا كه همين چند ماه پيش ظروف اكتشاف طلا با قدمت هزاران ساله كشف شد. شما همه مطالب وبلاگ من را نخواندي. نقد رائليان. مطالب اول وبلاگ كه همه برگرفته از آيات قران هست و …… . ولي در كل من اعتقاد دارم بايد با تمام تمدن ها آشنا شد. من چند دفعه گفتم كه يك شيعه هستم . و اين دين به شخصه در حرم حضرت معصومه به من ثابت شد وقتي ميان خواب و بيداري يك خانم و آقا از آسمان منو ميديدند. به وبلاگ ديگرم سر بزن. جواب اين نظرم را بده.

  14. در واقع در ژنتیک ناحیه ای به نام تلومر وجود دارد که ضمانت کننده طول عمر انسانهاست این ناحیه جادویی در انتهای تک رشته dna است و بدون کد و محفوظ شده در واقع در طی یک مرحله از تقسیمات می بینیم که ملکول مورد نظر به این صورت در میاید و حالتی به نام دایره غلتان خواهیم داشت که رمز تکثیر ملکولها خصوصا باکتریو ویروسها است و بسیاری از قواعد ژنتیک با این نماد مطابقت دارد. از لحاظ معنایی میتوان به تضاد مار با عقاب اشاره کرد

  15. بسیار سپاس شقایق گرامی از توضیحات تکمیلی شما…
    برکت باشد…

  16. با سپاس

    چند نکته در این باب اینه که ما کلیه اصول پایه ای و مسایل زیستی و پدیده ها رو میتوانیم به صورت 0 و 1 در بیاریم و این خودش از طریق علم ماتریس قابل بررسی و تطابقه در ضمن به طرز عجیبی طول تلومر ذکر شده در بالا رو به کاهشه و این اصلا خبر خوبی نیست و درصد کمی از افراد شانس داشتن تلومری با طول مناسب رو دارن واین خود با نوعی نژاد گزینشی ارتباط داره در این نماد این پرسش پیش میاد که بر طبق اسطوره ها تنها قربانی گاو میتونه در برابر مار یا اژدها بایسته و پیروزی نظم بر اشوب صورت بگیره ایا با این نماد به ظاهر نوعی بلعیده شدن بی نظمی از اصول خودش رو می بینیم یا به عبارت عامیانه کارد توانسته دسته خودش رو ببره؟

  17. سلام فرهاد
    مرسی بابت ترجمه ممنون
    مطالب جالبی بود

  18. بازم سلام برام خيلي جالبه
    تصويري كه از پاپيروس گزاشتي داخلش چشم جهان بينه و يه تصوير ماسوني
    بز هم كه حيوان ماسون هاست درونشه
    ستاره پنج پر هم كه گزاشتي باز هم ماسونيه
    در واقع ستاره پنج پر مال حضرت داووده نه حضرت سليمان يا شاه سليمان به عقيده كاباليست ها.
    باز اين تصويري كه تاج بالاي سرشه هم مال ماسونريه
    مي دونيد كه ماسون هم مهمترين اعتقادشون تناسخه
    اين ماره هم تو اكثر نصاوير ماسونري هست
    احتمالا شبكه فارسي 1 رو ديديد
    يه فيلم زايع پخش ي كرد اسمش سفر ديگر بود
    به شدت تبليغ تناسخ مي كرد
    يا توي در جستجوي پدر مي گفتن شما حتمي توي زندگي قبليتون آدم خوبي بودين.
    خلاصه اين ماسونا ناجور دارن فعاليت مي كنن.
    يه جورايي اگه دير بجنبيم سوارمون شدن
    به هر حال موفق باشيد.
    از رامتين عزيز هم واسه زحمت هاش تشكر مي كنم.

  19. سلام
    در وبلاگ گفتگو با زرتشتيان(http://zartoshtimosalman.parsiblog.com/) درباره دو دين اسلام و زرتشتي بحث ميشه.شما هم ميتوني در بحث هاي اون شركت كني و نظرات خودتون رو بيان كنيد.ضمنا اين وبلاگ من نيست و من فقط طبق وظيفه شرعي خودم مدتيه شروع به تبليغش كردم.

  20. سلام.
    واقعاً تشكر ميكنم از فرهاد و شقايق عزيز كه انقدر قشنگ مسائل رو تحليل كردند و به زباني ساده و قابل درك در اختيار همه ماها قرار دادن.
    از صميم قلب خوشحالم كه توي كشورمون افرادي رو داريم كه انقدر عميق به مسائل نگاه ميكنن و همه چيز رو تحت نظر دارن و از همه مهمتر اطلاعاتي رو كه دارن بدون بخل در اختيار عموم قرار ميدن.
    و همچنين، افرادي مثل رامتين كه غير از مطالبي كه برامون مينويسه و باعث بوجود اومدن تفكر و تحقيق در مورد مسائل مختلف در ذهن بچه‌ها ميشه ، با مصر بودن در جمع كردن دوستان به دور هم، باعث به وجود اومدن يه همچين فضايي شده. شايد هر شخص ديگه‌ايي بود همون اول كار دلسرد ميشد و كارش رو ادامه نميداد ولي رامتين با پشت كاري كه داشت اين كارو ادامه داد.
    واقعاً خوشحالم كه با دوستاني آشنا شدم كه از نظر طرز فكر قابل ستايش هستن و واقعاً به تك تكتون افتخار ميكنم.

  21. با سلام و خسنه نباشید خدمت مطالبت
    مثل اینکه جدیدا انگلستان یکسری اسناد فوق سری را دررابطه با UFO ها ارائه داده من لینکش رو براتون میزارم خودتون بررسی کنین از صحتش و اگر تونستین با ترجمه در غالب یک تاپیک تو سایت بگذارید تا راجع هش بحث کنیم با تشکر

    http://uk.reuters.com/article/idUKTRE67406J20100805

  22. سلام . من نويسنده هستم و رمان ادبي مي نويسم دارم 1 كتاب در زمينه روح مينويسم كه تجربه شخصي خودمه درباره روح زيبايي كه چند بار دارم ميبينمش.و سالها توي زندگيم بوده و تازه ديدمش. لطفا هرچي در مورد روح ها ميديونيد برايم ايميل كنيد. اصلا نميدونم چي هس درواقع. چون يك هواي كاملا متراكم بشكل مه هست و موهاي صورتش خاكي رنگه و مثل آدم راه ميره اما مثل جريان هوا فرار ميكنه و ناپديد ميشه از در هم مياد تو ي محيط نه اينكه از منافذ در!

  23. ازم مراقبت ميكنه و چيزهايي رو از دسترسم دور ميكنه و وقتي ازش مي خوام ميذاردش جلوي ديدم اگه نياز به پول داشته باشم دقيقا به همون اندازه برام پول ميذاره جلوي ديدم ! اگه چيزي گم كنم. مثل طلا … وقتي تنهام بلندو با محبت ازش ميخوام برام پيداش كنه و تا حالا همه هربار اين اتفاق افتاده البته من نمي بينمش ! نسبت به هر چيزي مثل انگشتر توي دستم حساسيت داره و اونو از من دور ميكنه براي همين اصلا نميتونم انگشتر بذارم.گاهي عصباني ميشه و چيزهايي رو ميندازه ميشكونه مثل لامپ رو با سرو صدا از سر پيچ باز كرد…من صداشو ميشنوم ميرم ميبينم … اما تا برم خودش با سرو صدا ي قدم هاش دور شده…. پسري يه حدود 27سال و با پوست مهتابي رنگ قدبلند بي نهايت زيبا! ابرو و مژه ها و موي خاكي رنگ لبهاي كالباسي و خوش فرم چشماي كشيده و رنگ چشماشم خاكستريه كاملا لباس و شلوار تنشه . لباس سفيد و آستين كوتاه!!!!!!!!!با شلوار راسته خاكي رنگ!!!پاهاش عينا شبيه پاي ما آدمهاست !!تا حالا اصلا حرف نزده باهام . همونطور كه گفتم 3بار تا حالا ديدمش و يكبار دقيقا نيم ساعت تمام وقتي فكر ميكرد خوابم اومد سعي كردم فكر نكنم چون اون فكرو ميخونه بنابراين موند و من تونستم كامل ببينمش وقتي تصميم گرفتم باهاش ارتباط برقرار كنم و چشمامو باز كردم بلافاصله فرار كرد . اونچه كه باعث شد ازش نترسم اين بود كه بشدت بهم علاقه داره !! درواقع طوري ستايش آميز نگاهم ميكنه كه تا حالا نديدم كسي اينطور كسي رو نگاه كنه!

  24. آخه روح مگه لباس آستين كوتاه مي پوشه؟!!!!!!!!راه ميره؟پا داره؟ موهاش صاف حداكثر 6 سانت فرق كج به سمت چپ فرق گرفته ميتونه باشه ؟ !!! فكر نكنين از خودم ميگم و تصوير سازي كردم اگه قرار باشه تصوير بسازم قطعا به ذهنم هم نميرسيد كه رنگ خاكي روي پوست مهتابي سفيد انقد ميتونه تو چهره زيبا باشه!جالب اينه كه وقتي لمسم ميكرد كاملا حس مي كردم ! اومد كنارم روي تخت نشست و مدتي خيره نگاهم كرد و بعد صورت و موهامو نوازش ميكرد رشته رشته موهاي بلندمو ميگرفت ميكشيد بالا و باهاش بازي مي كرد و بعد توي جاي مناسبش قرار ميداد !حتي مي بوييدش بحالت نوازش ميذاشت بين لباش و از اون ميگذروند!!!!!!!! باورتون ميشه؟

  25. در پاسخ به لیلیانا
    از ظاهر نوشته ها روشن است که غیر ارگانیک نامبرده کالبد است که می تواند مربوط به هر متوفایی باشد
    و شاید جسم و روح شما منبع خوبی برای تغذیه اوست دلایل بسیارند شاید توضیحش احتیاج نباشد ولی این را بدان که هر کس که به تو علاقه نشان داد خیر خواه شمانیست شما باید تماما به او دست رد بزنی هشدار بزرگی برای این ارتباط به شما میدهم احتمالا 27 ساله مورد نظر شما ان سوی اینه است به او توجه نکن و ایمانت را تقویت کن به هر چه که باورش داری لمسش نکن به هیچ وجه حتما لطافت زاید الوصفی را متوجه خواهی شد و پس از ورود به ذهن تو میسر خواهد شد بیش از این ادامه نمیدهم.اما هیچ چیز جز خود تو حقیقی نیست

  26. پس از مراجعه به کتابهای
    «من و پسیکانالیز فروید » «انسان وسمبلهایش»یونگ
    -مدیومها واسپیریتیسم آلان کارداک ، شارل ریشه وسایرین…وتجربیات خودم
    در تکمیل سخنان شقایق گرامی باید بگویم ،
    بدلیل علاقه وافرت به خواندن رمانهای رمانتیک ویا
    ملودرام با HAPPY END پایان خوش یا غم انگیز،
    بخشی از ضمیر ناخود آگاهت درگیر مساله شده ،
    شخصیت مورد علاقه ای که در کتابهای یاد شده خوانده ای ،
    چیزی مثل رومئو، دون ژوان ، دوریان گری ، یا مخلوطی از همه اینها
    در قالب بخشی از «دوبل اتریک» خودت وغیر ارگانیکی که به نظرم
    می رسد از بستگان یا دوستان یا اشنایان درگذشته ات (در گذشته نزدیک)
    باشد تجسدی موضعی یافته وجالب است که شاید خود شما «کد » روحی ورود
    را به او داده اید…!
    (نمی دانم فیلم THE GHOST جری زوکر را دیده اید یا نه)
    دقت کنیم : مکانهایی که در آن قدم می گذاریم ، اعمالی که انجام می دهیم
    گردنبند ی که به گردن می اندازیم ،انگشتری که به انگشت داریم ، نوع تصاویری
    که در طول روز می بینیم ، اشیایی که با خود حمل می کنیم
    حتی ارقامی که در روز با انها سروکار داریم…!
    بله توجه به همه اینها دیوانه کننده است ولی لیلیانای گرامی …همه این مسایلی که
    گفتم توسط ضمیر ناخود آگاه ، سوپر ایگو ثبت وضبط می شود ودر وقت خودش
    پدر صاحب «من» یا فرد را در می آورد…
    همانطوری که شقایق عزیز گفت ومن نیز با او هم عقیده ام به هیچ وجه با او
    هیچگونه تماسی برقرار نکن …زیرا چون در مرحله کالبد حسی/فیزیکی هستی و قدرت
    پرواز روح را نداری ممکن است کالبدهای علی /ذهنی /روحی ات آسیب شدید
    ببینند .راهش اینست که اعتنایی به وی نکنی وبا ذکر و دعایی که خود به آن اعتقاد داری
    اورا به همان محلی که باید درآنجا باشد هدایت کنی …
    یکی از دردسرهای زیبایی وجذابیت دختران هم همین است دیگر…!
    بیچاره منم که 2 تا دختر گل مثل شما دارم…! شوخی کردم …
    راحت کتابت را بنویس ونگران چیزی نباش …خیلی از نویسندگان رمانها نیز دچار این
    خصلت می شوند که شخصیتهای خلق شده شان را جانبخشی شده در اتاق ، خیابان،
    محل کارو… می بینند…این همان » قدرت خلاقه » است که باریتعالی در وجود تک تک ما
    به ودیعه گذاشته که باعث می شود بتهوون با وجود کر بودن سمفونی شماره 9 را بوجود بیاورد،
    داوینچی لبخند ژوکوند را جاودانه کند، استاد فرشچیان با «ظهر عاشورا » آن حماسه را
    جهانی کند ومثالهای بیشمار دیگر…
    باز اگر مشکلی بود سرور گرامی شقایق عزیز ومن در صورت بروز مشکل در حد توان
    درخدمتیم …

  27. فرهاد عزیز

    مسلما استنادهای علمی شما موثر تر است قدر مسلم کار ما میکس اطلاعات و تجربیات است و رامتین عزیز بسیار خلاقانه با افکار روز مقالات را جدا میکند.

    • شقایق گرامی …
      از نظرات کارآمد وفلسفی شما بسیار می اموزم وکلا نظرات کاربردی وخوبی هستند…
      وبعضا بقدری فلسفی می نویسید که من مجبور میشوم به سوادم (کتابخانه)مراجعه کنم…!
      از آنجایی که بیش از 80% کار این سیاره به دوش خانمهاست (اداره و خانه)
      ولی بدبختانه 20 % سود اقتصادی عایدشان می شود…!من طرفدار
      خانمها هستم…!(پسرا زود حسودیشان نشه…!)از شوخی گذشته ارادت خاصی به افکار دوستان وعزیزان که می نویسند ونظر می دهند دارم (چه دختر- چه پسر)
      معتقدم این لابیرنت پر پیچ وخم (مغز) را باید در راه درست بکار انداخت تا راهی باشد به سوی شناخت هرچه بهتر حقیقت ، من حتی به 2 دخترم نیز شیوه های تفکر صحیح را در مورد هر مساله ای
      آموخته ام گرچه سنشان کم است (اولی 11 ساله و دومی 5 ساله)
      با این وجود پرسشگرهای خوبی هستند وبقول خودشان می خواهند دانشمند شوند…!
      (نه اینکه پدرشان یک همه کاره هیچ کاره شده…!!!)
      درنهایت ممنون از لطف همگی دوستان ورامتین عزیزم معتقدم دراین دنیای وانفسا باید با کلام مثبت خود به همدیگرانرزی بدهیم ، وگرنه روزی می رسد که تبدیل به باتریهای ماتریکسی شده ودیگر رمقی برایمان باقی نخواهد مانددرضمن از تمامی دوستانم مثل افشین /رضا/لژیون1992/بابک/سارا/یحیی/میلاد/محمددی2راستی این دی 2 یعنی چه؟/الهه/کسرا/مصطفی/آرمین/وسایر عزیزانی که لطف می کنندو نظر میدهند بسیار سپاسگزارم…

  28. با سلام ممنون از نظراتتون اما چيزي كه ازش ميترسيدم شما به اون سو بريد همين بود! ببينيد درسته من نويسنده ام اما تا حالا درباره جتن و پري فكر هم نكرده ام چه برسه به اينكه از اون تصوير سازي كنم.

  29. (جن) اينم بگم من 2سال پيش تجربه مرگ واقعي داشتم حتي شستن و دفن كردن خودم رو ديدم وقتي كاملا از دنيا رفته بودم و ميتونم كاملا براتون توضيح بدم كه مرگ چطوره. روح كاملا و يكهو از بدنم خارج شد توي 1تصادف. بعد آدمها اومدن و … حتي شستن بدنم رو توي غسال خونه ديدم و بايد بهتون بگم اول روحم از بدن بيرون بود اما موقع شستن توي جسم بود و دقيقا حرارت آب رو حس ميكردم موقع دفن از بالا با فاصله مردم رو نگاه ميكردم . اما بهتون بگم مرگ چيز شيرينيه . ما الان در معرض فشارهاي زيادي از جمله فشار هوا هستيم . اما اون وقت بحدي احساس آرامش و سبكي داريم كه باورتون نميشه

  30. بجز اين گاهي شبها روحم كامل از جسم بيرون مياد و به فضا ميره . درحالي كه خواب نيستم. من بخاطر شغلم شبها بيدار ميمونم به تاريكي و سايه … عادت دارم. توي 1 شب وقتي به آشپزخونه رفتم و بعد از آشاميدن آب توي حال كه دراز كشيدم چيز عجيب ديگه اي هم ديدم روح يكي از اعضاي خونواده ام در حالي خودش توي اتاق خواب بود اومد و با توپ كوچكي شروع به بازي كردن كرد درحاليكه من صداي نفس كشيدن هاشو توي خواب از اتاق مي شنيدم. به من نگاه ميكرد و … بعد كه بلند شدم ديدم كه پريد رفت توي اتاق و توي بدنش

  31. من كه هنوز متعجب بودم برگشتم سر جام توي حال روي مبل باز دراز كشيدم حدود نيم ساعت بعد يكي ديگه از اعضاي خانواده هم همين كار رو تكرار كرد منتهي اون دستاشو به پشت گذاشته و با عصبانيت با خودش حرف ميزد و راه ميرفت . ميرفت و ميومد!اينبار پا شدم و گفتم چي شده ؟ اما اون به سرعت پريد و به اتاقش رفت و منم بدنبالش دويدم اما ديدم روي تخت جسمش كاملا خواب و خرو پفش به هواست !

  32. لیلیانا من سخنی از رمان نکردم فقط پیشنهادم دوری بود تا شما با انها پیمانی از هر نوع نبسته باشید همه چیز به دست شماست و امان خواستن از انها بی معناست من هم تجربه مرگ را داشتهام شما قابلیت توصیف دارید و خیلیها ندارند و این خطا نیست ما هر توصیفی را داستان مینامیم.چشم سوم شما باز است و چاره دور شدن از ان همانا ایمان و توجه به خودت است نه جهان پیرامونت که خودت ساخته ای.

  33. در مورد اون روح به شما حق ميدم قبول نكنيد چون نديديد . و اگه كسي بمن هم اينو ميگفت همين جواب ها رو بهش ميدادم . اما من ديدمش. من كم سن و سال نيستم و واقعيت رو از غير اون تشخيص ميدم.بذاريد بهتر بگم . من بعداز ظهر تازه به خونه برگشته بودم و حسابي خسته بودم كسي منزل نبود . ناهارو گرم كردم اما نخوردم . رفتم كه بخوابم . من حتي خسته هم باشم نيم ساعت طول ميكشه تا بخوابم . چند دقيقه اي روي تخت دراز كشيده بودم كه صداي در آمد

  34. بسیار خوب عزیز …اگر این قابلیت خروج از جسم را داری ،
    که دیگه غصه ای نیست …؟ فقط به نظرم میرسه که افسار این قدرت را تمام وکمال در اختیار نداری وشاید هرازگاهی این قدرت «توزا شوتاما»یا روح کل کاینات تا حدی باعث جابجایی مرکز آگاهی در شما می شود ، بطوری که مرز بین واقعیت و خیال در رویا از بین می رود وانسان خیال می کند واقعا در رویایی که می بیند زندگی می کند…در کتاب رویا بینی معنوی اک به تفصیل در این مورد بحث شده…حس می کنم تا حدی ازین بازی با ارواح خوشت می آید…؟ که ادامه اش می دهی …! ولی صادقانه بگویم بعضی اوقات در مورد بعضی غیر ارگانیکهای پر انرزی
    متعلق به سطوح بالا ادم واقعا کم می آورد…!و باید بسیار بسیار در این مورد دقت کنیم چه در حال بیداری /وچه رویا بینی…
    راستش رو بخواهی ، نسخه پیچی بلد نیستم چون روح هرکس با وجود اصل مشترک «نیروانا» برای هرکسی منحصر بفرداست: ازنظر خلوص/میزان انرژی /کارما و…
    ولی اینرا تجربه کرده ام …شاید دینی/رهنی /وامی به گردن داری که باید ادایش کنی …وشاید کاری در حق او
    چه مثبت چه منفی انجام دادی
    که پسره دست از سرت برنمیداره(فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره ومن یعمل مثقال ذره شرا یره)که همان قانون کارما وحساب کتاب تمامی دنیاهای پیدا وناپیدا ست…
    در یکی از شبهای کشیک به این موضوعات فکر کن…
    چون هم درد خودمانیم وهم درمان خودمان…و طبیب
    کسی جز «او» نیست…
    قربون همگی شما یاران …

  35. ورودي آپارتمانمون اومد . تعجب كردم كه زنگ نزدو كليد هم ننداخت !درهاي اتاق هاي ما هميشه كلا بازهست . به تصور اينكه از اگه بفهمند بيدارم مجبور ميشم پا شم و سفره بندازم خودم رو بخواب زدم. اما روم بطرف در بود كافي بود پاهاشو ببينم اون وقت ميفهميدم كه كي بي موقع به خونه اومده.

  36. اما در كمال تعجب 1 پاي مه مانند متراكم و سفيد رنگ بي جوراب ديدم! سعي كردم نترسم همين طور تا بالا نگاهش كردم و همون روح رو با اون خصوصيات كه گفتم ديدم اول با ترديد جلوي در ايستاد بعد كه اطمينان پيدا كرد خوابم . كمي جلوتر اومد ايستاد و سرش رو كج كرد و با محبت نگاهم ميكرد … ده دقيقه اي همينطوري نگاهم ميكرد باور كنيد تمام ذهنم رو ساكن كردم تا ببينم چيكار ميكنه و نفهمه بيدارم

  37. فرهاد عزیز درست میگوید

    دقیقا شاید بدانم چه چیز طلب میکند ولی چون در جزئیات وارد نمیشوم

    خود شما هم میدانی که چرا به او وابستهای

  38. و نترسم. از نگاهش معلوم بود كه قصد اذيت منو نداره تمام بدنم انگار به خارش افتاد ديديد وقتي نبايد حركت كنيد دلتون ميخواد جم بخوريد و نوك بيني تون ميخاره؟ منم همين حالو داشتم. بعد اومد كنارم روي تخت نشست و… اون چيزايي كه در بالا گفتم … كه وقتي چشمم رو باز كردم كه اون پريد و رفت . باور كنيد اون اون بيشتر از من ميترسه.بنظرم مياد يه منعي از اين كه متوجه اش بشم داره . اين جريان مال 6 ماه پيشه . بعدش پا شدم و زنگ زدم به اقاي ر.اعتمادي كه ميشناسيدش و ازبجز نويسندگي در كارهاي ماورا هستند

  39. من كم سن و سال نيستم كه براي خودم عشق خيالي بسازم! اونم 27 ساله! من به او وابستگي ندارم. در روح من كه زندگي نميكند! بعد از آن جريان ديگر خبري ازش نشده. بجز اينكه استاد ر. اعتمادي بمن فرمودند اگه نميترسي باهاش ارتباط برقرار كن و ازش چيزهايي بخواه. استاد از من توضيح خواست كه قبلا چه چيزهايي …توضيح دادم كه انگشتر هاي من از زمان ازدواج تاحالا در حاليكه توي دستم هست ناگهان غيب مي شود ! و چرا هروقت كسي اذيتم ميكند دقيقا همان نفريني كه ميكنم ميشود ! البته انگشترهاي من داستان هاي عجيبي دارند كه همه اطرافيانم ديده اند و شهادت ميدهند كه…

  40. در مورد دين يا رهن… من ابدا ديني بكسي ندارم و مال مردم خوري نكردم پولم حلاله و به هركس بيش از دستمزدش ميدم تا راضي باشه و بلافاصله هم پولش رو ميدم .در مورد اون دو روحي خونواده كه راه ميرفتند استاد فرمودند دوبل اونها رو ديده ام و خودشان هم اين چيزها را ديده بودند و تجربه هاي شخصي خودشان را هم گفتند.

    • به نظر شما وارد جهان موازي نميشي. يك دختري در شهر ما صبح كه از خواب پا ميشه ميره دست و صورتش را بشوره . وقتي مياد آشپزخانه خواهر كوچكش را ميبينه كه ساعت 6 صبحه و داره بازي ميكنه بعد بي توجه به اتاق خواب ميره . ميبينه خواهرش خوابه بعد برميگرده در يك لحظه چشمش به دوجسم خواهرش ميافته . و جيغ و داد بيداد. به دكتر مراجعه ميكنه و دكتر اراجيفه معمول را ميگه . چند دفعه ديگر اين اتفاق ميافته كه در روح و احساس اين دختر تاثير ميگذارد تا اينكه يكي كه از افرادث كه با اينگونه موارد آشنايي داشته اين دختر را با موضوعات آشنا ميكنه و اون هم هر روز اين اتفاق براش ميافته ولي دريغ از اهميت . يعني بي خيالي.
      و چيزه ديگري هم كه برام جالب بود كه ربطي به اين مساله نداره بيشتر افرادي كه كاربر انجمن شدند يا در وبلاگ نظر گذاشتند 27 سالشونه منجمله خودم.ممنون از نظرت. كتابتو نوشتي براي ما هم بفرست.

  41. خواهر من…! داری رمان می نویسی !؟
    یه لحظه قلم روحی ات را کناربگذار وبه دنیای واقعی بیا!!
    …آهان خوبه…!خوب عزیز اگه دوست داری که اینکار را (ارتباط با ارواح)ادامه بدی خوب تقصیر ما چیه !این شما و آن
    موجودات غیر ارگانیک دوروبرتان…!

  42. ودر ضمن ر.اعتمادی نویسنده رمانهای عشقی /ملودرام/جنایی فارسی و…از کی تا حالا استاد
    اسپیریتیسم شدند که ما بیخبریم …؟ اسم کتاب روحی ایشان چیست…تا آنجایی که به سن من می رسد کتابهایی مثل» چهل درجه زیر شب»را نوشته اونهم در قطع
    جیبی …یادش به خیر به همراه کتابهای قاضی سعید (لاوسون وسامسون) می خواندیمشان …خوب کجا بودیم؟

  43. روی دوستانتان تجدید نظر کنید

    ر.اعتمادی شما مسلما خود غیر ارگانیک است

  44. فرهاد گرامی شما هم موافقید؟

    • لیلیانای گرامی…
      سوء تفاهم نشود…شما گفتید ومن پاسخهایم با هرمنوتیکی /تاویل/تفسیری بود که شما بیان کردید…
      شبحی می بینید مه مانند که گاه تجسد می کند می خواهد رابطه برقرارکندو…(پستهای اولیه تان) اسمش ر-اعتمادی (نویسنده مرحوم یا زنده!؟) خوب تا اینجا متین ودرست…خوب چرا ادامه می دهید تا ته ماجرا را تماشا کنید!؟
      هفت لا حول ولا قوه الا بالله عظیم درست حسابی وبلند از ته دل بگویید وبه زبان آورید تا برای همیشه از شرش خلاص شوید …اینکار را حتما واز روی خلوص دل انجام دهید نتیجه اش را می بینید ودر ضمن «وان یکاد» در بالای سردر خانه حتما نصب کنید …خداوند پسرتان وسایر اعضای خانواده تان را حفظ کناد…انشاءالله …تندی مرا ببخشید…همچون» ربازارتارز «لحنی گزنده وکوبنده دارم
      ولی خدایم شاهد است هرچه می گویم براساس تجربیاتی است که داشته ام وغرض دیگری ندارم دوستانم در این وبلاگ شاهدند…
      به خدا می سپارمتان وشب خوبی در امان خداوند متعال داشته باشید…

    • بلی شقایق عزیز
      کاملا موافقم …موردی است که به توافق پذیرنده بستگی دارد…
      شما اگر قدرت نفی /واپس زنی/مقاومت/مبارزه را در خود تقویت کنید ببینم چه کسی /چه چیزی /چه روحی/چه جنی و…قدرت نفوذ در شمارا خواهد داشت…
      انسان خلیفه الله است/اواتار /ست گورو /پیر/مرشد /قطب ….تمامی کلمات مترادف در این زمینه هاست …قدری خودمان را باورکنیم …قدری این کهکشان وجودمان را بشناسیم …تا بلکه خدای متعال زا بشناسیم…
      خداوند مارا رحمت کناد…

  45. از نظر شما متشكرم . اگر توضيح ميدهم براي اين است كه ميبينم توضيح من شما رو به خطا انداخته! و ظاهرا شما فكر ميكنيد خيالات را با واقعيت بر حسب روحيات نويسندگي بافته ام! گراميم ؟ من عين واقعيت را براي شما تعريف كردم و از جايي كه گمان ميكنم اين غير ارگانيك غير از روح وجن است و دقيقا در لحظاتي قابل مشاهده بوده آنهم نه بصورت كاملا جسم بلكه مه مانند… خواستم مطلب را با آگاهان در ميان بگذارم و در اينترنت بدنبال اين ميگشتم .قصدم اين است كه درك صحيحي از آن پيدا كنم.آنچنان هم قصد ارتباط با آنها را ندارم اگرچه ترسي هم از چيزي ندارم.مشكلي در اين زمينه ندارم . قصدم در اختيار قرار دادن موضوع بود و كسب اطلاعات .. همين.در ضمن پسر من 15 ساله است گمان كنم من از شما بزرگترم . شايد بخاطر اينست كه صبورترم!!و انقد بيحوصله نيستم.

  46. ايشان 76 سال دارند تاكنون 38 كتاب نوشته اند و هنوز هم در حال نوشتن كتاب هستند ! سالهاست در اين زمينه فعاليت دارند و نوشتن ربطي به اين ندارد كه …! ايشان كارهاي تحقيقي بسيار دارند از بيمارستان هاي رواني تا… كتابهاي ايشان در اين زمينه بصورت رمان از كتاب دختر شاه پريان تا كتابي درباره موجودات ماوراييشان در بازار موجود است.

  47. لیلیانای عزیز موضوع تاهل یا فرزند داشتن نیست شما به اطرافتان اعتماد دارید و توصیف میکنید من هم خواندم وقتی شما با قدرت مینوسید مثلا من هم با قدرت نوشتم دوستی که نام بردید حالتی دو گانه دارد ناراحتی ندارد همه لذت بردند و شنیدند فقط به عنوان دوست نوشتیم که شما مختار به ارتباط فراتر از روند عادیو پر معنای زندگیتان هستید ایا تایید لازم است!

  48. يوفو لاو عزيز . ممنونم ازت.ميبينم كه واقعا اطلاعات نابي داري. اتفاقا استاد اعتمادي كتاب جهان هولوگرافيك رو معرفي كردن بهم و مشغول مطالعه اون هستم . در مورد ديدن دوبل افراد خانواده ام ايشان همين نظر رو داشتند. اما باز هم من فكر ميكنم چيزهاي ديگري پيرامون ما در حال اتفاق افتادن است كه گاهي ذهن ما رو به آن باز ميشود .در مورد اين روح هم من به اين ذهنيت رسيده ام كه اين روح از 20 سال پيش در زندگي من بوده اما من با اينكه حضور او را حس ميكردم بدليل اينكه شرايط درك اورا نداشته ام متوجه حقيقت آن نشده بودم. بسياري از اتفاقات زندگي من با وجود او كاملا معني پيدا ميكند. درضمن اين روح اگر بشود به او روح گفت بشدت در حد توان خودش از من مراقبت ميكند.

  49. بلی …کتاب فوق العاده خوبی است خصوصا با ترجمه روان وشیوای استاد مهرجویی…
    نظریات «بوهر» فیزیکدان وپریبرام عصب شناس تبدیل به کتابی چنین وزین شده است…
    ایکاش ما هم کار گروهی را در وطنمان یاد می گرفتیم…

    • در یک مقاله خواندیم فرزندان ستاره ای چنانند
      ایا میتوان به ماهیت و هدف مشهورترین ها هم پی برد؟
      بالاخره یا اکثر نویسندگان و علاقه مندان تنها در انگاره های خودند و یا در ستکارانه رسالت خود را به انجام میرسانند؟!

  50. من سالهاست با ايشان دوست هستم. شما نديده و نشناخته از كجا درك كرديد كه دوگانه اند و اصولا منظورتان از دوگانه چيست؟ چون ايشان هم تجربه اين چنيني در ديدن دوبل داشته اند؟!من از دوستان توقع ندارم دقيقا آنچه من ديده ام درك كنند اما دليل نميشود آنرا خيالبافانه يا ساده لوحانه ببينند و مرا كسي بخوانند كه بقصد خاص از براي خودم موجودي خيالي بهردليل ساخته باشم!اينجا يك سايت براي آدم هايي است كه دس كم خودشان مي انديشند كه اطرافشان را با ماورايش ميبينند. نظر ديگران را با ذهن بازتري بايد بپذيرند . در ضمن همه چيز را همگان دانند. جناب آقاي اعتمادي از35سال پيش در اين زمينه فعاليت داشته اند. بد نيست ديد خودمان را نسبت به اطرافمان بهتر كنيم. اين عنوان كه كسي را كه نويسنده بزرگ عصر ماست و هنوز كتابهاي جديدش زير نويش مجله جوانان امريكا و .. ميشود اينطور با تحقير ياد كنيم دليل نميشود كه نشان بدهد ما بزرگتريم. بزرگتري و فهميدگي به ادب و احترام است. بهرحال پوزش ميخواهم اگر بقول اون دوست عزيز رمان! نوشتم . اما دس كم از موضوع مورد بحث دور نشدم. از دختر و زندگي خصوصيم نگفتم.خواستم مطلب باز شود.

    • بیان اشفتگی شما از تحقیر فرض کردن نوشته های بالا کاملا بی مورد است بسیاری از افراد چون ایشانند شما گمان بردهاید مقصود از این نوشته ها ابراز دانستنیهاست
      ان که را اسرار حق اموختند مهر کردند و دهانش دوختند
      برخورد یک تازه وارد با این نوشته های بالا هر گونه که گمان میبرید میتواند باشد حتی قطعا میتواند بگوید ایشان غ.ارگانیک یا دو گانه یا ..اگر غیر انسان بودن توهین است جز در باب خودمان سخن نگوییم و بیت شعری را معنی نکنیم…دلیل خیزش شما نا معلوم است ما اینجا نیستیم یکدیگر را بستاییم یا مدالات افتخاری یکدیگر را بسنجیم
      اینجا هم مکانی مجازی است عده ای در وحدت و عده ای در کثرتند.من قصد توهین نداشتم گمان میکنم جمله من هم باعث شد شما واضح تر بنویسید..
      این قضایا اگر اشکار بود که افرادی در شان ایشان چه موردی داشت سالها در این باب تفحص کنند!من که گمان نمیبرم ورود و ارتباط با هر نوع غیر انسانی دلیل برتری باشد گویی ما ساده لوحانه ماجرای یک خانواده را از پشت پنجره تماشا میکنیم و با لذت تمام خانه را وصف میکنیم نه صاحب خانه را….ایشان قابل احترامند نه به نویسندگی رمان بلکه به گوهر ذاتیشان…
      به هر صورت شاد باشید

  51. در ضمن اقاي اعتمادي اصلا كتاب جنايي ننوشته اند. رمان زندگي آدمهاست.

  52. ما اول درك وجود همديگر را بياموزيم همكاري اينچنيني پيشكشمان. فقط ياد گرفته ايم همديگر را تحقير كنيم. من يك نويسنده ام بجاي اينكه برگردم به همكارم كه ر. اعتمادي هستند ضربه بزنم و مثل خيلي ها تحقيرش كنم سعي كرده ام از ايشان ياد بگيرم .دركشان كنم و بعنوان يك پيشكسوت بهشان احترام بگذارم. يادبگيريم كوركورانه و متعصبانه ديگران را نبينيم. و دايم قضاوت نكنيم . دست بالاي دست بسيار است. خيلي ها هستند كه از ما فهميده تر و مطلع ترند . من زني را ميشناسم كه در كامپيوتر روي دست او در ايران كسي نيست اما در اين وادي كه هر كس ادعايي در امور رايانه دارد هنوز نشنيده ام ايشان در جمعي از مهارتي در اين مورد صحبت كنند. بزرگ بيانديشيم .

  53. من در درستكاري ايشان و هدف والاي انساني در خدمت به مردم و كمك به از بين بردن درد و نا هنجاري هاي رفتار ي انسانه و رواج عشق وخوبي …در ايشان شك ندارم دوست عزيز. ايشان همه را به راستي و درستي رهنمون ميكنند.

  54. اگر ايشان الهه اي چيزي باشند قطعا الهه عشق و مهرباني هستند. اما شقايق جان به مطلب جالبي اشاره كرديد. بهرحال .. شب بخير. آرزوي دلي عاشق ، قلبي صاف و روحي آرام برايتان دارم .

  55. من هم همين نظر رو دارم مطلب من از بابت نوشته شما نبود رجوع شود به پست …( نویسنده رمانهای عشقی /ملودرام/جنایی فارسی و…وو جملات از کی تا حالا استاد
    اسپیریتیسم شدند که ما بیخبریم …؟ اسم کتاب روحی ایشان چیست…تا آنجایی که به سن من می رسد کتابهایی مثل” چهل درجه زیر شب”را نوشته اونهم در قطع
    جیبی … )… و پست ديگر دوست بدخلقمان كه اگر حوصله حرفهاي مرا نداشت ميتوانست آنرا نخواند! نه اينكه با تمسخر با آن برخورد كند.
    در مورد دوگانه بودن ايشان من ناراحت نشدم؟ پرسيدم از كجا به آن پي برده ايد؟ و چرا بايد تجديد نظر كنم .. . وقتي انساني وارسته و راهنمايي خوب براي من هست . شما تجربه شخصي از وجود ايشون داريد؟ يا حرف من باعث شده؟ من هم مشخصات انسانهاي ستاره اي رو ميدونم . اگه اينطور باشه ممكنه منم يك انسان ستاره اي هستم! و خودم خبر ندارم.

بیان دیدگاه