بایگانی ماهانه: ژانویه 2014

بازپیدایی(تناسخ)، حقیقت یا توهم؟

 ۳ پژوهش پیرامون تجربه‌های بازپیدایی

(Shutterstock)

بازپیدایی. حقیقت، مغلطه، یا خرافات ؟ داستان‌ افرادی با ذهن‌های خارق‌العاده، ذهن‌هایی که به گذشته می‌روند، ذهن‌هایی که توانایی حرکت دادن اشیاء را دارند، آنها که توانایی مشاهده‌ی چیزهایی را دارند که ما با حواس عادی‌مان قادر به درک‌شان نیستیم، ذهن‌هایی که قادرند به طور مستقل از جسم فعالیت کنند. از دوران باستان، این معماها افراد خردگرا را می‌فریفتند، اما تنها در دهه‌ی ۷۰ میلادی بود که برخی از رازهای درونی انسان برای محققان آشکار شد.

آیا ما تنها یک‌بار متولد می‌شویم یا چندین بار؟ آیا شما تا به حال وضعیتی را تجربه کرده‌اید که در آن احساس کنید قبلاً  آن صحنه را دیده‌اید؟ به باور محققان، ما زندگی‌های بسیاری را در گذشته تجربه کرده‌ایم و همچنان در حال رفت و برگشت به این دنیا هستیم و این توالی تا رسیدن به یک وضعیت ثابت ادامه دارد. در این مقاله، ۳ مورد از تجربیات افراد با موضوع بازپیدایی-تناسخ- گردآوری شده است.

 

پژوهش شماره ۱: نوارهای “بلاکسام”

کتاب «بیش از یک بار زیستن» تألیف «جِفری ایورسون»

“آرنال بلاکسام”، متخصص هیپنوتیزمی بود که در طول ۲۰ سال، صدها نفر از مردم را تحت هیپنوتیزم قرار داد و توصیفات آنها را از زندگی‌های پیشین ثبت و ضبط  کرد. آیا نوارهای ضبط شده توسط وی، قادر به اثبات پدیده‌ی “بازپیدایی” هستند یا توضیح علمی دیگری وجود دارد؟ “آرنال بلاکسام” یک متخصص در زمینه‌ی “آزمون تشخیص بازپیدایی” بود. در فرآیند هیپنوتیزم، او قادر بود حافظه‌ی شخص به خواب رفته را تا لحظات تولدش به عقب برگرداند، و حتی به پیش از تولد. “بلاکسام” رئیس انجمن هیپنوتراپیست‌های بریتانیا بود و از هیپنوتیزم برای درمان مواردی چون ترک سیگار استفاده می‌کرد.

نتیجه‌ی آزمایش‌های وی، منطق معمول انسانی را به چالش می‌کشد. افرادی که توسط وی مورد هیپنوتیزم قرار می‌گرفتند، قادر بودند زندگی افرادی را که صدها سال قبل می‌زیستند، به طور دقیق شرح دهند.

به طرز شگفت‌آوری، “بلاکسام” بالغ بر ۴۰۰ نوار صوتی از جلسات هیپنوتیزمِ افرادی را ضبط کرد که زندگی‌های پیشین خود را به خاطر می‌آوردند. علاوه بر آن، جزئیات ثبت شده‌ در این نوارها ، بسیاری از اوقات مطالب یکدیگر را تأیید می‌کردند. به گفته‌ی وی، این دلایل، گواه محکمی بر تأیید صحت پدیده‌‌ی “بازپیدایی” هستند.

یکی از پرونده‌های مهم “بلاکسام”، مورد خانمی به نام “جین ایوانس” بود. یادآوری زندگی‌های پیشین برای “جین” از سال ۱۹۷۱ و زمانی آغاز شد که او پوستری با این مضمون را دید :”به گفته‌ی آرنال بلاکسام، رماتیسم ریشه‌ی ذهنی دارد.” جین زن خانه‌دار ۳۲ ساله‌ای بود که از رماتیسم رنج می‌برد. وی با دیدن این پوستر، تصمیم گرفت تا با “بلاکسام” تماس بگیرد. او در نهایت به کمک “بلاکسام” توانست ۶ دوره از زندگی‌های پیشین‌ خود را به تمامی به خاطر بیاورد. شخصیت‌های او در زندگی‌های پیشین به ترتیب از این قرار بودند: همسر یک معلم در زمان روم باستان، یک یهودی که در سده‌ی دوازدهم میلادی به قتل رسید، پیشخدمت یک شاهزاده‌ی فرانسوی در قرون وسطی، ساقدوش کاترین آراگون ملکه‌ی انگلستان، پیشخدمتی فقیر در بریتانیای دوره‌ی سلطنت ملکه “آن” و در نهایت به عنوان راهبه‌ای در سده‌ی نوزدهم در امریکا.

مورد “جین ایوانس” و بسیاری دیگر از گزارش‌های “بازپیدایی” توسط “جفری ایورسون”، تهیه‌کننده‌ی تلویزیون بی‌بی‌سی در کتابی با عنوان “زندگی‌های متعدد” گردآوری شده است.. در ۱۹۷۵ “ایورسون” از “جین” اجازه خواست تا “بلاکسام” در برابر دوربین تلویزیون بی‌بی‌سی او را هیپنوتیزم کند. ایورسون سپس شروع به آشکار ساختن هرآنچه جین انجام داده بود کرد و نهایتا دریافت که وی بیش از یک دوره زندگی در گذشته داشته است.

ایورسون در مورد جزئیاتی که “جین” از زندگی‌های پیشین خود به خاطر آورده بود تحقیق کرد و دریافت که تمامی آنها مطابق با واقعیت بودند. وی در پایان کتابش به سابقه‌ی ۲۰ ساله‌ی “بلاکسام” به عنوان گواهی بر صحت تحقیقات وی در زمینه‌ی “بازپیدایی” اشاره کرد. وی همچنین مستندی با عنوان “نوارهای بلاکسام” برای تلویزیون بی‌بی‌سی تهیه کرد.

پژوهش شماره ۲: تحقیقات دکتر آرتور گُردهام

 

افرادی که به “بازپیدایی” اعتقاد ندارند، این پدیده را تحت عنوان “نو انگاری خاطرات” قلمداد می‌کنند. معنای ساده‌ی این اصطلاح، یادآوری وقایعی است که اتفاق افتاده اما فراموش شده‌اند.

البته تعریف مذکور برای مواردی که دکتر “آرتور گردهام”، دیگر کارشناس بریتانیایی در مورد پدیده‌ی “بازپیدایی”، روی آنها مطالعه می‌کرد، صدق نمی‌کند. دکتر “گردهام”، این تجربیات خود را درکتاب‌هایی با عنوان “ما، دیگری هستیم”، “بودن در دو دنیا” و “بیش از یک بار زیستن” گردآوری کرده است.

دکتر “گردهام” که بازنشسته‌ی انجمن روانپزشکان بریتانیا بود، گروه کوچکی از افرادی را که باور داشتند در زندگی‌های گذشته‌ی خود، از اعضای فرقه‌ی “کاتار” –یکی از شاخه‌های مسیحیت- بودند، گرد هم آورد.

ماجرایی که سرآغاز تئوری دکتر “گردهام” بود در سال ۱۹۶۲ و در بیمارستانی آغاز شد که دگتر “گردهام” در آنجا به عنوان روانپزشک مشغول به کار بود. در یک روز کاری، آخرین بیمار وی، خانم جوانی بود که از دوره‌ی نوجوانی، گاه و بیگاه از مشکل کابوس‌های شبانه رنج می‌برد. اما اخیراً تعداد کابوس‌های وی به دو یا سه بار در هفته رسیده بود. وی در رویا مشاهده می‌کرد که در اتاقی به پشت روی زمین افتاده و مردی در حال نزدیک شدن به وی است. او نمی‌دانست که بعد از آن چه اتفاقی قرار است بیفتد اما به شدت وحشت زده بود.

دکتر “گردهام” در حین شنیدن شرح حال بیمار آرامش ظاهری خود را حفظ کرد، اما در واقع به شدت هیجان‌زده بود، زیرا آن زن در حال شرح کابوسی بود که خود گردهام برای مدت ۳۰ سال از آن رنج می‌برد. بیمار مذکور دیگر هرگز کابوس ندید و کابوس دکتر گردهام نیز ظرف یک هفته از آن ملاقات متوقف شد.

جلسات میان آن دو ادامه یافت. دکتر “گردهام” مطمئن بود که این بیمار هیچ‌گونه مشکل ذهنی و روانی ندارد. بعدها آن خانم لیستی از اسامی را به وی داد که می‌گفت در سده‌ی ۱۳ میلادی زندگی می‌کردند و او نام و زندگی آنها را به خاطر آورده بود. وی همچنین به دکتر “گردهام” گفت که او –دکتر گردهام- نیز در میان آن افراد بوده و نام وی نیز “راجیت دی کراست” بوده است.

دکتر گردهام به عنوان یک روانپزشک اطلاعاتی در زمینه‌ی پدیده‌ی “بازپیدایی” داشت، اما هرگز به طور خاص روی این موضوع کار نکرده بود. با این حال با توجه اهمیت مورد فعلی، تصمیم به بررسی بیش‌تر در این مورد گرفت. وی دریافت که لیست اسامی که بیمارش به او داده بود، حقیقتاً وجود داشته‌اند، زیرا در برخی از متون قدیمی قرون وسطی به آن نامها اشاره شده بود. البته متون مذکور به زبان فرانسه نگاشته شده بودند و هرگز به انگلیسی ترجمه نشده بودند. تمام افرادی که در لیست بودند متعلق به فرقه‌ی “کاتار” بودند. فرقه‌ای که در قرون وسطی، درنواحی جنوب فرانسه و شمال ایتالیا پیدا شد. “کاتار” ها به “بازپیدایی” باور داشتند. دکتر “گردهام” به مرور زمان با ۱۱ شخص دیگر آشنا شد که همگی به خاطر می‌آوردند که در یکی از زندگی‌های پیشین خود به فرقه‌ی “کاتار” تعلق داشتند و اتفاقاً دریافت که این افراد در آن دوره همگی با یکدیگر آشنا بودند.

به گفته‌ی دکتر “گردهام”، هیچ‌کدام از این افراد مواد مخدر مصرف نکرده بودند و هیپنوتیزم نشده بودند، نام‌ها و وقایع به طور ناگهانی در ذهن‌شان پدیدار می‌شد. همچنین وی مدرک قابل توجه دیگری را نیز ارائه کرد. دفتر نقاشی یک دختر هفت ساله که شامل تصاویری از دورانی بسیار قدیم بود. دفتر نقاشی همچنین شامل نام‌های اعضای فرقه‌ی “کاتار” بود. دکتر “گردهام” با شگفتی بیان کرد: “این موضوع مرا شگفت زده کرد که چطور یک دختر ۷ ساله نام‌هایی از تاریخ را می‌داند که حتی یک مورخ قرون وسطی در انگلیس پیدا نمی‌شود که در مورد این اسامی چیزی بداند.”

تمامی این شواهد دکتر “گردهام” را متقاعد کرد که او و سایر افرادی که نامشان در لیست بود، نه یک‌بار بلکه در چندین دوره‌ی زندگی با یکدیگر آشنا بوده‌اند. وی بیان کرد: “با ۴۰ سال تجربه در زمینه‌ی پزشکی، من به خوبی تفاوت میان آگاهی فوق‌طبیعی و جنون را میدانم. هیچ یک از افرادی که برای بیان تجربه‌ی مشترکشان نزد من آمدند، کوچکترین علائمی از جنون نداشتند و در مورد خودم نیز همکارانم در معاینه‌ی من علائمی از جنون پیدا نکردند.

پژوهش شماره ۳: دکتر “یان استیونسون” از دانشگاه ویرجینیا

دکتر «یان استیونسون» محقق دانشگاه ویرجینیا

اگر قرار باشد لیستی از بهترین کارشناسان در زمینه‌ی بررسی علمی پدیده‌ی “بازپیدایی” تهیه شود، نام دکتر”یان استیونسون” حتما در آن لیست خواهد بود. او به اقصی نقاط جهان سفر کرد تا پیرامون گزارش‌های “بازپیدایی” تحقیق کند و با طراحی یک آزمایش مشکل، مطمئن شد که از هرگونه دروغ‌گویی، کلاهبرداری و سوء استفاده‌ی گزارش‌دهندگان جلوگیری خواهد شد. از بیش از ۲۰۰ مورد، ۲۰ مورد موفق شدند با موفقیت در این آزمایش، دلایل کافی برای اثبات پدیده‌ی “بازپیدایی” به دکتر استیونسون بدهند. ۷ مورد از آنها در هند اتفاق افتاده بود، ۳ مورد در سریلانکا و ۲ مورد در برزیل، یک مورد لبنان و ۷ مورد دیگر نیز در میان سرخپوستان آلاسکا.

یکی از موارد مربوط به دختر بچه‌ای به نام “نانتیکلا” بود که در سال ۱۹۵۶ در سریلانکا متولد شده بود. بلافاصله پس از اینکه او یاد گرفت حرف بزند، در خاطره‌‌اش پدر و مادر دیگری در زمان‌-مکان دیگری در به یاد آورد. به خاطر آورد که در جایی دیگر بوده و همچنین دو برادر و تعداد زیادی خواهر داشته‌ است.

پدر و مادر این دختر دریافتند که جزئیاتی که او از خاطره‌اش بیان می‌کرد با شرح حال خانواده‌ای که در شهری دیگر زندگی می‌کردند منطبق است. آنها دریافتند که این خانواده پسرشان را در ۱۹۵۴ از دست داده‌ است. وقتی که “نانتیکلا” را برای دیدار با خانواده‌ی مذکور به محل زندگی آنها بردند، او گفت که او در واقع پسر آن خانواده بوده است و هفت عضو آن خانواده را یک به یک به درستی شناسایی کرد. این در حالی بود که تا آن زمان، دو خانواده هرگز با یکدیگر ملاقات نکرده بودند و حتی به شهر محل زندگی یکدیگر نیز سفر نکرده بودند.

 

نتیجه‌گیری:

با توجه به مطالعاتی که شرح آنها در این مقاله رفت، می‌توان به طور قطع احتمال بروز پدیده‌ی “نو انگاری خاطرات” را رد کرد. زیرا تمامی مواردی که در تحقیقات دکتر “گردهام” مورد مطالعه قرار گرفتند، به کلی عاری از هرگونه علائم اسکیزوفرنی یا بیماری‌های مشابه بودند و در سلامت عقلی کامل، گذشته‌ی فعلی خود را به یاد می‌آوردند. هیچ یک از موارد مذکور در زندگی فعلی خود، سایر افراد مورد مطالعه را ملاقات نکرده بود.

همچنین موردی که در پژوهش سوم مورد مطالعه قرار گرفت، دارای سنی کمتر از آن بود که دچار پدیده‌ی “نوانگاری خاطرات” شود.

از دوران بسیار دور، مذاهب شرقی مانند “بودیسم” و “دائوئیسم” به پدیده‌ی “بازپیدایی” و قانون علت و معلول باور داشته‌اند و معتقد بودند که از این طریق، اعمال انسان در این دوره‌ی زندگی و در دوره‌های بعد، مورد محاسبه قرار می‌گیرد و هیچ‌کدام از رفتارهای ما بدون پاسخ نمی‌ماند.

http://persian.epochtimes.com

تبار ،آتش اختر و آنوناکی

1524602_729159990447141_2049105052_n

تبار ،آتش اختر و آنوناکی
سرلارنس گاردنر

مدارس اسراری در مصر باستان از حدود 1450 پیش از میلاد شکل‌گرفته‌اند و ما متوجه شده‌ایم که آن‌ها دانشگاه‌های تدریس دانش بوده‌اند و رازهای بزرگی در آن‌ها آموزش داده می‌شده . آنچه که به ما گفته نشده این است که این مدارس اسراری در واقع توسط کاهنان RA در حدود 2200 پیش از میلاد بنیان نهاده شده‌اند و اکبر این مدارس اسراری » بارگاه حکمرانی اژدها » نام داشته . در واقع قدیمی‌ترین دانشگاه سری علمی جهان بوده . اما اهداف اولیه و آرمان‌های ابتدایی تر این مکاتب چه بوده‌اند ؟

دوستان عزیز برای خرید به آدرس ذیل مراجعه کنید.

https://www.facebook.com/Lostbookofenki?ref=ts&fref=ts

دوستانی که فیسبوک ندارند به آدرس blog.ufolove@yahoo.com

ایمیل بزنند تا شماره حساب برایشان ارسال شود.

این شیء عجیب روی سطح ماه چیست؟

به گزارش مشرق به نقل از ایسنا، این شی مثلثی دارای ردیف‌هایی از هفت نقطه‌ نورمانند در طول لبه‌ است که به یک پایگاه یا کشتی‌فضایی بیگانه مرتبط شده‌اند.

شیء دو وجهی و مثلثی روی سطح ماه در یک ویدیوی جدید به رسانه‌ها ارسال شد.

این شیء غول‌پیکر که اندازه آن 125 در 90 متر گزارش شده، مانند لبه هدایت‌کننده یک کشتی‌فضایی مثلثی بزرگ به نظر می‌رسد و از هر هواپیمای ساخته‌شده روی زمین بزرگ‌تر است.

به نظر می‌رسد، اشکال دورانی و دارای فضابندی منظم هفت نقطه موجود روی این شیء کاملا مثلثی، به طور هوشمندانه‌ای طراحی شده‌اند.

گفته می‌شود، تا به امروز هیچ جرم دیگری کشف نشده که با این شیء یا هر شیء موجود روی سطح سیاره دیگری که توسط ماهواره‌ها یا کاوشگرها تفحص شده‌، مطابقت داشته باشد.

Date of discovery: Unknown
Location of sighting: Earths Moon
Coordinates: 22°42’48.71″N 142°35’12.58″E


Click Photo to enlarge.

گلوله آتشين يوفو بر فراز مسجد پيامبر در عربستان سعودي. 18 ژانويه 2014

سایت روزنامه ي سعودي فيلمي را در روز جمعه منتشر كرد كه بر طبق آن جسمي ناشناخته ( يوفو) در حال پرواز در بالاي محله‌هاي غربي شهر مدينه بود.

https://ufolove.files.wordpress.com/2014/01/bb876-ufofireball.jpg

روزنامه عربي الصدا و سايت خبري امارات 7/24 گزارش داده‌اند كه: فيلم توسط مردي سعودي  كه از قضا حوالي 9   شب به وقت محلي ( 10 شب به وقت امارات متحده)نزديك مسجد پيامبر بود گرفته شده است.

فحد الحربي به خبرنگاران گفته است:من داشتم از نزديكي مسجد عبور ميكردم كه جسمي را ديدم.اما به دليل اينكه به دو يا سه قسمت تقسيم شد نتوانستم تعقيبش كنم.

 

منبع: http://ufosightingshotspot.blogspot.com

با تشکر فروان از زهرا عزیز برای ترجمه و ارسال این مطلب.

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با نام دنیای اسرار آمیز مجاز می باشد.

صفحه فیسبوک دنیای اسرار آمیز 

https://www.facebook.com/BLOG.UFOLOVE

دانلود کتاب آزمایش فیلادلفیا نوشته چارلز برلیتز

دانلود کتاب آزمایش فیلادلفیا نوشته چارلز برلیتز

http://ufolove.persiangig.com/other

با تشکر فراوان از کتایون گرامی برای اسکن و ارسال کتاب.

afaf1

اطلاعات اسنودن در مورد اثبات رابطه‌ آمريكا و هيتلر با آدم فضايي ها روسيه را گيج كرده است.


Snowden Documents Proving “US-Alien-Hitler” Link Stun Russiaتهران (FNA)- برخي رسانه‌هاي خبري گفته‌اند؛ كارمند اسبق آژانس امنيت ملي آمريكا (NSA)‌ اطلاعاتي را افشا كرده است كه شامل اسناد غير قابل انكاري مبني بر تعيين سياست خارجي و داخلي آمريكا توسط دستور كاري از آدم فضايي‌ها و يا فرازميني‌ها دست كم از سال 1945 مي‌باشد.

به نقل از  Whatdoesitmean.com  ؛ گزارش بسيار عالي سرويس امنيتي فدرال (FSB)  در مورد حدود دو ميليون رازهاي امنيتي طبقه‌بندي شده‌ي دقيق از وزارت دفاع آمريكا (DOD) كه آژانس امنيت ملي آمريكا (NSA) و سرويس امنيتي مركزي(CSS‌) را راه اندازي‌ كرده است، بدست آمده‌است.

اين گزارش توسط ادوارد اسنودن، آمريكايي دور از وطن منتشر شده است كه شامل اسناد غير قابل انكاري است كه نشان مي‌دهد دستور كار آدم فضايي‌ها يا فرازميني‌ها سياست داخلي و خارجي آمريكا را دست كم از سال 1945 تعيين مي‌كند.

ادوارد اسنودن يك متخصص كامپوتر است، كارمند اسبق آژانس جاسوسي مركزي (CIA) و كارمند اسبق (NSA/CSS) و كسي است كه اين اطلاعات بايگاني شده را در اواخر 2012 براي بسياري از رسانه‌ها افشا كرد و پس از معرفي به عنوان تحت تعقيب ترين فرد روي زمين در سال 2013 توسط دولت اوباما پناهندگي موقت روسيه را پذيرفت.

همچنين اين گزارش FSB نشان مي‌دهد كه اسنودن با ايميلي با موضوع ” من و بقيه چيزهايي داريم كه ميتواند مورد توجه شما باشد.؟.؟.؟” با روزنامه‌نگاران و وبلاگ‌داران مطرح آمريكايي و نويسنده گلن گرينوالد ارتباط بر قرار كرده‌بود.

به زبان خود اسنودن اين گزارش ادامه خواهد داشت، او دليل دست يابي و افشاي اين اطلاعات را تشريح كرد و به او در مورد دو دولت مردي كه يكي در انتخابات پيروز شده و ديگري دولت پشت پرده را اداره ميكند هشدار داد.

در كنار هشدارهايي كه اسنودن و گروهش در مورد سردمدار اين دولت مخفي داد، كارشناس FSB در گزارشش از تصديق آن موضوع در آخر هفته‌ي گذشته توسط وزير دفاع سابق كانادايي پل هيلر يعني كسي كه به او توسط سرويس اطلاعاتي روسيه اجازه‌ي دست يابي به تمام اطلاعات اسنودن داده شد، خبر داد.

اگرچه متن دقيق تشكر وزير دفاع هيلر از اطلاعات اسنودن در FSB هنوز بايگانيست، اما مدتي بعد از مصاحبه‌ي الكترونيكي شديدش با FSB ، به او اجازه‌ي حضور در برنامه‌ي روسي جديد SophieCo در دو هفته‌ي گذشته داده شد. در آن جا بود كه او اقرار كرد كه فضايي‌ها براي هزاران سال است كه از سياره‌ي ما ديدن مي‌كنند و انواع گوناگون فرازميني‌ها مثل  قد بلندان سفید پوست كه با نيروي هوايي آمريكا در نوادا همكاري مي‌كنند را توصيف كرد.

در بسياري از افشاگريهاي ناگهاني … ، بيشترين نگراني مراجع قدرت روسيه مربوط مي‌شود به اطلاعات اسنودن در مورد قد بلندان سفید  ( كه همانطور كه گفته شد قبلا توسط وزير دفاع هيلر افشا شده‌بود) كه اينها همان فرازميني‌هايي هستند كه در دهه‌ي 1930 به طور دقيق و عالي آلمان نازي را ايجاد كردند.

در يكي از بيشمار رئوس مطالب اين گزارش … نشان داده شده است كه با كمك اين فضايي‌ها در اواخر 1930 وقتي كه آلمان نازي فقط 75 زير دريايي داشت، در طول چهار سال جنگ جهاني دوم 1163 زير دريايي فوق تكلنوژيكي مدرن در كارگاه‌هاي كشتي سازي‌اش ساخت و حتي آنها را بكار برد.

در گزارش آمده است اطلاعات اسنودن همچنين ديدار قد بلندان سفید  را با رييس جمهور وقت آمريكا دوايت دي.آيزنهاور را تائيد ميكند و از آن زمان بود كه رژيم مخفي كه به طور پيوسته در آمريكا حكم راني ميكند تاسيس شد.

نگران كننده‌تر، هشدار گزارش FSB در مورد دستور كار قد بلندان سفید پوست  ‌است كه توسط رژيم مخفي براي حكم راني  مكالمات آمريكا براي كنترل سيستم سرويس الكترونيكي با قصد پنهان كردن هر گونه اطلاعات حقيقي در مورد وجودشان روي زمين بكار مي‌رود. همانطور كه در اطلاعات اسنودن آمده‌است، هدف نهايي آن‌ها شبيه سازي كلي و حكم‌راني به جهان است.

آنچه كه براي FSB در مورد تائيدات اين گزارش مجهول است، كساني هستند كه هنوز در دولت آمريكا از اسنودن پشتيباني مي‌كنند، اما كسي كه نوشته‌هاي كارشناسان اطلاعات روسيه را پيش ميكشد اشتباه نمي‌كند و نشان از تحولي عظيم بر سر قدرت در مقابل اين دولت مخفي به سركردگي اوباما توسط  نيروهاي ناشناخته  در جريان است.

ترسناك‌ترين موضوع براي سياست گذاران و سردمداران روسيه شامل قسمتي از اين گزارش است كه اگر آن‌ها توسط اوباما با  قدبلندان سفید پوست  دولت مخفي در بيافتند آنگاه خود را با قدرت‌هاي ديگر فرازميني تطبيق داده‌اند.

http://english.farsnews.com/newstext.aspx?nn=13921021000393

با تشکر فراوان از زهرای عزیز برای تهیه و ارسال این مطلب. 

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با نام دنیای اسرار آمیز مجاز می باشد.

صفحه فیسبوک دنیای اسرار آمیز 

https://www.facebook.com/BLOG.UFOLOVE

توضیحات بنیان‌‌‏گذار متاپزشکی آمریکا درباره درمان بدن با ذهن

جان رابسون بنیان‌‌‏گذار سیستم درمانی است که متاپزشکی نام گرفته‌است و به بیماران یاری می‌دهد که با بهبود وضعیت ذهنی و احساسی خود بدن خود را درمان کنند. (جان رابسون)

توجه جان رابسون به ریشه علائم بیماری یعنی وضعیت ذهنی بیمار است.

رابسون در سال ۲۰۰۸ مطالعه روی سیستم یکپارچه‌ای از روش‌های درمانی که متاپزشکی نامیده می‌شود را آغاز و در سال ۲۰۱۲ متاپزشکی ایالات متحده را پایه‌گذاری کرد. از دست دادن زودهنگام مادر در دوران کودکی و داشتن سابقه خانوادگی از بیماریهای مزمن، انگیزه و الهام‌بخش اصلی او بود برای اینکه راهی برای کمک به بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن بیابد.

او به دنبال پیدا کردن سیستم درمانی بود که فراتر از درمان‌های معمول بیماران و توجه به علائم بیماری باشد.

او در مصاحبه با اپک‌تایمز گفت: “بیماری یک حالت طبیعی برای وضعیت بدن انسان نیست. به اعتقاد من سلامتی و نشاط حالات طبیعی بدن هستند.”

چگونه یک بیمار با کمک ذهن، بیماری قلبی خود را درمان کرد

رابسون بیماری داشت که مبتلا به ناراحتی قلبی بود. پس از اینکه این بیمار دچار حمله قلبی شد، رابسون از طریق روشهای متاپزشکی به او کمک کرد تا عوامل استرس‌زای زندگی خود را که در بدن او به شکل بیماری قلبی ظاهر می‌شد پیدا کند.

” این بیمار توانست تنش‌‌‏هایی که تجربه می‌کرد را از بین ببرد. در نهایت با از بین بردن عوال استرس‌زا در زندگی‌‌‏اش، بیماری قلبی او درمان شد.”

تجلی حالت بیزاری از خویشتن در بدن: بدن به معنای واقعی به خود حمله می‌کند

رابسون همچنین بیماری داشت که به بیماری اریتماتوسیس لوپوس سیستمیک مبتلا بود. لوپوس سیستمیک یک بیماری سیستم ایمنی بدن است که در آن اساساً بدن به خود حمله می‌کند.

عامل به‌وجود آورنده آن به‌طور کامل ناشناخته است. به گفته مدلین پلاسMedLine Plus  (وب‌‌‏سایت موسسه ملی سلامت در آمریکا که توسط کتاب‌‌‏خانه ملی پزشکی بنیان گذاشته شده‌‌‏است): “این زمانی است که سیستم ایمنی تصور می‌کند که اندام‌ها و بافت‌های ویژه‌ای از بدن سرطانی هستند و به آنها حمله می‌کند.”

رابسون به بیمار کمک کرد که سؤالات عمیق‌تری از خود بپرسد: “چرا این بدن به خود حمله می‌کند. چه عامل عمیق‌‌‏تری موجب تنفر اعضای بدن از هم‌‌‏دیگر می‌شود.”

بعد از بررسی عمیق‌‌‏تر او دریافت که این بیمار ارزشی برای خود قائل نبوده‌است. وی مادر خود را محور همه‌‌‏چیز قرار داده و خودش را بی‌ارزش و خنثی تلقی می‌‌‏کرد.

رابسون توضیح داد که: “این شخص به بیماری اوپوس سیستمیک مبتلا شده بود. این بیماری به‌طور سیستماتیک بدن او را در هم می‌شکست زیرا او خود را لایق دوست داشتن نمی‌دانست و احساس خشم عمیقی نسبت به خویشتن داشت.”

جان به این بیمار آموخت که چگونه خود را دوست داشته‌باشد و چگونه از خود قدردانی کند. به او کمک کرد که این واقعیت را دریابد که ویژگیهای شخصیتی مثبتی را که به مادر خود نسبت می‌داده در واقع در خود او نیز وجود داشتند و وی فقط به آنها آگاه نبوده‌‌‏ است. در نتیجه به تدریج بیماری او رو به بهبود گذاشت و بدن او شفا یافت.

رابسون گفت: “دنیای بیرون ما زمانی تغییر می‌کند که درون خود را تغییر دهیم.”

حکمت باستان

زمانی‌که از رابسون پرسیده شد که چگونه متاپزشکی به بودیسم و سایر مکاتب معنوی که نگاه به درون را برای یافتن ریشه مسائل آموزش می‌دهد مرتبط است، پاسخ داد که روش درمانی او در این زمینه مشابه آنان است که: “به شما این امکان را می‌دهد که لحظاتی که شما را از حقیقت دور نگه‌ داشته‌است بیابید و از طریق  این فرآیند به حقیقت بازگردید و آن هنگام است که تحول اصلی رخ می‌دهد.”

رابسون گفت: “بدن فیزیکی شما بازتاب کاملی از ذهن شماست.”

http://persian.epochtimes.com/science/how-to-heal-the-body-using-the-mind-7956.html

جاسوسان آسمان

جاسوسان آسمان

در گوشه و کنار این جهان، شواهد و مدارکی وجود دارد که نشان میدهد احتمالا موجودات با شعوری، از فضای خارج از جو زمین مراقب پیشرفتهای تکنولوژی در روی کره زمین هستند. اسکندر ، نخستین کسی نبود که این سفینه های فضایی، برای او و سپاهیانش مزاحمت هایی فراهم ساختند. این امپراتور جهان گشا، از دو سفینه عجیب سخن می گوید که در یکی از نبردها مرتبا بر فراز سپاهیان او مانور میدادند و بالا و پایین می رفتند، و همین امر باعث شد که سر انجام فیلهای جنگی اسبها و لشکریان او دچار وحشت شوند و از عبور از رودخانه، که این واقعه در آن مکان اتفاق افتاد امتناع ورزند.

ufo-mcminnville-photo_059

مورخان زمان اسکندر، این سفینه های عجیب را سپرهای نقره ای درخشانی توصیف کرده اند که در اطراف آنها، شعله های آتش به چشم میخورد… در سال 1873، کارگران یک مزرعه بزرگ پنبه در تگزاس با مشاهده یک جسم پرنده شگفت انگیز که مستقیما از آسمان به سوی آنها آمد، دچار ترس و وحشت زیادی شدند و یکی از کارگران گفت: این شیء عجیب، مانند یک مار بزرگ نقره ای بود و چند بار پیاپی روی سر ما فرود آمد و دوباره به آسمان رفت. یک دسته از اسبها، رم کردند و ارابه ران، از شدت دستپاچگی زیر چرخهای ارابه افتاد و به قتل رسید. و در همان روز یکی دو ساعت پس از این حادثه، همین اجسام پرنده یا مشابه آنها بر فراز میدان رژه ارتش سواره نظام امریکا در “کانزاس” پدیدار گشتند و آنچنان اسبها را به وحشت انداختند که مراسم رژه بهم ریخت. در 9 آوریل 1879، صدها هزار تن از مردم ناظر یکی از عجیب ترین مناظر آسمانی بودند. این آغاز نمایش ترسناکی بود که مدت هفت شبانه روز ادامه داشت. این جسم پرنده ناشناخته،در ارتفاع زیادی در حرکت بود. هنگامی که با تلسکوپ به تماشای آن پرداختند مشاهده کردند که این شیء عجیب چیزی شبیه یک سیگار برگ بود که بالهای بزرگ ریشه داری به آن وصل شده بود. شب هنگام ، نورهای سرخ و سبز وسفید از آن ساطع میشد و منظره ای بس تماشایی داشت.

ستاره شناسان، چند روز پیش از آنکه این شیء عجیب از نظر ناپدید شود، آن را مورد مطا لعه قرار دادند. این شیء ناشناخته روز 16 آوریل همان سال از نظر ناپدید گردید. ولی سه روز بعد مجدداً در نقطه دیگری ظاهر شد. در سپیده دم  روز 19 آوریل 1897 ساکنان شهر کوچک سیسترز ویل واقع در ویرجینیای غربی به صدای سوت وحشتناکی از خواب پریدند و به خیابانها ریختند.آنها با چشمانی از حدقه در آمده جسم پرنده اسرار آمیزی را مشاهده کردند که به آرامی در آسمان چرخ میخورد . این یکی نیز چیزی شبیه یک سیگار برگ بود. کسانی که آن را به خوبی مشاهده کرده بودند، اندازه آن را حدود 60 متر تخمین میزدند. دقایقی بعد جسم ناشناخته از نظر پنهان گشت و مردم وحشت زده برای دعا و نیایش به کلیساها هجوم بردند. موضوعی که عجیب می نمود آن بود که هنوز در آن سال هواپیما اختراع نشده بود و تازه شش سال پس از آن تاریخ برادران “رایت” موفق شدند ماشین پرنده خود را به مرحله آزمایش در آورند.

در سال 1910 یکبار دیگر این شیء عجیب سیگار مانند در آسمان شهر چاتانوگا واقع در ایالت تنسی ظاهر شد. ولی این بار فاقد بال بود. در شامگاه 13 اوت 1952 اجسام پرنده عجیبی بر فراز آسمان واشنگتن دیده شدند که دولت امریکا برای جلوگیری از ایجاد وحشت مردم ، از انتشار خبر آن ممانعت بعمل آورد، ولی دو سال بعد، یکی از نشریات رسمی دولت، واقعیت امر را بر ملا ساخت و تایید نمود که در آن شب فراموش نشدنی 68 شیء پرنده ناشناس برفراز پایتخت به پرواز در آمدند. کاخ سفید آمریکا از سوی پاره ای دانشمندان تحت فشار قرار داشت. این دانشمندان بر این باور بودند که این اجسام مرموز از کرات دیگر نیامده اند بلکه ساخته دست بشر زمینی بوده و احتمالا فعالیت های آنان جنبه اکتشافی دارد. از این رو باید آنها را نابود ساخت. ولی کاخ سفید دستور داد که هیچگونه اقدام خصمانه ای علیه این اجسام پرنده ناشناخته به عمل نیاید.

در سال 1972 رفت و آمد بشقابهای پرنده و اجسام پرنده ناشناخته در آسمان به اوج خود رسید.و چون در همان سال تعدادی از هواپیماها و کشتی ها بطرز اسرار آمیزی در منطقه”مثلث برمودا” واقع در اقیانوس اطلس ناپدید شدند، گروهی از دانشمندان وقوع این حوادث را با عبور این اجسام پرنده ناشناخته از فراز آن منطقه مرتبط دانسته گناه این رویدادها را به گردن سفینه های فضایی انداختند. ولی در حقیقت هنوز مدارک مستدلی در اینباره وجود ندارد.

امروزه نیز گهگاه افرادی ادعا می کنند که بشقاب های پرنده را به چشم دیده اند، ولی این موضوع دیگر بقدری یکنواخت و تکراری شده است که به گفته اینگونه افراد ترتیب اثر چندانی داده نمی شود.

این سفینه های اسرار آمیز، به سرعت می آیند و به سرعت می روند. هیچ سر و صدایی به راه نمی اندازند و هیچگونه اقدام خصمانه ای علیه ساکنان روی زمین روا نمی دارند. ولی اینکه آیا این اجسام پرنده ناشناخته از کجا آمده اند و به کجا می روند، هنوز در شمار اسراری قرار دارد که برای بشر لاینحل باقی مانده و در حقیقت علم در برابر آن انگشت به دهان مانده است.

منبع: عجیب تر از علم

با تشکر فراوان از آرزوی عزیز برای تهیه و ارسال این مطلب. 

صفحه فیسبوک دنیای اسرار آمیز 

https://www.facebook.com/BLOG.UFOLOVE