بایگانی دسته‌ها: حقيقت حلقه هاي كشتزار

طرح مزرعه با سر فرازمینی

ET head crop circle

طرح مزرعه با سر فرازمینی

 

مکان: Cooks Plantation, nr Beckhampton, Wiltshire, United Kingdom

زمان: روز 23 ماه August سال 2013

2013-08-23-14-09-04---_DSC8

این در حالیست که این تنها طرح مزرعه شگفت انگیز در تاریخ یاد شده مذکور نیست, بلکه در همین ماه میلادی August هم و در 10 روز قبلتر و در مکانی دیگر نیز طرح مزرعه شگفت انگیز دیگری حاوی پیامی نهفته و ظاهرا مهم خلق شده بود.(که در ادامه این مطلب خواهید دید.)

 clock

Time reference                                            

آیا خالقین طرح مزرعه مذکور بالا و طرح مزرعه 10 روز قبلتر از آن(که در ادامه این مطلب خواهید دید) دارند یک پیام رمزی و یا تاریخ و زمانی در آینده ای پیش رو را برای افراد و یا تشکیلات و یا گونه های خاص دیگری و یا غیره……….. نشان میدهند؟

طرح مزرعه زیر نیز در 10 روز قبلتر از طرح مزرعه بالائی خلق شده بود:

مکان: West Kennett Longbarrow, Nr Avebury, Wiltshire, United Kingdom


زمان: روز13 ماه August سال 2013

 Time reference 1

بنظر شما چه نوع پیغام و یا اطلاعاتی و آنهم برای چه دسته و یا افراد و یا گونه های خاصی و یا بشریت و یا غیره………….. بتوسط خالقین طرح های مذکور دارند بهشان اشاره میکنند؟

 West Kennett Longbarrow, Nr Avebury, Wiltshire, United Kingdom, Reported 13th August 2013

1150569_643997138946700_1680615920_o

آیا زمان بروز اتفاق احتمالی خاصی نزدیک است؟!

آیا صرفا یک پیغام بظاهر با بار معنوی است؟!

آیا زمان نوعی ارتباط کیهانی با بشریت دارد نزدیک میشود؟!

و غیره………………. 

نظر شما چیست؟

منبع:

http://paneandov.com/2013/08/cooks-plantation-nr-beckhampton-wiltshire-united-kingdom-reported-23rd-aug-2013/

 

سایر منابع:

http://www.cropcircleconnector.com/2013/cooks/cooks2013a.html

http://www.cropcircleconnector.com/2013/westkennettlongbarrow/westkennettlongbarrow2013a.html

با تشکر فراوان از  هادی عزیز برای ترجمه و  ارسال این مطلب.

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس www.ufolove.org مجاز می باشد.

فیلم برداری از ایجاد دوایر مزرعه در ایتالیا

هواپیما های کنترل از راه دور مجهز به دوربین چیز جدیدی نیستند. اما وقتی این دوایر مزرعه عجیب در مزرعه ای در ایتالیا دیده شدند، بعضی سازندگان هواپیماهای مجهز به دوربین به این فکر افتادند که از شکل گیری این دوایر فیلم برداری کنند.

crop, circle, formation, italy, UFO, UFOs, sighting, sightings, alien, aliens, ET, space, tech, news, odd, strange, world, drone, Justin Bieber, Scott C. Waring, Selena Gomez,

ممکن است این دوایر حاصل عبور یا فرود یوفو باشند یا در اثر گردباد ایجاد شده باشند. در هر صورت عامل دیده نشده است.

http://www.ufosightingsdaily.com

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس www.ufolove.org مجاز می باشد.

ایمیل  وبلاگ BLOG.UFOLOVE@YAHOO.COM

اولین حلقه کشتزار (crop circle)در ایران -سروستان شیراز

سروستان – نزدیک شیراز

گزارش شده – 12 جون –

اولین حلقه کشتزار در ایران


محل با دایره ی قرمز نشان داده شده است.

 

زمین لرزه در ایران یک روز بعد از تشکیل حلقه

 

برای اطلاعات این زمین لرزه که در مدیترانه و خاورمیانه به وقوع پیوست به این لینک رجوع کنید.

آمار زمین لرزه های مدیترانه و خاور میانه – می و جون 2012

به دنبال زمین لرزه 6 ریشتری در براچیانو ، ایتالیا ، در روز 20 می ، زمین لرزه هایی در خاورمیانه احساس شد.

با وقوع زمین لرزه ی 4.3 ریشتری در خاورمیانه ، برای اولین بار در این محل حلقه های کشتزار پدیدار شد.

به دنبال این زمین لرزه که همان هفته در ترکیه و افغانستان احساس شد ، انسان های بسیاری زنده به زیر آوار دفن شدند.

نقشه ی زیر مناطق متاثر از زمین لرزه را نشان می دهد ، نخستین گزارش ها از تشکیل حلقه های کشتزار در برچیانو ی ایتالیا خبر می داد.

 

اطلاعات لرزه ای مدیترانه و خاور میانه از 7 تا 14 جون 2012

نقشه ی زیر محل تشکیل حلقه ی کشتزار ایران را ، یعنی سروستان شیراز ، که در تاریخ 12 جون به وجود آمد را نشان می دهد.

 

جزیره تازه ای که در مجمع الجزایر زبیر در سال 2011 سر برآورد . هم چنین آتش فشان نابرو بعد از 11 هزار سال خاموشی شروع به فعالیت کرد. این دو با نقاط زرد روی نقشه نشان داده شده اند.

 

نکته ای که در طرح حلقه ی کشتزار سروستان قابل توجه است ، شیار های عمیق آن است. برای من این حلقه ی کشتزار مانند هیچ کدام از حلقه های کشتزار نبود. من به این نتیجه رسیدم که بایستی معنی خاصی در آن نهفته باشد.

احتمال ارتباط این شیار ها با هارپ (HAARP) وجود دارد. اگر دقت کنید ، آن حفره ی تو خالی که در وسط حلقه است بسیار منحصر به فرد است.

می دانیم که هارپ توانایی ایجاد زلزله ها و دستکاری در آب و هوا را دارد. ( این ادعا ها هنوز از سوی منبع معتبری تایید نشده است.م)

این احتمال وجود دارد که در مورد ایران و کشور های همجوار بسیاری که آن ها نیز در بازه ی زمانی مشابهی متاثر شدند ، از تکنولوژی هارپ استفاده شده باشد. احتمالا از هرم هایی که در منطقه وجود دارند برای هدایت وتاباندن امواج لرزه ای به مناطق دلخواه استفاده شده است. ما از ریدینگ (Reading) ها یا گفته های ادگار کیسی می  دانیم که انرژی شهر های باستانی از طریق اهرامی که انرژی را با سنگ نوک خود حتی به سرتاسر اقیانوس منتقل می کردند تامین می شد.  امروزه انرژی هارپ کمتر نیرومند نیست.

به نمودار زیر نگاه کنید. آیا آن شکل مستطیلی در وسط به حلقه کشتزار شباهت ندارد؟

آیا حلقه کشتراز ایران برای این تشکیل شد که به ما گفته شود زلزله ها ی اخیر قطعا کار انسان بود و از انرژی هارپ و اهرام به عنوان اسلحه ی آب و هوایی در برابر منطقه استفاده شد.

هم چنین اطلاعاتی وجود دارد که ادعا می کند عمل شکستگی و انکسار سنگ و خاک (Fracking)  باعث زلزله ی ایتالیا شد. حال من این را به خواننده واگذار می کنم که این پدیده  (Fracking) بدون شک باعث ضعیف شدن خاک و زمین می گردد و آن را برای از هم فروپاشی آماده تر می کند.

اگر به حلقه ی کشتزار ایران دقت کنید ، مستطیلی می بینید که احتمالا نشان دهنده ی مرکز قدرت و انرژی هرم است.

 

هارپ ، راه اندازی انرژی هرم باستان

برخی محققان بیان می دارند که هارپ ، با استفاده از فرکانس ها رادیویی با قدرت بالا در سطح جهانی ، قادر به تولید گردباد ها وطوفان ها ، فعال سازی آتش فشان ها و هم چنین زمین لرزه های مخرب است.

برخی ، مانند فیزیکدان دکتر فران د آکینو (Dr. Fran De Aquino)  ، از مدارکی پرده برداشته اند که نشان می دهد این پروژه ( هارپ) ، از اهداف اصلی خود ، که بررسی یونوسفر زمین بود ، بسیار فراتر رفته و احتمالا بر روی جاذبه و زمان تاثیر گذاشته است.

محققی به نام مایک هاگان (Mike Hagan) مدارک تکان دهنده ای پیدا کرده ، که نشان می دهد پروژه ی هارپ بسیار موذی تر از آن است که محققان فکر می کنند.

او مدارک خارق العاده ای پیدا کرده است ، که نشان می دهد احتمالا روسای هارپ نه تنها کار هایی که الان در مورد آن ها گفته می شود انجام می دهند ، بلکه پروژه ای نیز طراحی کرده اند که هدف آن راه اندازی و کنترل انرژی های باستانی بزرگترین اهرام دنیا است. قدرتی که به کنترل کنندگان تکنولوژی پیشرفته تسلا این امکان را می دهد ، که گلوی جهانیان را بگیرند و تا تسلیم آن ها پیش روند.

اهرام ، مراکز عظیم انرژی

محققان بیشتری ، از جمله مهندسان برق و الکتریک ، گفته اند که احتمالا اهرام بزرگ باستانی ماشین های ژنراتوری هستند که تولید انرژی می کنند. برخی پا را از این فراتر گذاشته ، و با ساخت نمونه ی اهرام در مقیاس کوچک و با آزمایش ، به این نتیجه رسیدند که شکل هرم دریافت کننده ی طبیعی انرژی است و می تواند  خازن الکتریکی ، و هم چنین تولید کننده ی الکتریسیته و برق باشد.

کریستوفر دان ،( Christopher Dunn) نظریه ای مبنی بر «ماشین های پیشرفته  بودن» اهرام مصر را مطرح کرد که به مراتب پیچیده تر از نظریه های مصر شناسان ارتدوکس است. کریستوفر دان تحقیقات خود را ادامه داد ، و در نهایت ، کتابی به عنوان » نیروگاه جیزه: تکنولوژی های مصر باستان » (Giza Power Plant: Technologies of Ancient Egypt) را منتشر کرد.

کتاب » دان » ،اگر چه کنجکاوی بسیاری از دانشمندان را برانگیخت ، با انتقادات سریعی روبرو شد. اما در حالی که نظریه ی » دان » در مورد فن آوری های باستانی چشمگیر و خیالی می نمود ، قابل آزمایش هم بود.

یک مدل از هرم توسط مهندسی اتریشی به نام  تراووگر (Trawöger) ساخته شد. آن ها به این نتیجه رسیدند که این هرم در مقیاس های  بزرگ به اندازه ی اهرامی که در سرتاسر جهان وجود دارد ، قادر به تولید گیگاوات ها الکتریسیته یا برق است که معادل یک راکتور هسته ای کوچک و بدون آلودگی است.ممکن است اهرام منابع انرژی سبز  و پاک باشند.

 

ویدیو ی زیر نشان می دهد که چگونه اهرام انرژی  الکتریکی تولید می کنند.

 

شواهدی وجود دارد که نشان می دهد انرژی هایی که در اهرام تجمع می یابند در طبیعت چند بعدی اند. برخی محققان گمان می برند که گرداب های انرژی هرم میدان های چرخشی می سازند و موج اسکالر*  تولید می کنند.

اگر چنین باشد ،  تابش های امواج اسکالری هارپ می تواند به قدرت یک هرم بیفزاید و به اندازه ی بسیار زیادی تولید میدان های انرژی چرخشی آن را افزایش دهد.

 

هارپ : امواج اسکالر و میدان های چرخشی چند بعدی

 

دکتر آرلی لاورنس (Aurelie Laurence) می گوید: » لغت «اسکالر» توسط نیکلا تسلا در اواخر قرن گذشته ، به عنوان قسمتی از موج های غیر – هرتزی( امواج بدون فرکانس) یا همان امواج کیهانی بیان شد.  اینشتین به انرژی های اسکالر در 1920 میلادی اشاره کرد.

امواج اسکالر برای اولین بار توسط جیمز ماکسول(James Maxwell) شناسایی شدند.اگرچه ریاضیات ماکسول که نشان دهنده ارتباط بین جاذبه مغناطیسی و نیروی الکتریکی اند ، کل اساس آن چه بعد ها فیزیک مدرن نامیده شد را پایه ریزی کرد ، بسیاری از دانشمندان دیگر ، شواهد امواج اسکالر را رد کردند. چون این امواج قابل تشخیص در فضا نیستند.

همان طور که دانشمندان بر روی الکتریسیته و مغناطیس تمرکز کردند ، نظریه امواج اسکالر ماکسول به عنوان افسانه ای، به زباله دانی تاریخ پرتاب شد. اما چند دهه ی بعد ، نابغه ای شواهدی فیزیکی کشف کرد که درستی نظریه ی ماکسول مبنی بر وجود امواج اسکالر را تایید می کرد. آن نابغه ، کسی نبود جز نیکلا تسلا.

برای ادامه ی مطلب به زبان انگلیسی ، به این لینک بروید:

http://www.pakalertpress.com/2012/07/06/haarp-triggering-ancient-pyramid-energy/

*اسکالر(Scalar) به معنایی عددی ، نردبانی یا قابل سنجش با ترازو می باشد.

منبع:     http://www.cropcircleconnector.com/inter2012/iran/Sarvestan2012b.html  

پ . ن : با تشکر فراوان از احمد رضای  عزیز برای ترجمه و ارسال این مطلب.

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس www.ufolove.wordpress.com  مجاز می باشد.

ایمیل  وبلاگ BLOG.UFOLOVE@YAHOO.COM

صفحه فیسبوک دنیای اسرارآمیز

http://www.facebook.com/BLOG.UFOLOVE

پان آندوو و حلقه های کشتزار

پان آندوو و حلقه های کشتزار

در این مقاله صحبت های محقق گیاهخوار در زمینه های فراروانی، پان آندوو را ارائه میکنیم. او در طول زندگی اش با موجودات فرا زمینی و بشقاب پرنده ها در ارتباط بوده است و این بار در مورد حلقه های کشتزار برای ما می گوید. حلقه های کشتزار به طور فوق العاده ای طراحی شدند و اشکال تحسین بر انگیز هندسی دارند که به طور رازگونه ای در عرض یک شب در کشتزار کشاورزان ظاهر میشود. بسیاری بر این باورند که این آثار باشکوه، پیام هایی  از موجودات فرازمینی هستند. در این سری دو قسمتی، آقای اندوو در مورد معنای طرح های مختلف این کشتزارها و از تغییرات عظیمی که  به گفته ایشان، سیاره ما و بشریت تا پایان سال ۲۰۱۲ و پس از آن تجربه میکنند، برای ما میگویند.

https://i0.wp.com/www.paneandov.com/wp-content/uploads/2010/08/Pane-Andov-4.jpg

پان آندوو: میخواهم مقداری اطلاعات شگفت انگیز در مورد  آنچه در آینده در سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ روی میدهد، به شما بدهم. میخواهم اطلاعاتی را که موجودات فرا زمینی برای کمک به ما، به من داده اند، با شما در میان بگذارم. اگر آخرین اطلاعات تلسکوپ فضایی پرتو گامای فرمی را دیده باشید، یک جت کیهانی در کهکشان راه شیری یافت شده که از هر جهت، ۲۵ هزار  سال نوری، از سطح کهکشان فاصله دارد. لذا در حلقه های کشتزاری  نظیر این، شاهد یک منبع انرژی  هستید که به سوی لبه های آن گسترش می یابد. و این انرژی بسیار سریع است، و بسیار عظیم، که به اینجا آمده و  تقریباً نزدیک ماست. این تصویری از کهکشان راه شیری است و وقتی این انرژی به سوی ما آید با خورشید برخورد میکند و  چیزی تولید میکند که “فاز غول سرخ” نام دارد. این موج انرژی  چند میلیون درجه سانتیگراد حرارت دارد و  بسیار مغناطیسی است. سطح خورشید فقط ۶ هزار درجه سانتیگراد حرارت دارد. اگر چیزی که میلیون ها درجه سانتیگراد حرارت دارد، به سطح پلاسما برخورد کند، که فقط ۶ هزار درجه سانتیگراد حرارت دارد، می تواند سبب شود که خورشید همه سوخت خود را مصرف کند  و از ترتیب خود خارج شود وبه چیزی مشهور به  ”فاز غول سرخ” وارد شود.

# خورشید با تبدیل هیدروژن در مرکز خود به هلیم در روندی مشهور به  همجوشی هسته ای  گرما ساطع میکند. مشخصات خورشید طوری است که زندگی روی زمین  شکوفا شود و دوام آورد. وقتی هیدروژن مرکز خورشید کاهش یابد، روندی که هر ۵ میلیارد سال روی میدهد، هسته شروع به منقبض شدن میکند.

سپس این ستاره فرو می پاشد و انرژی جاذبه را به لایه بیرونی در اطراف خود ساطع میکند و سبب میشود این لایه گسترش یابد و  به غولی سرخ تبدیل شود. وقتی فاز غول سرخ تمام شود، خورشید به ستاره ای کوچکتر و خنک تر تبدیل مشود که به “کوتوله سفید” مشهور است. آقای اندو،  از تجزیه و تحلیل حلقه های کشتزار دریافتند که پس از رسیدن موج انرژی، فاز کوتوله سفید خورشید در عرض چند ماه  به وقوع می پیوندد.

پان آندوو: این عکس از فاصله نزدیک حلقه کشتزاری است که تاکنون ایجاد شده که راجع به  فاز غول سرخ نیز هست. به نظر من، این حلقه یکی از مهم ترین حلقه های کشتزاری است که ایجاد شده. این حلقه در ۱۵ ژوئیه ۲۰۰۸ در Avebury Manor در بریتانیا ایجاد شد. این تصویری است از  منظومه شمسی ما با همه سیارات آن، فقط با کمی تغییر. پلوتون در همان جایی که باید باشد قرار ندارد.

# با توجه به اینکه میتوان جایگاه همه سیارات در منظومه شمسی را در یک تاریخ مشخص در آینده مشخص کرد، قرار گرفتن این سیارات در حلقه کشتزار بریتانیا، با جایگاه سیارات در ۲۳ دسامبر ۲۰۱۲ چه ارتباطی دارند.

پان آندوو: یک تصویر دیگر هم هست، یک هشدار دیگر، که در ۲۹ مارس ۲۰۱۱  روی داد، وقتی که ما از بالای آسمان نیوزیلند، یک طرح شگفت انگیز را دیدیم، و مردم به تجزیه و تحلیل آن ستاره ها پرداختند، که ترتیب آنها دقیقاً مثل جایگاه سیارات در تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۱۲ بود. این حلقه کشتزار، نمادی است از تغییرات عظیم، و ققنوس که بسیار مهم است، پرنده ای اسطوره ای است که عمری بسیار طولانی دارد و وقتی عمر آن به پایان میرسد، خانه خود را می سوزاند و به خاکستر تبدیل میکند. از آن خاکسترها، یک  ققنوس کوچک دیگر زاده میشود. و این نشانه این است که  به زودی خورشیدی تازه زاده میشود. همه این تصاویر نمادین هستند. لذا فاز غول سرخ،  از نظر علمی ممکن است.

# وارد شدن خورشید به فاز غول سرخ، چه تأثیری بر سیارات دیگر دارد؟

پان آندوو: این گسترش تدریجی در ۲۳ دسامبر ۲۰۱۲ آغاز میشود و در  ۲۸ مارس ۲۰۱۳  به اوج خود میرسد. خورشید گسترش می یابد و تیر و زهره را به طور کامل در خود فرو می برد. و زمین و مریخ به طرز خطرناکی در نزدیکی خورشید قرار می گیرند.

# انرژی ساطع شده از مرکز کهکشان فقط خورشید را تحت تأثیر قرار نمیدهد؛ به گفته پان اندوو، این انرژی با بقیه ی منظومه شمسی نیز  در ارتباط است.

پان آندوو: این انرژی همانطور که به سوی لبه های کهکشان گسترش می یابد، از همه سیارات از جمله زمین عبور میکند. برای اینکه بتوانید مقایسه کنید، گرمترین لایه از اتمسفر ما، حدود ۱۵۰۰ درجه سانتیگراد گرما دارد. اکثر اوقات این گرما کمتر از ۱۵۰۰ درجه سانتیگراد است. لذا وقتی یک ابر، که بسیار مغناطیسی ست، و میلیون ها درجه گرما دارد، با اتمسفر سیاره ما که فقط ۱۵۰۰درجه گرما دارد، برخورد کند،  کل اتمسفر را از بین می برد. لذا تغییرات زیادی  در سطح سه بعدی روی میدهد که ما باید از آنها آگاه باشیم.

# آقای اندوو دریافتند که خورشید ما  یک همراه یا ستاره دو قلو دارد که در لبه بیرونی منظومه شمسی است. وقتی خورشید “کوتوله سفید” میشود، در ارتباط این دو ستاره تغییرات عظیمی رخ میدهد.

پان آندوو: فقط کافی است اشاره کنم که آن جرم سماوی دیگر در آسمان در واقع ستاره دو قلویی است که در اطراف خورشید ما می چرخد. و این انرژی که نزدیک میشود، آن ستاره را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. وقتی انرژی به آن ستاره برسد، آن ستاره به سوی فاز کوتوله سفید  حرکت میکند. آنچه ما در نجوم دیده ایم، ۲ کوتوله سفید بوده اند که  جذب همدیگر میشوند، به خاطر جاذبه، و در اطراف همدیگر  می چرخند و در نهایت به همدیگر برخورد میکنند. وقتی با همدیگر برخورد میکنند یک ستاره بزرگتر تولید میکنند که میتواند مجدداً  نور و گرمای کافی برای  زندگی را فراهم کند. لذا منظور من از گفتن این حرفها این است که اگر خورشید ما  به فاز کوتوله سفید برود، به تنهایی نمی تواند  مقدار کافی نور که  ما امروزه دریافت میکنیم را به ما بدهد. و این یعنی نمی تواند همان مقدار گرمای مورد نیاز برای زندگی روی سطح زمین را تأمین کند.

# آقای اندوو بر این باور است که موج انرژی ای که به سمت زمین می آید، لزوماً نباید به فاجعه تبدیل شود، و ما می توانیم از هم اینک برای حفاظت از سیاره مان، گامهایی برداریم.

پان آندوو: اما ما میتوانیم در مقابل این انرژی از خودمان محافظت کنیم. و حلقه های کشتزار ما را به پایان این ماجرا و راه حلی برای آنچه که می توانیم انجام دهیم، هدایت میکنند. اطلاعاتی که از طریق  حلقه های کشتزار به دست ما رسیده، اطلاعات زیادی در مورد هندسه اشکال شکسته است و مردم دریافتند که  آنها در واقع به اشکال شکسته اشاره دارند. اما در واقعیت، آنها  به این حقیقت اشاره دارند که این کیهانی که ما در آن هستیم کیهان اشکال شکسته است و میتوانیم بر آن تأثیر بگذاریم.

# پان اندوو می گوید که اگرچه تشخیص این شکل های شکسته صحیح است، اما اکثر مردم درک نمی کنند که اطلاعات موجود در آنها می گوید که ما  در جهانی از اشکال شکسته  هستیم و میتوانیم برای تغییر آن کاری انجام دهیم.

پان آندوو: اگر به تحقیقات دکتر ماسارو اموتو در مورد  مولکول های آب نگاه کنید، می بینید که انسانها می توانند ساختار بلورین آب را  تغییر دهند و آن را  به چیزی باشکوه تبدیل کنند. ما این توانایی را داریم که بر یکی از عناصر مثلاً آب تأثیر بگذاریم. اما موضوع به همین جا ختم نمی شود. ما این توانایی را داریم که بر شتاب اشکال شکسته یا ساختار بقیه عناصر که در زمین هستند نیز تأثیر بگذاریم. این اولین چیزی است که ما باید درک کنیم، اینکه توانایی داریم، اینکه در ما قدرت هست، قدرتی خفته، که اگر یگانه شود، می تواند در ماتریس تغییر ایجاد کند. چطور میتوان این کار را کرد؟ با ترکیب انرژی، و تنها ابزار شناخته شده برای من مدیتیشن است، گسترده و به صورت گروهی، یک مدیتیشن جهانی که در آن میلیونها نفر از مردم با هم مدیتیشن کنند، تا بتوانند بر ساختار پایه ای زمین تأثیر بگذارند.

# علاوه بر مدیتیشن، همچون پان اندوو، بسیاری دیگر از افراد در سراسر جهان نیز از بشریت میخواهند که فوراً به عادات مخرب خود خاتمه دهد، از جمله کشتار دیگر موجودات به خاطر غذا، تا ما بتوانیم جهان را برای نسلهای آینده حفظ کنیم.

پان آندوو: مردم باید تغییر کنند. اولین کاری که مردم باید  درک کنند، این است که ما این جهان را با دیگر گونه ها سهیم هستیم. و حق نداریم چیزی را بکشیم. اولین اقدام این است که مردم گیاهخوار شوند، زیرا هر بار که گوشت یا ماهی مصرف میکنند، به حتم که مشکلی برای آنها اتفاق می افتد. به طریق دیگر توضیح میدهم. اگر یک بیمار، عمل پیوند قلب داشته باشد، قبل از این کار، در نواختن پیانو، ویولن یا دیگر آلات موسیقی مهارتی نداشته است. اما پس از بهبود از عمل پیوند قلب، همان بیمار مهارت ها و توانایی هایی در نواختن پیانو یا ویولن نشان میدهد، که این کارها در گذشته برای او غیر ممکن بوده است. آنچه اتفاق می افتد، شبیه کامپیوتر است، وقتی سخت افزار جدیدی را در کامپیوتر می گذاریم، اگر درایور لازم را  داشته باشیم، پردازشگر سخت افزار جدید را می شناسد و سبب میشود کار کند. به همین شکل، اگر شخص  قبلی که آن قلب را داشته در زمینه نواختن ویولن یا پیانو مهارت داشته باشد، همان دانش به شخص جدید نیز انتقال می یابد.

https://i0.wp.com/c3.ac-images.myspacecdn.com/images02/106/l_8b7c14116eec4aa6bc9c39499e9c28d2.jpg

مغز دی ان آ موجود را رمزگشایی میکند. حالا تصور کنید که وقتی مردم گوشت میخورند، چه میشود. آن حیوان قبلاً کشته شده و در اثر آن شوک،  رنج، استرس و وحشت وارد ساختار بدن او شده است. وقتی ما گوشت او را  وارد بدن مان می کنیم، در واقع همان عواطف  و همان انرژی ها را وارد بدن مان می کنیم و به این شکل ویروس دی ان آ ایجاد میشود و این ویروس باعث بروز بیماری میشود و ارتعاش ما را به طور کامل پایین می آورد. این ویروس، میدان ارتعاشی ما را پایین می آورد. و بدون میدان ارتعاشی کامل، نمی توانیم با این روش یگانگی که در مورد آن صحبت کردیم، هماهنگ شویم. و مهمتر از آن این است که ما نیاز نداریم حیوانات یا ماهی را بکشیم، زیرا ما موجوداتی از نور هستیم و میتوانیم گیاهخوار باشیم و حتی با پرانا زندگی کنیم، اگر خودمان خواهان آن باشیم.

# اطلاعات دریافتی پان آندوو از حلقه های کشتزار و ارتباط با موجودات فرا زمینی در مورد تغییرات عظیمی که به گفته او سیاره مان و بشریت تا پایان سال ۲۰۱۲ و پس از آن تجربه میکند میباشد. آقای اندوو در مورد  کار خود در این زمینه کتاب های زیادی نوشته اند.

پان آندوو:  من کتاب “رویداد پیوند ۲۰۱۲: شکلی ناشناخته از انرژی به جهان می آید” را نوشته ام، که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد و بیش از ۲ میلیون نفر آن را خواندند که این کتاب به توضیح جنبه آگاه این انرژی که به ما نزدیک میشود و اثر آن بر دی ان آ ما، تکامل ما، و نیز روند تأثیر آن توضیح میداد. همچنین در سال ۲۰۰۷ “قدرت های خارق العاده در انسانها” را نوشتم که در مورد همه آموزش های فرا روانی است و اینکه چرا مردم باید مدیتیشن کنند، و بر چه چیزی باید متمرکز باشند، و ۱۸ سفر فضایی که  من تجربه کردم و در آنها با موجودات هوشمند فرا زمینی در ارتباط بودم. این آخرین کتاب من است: “معمای ۲۰۱۲ حل شد.”

# امروز آقای اندوو در مورد تدارکاتی می گوید که حس میکند بشریت باید  انجام دهد، زیرا انرژی کل سیاره در حال تغییر ارتعاشی عظیمی است تا به سطح بالاتری از آگاهی  وارد شود. یکی از ضروری ترین گام هایی که انسان باید بردارد،  پیروی از رژیم وگان است.

پان آندوو: ما نیاز نداریم گوشت، ماهی یا هر چیزی که حیات دارد، مصرف کنیم، زیرا ما می توانیم  با پرانا زندگی کنیم. اما می توانیم سبزیجات  مصرف کنیم و به این شکل فرکانس مان را افزایش دهیم. مردم باید  تغییر کنند. اولین کاری که مردم باید  درک کنند، این است که ما این جهان را با دیگر گونه ها سهیم هستیم. و حق نداریم چیزی را بکشیم. اولین اقدام این است که مردم گیاهخوار شوند، زیرا هر بار که گوشت یا ماهی مصرف میکنند، به حتم که مشکلی برای آنها اتفاق می افتد. لذا اولین کاری که میکنیم این است که احساس مان در مورد خودمان را تغییر دهیم. و شیوه برخوردمان با دیگر انسانها و گونه ها را؛ باید به طبیعت احترام  بگذاریم، و با طبیعت یکی شویم. مرحله بعد این است که توانایی های بالقوه مان را  افزایش دهیم، و آگاهی مان در مورد مسائل فراروانی که آنها را غیر طبیعی می نامند، افزایش دهیم. اما این توانایی ها برای هر انسانی طبیعی هستند. در این لحظه خاص، ما فقط از % ۳  از مواد فعال ژنتیکی مان استفاده میکنیم. با این اندازه آگاهی شما میتوانید مرا ببینید، مرا بشنوید، مرا تجربه کنید، همان آگاهی که در بعد آسترال در شکل رؤیای هشیار، در تجربه خارج از جسم، یا به عبارت دیگر تجربه نزدیک به مرگ وجود دارد. این همان چیزی است که  دی ان آ ایجاد میکند.

# اسید نوکلئیک دئوکسی ریبو یا دی ان آ، طرح کلی انسان است، یک سیستم پیچیده متشکل از اسید نوکلئیک که دارای کدهای ژنتیکی است. به گفته دانشمندان، ۲ رشته دی ان آ در انسانها، مشهور به رشته های دوبل مارپیچی، فقط % ۳ از “دی ان آ” فعال ما را در بر دارند. % ۹۷ بقیه، در ۱۰ رشته “دی ان آ” است که در هر انسان وجود دارد و هنوز غیر فعال است. برخی میگویند که اگر این % ۹۷ از “دی ان آ”ی غیرفعال فعال شود، دی ان آ ۲ رشته ای (دوبل)، به ۱۲ رشته تبدیل میشود، و این میتواند توانایی ها و قدرت های معنوی زیادی را در ما بیدار کند.

پان آندوو: % ۹۷ توانایی بالقوه وجود دارد. طبیعت هرگز بدون دلیل چیزی را خلق نمیکند. این مواد ژنتیکی دیگر توانایی هایی هستند که ما داریم، و دیگر بدن های کم چگال مان، زیرا ما آگاهی داریم، حیاتی هوشمند که میتواند در ابعاد مختلف  حضور داشته باشد. اما برای رفتن به مکان های مختلف در کیهان، که چگالی های مختلف  و ارتعاش هایی با سرعت های مختلف دارند، به وسیله ای مناسب یا بدنی با چگالی مناسب نیاز است که با چگالی و سرعت ارتعاش آن بعد خاص هماهنگ باشد. اگر من بخواهم به بعد آسترال بروم، نمی توانم از این بدن فیزیکی استفاده کنم. باید از بدن آسترال استفاده کنم که بسیار کم چگال تر از این بدن است، و سرعت ارتعاشی آن بسیار بالاتر است. اما اگر بخواهم  به ابعادی که بسیار دورتر از سطح آسترال هستند، بروم، باید از بدنی  با چگالی بسیار کمتر از بدن آسترال بروم. این چیزی است که باید بدانیم، علوم فرا روانی در همین رابطه اند، درک اینکه ما آگاهی داریم.

من با همسرم  بیش از ۳ هزار معبد باستانی و تصاویر آنها را بررسی کردیم، و سعی کردیم دریابیم که مردم قدیم برای ما  چه باقی گذاشتند و آنها چطور مدیتیشن  میکردند. لذا هر بار به این نتیجه رسیدیم که آنها میتوانستند  انرژی شان را متصل کنند. این همان دانشی است که موجودات فرا زمینی به من منتقل کردند. باید به صورت گروهی مدیتیشن کنیم. نیکی در هزاران مکان  مختلف پخش شده است. وقتی بر این جدایی فائق آییم و به نقطه ای برسیم که همه ما را متصل میکند، میتوانیم ارتباط ایجاد کنیم. و از یگانگی، نیرو حاصل میشود. باید با رهبران معنوی که شاگرد دارند، ارتباط برقرار کنیم، آنها باید به صورت گروهی مدیتیشن کنند.

# همانطور که آقای اندوو هفته گذشته توضیح دادند، چیزی به نام “جت کیهانی” وجود دارد که ۲۶ هزار سال پیش از یک سیاهچال بسیار عظیم به مرکز کهکشان راه شیری پرتاب شده و موج انرژی بسیار زیادی را به کل کهکشان می فرستد. آقای اندوو پس از تحقیقات بر حلقه های کشتزار، به این نتیجه رسید که این انرژی قرار است تا پایان سال ۲۰۱۲ به خورشید بخورد و  آن را به حالت “غول سرخ” ببرد. او از تحقیق بر روی حلقه های کشتزار دریافت که در این حالت، خورشید به شدت گسترده میشود، و سیاره های تیر و ناهید را می بلعد و لذا به زمین بسیار نزدیک میشود. او بر این باور است که اگر هم اینک اقدام کنیم، و بشریت از روش زندگی گیاهی پیروی کنند و با همدیگر مدیتیشن نمایند، می توانیم زمین را امن نگه داریم.

پان آندوو: ۳۰ سال پیام حلقه ها به ما اطلاع میدهد، به ما هشدار میدهد، که مدتها پیش در مرکز  کهکشان راه شیری، انفجاری رخ داده و بعد انرژی آن به لبه های کهکشان گسترش یافته است. این انرژی با تجهیزاتی که

به فضا فرستاده شده، ضبط شده و این انرژی در ۲۳ دسامبر ۲۰۱۲  به ما میرسد. حلقه های کشتزار به ما میگویند که باید به شکلی هندسی  مشهور به “دانه حیات” یا “گل زندگی” با ستاره ای ۴بعدی در داخل آن، آگاه باشیم و توجه کنیم، که چیزی نیست به جز میدان منزوی کننده شارژ. لذا به گفته فرا زمینی ها با ایجاد این میدان نیرو، زمین در امان می ماند. لذا این را تصور کنید: انرژی می آید، دینامیک بنیادی خورشید را تغییر میدهد. و وقتی لایه بیرونی خورشید گسترش یابد، حرارت ایجاد میکند، حرارتی با هزاران هزار درجه. و شدت رخشش آن هزار برابر بیشتر میشود. شدت تابش بی نهایت می شود.

موجودات فرا زمینی می گویند که اگر ما با تلاشهای مشترک این میدان نیروی حفاظتی را  در هندسه “گل زندگی”، در اطراف سیاره ایجاد کنیم، سیاره در امان می ماند. با ترکیب انرژی، و تنها ابزار شناخته شده برای من مدیتیشن است، گسترده و به صورت گروهی، یک مدیتیشن جهانی که در آن میلیونها نفر از مردم  با هم مدیتیشن کنند، تا بتوانند بر ساختار پایه ای زمین تأثیر بگذارند.

پان آندوو: مردم باید درک کنند که چطور گل زندگی را برای خود خلق کنند، چطور این نیرو  با ستاره ۴ بعدی درون آن را در هاله خود ایجاد کنند. و این کار باید جهانی باشد، در کل سیاره. هم اینک بسیاری از مردم با مدیتیشن آشنا نیستند، و این به تمرین نیاز دارد. زمان می برد تا آنها بتوانند آن کره را در هاله خود ایجاد کنند. زمان بسیار، بسیار کوتاه است، اما بخشی از وجود بشر در حال بیدار شدن است. و هر روز بر تعداد افرادی که مدیتیشن میکنند،  افزوده میشود. و من بر این باورم که ما میتوانیم از عهده این برآییم. فقط کافی است به انرژی بالاتری برویم و این حفاظ را ایجاد کنیم.

# مثل همه انواع دیگر  اجسام مادی، بدن انسان نیز در اطراف خود میدان انرژی دارد که میتواند تحت تأثیر پدیده های طبیعی نظیر تابش خورشید قرار گیرد. لذا این امکان هست که هر گونه تغییر ناگهانی در سیستم انرژی، به عنوان مثال از طریق یک موج انرژی عظیم، در سیستم بیولوژیکی ما تغییر ایجاد کند.

پان آندوو: وقتی این انرژی به ما برخورد کند   آنقدر نیرو دارد که بتواند سبب تغییر دی ان آ شود، و همه آن % ۹۷ دی ان آ  باقی مانده، فعال میشود. یعنی همه خاطرات زندگی های گذشته، تناسخ های قبلی، دوباره زنده میشود. با همه دانش در مورد اینکه طرز کار کیهان چطور است، و با همه قدرت آگاهی، و لذا ما دوباره میتوانیم فعال شویم. و این “نکسوس” (پیوند) است، قدرت خدا، یا خود خالق. و این همان چیزی است که در انتظار آن هستیم. همان چیزی که باستانیان در مورد پایان این چرخه پیش بینی کرده بودند. تکامل بشر. در حال حاضر ما در حال طی کردن روند تغییر هستیم. اخیراً دانشمندان کشف کردند که ذرات جدید در نور خورشید یافت شده که قبلاً شناسایی نشده بود. و ما در اجسام بیولوژیکی مان، ۸ عنصر رادیو اکتیو داریم.

ذراتی که از خورشید می آیند، بر عناصر رادیو اکتیو بر اجسام فیزیکی ما تأثیر میگذارند و لذا ما در حال تغییر هستیم. آگاهی ما در حال بیدار شدن است و ما از خورشید، کسب اطلاع میکنیم و خورشید از مرکز کهکشان کسب اطلاع میکند، زیرا همه چیز آگاه است. زیبایی کار در همین است، هر چقدر بیشتر به پایان چرخه نزدیک شویم، انرژی بیشتری به سمت ما می آید و این میتواند تغییرات ما را سریعتر کند.

# در اینجا نظرات پایانی آقای اندوو را می شنویم.

پان آندوو: این انرژی، چیز ترسناکی نیست. بلیط ماست برای خروج از اینجا، برای تکامل ما، برای جایی که با تکامل مان به آن راه می یابیم. لذا همه خاطرات فراموش شده دوباره زنده میشوند، و نیز همه قدرت آگاهی و درک کیهان. به عبارت دیگر، به زودی هستی کیهانی را تجربه میکنیم، اینکه واقعاً چه هستیم، لذا من مشتاقانه در انتظار نزدیک شدن این موج انرژی هستم.

# برای کسب جزئیات بیشتر در مورد آقای اندوو لطفاً از این سایت دیدن کنید:

www.PaneAndov.com

دی وی دی ها و کتاب های آقای اندوو، در همین سایت در دسترس است.

منبع : http://garmayeshezamin.blogfa.com

آیا حلقه کشتزار بیستم ژوئن ۲۰۱۱ در منطقه Poirino ایتالیا نشان از ترسیم کد ASCII داشته است؟

تصویر کشتزار جدیدی که در نزدیک Poirino ایتالیا در ۲۰ماه ژوئن ۲۰۱۱ دیده شده ، در مرکز نشاندهنده یک ستاره بزرگ هفت وجهی است که به وضوح مشابه ستاره تصویر کشتزار جنوب انگلستان در جولای سال ۲۰۰۵ است که برخی محققان آنرا پیش بینی انفجار دنباله دار هولمز۱۷P در اکتبر ۲۰۰۷ دوسال بعد از آن میدانند . آیا تصویر جدید پیام آور یک انفجار دنباله دار دیگر در آینده ای نزدیک است؟

Poirino, Italy – ۲۰th June 2011

چیزی که در تصویر کشتزار Pirino ایتالیا بیشتر جلب توجه می کند یک سری خطوط در امتداد راسهای هفت ستاره داخلی در محیط پیرامونی است که به زبان کد اسکی  هشت بیتی (eight-bit ASCII code ) دارای معنی و مفهوم است، که به نظر میرسد خالق این اثر در تلاشی برای بیان اشاره و شناساندن EA یا انکی (خدای مو طلائی در سومر باستان) به بینندگان بوده است .

بر اساس افسانه های کهن، انکی و Innanna با اختلاط اسپرم خدایان  و تخمک انسانهای بومی اولیه ساکن زمین ،توسط علم ژنتیک، از ده ها هزار سال پیش انسان مدرن امروزی را بوجود آورده اند. (ویکی پدیای انگلیسی)

در زیر شرح دقیق محاسبه کد اسکی نمایش داده شده در اطراف دایره پیرامونی هفت ستاره بزرگ منطقه Poirino چنانچه در جهت عقربه های ساعت خوانده شود ،ارائه شده است.

۰۱۰۰۰۱۰۱ E

01100001 a

01000101 E

01101110 n

01101011 k

01101001 i

00100000 space(فضای خالی)

شگفت انگیزتر اینکه این تصویر کشتزار در اطراف هفت لبه پیرامونی خود تعدادی ستاره را نشان میدهد اما روشن و واضح نیست که این نمادها بیانگر تصاویر نجومی اطراف یک انفجار ستاره دنباله دار (مشابه آنچه در تصویر کشتزار جنوب انگلستان در سال ۲۰۰۵ دیده شد) یا تعدادی کد هوشمندانه ریاضی باشد. چنانچه هر دسته از ستاره ها را جداگانه شمارش کنیم به نظر بیننده آنچه دیده میشود:۵٫۳۳۴۴۴۴ است.

در تابستان ۲۰۱۰ در منطقه Poirino در تصویر کشتزاری مشابه ، تعداد دقیق ستاره ها در زبان کد اسکی ده دهی ، معادله مشهور E=mc2 را نمایش داد.

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس www.ufolove.com مجاز می باشد.

پ . ن : با تشکر فراوان از دوست خوبم منتظر عزیز برای ترجمه و ارسال این مطلب .

حقيقت حلقه هاي كشتزار_قسمت آخر(پيام و زبان ماورايي)

حقيقت حلقه هاي كشتزار

حقيقت حلقه هاي كشتزار _ قسمت دوم

حقيقت حلقه هاي كشتزار . قسمت سوم – حلقه هاي اصيل

حقيقت حلقه هاي كشتزار . قسمت چهارم – شاهدان عيني

حقيقت حلقه هاي كشتزار .قسمت پنجم – گوي هاي نوري

پيام و زبان ماورايي

قسمت آخر حقيقت حلقه هاي كشتزار

در حاليكه مسابقه انسانها براي كشفيات فضايي در دهه اول قرن بيستم اوج مي گرفت ، تلاش هايي نيز براي فرستادن پيغام به تمدن هاي هوشمند در گيتي جريان پيدا كرد .اولين قدم مهم در اين زمينه را مي توان به اشاعه پيام هاي راديويي قدرتمند كه با عنوان پيغام Arecibo يا  Arecibo interstellar message شناخته شده است نام برد ،دو قدم ديگر شامل حركت هاي مصنوعي براي ارتباطات ستاره اي مي شد كه توسط سازمان فضايي ناسا به نام هاي Pioneer 10 ، Pioneer 11 ، Voyager 1 &2  مديريت مي شود .

CETI كلمه اي است مخفف Communication with extraterrestrial intelligence به معناي ارتباط با تمدن هاي هوشمند ماورايي كه در اوايل دهه 1970 رواج پيدا كرد. CETI به زمينه هاي مختلفي چون علوم فيزيكي ، علوم اجتماعي و علوم وابسته به بشريت مرتبط است . در اوايل دهه 70 جلساتي در محافل علمي ، تحت تلفيق علوم فضا شناسي و مهندسي ارائه شد كه زمينه هايي چون علوم انسان شناسي (anthropology) ، تاريخ(history) و زبان شناسي (linguistics) را به منظور تحقيق بر پايه (كشف حيات هوشمند) در بر مي گرفت. يكي از زمينه هايي را كه CETI بروي آن مانور مي دهد علوم و تكنولوژي اي است كه بروي انواع سيگنال ها براي كشف تمدني هوشمند مطالعه مي كند .

مثلا يك نمونه از اين دست پروژه ها ، پروژه Ozma بوده است كه در يك شبكه راديويي واحد، تحقيقاتي انجام مي داد . در حال حاضر تحقيقات در اين زمينه منجر به فرستادن ميليون ها فركانس درهر ثانيه شده است .

Pan werthimer و يك گروهي در لابراتوار علمي فضايي UC Berkeley يك سري تحقيقاتي به اسم SERENDIP را براي دستيابي به رنج وسيعي از فضا آغاز كردند . اخيرا SERENDIP V ، فرايند داده دهي در Arecibo را به عنوان بزرگترين تلسكوپ راديويي جهان آغاز كرده كه با Alfa receiver چند پرتويي براي كنكاش هفت قسمت مختلف فضا آماده شده است .[2]

كاراكترهاي يك پيغام

يك پيغامي كه قرار است به قسمتي از فضا ساطع شود بايد داراي شاخص هاي مخصوصي باشد :

1 – بايد حاوي بسته علمي باشد تا فهم و درك ما و طرف مقابل در بوته آزمايش گذاشته شود تا بتوان در رسيدن به يك هدف واحد تلاش شود .

2 – حاوي نشانه هاي تاكتيكي و تكنيكي مهمي باشد تا تمايل ارتباطي فرد مقابل را بررسي كند

3 – بايد ساده باشد ، به بيان ديگر تغييري كه در پيام مي توان داد تعيين شود تا پيام بتواند درك شود . همچنين اختصار باعث سبكي پيام براي انتشار در فضا خواهد شد . (Suckotin 1973)

Interstellar Rosetta stone message

پيغام Interstellar Rosetta stone هم مثل پيغام Arecibo به طور راديوئي به فضا فرستاده شد ، ابتدا اينكه يك پيغام با اين كاركرد چگونه بايد ساخته شود را در اينجا بيان مي كنيم :[1]

در پيام Rosetta stone و در قسمت اول پيام رياضيات آورده شده است ، در ادامه مباني اوليه فيزيك ، شيمي و بيولوژي آورده شده است. هدف اصلي اين است كه اطلاعات كافي را بتوانيم انتقال دهيم و گيرنده بتواند هدفمان را دريابد . اينها منوط بر اين است كه گيرنده داراي دستگاهي باشد كه بتواند اين اطلاعات را بگيرد و يقينا آنها بايد با مباني اوليه مهندسي ، رياضيات و فيزيك آشنا باشند. انتظار است كه پيام به خودي خود توسط گروهي از دانشمندانشان درك شود . اين موضوع بالعكس هم صادق است و ما هم بايد دستگاه مناسب را براي دريافت اطلاعات آنها داشته باشيم تا به ترتيبي كه ما پيغام را Code كرديم بتوانيم آنرا decode كنيم .

پيام بايد با هردو ساختار يك بعدي و دو بعدي ( مثل Morse code ) تنظيم شود . در گام اول از جنبه هاي علمي بايد با اعداد و رياضيات شروع شود . اعداد بايد به گونه اي آسان آموزش داده شود تا خوب درك شوند ، خوب گوش دادن اولين قدم براي يادگيري در رياضيات است .به شكل زير نگاه كنيد يك مثال آساني فراهم شده است شماره ها از صفر شروع شده و تا نه ادامه مي يابد.

1 – نقطه ها را بشماريد

2 – نمايش باينري ها

نتيجه عدد ده به صورت مصنوعي ديده مي شود . هيچ دليلي براي استفاده كردن از اين روش وجود ندارد ، روش هاي ديگري هم وجود دارد ، مي توان از راه هاي ديگري نيز استفاده كرد .

كاراكترهاي ساخته شده در سال 1999 از Evpatoria در اكراين به فضا فرستاده شد . ( هر كاراكتر ماتريسي مشتمل بر پنج يا هفت پيكسل است ) هر كاراكتر منحصر به فرد است به طوريكه امكان گيج شدگي يا اشتباه در آن وجود ندارد . حتي عمليات رياضي نيز در آن آمده است . (+,-,/,*&=)

هدف براين بود كه چندين حالت را با استفاده از يك عمليات بنويسيم ، جداول زير را ببينيد :

تمام اين عمليات براي ارتباطات بعدي بسيار مهم است مثلا عمليات تقسيم مي تواند در آينده براي نشان دادن اعداد بسيار بزرگ يا كوچك مورد استفاده قرار گيرد . تقسيم همينطور پريود ها و تكرار اعداد را نيز مي تواند نشان دهد .

حالات فيزيكي نيز با طول ، زمان و جرم قابل طرح است .  در پيغام سال 1999 Evpatoria ، اتم هيدروژن شرح داده شده و …

به اين ترتيب ما قادر خواهيم بود با تمدن هاي ماورايي ارتباط برقرار كنيم، دراين بين يك زبان تركيبي نيز مي تواند مورد استفاده قرار گيرد كه اين حالت كمي پيچيده تر مي نمايد . تمام اين حالات در جهان امروز براحتي كد شده اند و حتي مراحل حل يك مسئله هندسي را نيز توانسته اند به اين صورت كُد كنند .

Arecibo Message

براي كمك به شروع بكار راديو تلسكوپ آرسيبو در جنگل هاي پورتوريكو، يك پيامي از صلح و دوستي به سمت گوشه اي از كهكشان راه شيري فرستاده شد . در 16 نوامبر سال 1974 ، اين سيگنال به سمت خوشه بزرگ هركول (the great cluster Hercules) يا همان M13 كه 25000 سال نوري از زمين فاصله دارد ( اين در حالي است كه ظرف 1.23 ثانيه نوري مي توان به كره ماه رسيد ) ، فرستاده شد . messier 13 كه داراي 300000 ستاره با فاصله تقريبي 18 سال نوري است . اين ارتباط كه ارتباط ستاره اي آرسيبو نام گرفت از 2300 مگاهرتز فركانس راديويي با 10 هرتز عرض باند تشكيل شده بود . كارايي قدرت راديويي پيام 3 تراوات يا (3*10^12) وات نفوذ در مسير انتشار بود . شايد 25000 سال ديگر كسي در خوشه M13 اين پيام را دريافت و آنرا دكدينگ كند !! پيام آرسيبو داراي 1679 كاراكتر بود كه در قالب كدهاي باينري  نوشته شده بود و دو كاراكتر مختلف «0» و «1» در آن مورد توجه بود . به عبارت ديگر هر جا كه 0 هست نقطه ای وجود ندارد و هر جا كه 1 هست یه نقطه ظاهر مي شود. در واقه پيغام Arecibo interstellar توسط مركز هوا و فضاي ملي (NAIC) ساخته شد. فردي چون Frank Drake به همراه همكار گراميش Carl Sagan طراحي كرد . [2]

كدگشايي پيغام Arecibo

پيغام اصلي داراي ساختاري نامه وار و بخش بخش مي باشد و هر يك از بخشها يك ويژگي از تمدن زمينيان را نشان مي دهد . در بالاترين قسمت از اين پيام ابتدا به معرفي رياضيات و اعدادي كه در آن بكار برده شده مي پردازد .

اعداد طوري كد شدند كه براحتي رمزگشايي شود . شماره ها از يك شروع شده و تا عدد ده در سه رديف ادامه مي يابد كه اعداد هشت تا ده در دو ستون ارائه شده است . قابل توجه است كه سطر اول از پايين نقش يك جداكننده را ايفا مي كند و در ساختار كدينگ تاثيري ندارد . ( اين سطر با رنگ سبز در تصوير زير نشان داده شده است )[6]

در بخش بعدي ارزش هاي باينري 1 ، 6 ، 7، 8 و 15 به عنوان عدد اتمي عناصر حياتي كره زمين آورده شده. اين بخش هم عناصر حياتي را معرفي مي كند و هم مي تواند يك پيش نيازي باشد براي بخش هاي بعدي ، اگر بخش هاي اول به نوبت و صحيح رمزگشايي نشوند بخش هاي بعدي بي معني مي شوند .

بخش سوم كه بخش بلندي است در سه رديف ارائه شده است . در اينجا فرمول شيميايي شكر به عنوان اساس نوكلئوتيد در ساختار DNA آورده شده است . علاوه بر شرح كلي فرمول ساختاري آن در پيام ، شكل گرافيكي دابل هليكس (Double helix) نيز در ادامه همراه با تعداد نوكلئوتيد در DNA آورده شده است . در ابتدا از خوانندگان محترم بابت آورده شدن مطالب پيچيده زيست شناسي سلولي ملكولي در اين بخش عذرخواهي مي كنم اما بعلت اهميت پيغام آرسيبو ارسالي و اينكه ساختار DNA و طريقه كدينگ براي علاقه مندان بخوبي مفهوم نبوده است آنرا شرح مي دهيم :

در كل نوكلئوتيد اسيد ها بر دو نوعند : يكي ريبونوكلئيك اسيد يا به اختصار RNA كه در ساختار قند ريبوز به كار مي رفته است و ديگري دئوكسي ريبونوكلئيك اسيد كه در ساختار آن قند دئوكسي ريبوز به كار رفته است .

هر نوكلئوتيد از سه بخش (1) يك قند 5 كربني كه ريبوز ( در RNA ) يا دئوكسي ريبوز ( در DNA ) است (2) يك تا سه گروه فسفات (3) يك باز آلي نيتروژن دار ، تشكيل شده است . بازهايي كه درساختار DNA شركت مي كنند عبارت اند از آدنين A ، تيمينT ، سيتوزين C و گوانين G . در RNA به جاي باز T ، باز يوراسيل U  وجود دارد .

ما در اينجا مي خواهيم ساختار دابل هليكس يا همان DNA را كه در فرمول كد شده را شرح دهيم : در پيغام آريسبو از دئوكسي ريبوز ، سيتوزين و … اسم آورده شده به عنوان مثال دئوكسي ريبوز داراي فرمول شيميايي C5OH7 مي باشد با توجه به بخش دوم كه اعداد اتمي حياتي را شرح داديم حالا براي نشان دادن فرمول دئوكسي ريبوز بايد هفت اتم هيدوژن ، يك اتم اكسيژن و پنج اتم كربن را نشان دهيم و ما بقي اتم ها را صفر در نظر بگيريم ، به شكل زير توجه كنيد طريقه كد كردن پيغام را در مي يابيد :

وحالا در شكل زير كل فرمول هاي ساختاري DNA را به صورت كد شده آورده ايم :

اما پيغام آرسيبو به همين جا ختم نشده و از تركيبات آنها و تشكيل ساختار مارپيچ DNA‌ نيز سخن به ميان آورده است . همانطور كه در پيغام مي بينيد از اسامي گوانين ، آدنين و … سخن به ميان آورده، اينها بازهايي هستند كه در ساختار نوكلئيك اسيدها به كار ميروند . اما رشته هاي پلي نوكلئوتيدي يكي از اجزاي اصلي DNA‌ هستند كه از تركيب فسفات ، قند و باز به طور متوالي تشكيل مي شوند :

و بازهاي مكمل ، رشته هاي نوكلئوتيدي را به هم وصل مي كنند كه ساختار كلي DNA شكل مي گيرد . اين بحث به خاطر پيچيدگي هاي خاص خود بسيار خلاصه بيان شد .

در رديف بعدي شکل وسط نشون دهنده ی شکل ظاهری یک انسان هست و شکل سمت راست نشان دهنده ی قد متوسط یک انسان 1764 mm  و شکل سمت چپ نشان دهنده ی جمعیت انسان در سال 1974 که حدود 4.3 میلیارد بود . [5]

كه با استفاده از همان قاعده اعداد كه در سطر اول نوشته شده بود بيان شده است ، كه البته اوجينال عدد بر حسب اينچ بوده كه 12.6 اينچ براي قد مد نظر بوده است بعبارت ديگر اگر 14 را كه كد باينري متوسط قد انسان هست رو بر 12.6 اينچ تقسيم كنيم 176.4 سانتي متر بدست خواهد آمد .

اما در سطر بعدي به معرفي منظومه شمسي و سيارتش پرداخته شده است و اينكه ما كجاي آن هستيم . زمین بالاتر قرار گرفته تا نشان بده که پیغام از کجا فرستاده شده و عکس گرافیکی انسال بالای اون قرار داره و نشون میدهد که ما روی کدوم سیاره قرار داریم. و در رديف آخر هم شكل وسيله فرستنده را با ابعاد قطرش نمايان است كه توضيحش پيشتر آمده بود .

در اين قسمت پيام ارسالي توسط زمينيان مورد ارزيابي قرار گرفت ، اما صحبت هايي درباره ارسال جواب براي زمينيان وجود دارد كه در مزارع و به صورت حلقه هاي كشتزار در سال 2000 و 2001 پديدار شده اند و به دليل اينكه در مقالات زيادي در موردش صحبت شده از بيان آن صرف نظر مي كنيم اما در ادامه گذري كوتاه بر آن خواهيم داشت اگر اطلاعات شما در اين زمينه اندك است لطفا به جواب پيام آرسيبو در مرجع شماره پنج مراجعه كنيد .

زبان موجود در حلقه ها

در تاريخ ژوئن 2007 مهندسي به نام Isaac يكسري اسناد و مداركي در سطح وب منتشر كرد كه از يك سري تحقيقات در نزديكي Palo Alto در دهه 80 ميلادي پرده برداشت . او داستان را در وبسايت خود [7] بدين گونه بيان مي كند : من alias Isaac هستم و بروي پروژه اي به نام CARET در دهه 80 بكار گرفته شدم .CARET مخفف Commercial Applications Research for Extra-terrestrial Technologies مي باشد . من در آن محل كار ، با تكنولوژي هاي زيادي آشنا شدم كه با اجسام پرنده بدون سرنشين بيگانه اي كه اخيرا ديده شده بودند ارتباط داشتند . اما مورد قابل توجه در اين اجسام زبان هاي نامفهوم و دياگرام هايي بود كه بروي هريك از اين اجسام پرنده ديده شده بود . در ادامه درباره اينكه من كي هستم ، درباره چي كار مي كنم آشنا مي شويد . مطالبي را مي خواهم باز كنم ، تصاويري را مي خواهم نشان دهم كه بسيار حساس هستند نه به معناي خطرناك براي حكام . البته من با بعضي از آنها بابت پنهان كاري هايشان در اين زمينه ها هم دردي مي كنم اما من دارم پير مي شوم و با توجه به عقايدم اين اطلاعات نسبت به ضرري كه براي بعضي ها دارد اما براي اكثريت مي تواند مفيد باشد. در ابتدا اين را بايد يادآور شوم كه من تابحال اين اشيا بدون سرنشين را از نزديك و به چشم نديده ام و هيچ ارتباطي با سازندگان آنها ندارم . اما با زبان ( زبان عملكردي يا برنامه نويسي ) آنها آشنا هستم . چون در اين سالها عمده فعاليتم كار بروي زبان فوق بوده است و آنرا تا حدي روشن كردم. اين Drone craft ها با سخت افزاري كار مي كردند كه با چشم قابل مشاهده نبود و از راه دور قابل هدايت بودند .

اما مسئله مهم اين بود كه اين تكنولوژي با تكنولوژي هاي ديگر مختل مي شود مثل پارازيت راداري ! من در آن زمان بر سر كل پس انداز زندگي ام شرط بندي كردم كه اين اجسام از مرئي به نامرئي در يك پريود زماني كوتاه در حال تغييرند . اين گسست تكنولوژي بدين گونه بود كه تكنولوژي مزبور با پارازيت راداري از  Drone craft فاصله مي گرفت و در جايي نزديك باقي مي ماند و بعد دوباره به دستگاه بر مي گشت . حتي شاهدان عيني نيز اين حالت مرئي و نامرئي شدن را گزارش كرده بودند . اين تكنولوژي كار ما نبود يا حداقل مي توانم بگويم به دهه 80 تعلق نداشت . ساختار اين اشياء با يك سري فعاليت هاي راداري – مكانيكي به هم نمي خورد ، اين كار تكنولوژي برتري را طلب مي كند .

الان مي خواهم توضيح بدهم كه اينها چي هستند تا آن جايي كه من فهميده ام :

من دانش آموخته رشته مهندسي الكترونيك بودم ، خودم را درگير تكنولوژي هاي جديد كردم و به داخل چند كمپاني براي كار راه يافتم . ابتدا در Department of Defense كار كردم اتفاق خاصي نيافتاد اما وقتي علاقه خود را در زمينه هاي مختلف نشان دادم براي برنامه تحقيقاتي CARET كانديد شدم.  در آنزمان شركتي وجود داشت كه از تكنولوژي پيشرفته اي استفاده مي كرد تا از سيليكون براي ساخت كامپيوترها استفاده كند . در نتيجه در سال 1984 برنامه CARET با هدف بكارگيري قابليت هاي صنعت پنهان سيليكون و apply كردن آن براي فهم تكنولوژي هاي ماورايي شروع بكار كرد . با شروع كار و كشفيات جديد من به PACL يا Palo Alto CARET Laboratory منتقل شدم و كار خود را در آنجا ادامه دادم . كار ادامه داشت كه ناگهان با گذشت زمان خود را در قسمت فوق سري تكنولوژي هاي ماورايي ديديم  . در آنجا به مدت دو ماه تحقيق كرديم طوري كه هيچ كس ديگر را بجز افراد گروه نمي ديديم و آنجا بود كه به اهميت ماجرا پي برديم .

آن دسته از تكنولوژي هايي را كه ما برويش كار كرديم همان چيزي است كه شما انتظارش را داريد: antigravity . البته تخصص من در اين تكنولوژي نبود اما خواه نا خواه وارد آن شديم . اما تكنولوژي آنها هيچ شباهتي به ما نداشت . تكنولوژي ما در آن زمان و حتي امروزه از تلفيق سخت افزار و نرم افزار نشات مي گيرد كه در نهايت نرم افزار كمتر بكار رفته است تا بحال .

تكنولوژي آنها همچون يك تكه جادويي از كاغذ است كه بروي ميز مي نشيند . اين چيزي وابسته به زبان هست كه مي تواند خود به خودي اجرا شود . اين سيستم يك زبان خاص با سمبل ها و نشانه ي مخصوص به خود دارد كه با دياگرام هاي هندسي مرتبط با خود عمل مي كند  اگر بخواهم همه چيزهايي كه مي دانم را در اينجا بگويم چندين جلد كتاب مي شود. اما به مفيد ترين انها اشاره مي كنم : در وهله اول شما نمي توانيد درب سخت افزارشان را باز كنيد و به CPU, memory card  و … آنها دسترسي داشته باشيد. سخت افزار آنها متشكل از يك فلز سخت بود مثل يك صخره يا يك تكه فلز متمركز. ما شروع كرديم كه بدانيم اين يك لايه بزرگ از يك عملگر هولوگرافيك چيست . holographic computational substrate  ((دانشمندان روي يك روش ذخيره‌اي نوري كار مي‌كنند بنام حافظه هولوگرافيك كه اين حافظه امكان ذخيره يك تريليون اطلاعات را ارائه مي‌دهد. اطلاعات با بيش از 1000 ديسك فشرده مي‌تواند روي سيستم حافظه هولوگرافيك گنجانده شود. يكي از امتيازات اين سيستم حافظه هولوگرافيك اينست كه كل يك صفحه اطلاعات مي‌تواند سريع و در يك زمان بازيابي شود. به منظور بازيابي و نوسازي اطلاعات ذخيره شده، به صفحه هولوگرافيك اشعه برگشتي به درون كريستال مي‌تابد ))

هريك از اين عملگر ها به طور خودكار و هوشمند طراحي شده بودند اما آنها دريك سيستم پيچيده باهم كار مي كردند . آنها وقتي گروه بندي مي شدند به صورت غير خطي عمل مي كردند . وقتي 4 عنصر از آنها با هم كار مي كردند قدرتشان از يكي بيشتر مي شد . آنها در هر زمان و هر حالتي مي توانستند با هم ارتباط برقرار كنند . شكل اين اشكال فلزي chunks مي توانست تاثيرات ژرفي بعملكرد كلي دستگاه بگذارد . [8]

به زبان ( زبان برنامه نويسي خاصي مد نظر است ) برگرديم ، در واقع اين زبان به عنوان يك طرح عملكردي كار مي كند . هريك از اشكال و نشانه عملكرد خاص خودش را داشته است . مسئله اي كه باعث هرچه پيچيده تر شدن مسئله مي شد اين بود كه هرجزء از دياگرام به هريك از عناصر وابسته بود به اين معني كه هيچ عنصري به طور منفرد نه مي توانست ايجاد شود نه مي توانست حذف شود . بشريت به طوركل سيستم ها و زبانهاي برنامه نويسي را بدليل اينكه به خودي خود فهميده مي شوند و سيستم هاي پيچيده را ايجاد مي كنند دوست دارند . [8]

Isaac در ادامه به توضيح بيشتر سيستم آنها مي پردازد ، عكس هايي را از برنامه نشان مي دهد و داستان بيرون آمدن خود از آن سازمان فوق سري را شرح مي دهد كه براي اطلاعات بيشتر مي توانيد به مرجع شماره هشت رجوع كنيد .

اما در بسياري از مراجع نظر بر جعلي بودن تصاوير است كه مثلا در تصوير زير نشان داده شده كه سيم كه قاعدتا بايد از زير Drone craft رد ميشده كمرنگ شده و اين مي تواند يك اشتباه فوتوشاپي باشد .[9]

شبهات ديگري نيز در اين زمينه در باره زبان بيگانگان وجود دارد ، عده اي معتقدند كه چرا زبان هاي موجود در اسناد CARET و عكس هاي Drone craft اينقدر به زبان هاي موجود در فيلم علمي تخيلي ماتريكس نزديكند . تقريبا نيمي از الفبا ماتريكس در اين زبان ديده مي شود حتي اين زبان شباهت زيادي با زبان كاتاكانا دارد . katakana در حدود سال 1000 AD توسعه يافت افراد علمي و صنعتي با گوش دادن به زبان چيني مجبور بودند براي افزايش سرعت نوشتن آنرا ايجاد كنند . اين نوع خط كه شبيه خط كانجي Kanji نيز مي باشد با رنگ قرمز مشخص شده است .

آيا پديده حلقه كشتزار به منظور ارتباط با بشريت است ؟

به نظر محقق حلقه ها خانمJanet ossebbard  اين ارتباط وجود دارد ، زباني كه در حال حاضر وجود دارد هنوز رمز گشايي نشده است و حقيقتا شك دارم كه ما با يك زبان معمولي روبرو باشيم ، يك زباني كه يك روز آن را ياد گرفته و درك خواهيم كرد . در اين بين كوشش هايي وجود دارد مثلا محققيني از آلمان به نامهاي Koch و Kyborg كه هر ساله دوايري را در كشتزارهاي Whiltshire ايجاد مي كنند و هر ساله منتظر پاسخي از طرف آنها هستند . يك محقق آمريكايي در سال 1991 در مزرعه اش جمله » با ما صحبت كنيد » را حك كرد . چندين سال بعد ساختار ناآشنا اما مرتبطي با آن ظاهر شد .

or

O II UCCULUI II NUNC II O

اين متن بطول 55 متر و عرض 5.5 متر توسط Michael Green باستان شناس انگليسي و رئيس جاري C.C.C.S بررسي شد ، او گفت اين متن نوعي خط عبري است . او متن را از راست به چپ خواند و براساس الفباي باسكي Basque ( محلي در بين فرانسه و اسپانيا ) ترجمه كرد . ترجمه براساس نظريه Michael Green كاملا واضح و روشن بود :

‹THE CREATOR, WISE AND LOVING›

آفريدگار ، دانا و مهربان

اما ترجمه Michael Green تنها ترجمه ارائه شده درباره متن كد شده نبود ، تعداد زيادي از مردم ترجمه هاي زيادي را از متن كد شده ارائه دادند .

محقق نامدار Gerald Hawkins اما (glyph) يا نشانها را بگونه اي ديگر ترجمه كرد ، او بوسيله نرم افزار Linguistic آنها را بررسي كرد . كامپيوتر معني زير را نتيجه داد :

“I OPPOSE WORK OF CONFUSION

» من با كار گيج كننده مخالفم »

اين عبارات بسيار جالب ما را به ياد حلقه كشتزاري كه در سال 2002 در Crab wood ايجاد شد مي اندازد كه جمله اي مشابه در آن حلقه ها حكاكي شده بود ، در آن شكل بيگانه اي ، ديسكي حاوي كدهاي باينري در دست داشت و به سمت جلو نشانش مي داد . ترجمه آن كدها به صورت زير مي باشد :

“beware the bearers of false gifts ; their broken promises. Much pain but still time. Believe . there is good out there. WE OPPOSE DECEPTION

» مراقب هدیه آورندگان غلط و قول های شکسته یشان باشید. درد زیاد. ولی هنوز وقت هست. باور کنید چیز خوبی اون بیرون هست. ما مخالف حیله و نیرنگیم. «

پروفسور جرالد هاوكينز ، كسي كه كتاب » رمز استون هنچ كشف شد » در اوايل سال 1960 نگاهي به مطالب ارائه شده درباره نوشته كد شده انداخت و به اين نتيجه رسيد كه آناليزها تماما اشتباه بوده است . او يك تيمي از دانشجويان متشكل از دوازده نفر تشكيل داد ، بعد از آناليزهاي عددي و رايزني هاي بسيار به نتايج مثبتي رسيدند . در ادامه گزارشي از فرضياتشان امده است :

آنها فرض كردند كه :

سازنده حلقه ها پيغامشان را بريده بريده يا با فاصله بيان كرده اند .

خطوط موازي اين حالت كلمات را نشان مي دهد .

اين متن، بوسيله كاراكتر يا شاخصه هايي رمز گذاري شده است .

خطوط موازي نشاندهنده زير متن است .

پيغام در برگيرنده دو كلمه يا دو شماره است .

هيچ مخففي وجود ندارد .

رمز يا پيغام غير قابل درك نيست .
هيچ عددي را نمي توان در رمز پيدا كرد ، با توجه به بررسي بيش از 18000 عبارت در 42 زبان مختلف ، اولين كلمه با بررسي شروع و پايان نامه ، ‹OPPONO› هست . اين يك كلمه لاتين براي مترادفش به صورت ‹I oppose› است . با توجه به اينكه فعل فاعل طلب مي كند، كلمه دوم مي تواند ‹ASTOS› باشد كه حالت جمع ‹astus’و به معني

‹acts of craft and cunning›

«كارهاي فريبنده و حقه بازي» است .
يكي ديگر از انواع ترجمه درباره اين متن وجود دارد كه در اكتبر سال 1995 و توسط Simon Burton ارائه شد كه مي گفت : من تاييد مي كنم كه اين انگليسي نيست ، اما اين يك ‹Lingua Franca›  زبان بين المللي هست ، زبان هاي بين المللي معمولا طوري انتخاب مي شوند كه به مكالمه و جنبه ارتباطي ساير زبان هاي ديگر نزديك باشد . زباني كه ابتدا نسبت به انگليسي پيشي گرفت لاتين بود . زبان لاتين زبان مرسوم بين كيمياگران بوده است ، بعضي احتمال مي دهند كه زبان مرسوم در حلقه ها همان زبان قديم لاتين باشد ، اما دركل ترجمه گروه هاوكينز مطابق با اسناد خودشان ‹Oppono Astos› (من با كار گيج كننده مخافم) رد نشده است . ترجمه اي كه Simon Burton در نهايت ارائه كرد :I’ve hidden at present

حالا ما در اينجا سه نوع مختلف از ترجمه در دست داريم كه بوسيله سه فرد مختلف ايجاد شده است :

  1. I.            Michael Green : آفريدگار ، دانا و مهربان
  2. II.            Gerald Hawkins : من با كار گيج كننده مخافم
  3. III.            Simon Burton : من در حال حاضر پنهان شده ام

آيا تنها همين تعداد ترجمه درباره متن Milk Hill وجود دارد يا ممكن است كه موارد ديگري هم ارائه شود ؟

Robert Boerman در كتابش » حلقه هاي كشتزار ، خدايان و اسرار آنها ((همچون نوشته هاي Ptah ( خداي مصريان) و Ea-Enki ( خداي سومريان) )) اين موضوع را بيشتر باز كرده است كه چطور او درك كرد كه بيشتر اطلاعات در اشكال حلقه ها پنهان است و از يك دوست اسرائيلي براي رمزگشايي آن مدد خواست . او يافته هاي Michael Green را تاييد كرد اما يك ترفند قديمي را كه اغلب در ساليان گذشته براي پنهان كردن اطلاعات در متون بكار ميرفته را به آن اضافه كرد (anamorphosis) » يا برگردان متن بوسيله آينه «. با انجام ترفند آينه براي اين اشكال جمله روبرو پديدار شد » Sewetchm anasim gadasim »

https://i0.wp.com/www.piney.com/Ea2.gif

يك ترجمه اي كه سرآغاز بسياري از حدس و گمان ها درباره مداخله بيگانگان در كنترل و تاثير بر ژن بشريت شد ( خواه در گذشته و خواه در آينده ) Robert Boerman بسيار زيبا در كتابش به نتايجي جالب رسيده است .

من تحقيق در زمينه حلقه هاي كشتزار را با ترجمه متن Milk Hill شروع كردم و با خود فكر كردم كه ترجمه Green از cheche ترجمه درستي نيست . از من نپرسيد كه چرا ، چون اين يك حسي بود كه من داشتم . من هميشه اين نظر را داشتم كه متن Milk Hill نوعي از خط عبري است ، با اين پس زمينه به سراغ يكي از دوستانم رفتم و از او خواستم كه متن فوق را با ترجمه Green ببيند .  او نيز گفت كه ترجمه گرين ترجمه خوبي نيست ، اما چيز اضافه اي در متن وجود نداشت كه او ( گرين ) ترجمه نكرده باشد . آيا حسي كه در من ايجاد شد دروغ مي گفت ؟ اما سپس دوستم عبارت را جلوي آيينه گرفت و به يكباره گفت :

‹Sewet Cham Anasim Gadasim›

اولين عكس العمل من ؟؟؟ بود .اما او درادامه متن عبري رابه انگليسي ترجمه كرد :

‹A New Breed of People›

» نوع جديدي از مردمان »

تمام چيزي كه مي توانستم بگوييم اين بود كه دقيقا درست است چون ‹Phehthi يا Ptah ، Ea-cheche يا Ea-Enki› خدايان باستاني بودند كه براساس كتيبه هاي رسي ايجاد شده توسط سومريان معرف شده بودند با خلقت Homo Sapiens يا شبه بشري مرتبط است . Zecharia Sitchin كسي بود كه تعداد زيادي از الواح سومري را ترجمه و نتيجه تلاشش را در كتاب ‹Earth Chronicles› منتشر كرد . براساس ترجمه هاي Sitchin سياره ديگري با دور گردش 3600 سال به دور خورشيد نيز در منظومه ما وجود دارد ، اين سياره نيبيرو نامگذاري شد .آنها براي جستجوي طلا بروي زمين آمدند . Enki دانشمند آنوناكي ، به وي گفت كه بايد كارگري خلق شود تا تمام كارها را براي جستجوي طلا انجام دهد . از تلفيق DNA يك Homo Erectus يا ( انسان هايي كه در 1.8 ميليون تا 300000 سال پيش مي زيستند ) و يك آنوناكي جوان ، آدم بوجود آمد . بنابراين ترجمه عبارات عبري ‹Sewet Cham Anasim Gadasim› به آنوناكي مرتبط بود .

در حال حاضر چهار ترجمه مستقل وجود دارد ، اما آيا اين ترجمه ها واقعا با هم متفاوتند ؟ به نظر من  (Robert Boerman) كه اين طور نيست و همه اين ترجمه ها بخشي از يك ترجمه كلي هستند . به طور خلاصه يكي مي تواند بگويد در جواب سوال ‹TALK TO US› يا شما كي هستيد ، جواب انها ‹Hi, I am Ea, also known as Enki and Ptah› بوده است و اينكه من از كارهاي گيج كننده خوشم نمي آيد و در حال حاضر پنهان شده ام  و ….

به نظر مي رسد اين متن عجيب ارتباطي با ساير حلقه هاي پديد آمده داشته باشد ، شماره ها و اعدادي را در خود مستتر داشته باشد ، يا يك ارتباطي با تايلند و يا يك رابطه خاصي با ساختار ‹Double Helix› كه در سال 1996 ايجاد شده است . در كتاب “Crop circles , Gods and their secrets” نوشته محقق حلقه هاي كشتزار Robert Boerman درباره مسائل زيادي از جمله تركيبات DNA انسان و موجودات ديگر و اسامي فراواني از Enlil ، Mesopatamia ، Ningisjzidda ، Marduk ، Ninharsag و … سخن به ميان آمده كه از ارتباط افرادي از سياره نيبيرو با زمينيان براساس ترجمه هاي Zecharia Sitchin از روي الواح سومري حكايت دارد . Robert Boerman سعي براين داشته تا اظهارات خود را بر مستندات  Sitchin استوار كند. [3] اما نمونه هاي ديگري از الفبا در حلقه هاي كشتزار ديده شده است كه بي شباهت به زبان و الفباي زمينيان نيست :[11]

در اين قسمت بروي زبان بيگانگان از دو جنبه بحث كرديم يكي زباني كه بروي Drone craft ديده شده بود و ديگري زباني كه در كشتزارها حكاكي شده بود در كل يكي از زبان هاي موجود در كشتزارها شباهت نزديكي با زبان موجود در لابراتوار CARET داشت تا بحال بررسي هاي زيادي انجام شده اما نتيجه اندكي حاصل شده است .

چرا گزارش درستي از اين پديده در روزنامه ها وجود ندارد ؟

از نظر Janet ossebbard  دو جنبه وجود دارد : يكي آنكه بيشتر ‍‍ژورناليستها علاقه اي به اين چنين اخبار ندارند، گروه ديگر كه اغلب جوانند و به اعتبار حرفه شان اهميت مي دهند به اين چنين اخباري مشكوكند . آنها عقايد خود را قبل از درميان گذاشتن با محققان و دانشمندان شكل مي دهند و اغلب دوست ندارند به علت دشواري مطالب علمي كمتر به آنها روي بياورند . چند سال پيش متني راجع به حلقه هاي كشتزار در يك روزنامه آلماني مي خواندم :

تيتر آن روزنامه اين بود » راز حلقه هاي كشتزار حل شد » آنها داستاني را از زني روايت كردند كه در نزديكي حلقه كشتزاري زندگي مي كرد ، او در شب صداي سهمگيني از كشتزار شنيد . بعلاوه نورهايي را نيز ديده بود ، نتيجه اي كه از داستان آن زن حاصل شد يك هليكوپتر بود ، نتيجه گيري ژورناليستي اينكه حلقه هاي كشتزار بوسيله هليكوپتر ايجاد شده اند .

من (janet) براساس تجربه مي دانم كه فهم حقيقت براي كساني كه كوته فكرند بسيار سخت است ، بعلاوه بيشتر ژورناليست ها بيشتر اطلاعات خود را از آرشيو هاي قبلي بدست مي آورند . وقتي كه يك ظهور حلقه كشتزار گزارش مي شود آنها با سر به داخل آرشيو منسوخ خود شيرجه مي روند و همان اطلاعات غلط را بروي كاغذ مي آورند ، چه خوب بود كه براي چنين مطالبي سري هم به اينترنت بزنند و وقتي براي مطالب علمي جديد در باره مقاله خود بگذارند كه بعيد مي دانم روزنامه نگاران وقتي براي چنين كارهايي داشته باشند !! در حالت دوم اگر ژورناليست جواني قصد باز كردن مطلبي را كه اين چنين جذاب است داشته باشد توسط اديتور ( ويراستار ) رد مي شود .من اين حالت را دو بار در انگلستان و هلند ديده ام .

بسياري از مردم براين عقيده اند كه يك سياست برنامه ريزي شده اي براي كم ارزش كردن و بي اعتبار كردن اين مطالب وجود دارد تا از افشاي حقيقت و روشن كردن افكار عمومي جلوگيري كند . البته من تا اين حد بدبين نيستم اما فكر كنم بايد آن را قبول كرد .[10]

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس www.ufolove.wordpress.com مجاز می باشد.

پ . ن : با سپاس فراوان از دوست خوبم  وحيد طايفه عزيز بابت ترجمه و ارسال مطالب .

References:

[1] Douglas A. Vakoch (2011). Communication with Extraterrestrial Intelligence (CETI). State university of New York press publication, p. 99-471.

[2] Joseph A. Angelo, JR. (2007). Life in the Universe. http://factsonsile.com, p. 156-213.

[3] http://Dcca.nl

[4] http://amo.net/Contact/

[5] https://ufolove.wordpress.com/2009/06/21

[6] http://humansarefree.com/2011/02/two-most-important-alien-messages.html

[8] http://isaaccaret.fortunecity.com/

[9] Prepared by DRT , California Drone UFO  investigation FAQ , April27, 2008

[10] http://www.circularsite.com

[11]http://www.cropcircleconnector.com

به زودي پي دي اف اين مطالب در وبلاگ قرار داده ميشود.

حقيقت حلقه هاي كشتزار .قسمت پنجم – گوي هاي نوري

حقيقت حلقه هاي كشتزار

قسمت پنجم – گوي هاي نوري

در اين قسمت قصد داريم از انواع گوي هاي نوراني صحبت كنيم و حقايقي را كه به صورت علمي تا به امروز درباره آنها كشف شده بيان كنيم . در ادامه سه مقاله علمي كه به صورت نادر از حلقه هاي كشتزار سخن به ميان آورده و در ژورنال معتبر علمي Physiologia Plantarum نيز به چاپ رسيده را بررسي خواهيم كرد .

نورهاي عجيبي در بعضي عكس ها و فيلمبرداري ها در اطراف حلقه هاي كشتزار ديده شده كه از گوي هاي كوچك نوراني تا ستون هاي عظيم نور متغير است . گاهي اين لكه ها سفيدند گاهي نورهاي شفافي چون رنگ قرمز دارند . در ادامه بيشتر با آنها آشنا مي شويم :

  • گوي هاي نوراني
  • ستون هاي نور
  • حركت مارپيچ نور
  • نورهاي مه آلود
  • رد فيزيكي
  • بيانات شاهدان
  • اين  نورها كي يا چي هستند ؟

اينها سوالاتي مرسوم و متداول است كه پيرامون اين لكه ها وجود دارد ، از وقتي كه مردم توجهشان به حلقه هاي كشتزار جلب شد ، كم كم در عكس ها و فيلمبرداري هايشان از اطراف محدوده حلقه هاي كشتزار گوي ها يا لكه هاي نوراني را ديدند . اين به اختصار BOLs ها در روز هم به خوبي شب در تصاوير ديده مي شدند و امروزه در بسياري از كشورها و در انواع و اقسام فيلمبرداري ها از دواير گندم به چشم مي خورند .

در اويل دهه 90 و در اواخر دهه 80 ميلادي در كشور انگلستان در نزديكي Atlon barnes در شب اشيائ پرنده توپ مانند قرمز و نارنجي توسط اهالي ديده شدند كه بعدا توسط اهالي منطقه Amber Gamblers لقب گرفتند .

اين گوي هاي توپي شكل ( كوچكتر از توپ تنيس ) اغلب به صورت مات و در رنگهاي مختلف ، هم در تصاوير ويدئويي و هم در عكس ها توسط شاهدين عيني ديده مي شوند .

اين لكه هاي نوري اغلب در بالاي مزارع و يا در اطراف كشتزارهايي كه حلقه ها در آن ظاهر شده اند ديده مي شوند ، اين تداوم حضور بسان بازرسي اي مي ماند كه آنها از ساختار ايجاد شده انجام مي دهند . گاهي در حال حركت به راست ، بالا و … يا گاهي بالاي سر شاهدان كه در محوطه حضور دارند نيز ديده شده اند . گاهي اين لكه هاي نوراني به صورت چندين دسته ، در رنگهاي مختلف و با شفافيتي متفاوت ديده مي شوند .

” خانم janet ossebbard ” گفت : در سال 2005 در Hoeven در هلند عكس هاي شگفت انگيزي گرفته شد كه BOLs در اندازه هاي بسيار بزرگتر از آنكه قبلا ديده بودم وجود داشت ( من عكس ها را با دوربين ديجيتالي و با فلش گرفتم )



در سال 2004 Bert Janssen عكس هاي زير را از ساختار Windmill Hill در  Avebury (UK) گرفت

در سال 2002 در ساختار Übachsberg, NL  وبالاي كشتزار عكسي از گويي نوراني گرفت :

در عكس زير نيز گوي هاي نامشخص و عجيبي در گوشه تصوير ديده مي شوند كه نمي تواند گرد و خاك موجود در هوا باشند :

و تصاوير ديگري كه توسط Robert Boerman در سال 2001 در مزرعهDidam در هلند گرفته شده ، جالب اينكه رابرت در حين عكاسي اين لكه هاي نوراني را نديده و فقط مشغول عكس برداري بوده است .



تصويري ديگر از لكه اي نوري كه در عكس در حال حركت ديده مي شود توسط رابرت در Zeddam هلند گرفته شده كه بيرون از ساختار دواير گندم است .


).


و تصاوير جالب ديگر از اين الكه هاي نوراني :

.


.


اما يكي از فيلم هاي مهمي كه از گوي هاي نوراني گرفته شد و بازتاب گسترده اي داشت نيز تقلبي بودنش اثبات شد ، فيلم بوسيله ترفندهاي كامپيوتري به طوري باور پذير ساخته شده بود :

( فيلم ساختگي ازBOLs )

پديده ديگري نيز به نام ستون نوري وجود دارد ، ستون هاي نوري را نمي توان تقلبي يا ساخته تكنيك هاي رايانه اي دانست ( بگفته خانم Ossebbard )، در واقع قسمتي از عكس  بوسيله انرژي ناشناخته قويي از بين رفته ، عكس زير در سال 1994 از ساختار Lompoc, California گرفته شده است .

پديده قابل مشاهده ديگري كه در بسياري از عكاسي ها به طور منظم ديده مي شود نورهاي مارپيچ است كه به نظر مي رسد اين انرژي به طور مارپيچ يا حلزوني عبور كرده باشد . در تصاوير پايين چيزي جلوي لنز را نگرفته ، آن نوري غير متعارف است .

Janet ossebbard در حين عكاسي از مگسي بود كه به خوشه گندم چسبيده و نوري به طور مارپيچ در عكس نمايان است .

او همچنين عكسي از داخل يك هواپيماي كوچك بر فراز hackpen hill  در سال 1999 در انگلستان از حلقه كشتزاري گرفت كه نوري سياه رنگ و مورب در عكس مشخص است :

و عكسي ديگر از Rob Nicholas :

نورهاي كدر و مات نامشخص ديگري نيز به طور مرتب در عكاسي ها ديده مي شود ، نمونه اي از اين پديده توسط Denny Clarke در سال 1995 در ساختار Roundway در انگلستان ثبت شده است :

و تصاويري ديگر :
:


.

در بعضي حالات اثري عجيب در عكاسي ها ديده شده كه بعد از ظهور عكس، نور هاي چمن ها از سبز به نارنجي يا قرمز تغيير كرده :

در سال 1990 محقق آمريكايي Rob Russel چند عكس از نزديكي ساختار Oliver’s Castle گرفت . همچنين عكسي ديگر در حال اندازه گيري ميزان انرژي الكترو مغناطيس از محل گرفت :

رد پاي فيزيكي

در سال 1998 دكتر هاسلهوف يك رد جالب كشف كرد كه به صورت راه آب برجاي مانده بود . رد دربرگيرنده چمن هاي خشك شده ( دهيدرات شده ) بود ، گياهان تا ارتفاع تقريبي 20 سانتي متري از اين مسير متاثر شده بودند . به نظر نمي رسد كه اين رد ، ردعبور انسان يا حيواني بوده باشد بلكه اين رد عبور گوي هاي نوراني از بالاي كشتزار مي تواند باشد ( اظهارات Janet ossebbard ) .

در اين قسمت درباره سه Article كلي و علمي كه درباره گوي هاي نوري وجود دارد صحبت مي كنيم ، اين مقاله ها توسط W. C. Levengood در سال 1994 ، W. C. Levengood و N. P. Talbott در سال 1990 و آخرين مقاله توسط . H. Haselhoff در سال 2001  پرتوهاي الكترومغناطيسي را براي اين پديده پيشنهاد كردند . در اين مقال درباره روش هاي اين سه Article بحث مي كنيم ، مدل هاي فيزيكي اي را كه مورد آزمايش قرار دادند و …

همانطور كه در قسمت هاي قبلي بيان شد گمانه زني هاي فراواني پيرامون چگونگي خلق حلقه ها و وجود گوي هاي نوري وجود دارد ، اينكه بسياري از مردم انگلستان به طور حتم مي گويند كه حلقه ها كار دست بشر است و …  و متاسفانه مطالب اندكي به طور علمي در اين زمينه وجود دارد ، اما سه مقاله كه در ژورنال هاي علمي معتبر دنيا به چاپ رسيده بيشتر مورد اطمينانند .

اولين اينها بحثي است كه توسط دكتر Levengood ارائه شد . او اولين كسي بود كه در سال 1994 موارد غير متعارف يا همان آنوماليز را در رشد گره هاي ساقه گياهان ديد و مدعي شد كه نمي تواند كار (( دستي ، يدي )) باشد . ( براي اطلاعات بيشتر درباره رشد گره ساقه گياهان به قسمت دوم حلقه هاي كشتزار مراجعه بفرمائيد )

او نتيجه گيري كرد كه اين ساختارهاي غيرمتعارف حاصل نوعي اثرات thermo-mechanical براساس توسعه دمايي در ديواره سلول گياه كه با جذب انرژي الكترومغناطيس در ارتباط است ، مي تواند باشد .

در سال 1999 William Levengood و Nancy Talbott يك مقاله اي مبني بر تاثير رشد گره هاي ساقه گياه  در سه حلقه كشتزار متفاوت كه دو تا از آنها در انگلستان و ديگري در آمريكا بود منتشر كردند، كه مبتني بر نتايج مشاهدات سه نمونه گيري از ساختارهاي Devizes (England, 1993) ، Chehalis (Washington, USA, 1994) و Sussex (England, 1994) بود …  Levengood و Talbott ده تا پانزده تا نمونه از محل ها جمع آوري كردند . منتها براساس الگوريتم مشخصي كه نسبت به مركز ساختار حلقه ايجاد شده ، جمع آوري صورت مي گرفت نه به صورت نا منظم ( براساس اصول حرفه اي نمونه گيري). سپس ميانگين رشد طول گره ها گرفته شد . در اين بين به نظر مي رسيد كه ارتباطي خطي بين ميانگين رشد گره ها و دو متغير ديگر وجود دارد . نويسنده مقاله يك آناليز عددي را ادائه داد به بيان ديگر سعي داشت تا ميزان افزايش رشد ناگهاني گره ها را بوسيله ميانگين مدلهاي فيزيكي توضيح دهد .

به نظر رسيد كه طول گره هاي كشيده شده از مركز به سمت بيرون كاهش پيدا مي كند ( براساس روند تابع نمايي منفي ) . نويسنده ادعا كرد كه اين رفتار با انرژي الكترومغناطيس جذب شده توسط گياهان ، بعلت توليد امواج توسط هواپيما در هوا براساس قانون Beer-Lambert منطبق است . آنها رابطه اي بين شدت تابش اشعه ها و طول رشد گره ساقه ها ايجاد كردند :

نويسندگان اين مقاله نتايجي از يك آزمايشي را ارائه دادند كه در آن دست به ساخت دواير گندم با ابزاري چون طناب ، تخته و … زدند . بعد از خم شدن ساقه ها ، يك رشد گره تا 2% در روز آغاز شد . بعد از گذشت يك هفته پروسه رشد كمتر از 20% بود در حالي كه در حلقه هاي كشتزار اصيل ، نويسندگان ادعا مي كردند كه اندازه گيري رشد چيزي بين 30% تا 200% در تنها سه روز از خلق حلقه ها بوده است . همچنين در اين سه كشتزاري كه مورد مطالعه قرار گرفت رشد گياه با نسبت خاصي و بنابر فاصله از مركز كشتزار تغيير مي كرد . بيشترين رشد در مركز و كمترين آنها در اطراف كشتزار ديده شد .همچنين مقاله يك مدل مكانيكي جريان پلاسما را براي اين وابستگي به مسافت پيشنهاد كرد . عقيده براين بود كه جريان پلاسما به صورت چرخشي در وسط كشتزار ايجاد شده سپس جريان هوا با امواج تابنده الكترومغناطيسي جايگزين شده و تاخير گرمايي، منجر به كشيدگي و تورم در گره ساقه گياه مي شده است .

دو سال بعد دكتر هاسلهوف مطلب را مورد بررسي قرار داد و به دو مورد توجه ويژه اي كرد . ميانگين رشد گره صفر فرض شده بود و انرژي پخش شده بحساب نيامده بود . او ابتدا پيشنهاد كرد كه با كم كردن N0 ( گره هاي بيرون از محدوده حلقه هاي كشتزار ) اولين خطا را تصحيح كنيم .

او همچنين به طور ضمني استراتژي هردو را درباره فرضيه وجود thermo-mechanical در توجيه كش آمدن گره هاي گياهان پذيرفت . هاسلهوف بروي مسئله جديدي درباره تابش انرژي الكترومغناطيس فوكوس كرد . او يك روند كوادراتيك ( درجه دومي- نمايي ) متقابل براي روند رشد گره ها با فاصله محوري پرتو تعريف كرد . در اينجا بود كه او يك مدل با منبع نقطه اي الكترومغناطيس با عنوان BOLs در بالاي كشتزار ها را ارائه داد . او براي اثبات فرضيه اش حتي تحقيقاتي بروي كشتزاري كه ساخته شدنش بدست بشر مسجل بود (aka “Dreischor circle”) نيز انجام داد كه در آن روند كوادراتيك متقابلي به چشم نخورد . همانطور كه در تصوير زير نشان داده مي شود اين فرضيه بدين صورت توجيه مي شود كه گوي نوراني در فاصله اي ثابت ( h ) از زمين امواج الكترومغناطيس متصاعد مي كند .

 

اگرچه در گزارش آنها نيامده اما رابطه زير نيز برمبناي توجيه كاهش شدت تابش بروي زمين برقرار است ( تابش لامپ از سقف به زمين ) :

جاييكه b ثابت است و    است ، d مسافت زمين تا مركز دايره و h ارتفاع منبع فرضي از مركز دايره مي باشد .

براي هريك از ساختارها پارامتر h بهينه شده تا بهترين انطباق رو با كاهش    داشته باشد . با توجه به معادله ساده بالا از رياضيات و هندسه دوره دبيرستان مي دانيم كه در يك مثلث قائم الزاويه ، مجذور وتر با مجموع مجذور دو ضلع ديگر برابر است . پس   برقرار است . بسادگي با معكوس كردن معادله بالا به    مي رسيم . بعلاوه بر طبق نظر هاسلهوف ميزان شدت تابش از منبع نقطه اي الكترومغناطيس با نسبت  كاهش مي يابد . با اين توجيه هر خواننده اي فكر مي كند صد در صد ساخت حلقه هاي كشتزار، توسط اين گوي هاي نوري است . اما اين مطالعات فقط عملي بودن يك چنين فرايندي را بسيار محتمل مي داند و صد در صد ثابت شده نيست . آيا خوابانيده شدن گندم ها بوسيله گوي هاي نوري ، يك روش ديگر براي پي بردن به حلقه هاي اصيل مي تواند باشد؟ در اين فرضيه گوي ها مي توانند گندم ها را با متورم كردن بند هاي ساقه هايشان بروي زمين بگسترانند به گونه اي كه اثر يا شدت انرژي بروي ساقه گندم ها با نسبت   كاهش بيابد . اما هاسلهوف درباره اصيل يا تقلبي بودن چيز ديگري مي گويد ، او معتقد است كه با آزمايش ليتموس ‘lithmus test’ نمي توان پي برد كه حلقه اي اصيل است يا تقلبي ، چون ممكن است انساني خالق آن بوده باشد و با ( نمونه گيري )از كشتزار باز به همين نتيجه برسيم .

دكتر هاسلهوف تئوري لكه هاي نوراني را اينگونه بيان مي كند : يك اتاق كاملا تاريك را با يك عدد لامپ آويزان از سقف تصور كنيد ، همانطور كه در شماره اول حلقه هاي كشتزار بدان اشاره شد نور ساطع شده از لامپ ديواره ها را روشن كرده و گوشه هاي اتاق تاريكتر است و همين طور تاثير آن بروي سطح زيرين لامپ بدين صورت است كه هرچه لامپ به سمت پايين آورده شود نور تمركز بيشتري كرده و توزيع آن محدود مي شود .

figure3: light bulb on the ceiling

استدلال دكتر هاسلهوف در باره لكه هاي نوري

در اين متن چگونگي تاثير لكه هاي نوري بروي تشكيل حلقه هاي كشتزار بوسيله استدلالهاي دكتر هاسلهوف بيان مي شود :

figure1: ear of wheat, nodes

كشيدگي گره هاي ساقه گندم : چندين گره در بدنه ساقه هاي يك خوشه گندم مطابق شكل زير وجود دارد ،آنها به گياه اجازه مي دهند تا به سمت نور خم شوند ، حتي در زماني كه گياه رشد كامل خود را كرده باشد .

figure2: ears of wheat, nodes

اگرچه اين خاصيت كش آمدگي را مي توان بوسيله فرايندهاي بيولوژيكي توصيف كرد اما چيزي كه اهميت دارد اين است كه جرياني به وقوع پيوسته تا اين حالت ايجاد شود . شبيه خاصيت گرماي ميكروويو ، كه باعث انبساط آب درون گره هاي گياه شده ، دقيقا شبيه عملكرد جيوه در ترمومتر ، اين فرايند باعث كش آمدن گره در ساقه گياه مي شود . در حاليكه ميزان كشيدگي در گياه به نسبت ميزان انرژي ميكروويو توليد شده بستگي دارد . اين يافته ها ما را به اين نتيجه سوق مي دهد كه احتمالا مجموعه اي از گرما اين حالت  را بوجود آورده است . در تاييد اين مطلب موارد زيادي از ردپاي وجود حرارت در كشتزارهاي دواير گندم چون پس آبش (خشك شدن ) يا دهيدراسيون در گياهان ، آب شدن برف كشتزارها و علامات سوختگي در كشتزارها ديده مي شود .

تحليل علمي دكتر هاسلهوف درباره گونه اي از لكه هاي نوري

از زماني كه حلقه هاي كشتزار پديدار شد رويت انواع و اقسام گوي هاي نوري در محدوده آنها توسط افراد مختلف گزارش شد.كه اسم هاي محتلفي چون Balls of light يا Lights Orbs برايشان گذاردند . در اينجا من آنها را گوي هاي پلاسمايي Balls of Plasma مي نامم .

رويت اين گوي ها بويژه در ساليان اخير به علت بازديد بيشتر مردم از اين حلقه ها بيشتر و بيشتر شد و محققان زيادي عكس ها و فيلم هايي از انواع گوي هاي نوراني در كتابها ، مجلات و وبسايت ها منتشر مي كردند .

انواع گزارش هاي ارائه شده به شرح زير مي باشد :

  • اين نوع گوي هاي خاص توسط چشم انسان به طور طبيعي قابل رويت نيوده و فقط در شب و در عكسبرداري ها مشاهده مي شوند
  • آنها معمولا به طور كروي بوده ، هاله پررنگ تر بدور آن قرار دارد و در داخل گوي اشكال پيچيده و نامفهومي ديده مي شود .
  • وقتي كه محققان مختلف از مناظر عكس مي گرفتند ، اين گوي ها در عكس هريك از محققان متفاوت بود به اين صورت كه اشكالي متفاوت در هريك از گوي هاي آنها ديده مي شد .

يك نمونه اي از گوي هاي پلاسمايي در زير ديده مي شود :

با زوم كردن بروي عكس و گوي پلاسمايي جزئيات داخلي آن تا حدودي هويدا مي شود :

احتياج به توضيح نيست كه در عكس برداري از گوي هاي پلاسمايي ، نمي توان عكسي را پيدا كرد كه با دوربين ديجيتال از آنها بدون ايراد در فرايند شيميايي نگاتيو گرفته شود .

وقتي كه يك فلش در يك محيط بغايت تاريك انداخته مي شود ، دوربين يك نور بسيار درخشان تر از توانش ايجاد مي كند كه باعث بيش از حد روشن شدن زمينه پيش روي عكس مي شود . بنابراين براساس دامنه محدود فلش قسمتهاي بزرگ عكس ديگر تاريك نخواهند ماند . به تبع آن كوچكترين اجزاي موجود در هوا كه نور فلش را دريافت مي كنند يك رفلكت بسيار براق مي دهند . ذرات ريز موجود در هوا كه در فاصله زيادي از دوربين قرار دارند ديگر در عكس ديده نمي شوند . بنابراين فاصله كم از گرد و غبار باعث بزرگ شدن آنها در عكس مي شود ، شكل گوي ها بستگي به فاصله ذرات از دوربين و سيستم اپتيكي خود دوربين دارد . آنها ممكن است شكل ديافراگم دوربين را بخود بگيرند  ( دايره ، شش ضلعي ، مثلثي و مربعي ) اگرچه آنها اغلب به صورت دايره ديده مي شوند .

بنابراين به همين سادگي گمانه زني هاي متعددي كه در اين بين شكل گرفته بود با جايگزيني Balls of Plasma بجاي Balls of orbs از بين رفت .

اين تحقيق به اين معني نيست كه تمام اقسام گوي هاي نوراني بدين وسيله نامعتبر مي باشد . اين نشان مي دهد كه با استفاده از تحقيق و بررسي علمي منابع در دسترس ،  نتايج بهتري از عكس هاي متعدد دوربين مي توان گرفت .

در تصوير زير عكسي از تولد سه سالگي دخترم ( دكتر هاسلهوف ) را مي بينيد كه در آن گوي هاي پلاسما به علت پراكندگي ذرات ناشي از آتش بازي در عكس ديده مي شوند و همين طور عكسي از بارش سنگين برف :

در آخر

در اين قسمت از حلقه هاي كشتزار نمي خواستيم لكه هاي نوري را نفي يا آنها را اثبات كنيم بلكه با توجه به دستاورد هاي دانشمندان در اين زمينه نوعي تكنولوژي پيشرفته در خلق حلقه هاي كشتزار موثر بوده كه انسان و موجودات فضايي هردو از متهمان خلق اين اشكال مي باشند . در ادامه و در آخرين قسمت حلقه هاي كشتزار، قصد داريم درباره ارتباط بيگانگان با حلقه ها ، گونه خط بيگانگان كه در كشتزارها حك شده ، جهت گيري حكام و روزنامه نگاران در اين رابطه صحبت كنيم .

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس www.ufolove.wordpress.com مجاز میباشد.

پ . ن : با تشكر فراوان از دوست خوبم  وحيد طايفه  عزيز بابت ترجمه و ارسال اين مطلب. قسمت آخر روزهاي بعد در وبلاگ منتشر مي شود.

بعضي از عكسها اپلود نشد.فعلا اين مطلب جذاب را بخوانيد تا چند عكس بقيه هم به محض اين كه وضع اينترنت بهتر شد اپ ميكنم.

https://ufolove.files.wordpress.com/2010/11/vahid-tayefeh.jpg?w=500

Reference:

[1] http://www.circularsite.com

[2] http://www.cicap.org

[3] http://www. cropfiles.it

[4] Haselhoff, E. H. (2001). Opinions and comments on Levengood WC, Talbott NP (1999). Dispersion of energies in worldwide crop formations. Physiologia Plantarum Journal, 105, 615–624; 111, 123–125.
[5] Levengood, W. C. (1994). Anatomical anomalies in crop formation plants. Physiologia Plantarum Journal, 92, 356–363.
[6] Levengood, W. C. & Talbott, N. P. (1999). Dispersion of energies in worldwide crop formations. Physiologia Plantarum Journal, 105, 615–624.

[7] http://www.cropcircleconnector.com

حقيقت حلقه هاي كشتزار . قسمت چهارم – شاهدان عيني

حقيقت حلقه هاي كشتزار

حقيقت حلقه هاي كشتزار _ قسمت دوم

حقيقت حلقه هاي كشتزار .قسمت سوم – حلقه هاي اصيل

حقيقت حلقه هاي كشتزار

قسمت چهارم – شاهدان عيني

در اين قسمت از حلقه هاي كشتزار درباره فرضيه تاثيرات رواني حلقه ها صحبت كرده و اظهارات شاهدان عيني كه خاطراتي از آن حوادث داشتند را بيان مي كنيم .

آيا روح و روان انسان با اين پديده درگير مي شود ؟

بله” به عقيده Janet ossebbard ” . اين حالت چندين بار زماني اتفاق افتاد كه مردم ساختارهايي از حلقه هاي كشتزار را در روياي خود مي ديدند و همان ساختارها در روزهاي بعد در جايي پديدار مي شد . در نتيجه ، تجربيات  مراقبه (meditation)‌ در اين رابطه پي گرفته شد تا ببينند كه آيا پديده حلقه هاي كشتزار مي تواند بر روان انساني تاثير بگذارد يا خير ؟

يك مثال خوب در بالاي تپه woodborough در Wiltshire انگلستان در سال 1992 بود ، 9 نفر از CSETI ( مركز مطالعات ماورايي هوشمند ) در طي يك مراقبه برسر اين توافق كردند كه ، اولين الگويي كه در ذهنشان آمد بر آن تمركز كنند . بعد از مدت زمان كوتاهي از مراقبه تمام انها الگوهايي را كه ديده بودند پياده كردند .همه آنها شگفت زده شدند ، هفت نفر از آنها الگويي شبيه به هم كشيده بودند : سه گوي همسان كه با خطوطي به هم وصل شده بودند . همگي آنها تصميم گرفتند بروي همين الگو تمركز كرده و آنرا به كاسموس بفرستند ، بعد از ده دقيقه مراقبه آنها به پايان رسيد .

اعضاي گروه CSETI در حال كار

صبح روز بعد آنها ، دقيقا همان الگوي خود را در قلعه oliver’s castle   ديدند . تمام گروه با ديدن اين صحنه تحت تاثير قرار گرفتند . CSETI تصميم گرفت همين الگو را بعنوان لگوي خود انتخاب كند .

در سال 1990 يك تجربه هيجان انگيز ديگر رقم خورد . يك گروه از محققان حلقه ها از Sussex انگلستان ، يك ماه براي برقراري رابطه اي با خالقان حلقه ها كار مي كردند . روزي در يك گردهمايي و طوفان فكري كه به راه انداخته بودند درباره نقسش موسيقي نيز صحبت كردند . يكي از اعضاي گروه Barry Reynolds ناگهان حسي عجيب پيدا كرد كه ، يك نمونه از حلقه ها كه شامل 6 عنصر مدور است ظاهر خواهد شد . اين حرف او كاملا نامتعارف و نامعقول بود . او ساختاري را كه در ذهنش بود بروي كاغذ پياده كرد . يك دايره ، يك دايره ديگر دور آن به طور حلقه وار و يك دايره ديگر با دو حلقه .

دو روز بعد در 30 ژوئن ، اعضاي گروه راجع به ساختاري در Felbridge صحبت مي كردند ( غرب Sussex ) اين شكل با طراحي barry سازگاري داشت ( اين حادثه در كتابي توسط دو نفر از اعضاي گروه Andy Thomas و Paul Bura تحت عنوان “quest for contact “ در سال 1997 نگاشته شده است .

چه چيزي دقيقا تحت اين دو حادثه رخ داد ما نمي دانيم !! آيا اين افراد تنها نمونه اي از چيزي كه در آسمان بوده در طي مراقبه شان برداشت كردند ؟ آيا آنها در ساخت اين ساختار ها همكاري مي كنند؟ آيا واقعا تبادل عقيده اي در اين بين وجود دارد؟ تا بحال پاسخ قانع كننده اي براي اين سوالات وجود نداشته ….

شاهدي عيني از ساخت حلقه هاي كشتزار

بله در حقيقت تعدادي وجود داشتند ، در كشور انگلستان در سال 1998 يك كمك كشاورز در Locke ridge در Wiltshire با من  (Janet ossebbard)هم صحبت شد . او مي گفت يك روز در كشتزار در فصل تابستان مشغول به كار بود ، ظهر براي صرف شام همراه دوستش به داخل كلبه رفتند تا ناهار را با هم صرف كنند ، ناگهان يك وزش سريع باد در گرفت ، در ها و پنجره ها به شدت باز و بسته مي شد . او به سرعت بيرون آمد تا از نزديك شاهد واقعه باشد ( كه چي شده !) اما چيزي دستگيرش نشد وقتي براي ادامه كار به سر كشتزار برگشتند ، يك حلقه تازه كشتزار را يافتند . (( او هنوز در هنگام تعريف حادثه كه يك دهه پيش رخ داده ، آشكارا تحت تاثير قرار مي گرفت )) او مي گفت وقتي براي ناهار محل را ترك كرد دواير آنجا نبودند و زمان بسيار كمي طول كشيد تا به مزرعه برگرديم كه با توجه به اين زمان كم فرضيه دخالت انسان كمي كمرنگ مي شود .

در اوايل صبح 22 جولاي 2000 آقاي Jerzy Szpulecki  يك كشاورز در منطقه مركزي لهستان در حال كار بروي خانه جديدش با كمك همسايه اش Tadusz Filipczak در كنار مزرعه اش بود . ناگهان در ساعت 12:15 صبح نورهايي را ديد ، به سرعت از پله ها پايين آمد تا موضوع را چك كند . وقتي كه او به پله پايين رسيد از پنجره ، خانه همسايه را ديد كه برقش رفته بود و هيچ نوري از آن هويدا نبود .

Mr. Jerzy Szpulecki, eyewitness to crop circle being formed in wheat field on the night of July 21/22, 2000 in Wylatowo, Poland.
Video-still: N. Talbott
Mr. Szpulecki’s house with unobstructed view of large wheat fields in front. Houses nearby also lost electric power during, and after, the incident.
Photo: N.Talbott
Another view of the house from the nearby road, along which the street lights also failed as the object approached the wheat field.
Photo: N. Talbott

او نور قرمز ناشناسي را در آسمان ديد كه به آرامي در جلوي كشتزار آنها پايين مي آمد،‌نور قرمز شديد و كروي شكلي بود . در حدود 20 متر قطر داشت و در اولين لحظه اي كه ديده شد در ارتفاع 500 متري بود ، هرچه پايين تر و نزديكتر مي شد مه سفيد رنگ آشفته اي در كنارش ديده مي شد تا در فاصله 80 متري سطح زمين قرار گرفت . شيئ همچون ماده اي شعله ور بود كه هرچه نزديكتر مي شد هسته سفيد مركز آن بهتر ديده مي شد .

Windows through which Mr. Szpulecki watched firey red object slowly descend about 80m away into the field.
Photo: N. Talbott

وقتي كه جسم نوراني به فاصله 20 متري سطح زمين رسيد فشاري بروي بدن خود حس كردم و وقتي كه زمين را لمس كرد ( يعني به نزديكتر فاصله ممكن از زمين رسيد ) شروع به جرقه زدن كرد ، فلش و نورهاي خيره كننده اي توليد شد . زماني كه كاملا فرود آمد بازواني از مركز شيئ به بيرون خارج شد . نور قرمز شديد تر شد به صورتي كه ديگر قادر به ديدن صحنه نبودم .چهار بازو ديدم كه هم اندازه بودند و انتهاي هركدام نوري در حال دوران ديدم . نور اين قسمت از بقيه قسمتها بيشتر بود .

آقاي Jerzy Szpulecki مطمئن نبود كه آن بازوها دقيقا چهارتا بودند چون بعدا گفت كه ممكن است شش يا پنج تا بوده باشند .آقاي Szpulecki گفتكه اشيا حدود يك دقيقه زمين را لمس كردند. فشار بروي آقاي Jerzy Szpulecki زماني زياد مي شد كه بازوها خارج شده و شروع به كار مي كردند . او هيچ حالتي از تاثير الكترو مغناطيسي را گزارش نكرد ( مثل سيخ شدن موهاي سر تا بدن ) و حتي سر درد نيز نداشت ، او حتي هيچ بو و صدايي نشنيد .

Brilliant red, slowly moving object, with rotating white fog-like material inside, as it came across the road & over the field.
Drawing: J. Szpulecki
Mr. Szpulecki (with translator Slawek Paruszewski), describing the angle of descent of glowing red object into the field.
V

در ادامه شاهد چنين بيان كرد كه بعد از آن يك دقيقه شيئ از زمين برخاست و بازوهايش را جمع كرد و باز آن رنگ قرمز شديد و هسته سفيد رنگ نمايانتر از قبل شد . براي مدتي بالاي زمين متوقف ماند و دوباره روي زمين فرود آمد و بازوها را باز كرده و مراحل قبل باز تكرار شد . در انتهاي كار كه بازوهايش را جمع كرد فقط توپي از نور قرمز ديده مي شد و خبري از نور سفيد نبود .

Illustration of object as it was touching down, with extended bluish “arms” tipped with brilliant violet-colored lights on the ends.
Drawing: J. Szpulecki (colored by N. Talbott)

آقاي Jerzy Szpulecki زماني را كه صرف ديدن حادثه كرد هفت دقيقه بيان كرد ، در ابتدا آقاي Jerzy Szpulecki فكر كرد شيئ گلوله اي از آتش است اما به خاطر آتش نگرفتن مزرعه به اشتباه خود پي برد . صبح روز بعد حلقه در كشتزار ديده شد و جالب اين كه كاملا با توضيحات شاهد عيني مطابقت داشت و در چندمتري اين مزرعه حلقه كشتزار ديگري با قطر دو متر يافت شد .

Diagram of “cross-like” pictogram found in
wheat-field on morning of July 22, 2000.  

Diagram:  Ewaryst Zylkowski.

Crop circle found in wheat-field in front of Mr. Szpulecki’s house by his neighbor.
Photo: T .Filipczak

نمونه هاي ديگري از شاهدان عيني وجود دارند كه ديده هاي خود را بيان كرده اند ، يكي از آن شاهدان را مي توان Robbert Van den Broeke خواند كه مطالب زيادي در باره اش وجود دارد ، او عكس هايي را منتشر كرد كه از حالاتي كه در اطراف او و خانه اش رخ مي داد حكايت داشت ، به خاطر شبهات فراواني كه در اين باره وجود داشت از بيان آن صرف نظر شد . ( علاقه مندان مي توانند براي اطلاعات بيشتر به سايت http://Bltresearch.com مراجعه كنند )

اما در سال 2001 يك حادثه قابل توجه با سه شاهد معتبر رخ داد كه شكلي شبيه عقرب در يكم آگوست ظاهر شد . محققان در Stadskanaal دكتر هاسلهوف ، روبرت بورمن و جان ويلم بابيك ساختار را در هفتم آگوست از نزديك بازبيني كردند . سر عقرب به دم آن با هشت حلقه وصل شده بود ، بعد از چندين ساعت كار بي وقفه در كشتزار Robert چندين عكس از بالاي ساختار گرفت .

 

آنها يك ساعت بعد كارشان تمام شد و در تدارك اين بودند تا محل را ترك كنند . اما ناگهان حسي عجيب باعث شد تا روبرت به سمت دم عقرب بازگردد . او حس خود را دنبال كرد و در مسير دم ساختار پيش رفت و در كمال تعجب ديد كه حلقه نهم هم شكل گرفته است .


The ninth circle (Stadskanaal, NL, 2001)

 

 

 

دو محقق ديگر نمي توانستند باور كنند ، آنها با توجه به تحقيقات مفصل خود قبل از اين حادثه مي دانستند كه حلقه اضافه شده جزيي از ساختار اوليه نبوده است . بعلاوه عكس هايي قبل از وقوع حادثه توسط رابرت گرفته شده  بود كه ثابت مي كند كه دايره نهم از قبل وجود نداشته است . اين دايره در حالي كه محققان در مزرعه در حال تحقيق بودند ايجاد شده است .


دايره جديد حرارت بسياري انتقال مي داد . رابرت حتي در ساق پاهايش دردي را احساس كرد و همين طور هاسلهوف هنگامي كه قصد لمس كردن ساقه ها را داشت در بازوهايش دردي حس كرد . آنها چيزي نديدند ، چيزي نشنيدند وچيزي در حين ساخت حس نكردند . در واقع آنها در حين ساخت حلقه نهم آنجا بودند و شاهد عيني واقعه بودند . اين حادثه ما را ياد Juliaset در نزديكي Stonehenge مي اندازد كه هيچ كس در حين ساخت در روز ، متوجه چيزي نشد . نه تند بادي وجود داشت نه بويي و نه …

حوادث اين چنيني باعث مي شود تا نتوانيم جوابي واضح و قاطع  در باره سوالاتمان در باره مرجع ساخت اين اشكال بدهيم . آيا حلقه هاي كشتزار ساخت انسان است ؟ آيا حلقه ها دست سازند يا با تكنولوژي خاص انسانها ايجاد شده اند؟ آيا دست بيگانه اي در ميان است ؟ بعضي اوقات مردم نورهايي را مي بينند ، بعضي اوقات باد تندي مي وزد ، گاهي گردباد ، تعداد شاهداني كه غبار سفيدي در كشتزارشان قبل از ظهور حلقه ها ديده اند كم نيستند …

عكس هاي ديگري نيز درمورد اشياء و نورهاي غير عادي در كنار ساختارهاي دواير گندم وجود دارد كه تعدادي از آنها را در زير آورده ايم ( ممكن است بعضي از عكسها واقعي و بعضي ديگر جعلي باشند ) :

موارد غير عادي ديده شده در تپه Martinsell در اكتبر 2009 :

https://i0.wp.com/www.cropcirclewisdom.co.uk/2009season/martinsell3/images/img0005.jpg

شكل بالا تصويري روبات مانند را نشان مي دهد

https://i0.wp.com/www.cropcirclewisdom.co.uk/2009season/martinsell3/images/img0010.jpg

شكل بالا تغيير شكلي غير قابل شرح را نشان مي دهد ، بعضي از خصوصيات ظاهري آن آشكار است.

https://i0.wp.com/www.cropcirclewisdom.co.uk/2009season/martinsell3/images/img0012.jpg

تغيير هنوز وجود دارد و در اين زمان صورتش شكلي از پرنده، شايد شبيه جغد را نشان مي دهد . ما چهار بار دور اين محدوده پرواز كرديم و هر بار تغييري در تصوير ديده شد(Cropcirclewisdom.com) .

در9 آگوست 2009 نيز تصوير ديگري از اشياء غير عادي بدست آمد :

https://i0.wp.com/www.cropcirclewisdom.co.uk/2009season/greyandowl/images/tn_alien_owl.png

و گزارش حلقه كشتزاري در تاريخ 10 آگوست 2009 از شكل جغد :

https://i0.wp.com/www.cropcirclewisdom.co.uk/2009season/greyandowl/images/img0010.png

در 19 جولاي در Wiltshire ، Martinsell hill نيز اشياء پرنده ناشناخته اي ديده شدند :

https://i0.wp.com/www.cropcirclewisdom.co.uk/2009season/martinsell2/images/Martinsell-Hill-19-07-09-L.jpg

https://i0.wp.com/www.cropcirclewisdom.co.uk/2009season/martinsell2/images/img0012.jpg

عكس اول بعد از اولين فلش نور در فاصله زياد گرفته شد ، چيزي گرد و نوراني در تصوير ديده مي شود در ضمن به پشت انبار نيز توجه كنيد كه در اين لحظه خالي است .

https://i0.wp.com/www.cropcirclewisdom.co.uk/2009season/martinsell2/images/img0013.jpg

https://i0.wp.com/www.cropcirclewisdom.co.uk/2009season/martinsell2/images/img0014.jpg

https://i0.wp.com/www.cropcirclewisdom.co.uk/2009season/martinsell2/images/img0017.jpg

در عكس سري بعدي كاملا مشخص است كه چيزي در سمت چپ انبار در حال ظاهر شدن است .

https://i0.wp.com/www.cropcirclewisdom.co.uk/2009season/martinsell2/images/img0015.jpg

شكل بالا شيئ را واضح تر از قبل در پشت انبار غله نشان مي دهد

https://i0.wp.com/www.cropcirclewisdom.co.uk/2009season/martinsell2/images/img0016.jpg

https://i0.wp.com/www.cropcirclewisdom.co.uk/2009season/martinsell2/images/img0018.jpg

عكس بالا شكلي روبات مانند را نشان ميدهد كه حدودا 20 فوت بلندي دارد .

https://i0.wp.com/www.cropcirclewisdom.co.uk/2009season/martinsell2/images/img0019.jpg

شكل بالا حركت گوي نوراني را به سمت چپ نشان مي دهد . و اشكالي ديگر نيز در ادامه آمده است :

https://i0.wp.com/www.cropcirclewisdom.co.uk/2009season/martinsell2/images/img0021.jpg

https://i0.wp.com/www.cropcirclewisdom.co.uk/2009season/martinsell2/images/img0022.jpg

 

https://i0.wp.com/www.cropcirclewisdom.co.uk/2009season/martinsell2/images/img0024.jpg

https://i0.wp.com/www.cropcirclewisdom.co.uk/2009season/martinsell2/images/img0026.jpg

https://i0.wp.com/www.cropcirclewisdom.co.uk/2009season/martinsell2/images/img0027.jpg

عكس واضحتر شكل روبات مانند

https://i0.wp.com/www.cropcirclewisdom.co.uk/2009season/martinsell2/images/suemikemartinsell4.jpg

https://i0.wp.com/www.cropcirclewisdom.co.uk/2009season/martinsell2/images/img0030.jpg

https://i0.wp.com/www.cropcirclewisdom.co.uk/2009season/martinsell2/images/img0029.jpg

عكسي از محدوده اي كه موجود روبات مانند ظاهر شد ، براي اطلاعات بيشتر به سايت http://www.cropcirclewisdom.co.uk مراجعه بفرماييد . اين قسمت از حقيقت حلقه هاي كشتزار به بيان برخي مطالب پرداخت كه شبهات زيادي در باره اش وجود داشت ، ممكن است تصاوير واقعي و يا جعلي باشند ، قضاوت با خواننده است . در قسمت بعدي از گوي هاي نوراني معلق در هواي كشتزارها سخن مي گوييم . . .

پ . ن : با تشكر فراوان از دوست خوبم  وحيد طايفه  عزيز بابت ترجمه و ارسال اين مطلب. قسمت پنجم روزهاي بعد در وبلاگ منتشر مي شود.