بایگانی ماهانه: آگوست 2015
فیزیک کوانتوم می تواند تلپاتی را توضیح دهد. آیا همه چیز با یکدیگر مرتبطند؟
کوانتوم مکانیک می تواند تلپاتی را توضیح دهد. آیا همه چیز با یکدیگر مرتبطند؟
آیا شما قدرت تلپاتی را باور دارید؟ مردم عادی زیادی تلپاتی را به عنوان حقیقت پذیرفته اند و تعدادی می گویند که حتی خودشان تجربه ی تلپاتی داشته اند.
در هر حال، بیشتر دانشمندان هنوز هنوز با دیده ی شک به این مورد نگاه می کنند و می گویند که ادعاهای این چنینی به هیچ مدرک قطعی اتکا ندارند.
با این حال ، آن ها دانشمندان غیر قابل انعطافی هستند که همچنان معتقدند که حیاتیست تا تحقیقات بیشتری را روی این موضوع هدایت کنیم.این روش علمی خوبی برای رد کردن چیزی به این خاطر که ما توضیحی برایش نداریم نیست.
دین رادین (Dean Radin) دانشمند ارشد انستیتوی علوم معرفتی (IONS) گفت :
» با وجود این که برای بسیاری از دانشمندان مایه ی ناراحتی است اما نمی دانیم چگونه عمل می کند. با توجه به آزمایش واطلاعات ، کاملا واضح است که چیزی در حال روی دادن می باشد.»
رادین اضافه کرد : » به این خاطر که ما هم چنان توضیحات خوبی برایش نداریم، تردید هایی وجود دارد.»
دین رادین ، کسی که نویسنده یا نویسنده ی همکار بیش از 200 مقاله تکنیکی و پر مخاطب ، یک دو جین فصول کتاب ، و کتب زیادی شامل پرفروش ترین «جهان هوشیار»و»ذهن های در هم تنیده»، متقاعد شده که تلپاتی حقیقت دارد. او پیشنهاد می کند که ممکن است مکانیک کوانتوم در نهایت توضیحاتی را فراهم کند که چه طور ارتباطات میان یک ذهن و ذهن دیگر عمل می کند.
آیا می توانیم حس کنیم چه اتفاقی برای معشوقمان هزاران کیلومتر دورتر می افتد؟
چرا ما گاها از هویت تماس گیرنده بلافاصله بعد از زنگ تلفن مطمئنیم؟
آیا احساس وقوع امری در آینده ، دربرگیرنده ی اطلاعاتی درباره ی وقایع آینده است؟ آیا درک و اطلاع از موضوعی بدون استفاده از حواس عادی ممکن است؟
تعداد زیادی از مردم باور دارند چنین توانایی های ذهنی ، استعداد های نادر یا موهبت الهی هستند و بقیه اساسا وجود آن را باور ندارند.
اما آخرین تحقیق علمی نشانگر این است که این پدیده ها حقیقی و متداول هستند. آن ها یک نتیجه ی اجتناب ناپذیر حقیقت فیزیکی در هم تنیده و پیوسته ای هستند که ما در آن زندگی می کنیم.
آلبرت انیشتن به در هم تنیدگی «عمل شبح وار در یک فاصله » می گفت- راهی که دو شی از میان زمان و مکان با یکدیگر در ارتباط باقی می ماندند- پس از گذشت مدت زیادی از اولین ارتباطشان در حالی که با هیچ یک از راه های معمولی و پیرو قاعده با یکدیگر در ارتباط نیستند.
آیا در هم تنیدگی مشابه ذهن ها ، می تواند توانایی های آشکار ذهنی ما را توضیح دهد؟ دانشمند ارشد انستیتو علوم معرفتی ، دین رادین ،باور دارد که ممکن است.
رادین عمیقا از این که با پدیده های ذهنی مانند موضوعات مهم رفتار نمی شود، ابراز ناراحتی می کند.
«برای نشان دادن طبیعت نا متوازن جریان شک گرایی ، بگذارید موضوع تلپاتی را در نظر بگیریم. بدبینان بدون انجام کاری ابراز تاسف می کنند که آخر الزمان نزدیک است ؛ زیرا عموم مردم ادراک خارج از حواس عادی(ESP) را باور دارند.
آن ها فکر می کنند که این باور همه گیر نشانی از یک زوال ذهنی گسترده است زیرا علم اعلام کرده است که ESP ناممکن می باشد.
چرا ناممکن است؟
به این خاطر که پدیده های ذهنی قوانین نامشخصی از علم را نقض می کند.بنابراین متاسفانه تمام ادعا ها راجع به وقایع این چنینی باید ناقص یا تقلبی باشند. »
این بحث مرا خوشحال نمی کند؛ زیرا تاریخ علم مملو از اعلان های بی پروایی درباره ی انواع چیزهای ناممکن است.اثبات شده که بیشتر آن اعلان ها خنده دار یا به طرز نیش داری غلط هستند. متاسفانه ، بیانات مقامات تنها سرگرمی تاریخی ایجاد نمی کرد، هم چنین آن ها به طرز قابل ملاحظه ای مانع پیش روی علم بودند ؛ به طوری که تعداد کمی از دانشمندان حاضر بودند ریسک خشم جریان عمده را بپذیرند.
در نتیجه در دنیای تحصیل کرده ی غرب ما خود را حالی عجیب می بینیم . به طوری که مطالعه محض تجربیات مشخص و رایج، اساسا ممنوع است. -برگرفته از مقاله رادین «تفکر راجع به تلپاتی».
رادین معتقد است که مکانیک کوانتوم می تواند راز تلپاتی را کشف کند و او اولین دانشمندی نیست که چنین اعتقادی دارد.
متن درون عکس:نیروی افکار
با انتخاب افکارتان ، و با برگزیدن جریان احساساتی که منتشر می کنید و احساساتی که تقویتشان می کنید، کیفیت نور خود را تعیین می کنید. شما اثر خود بر روی دیگران را تعیین می کنید، و همین طور ماهیت تجربیات زندگیتان را.
گری زوکاو
گاردنر مورفی ، روانشناس بزرگ و رئیس انجمن روانشناسی آمریکا و بعد تر جامعه ی آمریکایی تحقیقات روانشناسی ، روانشناسان همراهش را تشویق کرد تا با فیزیک مدرن آشنا شوند.
مورفی در 1968 نوشت : «مشکل در سطح فیزیک است نه در سطح روانشناسی . روانشناسان در هنگام برخورد با فیزیک دانان مدرن که چنین پدیده هایی را با قدم های بلند می پیمایند ، شاید کمی سردرگم شوند. در حقیقت فیزیکدانان این پدیده ها را بیش تر از روان شناسان جدی می گیرند. فیزیک دانان می گویند که آن ها دیگر محدود به انواع توزیع انرژی نیوتنی ، قوانین معکوس مربع و …، نمانده اند. چیزهایی که دانشمندان عادت کردند تا سرحد محدودیت شدید به آن پایبند بمانند. روان شناسان احتمالا شاهد یک دوره ی آرام ولی قطعی خواهند بود. دوره ی فرسایش آرام این نگرش منحصر به فرد که خود را به عنوان تنها دیدگاه مناسب علمی در این حوزه پیشنهاد می دهد. تقریبا اطلاعات فراروانشناسی به طور مشخصی با قاعده های عمومی روان شناسی در هماهنگی خواهند بود و با تصور کنار گذاشتن تناسب فیزیک نیوتنی و جایگزینی فیزیک مدرن ، با آسانی بیشتری در میان چارچوب اصولی روان شناسی و علم قابل جذب خواهد بود. »
«من کمی تردید دارم که سرانجام جهان بینی علمی به قدری گسترش یابد که به راحتی با تجربیاتی که ما حالا آن ها را ذهنی می نامیم منطبق شود.
ما نگاهی به طبیعت را نیاز داریم که یک مبنای مستحکم نظری به دست بدهد ؛ برای توضیح این که چرا بعضی چیز ها گاها ارتباط بیشتری نسبت به میزانی که به وسیله ی مدل های کلاسیک جهان پیش بینی شده از میان مکان و زمان دارند. ما به علمی در این باره نیاز داریم که بیشتر متمردان بخیل هم موافقت کنند که این هم بستگی های غیر هم مکان اجزای به شدت استوار فیزیک پابرجا هستند. البته ما در حال حاضر چنین دانشی را در اختیار داریم . معمای اصلی در مکانیک کوانتوم این است که دقیقا چرا بعضی چیزها گاها ارتباط بیشتری نسبت به میزانی که به وسیله ی مدل های کلاسیک جهان پیش بینی شده از میان مکان و زمان دارند. این مفهوم یک احساس مشترک را دارد.»
دین رادین
آیا مکانیک کوانتوم می تواند داستان تلپاتی را روشن تر کند؟
«حقیقتی عمیق تر بیانگر این است که علی رغم وجود داشتن در هم تنیدگی این موضوع به شدت بی شباهت است با دنیای تجربیات روزانه ،تا اخیرا ، تعداد زیادی از فیزیک دانان باور دارند که در هم تنیدگی تنها برای پاسخ های نظری و انتزاعی، جذابیت داشت .
آن ها پذیرفته اند که جهان میکروسکوپی ذرات بنیادی می تواند به صورت جدی درهم تنیده باشد . اما آن ها بخش های در هم تنیده را زودگذر و برای جهان به گونه ای که ما تجربه اش می کنیم عملا بی اثر در نظر گرفته بودند. این دیدگاه به سرعت در حال تغییر است.
دانشمندان حالا متوجه شدند که راه هایی وجود دارد که تاثیر در هم تنیدگی میکروسکوپی تا جهان ماکروسکوپی ما وسعت پیدا کند.
از میان مایل ها فاصله ، ارتباطات میان اشیایی که در ابعاد اتمی به دقت اماده شده اند ، می تواند ادامه پیدا کند. تئوری هایی وجود دارد که توصیفگر این است که چگونه کارها می تواند به وسیله ی گروه های در هم تنیده بدون ارتباط اعضای گروه با یکدیگر از طریق راه های مرسوم انجام گیرد .
بعضی از دانشمندان اظهار می کنند که درجه ی قابل توجهی از انسجام موجود در سیستم زندگی ممکن است به گونه ای اساسی به مفاهیم کوانتومی مثل در هم تنیدگی بستگی داشته باشد. بقیه اظهار می کنند که ضمیرخودآگاه ما به گونه ی مهم و قابل توجهی به وجود آمده یا مرتبط با ذرات درهم تنیده در مغز ما است.بعضی پیشنهاد می کنند که حتی تمام جهان یک شی مجرد و خود درهم تنیده است .
اگر این پیش بینی ها درست باشد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در چنین جهان به هم پیوسته و مرتبطی تجربیات انسان ها چگونه خواهد بود؟
ما چگونه می توانیم درباره ی حقیقت عمیق تر بیاموزیم ؟
آیا ما گاه گاه احساس اسرارآمیز در ارتباط بودن با عزیزانی که از ما فاصله دارند را خواهیم داشت؟آیا چنین تجربیاتی این وحشت را به وجود خواهند آورد که حقایقی بیشتر از چیزهایی که احساست رایج بر آن دلالت می کنند وجود دارد؟
آیا این تجربه که هنگام شنیدن صدای تلفن ، فورا به گونه ای میدانید چه کسی در حال تماس گرفتن است میتواند نتیجه ی ذهن های در هم تنیده باشد؟
آیا چنین تجاربی می توانند به دلیل اطلاعات واقعی باشند که در کنار کانال های عادی حسی دریافت می شوند یا چنین گزارشاتی توهم محض است؟
آیا تجربیات ذهنی یا (psi) می توانند توسط علم مطالعه شوند یا آن ها فراتر از دسترس ادارک منطقی می باشند؟»
ذهن های درهم تنیده – نوشته دین رادین
رادین می گوید تلپاتی چیزی مثل درهم تنیدگی کوانتومی به نظر می رسد : وقتی اشیا در فاصله ، بدون انتقال انرژی میان دو نقطه ،هم بسته هستند.
«ما توضیحاتی نداریم . اما شما تقریبا می توانید نقشه ی یک راه را ببینید که چگونه توضیحاتی در این مورد ارائه خواهد شد. » رادین می گوید:»حداقل دیگر این مسئله غیر ممکن در نظر گرفته نمی شود.»
بنابراین شاید همه چیز با یکدیگر مرتبطند و مکانیک کوانتوم مدرکی در پشتیبانی از تلپاتی ارائه می کند.
http://www.messagetoeagle.com/telepathyquantum.php#.VeNOESVVikp
با تشکر فراوان از فاطمه عزیز برای ترجمه و ارسال مطلب.
هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرسwww.ufolove.wordpress.com مجاز می باشد.
صفحه فیسبوک دنیای اسرارآمیز
نیرنگستان ٥ -راز بایگانی کیھانی آگاھی
نیرنگستان ٥
راز بایگانی کیھانی آگاھی
نویسنده :زریچھر جمشیدی فر
قرآن و انفجار بزرگ
در 13.8 میلیارد سال قبل انفجاری تحت نام انفجار بزرگ یا بیگ بنگ رخ داد که در آن جهان ما متولد شد.در ابتدا دمای انفجار به یک حد بسیار بزرگی رسید که قابل تصور نبود و بعدا جهان رو به سردی گذاشت و کهکشانها و ستاره های امروزی متولد شدند.برای مطالعه بیشتر در مورد مهبانگ می توانید به این لینک و این لینک مراجعه بفرمایید.380 هزار سال بعد از انفجار بزرگ اولین نور به وجود آمد خداوند در آیه اول سوره نور به وجود آمدن تاریکی بعد از روشنایی اشاره می کند:
الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِم یَعْدِلُونَ ﴿ نور۱﴾
سپاس خداوندى را که آسمانها و زمین را آفرید و تاریکى و روشنایى را پدید آورد، آنگاه کافران براى پروردگارشان شریک قائل مىشوند﴿ نور۱﴾
بعد از آن مرحله نیز آسمان بصورت گرد گاز و غبار بود و ستاره ها از به هم پیوستن گرد و غبار به وجود آمدند.[منبع این سخن]
در سوره فصلت آیه ۱۱ نیز نوشته شده است:
ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ ﴿۱۱﴾سپس به آسمان پرداخت که به صورت دودى [/بخارى] بود، به آن و به زمین فرمود خواه یا ناخواه رام شوید، [به زبان حال] گفتند البته رام و تسلیم هستیم.
روز دوشنبه سایت خبری گاردین اعلام کرد که موفق شده است امواج گرانشی انفجار بزرگ را که در نظریه نسبیت انشتن پیش بینی شده بود مشاهده نماید.و افرادی که موفق به این کار شده اند به طور یقین موفق به دریافت جایزه نوبل فیزیک خواهند شد با این کشف نظریه انفجار بزرگ که قبلا بصورت یک تئوری بود بصورت یک فکت علمی در آورد و هیچ شکی نماند که کائنات 13.8 میلیارد سال قبل از هیچ آفریده شده است.
هیچ چیز نمی تواند هیچ چیز را بی آفریند!قبل از اینکه کائنات شروع شود چیزی باید وجود داشته باشد! آن انرژی هست انرژی ابدی است اولین قاتون ترمودینامیک به این موضوع اشاره می کند. انرژی نمی تواند درست شود یا نابود شود نه شروعی داشته باشد نه پایانی این تعریف ترمودینامیک است. همچنین شما نمی توانید ادعا کنید که این انرژی همیشه در کائنات وجود داشته است چن علم می گوید کائنات همیشه وجود نداشته است! قبل از اینکه کائنات شروع شده باشد منبع انرژی تامین شده بود به گونه ای که هیچ کس نمی تواند تصور آن را بکند. با توجه به این که انتقال انرژی به ترلیون ها ستاره و بیلیون ها کهکشان از یک منبع انرژی خارج از کهکهشان وجود دارد که انتقال یا تبدیل آن انرژی به کائنات را انجام داده است این به این معناست که خالق این انرژی بزرگ: خداست.
سوالی که به ذهن یک انسان خرد مند در مورد انفجار بزرگ می رسد این است که انرژی مورد نیاز برای انفجار بزرگ از کجا تأمین شده است ؟ چگونه ممکن است بدون حضوری خالقی هوشمند از هیچ ماده و انرژی و زمان پدید بیایید؟
خداوند در آیه 35 سوره طور نیز این سوال را مطرح می نماید :
أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ
آیا از هیچ خلق شدهاند؟ یا آنکه خودشان خالق [خود] هستند؟
یا در مورد منبع انرژی تامین شده خداوند در سوره الذاریات آیه 47 اشاره کرده است:
وَالسَّمَاء بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ ﴿۴۷﴾ما آسمان را با قدرت بنا کردیم و همواره آنرا وسعت میبخشیم!
خداوند در قسمت این آیه به قدرت اشاره کرده است و در قسمت دوم به مساله گسترش کائنات اشاره کرده است که یکی از اصول مهم کیهان شناسی است و که توسط ادوین هابل با مطاله موج زمینه تابشی به جا مانده از انفجار بزرگ کشف شده است.ادوین هابل مشاهده کرد که جهان هستی با سرعت بسیار بالایی در حال گسترش است و دانشمندان به این نتیجه رسیدند که اگر در طول زمان به عقب باز گردیم جهان هستی در نهایت در زمان انفجار بزرگ در یک نقطه جمع خواهد شد!
در سوره انبیا آیات 30 و 104 خداوند به این موضوع اشاره کرده است:
أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلَا یُؤْمِنُونَ ﴿۳۰﴾
آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم ؟، و هر چیز زندهای را از آب قرار دادیم، آیا ایمان نمیآورند!
یَوْمَ نَطْوِی السَّمَاء کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِیدُهُ وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ ﴿۱۰۴﴾روزى که آسمان را همچون در پیچیدن صفحه نامهها در مىپیچیم همان گونه که بار نخست آفرینش را آغاز کردیم دوباره آن را بازمىگردانیم وعدهاى است بر عهده ما که ما انجامدهنده آنیم
ایراداتی که توسط خداناباوران به این موضوع گرفته می شود وجود خلا کاذب است که قوانین فیزیکی در آن پایه ریزی شده یا انتقال تکینگ ها از یک کائنات دیگر به کائنات ما جهان به وجود آمده است.
بیل برایسن در کتاب بسیار پر ارزش تاریخچه تقریبا همه چیز نوشته است:
در یک فرضیه گفته می شود احتمالا تکینگی که باقیمانده از یک کائنات متلاشی شده پیشین بوده است-بدین معنی که که ما فقط یکی از کائنات های موجود در چرخه ابدی کائنات های ایجاد شونده و گسترش یابنده هستیم مانند کیسه هوایی روی یک دستگاه اکسیژن برخی دیگر انفجار بزرگ را به چیزی به اسم خلا کاذب یا یک میدان عددی یا انرژی خلا نسبت می دهند کیفیت یا چیزی که باعث بوجود آمدن مقدار ناپایداری در آن هیچی شده وجود دارد اینکه بتوان چیزی را از هیچ بدست آورد غیر ممکن است.
اما اینکه زمانی هیچ چیز وجود نداشته ولی اکنون یک کائنات وجود دارد دلیلی بر این مدعاست که چنین چیزی شدنی است.این امکان وجود دارد که کائنات ما صرفا بخشی از چندین کائنات بزرگتر باشد برخی با ابعاد متفاوت و انفجار های بزرگ در همه اینها رخ داده است.
با این احتمال پیش می رود که زمان قبل از انفجار بزرگ روی هم شکل های دیگری داشته است شکل های بس بیگانه تر از آنچه قابل تصور باشد و انفجار بزرگ یک مرحله انتقالی است که در آن کائنات از شکلی که برای ما قابل درک نیست به شکلی که برای ما قابل درک تر است تبدیل می شود.
دکتر آندری لیند کیهان شناس در دانشگاه استنفورد به روزنامه نیویورک تایمز گفت:((این ها مسائلی بسیار نزدیک به مسائل مذهبی هستند.
نظریه انفجار بزرگ نه به موضوع انفجار بلکه به چیزهایی که پس از انفجار رخ داده است البته نه خیلی پس از انفجار.دانشمندان با انجام محاسبات بی پایان و مشاهده فعل و انفعالات دقیق درون دستگاه های شتاب دهنده به این نتیجه رسیده اند که در زمان 10 به توان -43 ثانیه کائنات به قدری کوچک بود که برای مشاهد و پیدا کردنش باید از میکروسکوپ استفاده کرد.
رابرت دایک در نظریه انبساطمی گوید:کائنات در کسری از یک ثانیه پس از سپیده دم آفرینش ناگهان چنان دچار گسترش خارق العاده و ناگهانی شد یعنی عملا به همراه خودش سرعت گرفت و ابعادش در هر 10به توان -34 ثانیه دو برابر شد کل این واقعه ممکن است در چیزی بیش از 10 به توان -30 یعنی یک میلیون میلیون میلیون میلیون میلیونیم ثانیه به درازا نکشد ولی آن را به چیزی دست کم 10,000,000,000,000,000,000,000,000,000 بار بزرگتر تبدیل کرد.
دو معجزه دیگر نیز در هنگام بیگ بنگ رخ داده که دانشمندان اتئیست از جواب دادن به آن عاجز هستند.
ماده و ضد ماده همیشه به مقدار برابر تولید می شوند و در صورتی که در انفجار بزرگ مقدار ضد ماده و ماده با هم برابر بود جهان شکل نمی گرفت ولی در انفجار بزرگ ضد ماده شانزده دقیقه به دام افتاد و مقدار ماده تولید شده از ضد ماده بیشتر بود!
بر طبق قوانین ترمودینامیک همیشه همه انفجارها به سوی بی نظمی می روند ولی انفجار بزرگ تنها انجفاری بود که بطور منحصر به فرد به سمت آفرینش و نظم رفت!
پسر ۳ سالهای که زندگی قبلی خود را در قالب یک مار به یاد آورد.
جهان پر از اسراری است که دانش کنونی ما را به چالش میکشد. اپک تایمز در بخش ماوراء دانش، داستانهایی از پدیدههای خارقالعاده را گرد آورده است تا به تصورات ما بال و پر بدهد و راه را برای چیزهای ممکنی که قبلاً انکار میشدند باز کند. آیا آنها واقعیت دارند؟ تصمیم با خود شماست.
پسری جوان به نام «دالاوانگ» سه ساله بود که برای نخستین بار آقای «هیو» را که یکی از آشناهای پدرش بود، ملاقات کرد. به نظر میرسید که پسر اطلاعاتی همراه با جزئیات از یک مورد مواجهه شدن هیو با یک مار داشت؛ ولی اینکه پسربچه چگونه این جزئیات را میدانست هنوز بهصورت یک راز باقی مانده است.
دالاوانگ ادعا میکرد به این دلیل بود که او در زندگی قبلی خود همان مار بود. داستان اینطور بوده که مار قبل از مواجه شدن با هیو که صاحب تعدادی سگ بود، با آن سگها جنگید. سپس هیو مار را کشت. این جزئیات توسط هیو تأیید شده است. او گفت که پس از اینکه مُرد، دید که پدر فعلی او بخشی از آن مار را خورد. این واقعیت دارد که پدر دالاوانگ تکهای از آن مار را قبل از اینکه دالاوانگ به دنیا بیاید خورده بود.
دالاوانگ شانهی هیو را لمس کرد؛ سپس پدر خود را صدا زد و گفت که هیو از آنجا توسط یک مار گزیده شده است. در حقیقت هیو در آن شانه زخمی داشت که از گاز گرفتن یک مار ناشی شده بود. با اینکه دالاوانگ در ابتدا از دست هیو ناراحت بود، بعداً او را بخشید. او گفت که یک مار بودن احساس چندان خوبی ندارد و هیو او را از این بدبختی نجات داده است. پسرک خود اغلب مارها را میکشت و فکر میکرد که این کار خوبی است. در ضمن دالاوانگ با یک بیماری پوستی به دنیا آمده بود که سبب شده بود که نیمی از بدن او با فلس پوشیده باشد؛ درست مانند یک مار.
این ماجرا توسط فرانسیس استوری که یکی از دستیاران دکتر «یان استیونسون» است، بررسی شده است. دکتر استیونسون یک محقق در زمینهی تناسخ از دانشگاه ویرجینیا بود. دکتر «جیم تاکر» جانشین دکتر استیونسون در زمینهی مطالعات تناسخ، این مورد را در کتاب «بازگشت به زندگی: موارد خارقالعاده از کودکانی که زندگی قبلی خود را به خاطر میآورند» آورده است.
دکتر تاکر نوشت: «شاید من اکنون به مراتب از آستانهی هراس ذهن شما عبور کردهام؛ نقطهای که داستان به قدری هراسناک میشود که به سختی میتوان آن را باور کرد. اعتراف میکنم که این به آستانهی هراس ذهن من نیز نزدیک شد.» حتی برای افرادی که به بازپیدایی از زندگی بشری به یک زندگی بشری باور دارند، باور کردن تناسخ از شکل حیوان به شکل بشری ممکن است دشوار باشد. دکتر تاکر گفت که خود او مواردی از کودکانی را شنیده است که زندگی قبلی را به شکل یک حیوان به خاطر دارند. اگر چه این موارد ممکن است بسیار نادر باشد و یکی از هزاران موردی باشد که او و دکتر استیونسون در زمینهی زندگی قبلی گردآوری کردهاند.
او مثال دیگری از مورد تناسخ حیوانی را آورده است. به یک پسر آمریکایی به نام پیتر یک گردنبند آبنباتی داده شد؛ که به نظر میرسد حافظه یا خاطرهای را از زندگی قبلی در ذهن او زنده کرد. پیتر گفت که زمانی را به یاد میآورد که یک شامپانزه بود که در باغ وحشی زندگی میکرد و پسری یک گردنبند آبنباتی را در قفس او انداخته بود. او نمیدانست که با گردنبند باید چه کار بکند، پس آن را برای پسر انداخت. او با جزئیات به مادر خود گفت که چگونه از جنگل گرفته شده و به باغ وحش آورده شده بود.
تاکر گفت: «با اینکه ممکن است بتوانم باور کنم که یک شامپانزه میتواند حافظهی آگاهانهای از یک گردنبند آبنباتی داشته باشد؛ ولی مطمئناً نمیتوانم باور کنم که یک مار ممکن است جزئیاتی را از یک مکان خاص و یک سری از رویدادها به خاطر داشته باشد و پس از سالها بتواند مردی را که قاتل او بوده است شناسایی کند. درست است که نمیدانم در ذهن یک مار چه میگذرد؛ اما مسلماً این از آستانهی هراس ذهن من گذشته است.»
تاکر پس از مطالعهی موارد متعددی که در آن جزئیات خاطرات زندگیهای قبلی تأیید شده بود، متقاعد شد که تناسخ وجود دارد و ذهن پس از بدن باقی میماند. او گفت این جزئیات به ندرت رخ میدهند و به وضوح این خانوادهها آن را جعل نکردهاند. تاکر در عجب بود که ممکن است دالاوانگ دانش خود را در مورد مار از طریق دیگری کسب کرده باشد؛ طریقی که علیرغم اسرارآمیز بودن، لزوماً بازپیدا شدن یک مار به شکل انسان نیست.
اپکتایمز
آیا ارواح وجود دارند؟
جهان مملو از اسراری است که دانش کنونی ما را به چالش میکشد. اپک تایمز در بخش ماوراء دانش، داستانهایی از پدیدههای خارقالعاده را گرد آورده است تا به تصورات ما بال و پر دهد و راه را برای مسائل ممکنی که قبلاً انکار میشدند باز کند. آیا آنها واقعی هستند؟ تصمیم با خودتان است.
خانههای متروک، سردابههای نمناک، یتیمخانههای خالی از سکنه، علاوهبر اینکه مکانهایی برای القا ترس و داستانهای ارواح محسوب میشوند، خاستگاه قارچهای سمی نیز هستند. شان راجرز، دانشیار مهندسی عمران و محیط زیست در دانشگاه کلارکسون در نیویورک، درحال مطالعه درباره این موضوع است که آیا ممکن است روحزدگی(رویت ارواح) در این مکانها ناشی از مشکلات عصبی افراد بهخاطر وجود قارچها مرتبط باشد.
وی بهمنظور آزمایش درباره این قارچها، تابستان امسال، از مکانهای «خالی از سکنه» در شمال ایالت نیویورک بازدید کرد. او طی یکی از اطلاعیههای خبری دانشگاه اظهار داشت که حتی اگر تحقیقات او تراکم بسیار بالایی از قارچها را در این مکانها نشان دهد، بااینحال، هنوز مشخص نیست که چه ارتباطی بین قرار گرفتن در معرض قارچهای سمی داخل این مکانها و عارضههای روانی در افراد وجود دارد. این رابطهها بهخوبی مشخص نشدهاند.
بااینحال شان راجرز بیان کرد: «برخی افراد که در معرض آلایندههای بیولوژیکی در هوای داخل این مکانها قرار گرفتند، دچار افسردگی، اضطراب و عارضههای دیگری شدند. ما درحال تلاش هستیم تا مشخص کنیم که آیا احتمال دارد دیدن برخی ارواح با آلایندههای خاص موجود در فضای داخلی این مکانها مرتبط باشند یا نه.»
اگر راجرز کشف کند که بین آنها ارتباط وجود دارد، آیا به این معنی نیست که ارواح وجود ندارند و افراد تحت تاثیر این قارچها فقط دچار توهم شدهاند؟ این یافته شاید قادر به تفسیر همه مسائل نباشد، اما برخی از آنها را توضیح میدهد.
حکایات بسیاری درخصوص دیدن ارواح وجود دارد که بیانگر خلاف این دیدگاه خاص هستند. بهعنوان مثال، برخی از مردم میگویند که از طریق مواجهه با ارواح به اطلاعاتی دست پیدا کردند که با ابزارهای معمولی قادر به کسب آنها نبودهاند و این موضوع بعداً مورد تأیید قرار گرفت.
یکی از این حکایات از سوی کاربر وبسایت ردیت به اشتراک گذاشته شد: «پسرم حدود چهار سال و نیمه و خواهرش ۱۸ ماهه بود. به آنها گفتم که واقعاً متاسفم از اینکه آن شب بهخاطر جلسهای که داشتم نتوانستم برایشان داستان بخوانم، اما شب بعد دو قصه برایشان میخوانم. پسرم گفت: «اشکالی نداره، مامان، خاله تریسی برای ما میخواند.»م
«احساس کردم موهای پشت گردنم سیخ شدند. فکر کردم شاید اشتباه کرده باشد، بنابراین گفتم:«چه کسی؟» پاسخ داد: «خاله تریسی، مامان. او درست شبیه شما است. پس از اینکه به رختخواب میرویم، برای ما قصه و آواز میخواند.» «هرگز به آنها نگفته بودم که من و خواهرم دو قلوی همسان بودیم و خواهرم مرده بود و نامش نیز تریسی بود.»
وبلاگنویسی با نام «پدر مجرد خندان» از خوانندگان وبلاگش درخواست کرد وحشتناکترین چیزهایی را که کودکانشان تاکنون بیان کردند به اشتراک بگذارند. یکی از پاسخها چنین بود: دختر سه سالهام وقتی درحال تماشای پریدن او روی تشک پرش بودم گفت: «آیا میخوای بری به عمو کریس سلام کنی؟» عمو کریس نه سال قبل از اینکه او حتی به دنیا بیاید، در دریاچه غرق شد و هیچ کس در خانواده ما تاکنون درباره او صحبت نکرده بود. از او پرسیدم که کجا او را دیده است و او را به گاراژ اشاره کرد و گفت: او به من میگوید که باید مراقب باشم.»
اپک تایمز
برجستهترین نمونهی تاریخی از توانایی فوق طبیعی پرواز انسان
جهان مملو از اسراری است که دانش کنونی ما را به چالش میکشد. اپک تایمز در بخش ماوراء دانش، داستانهایی از پدیدههای خارقالعاده را گرد آورده است تا به تصورات ما بال و پر دهد و راه را برای مسائل ممکنی که قبلاً انکار میشدند باز کند. آیا آنها واقعی هستند؟ تصمیم با خودتان است.
شارلوتسویل، وا – اکثر محققان درخصوص سوابق تاریخی پرواز انسان و سایر اشکال فراروانی اقدام به کندوکاو نمیکنند. اما دکتر مایکل گروسو، به میل خود درگیر تحقیق دراینخصوص شده است. او گفت که مفاهیم مربوط به سرشت بشر و انرژی نهفته در آن برای درک حال و آینده ما به اندازهی هر یک درسهای تاریخ مهم هستند.
گروسو گفت: «به نظر من اگر … هر یک از داستانهای مربوط به این شکل از پرواز، واقعی باشند … حداقل بهخاطر یک دلیل عمده مهم هستند. آنها به شواهدی اضافه میشوند که ایدهی کاملاً غیرقابل دفاع ماتریالیسم را رد میکنند.»
او گفت که حدود هزار سال است که جامعه بشری دارای «روشهای گفتوگوی مختلفی با الهیات» بود. بااینحال، طی چند صد سال گذشته، بشریت بهطور فزایندهای به ماتریالیسم مطلق روی آورد و هر چیزی را که در مقیاس فیزیکی نمیگنجید انکار کرد. ولی بیشتر این نگاههای اجمالی تقریباً خیالی نبوده و مبتنیبر تجارب واقعی هستند.
گروسو گفت: «راههایی برای بازگشت به بعدهای جادویی و ماورایی وجود دارد که بشر تجربه کرده است. وی مدرک دکترای فلسفه خود را از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد و بهطور غیررسمی وابسته به بخش مطالعات ادراکی دانشگاه ویرجینیا بود. او کتابی دربارهی نمونه خاصی از پرواز نوشته است که بنابه گفتهی او، تمامی نشانههای حاکی از واقعی بودن را دارا است. برای چاپ کتاب با انتشارات دانشگاه آکسفورد قرارداد منعقد کرد، اما ازآنجاکه حاضر نشد درخصوص پرواز جسم و روح، شدت لحن ادعاهای خود را متعادل یا کم کند، قرارداد منعقدشده فسخ شد. اما امسال توسط انتشارات رومن و لیتلفیلد تحت عنوان «مردی که قادر به پرواز است: سنت جوزف کوپرتینو و اسرار پرواز» چاپ خواهد شد.
سنت جوزف کوپرتینو (۱۶۶۳- ۱۶۰۳) گاهی اوقات، در مقابل جمعیت زیادی در سراسر ایتالیا چند اینچ بالاتر از سطح زمین شناور میشد. گاهی اوقات در سطح بالایی در هوا پرواز میکرد. کلیسا در روند تقدیسشدن کوپرتینو، درگیر تحقیقات ریشهای و عمیقی میشود و درنتیجه بسیاری از گزارشهای مکتوب، ازجمله ۱۵۰ شهادت از شاهدان عینی تهیه میشوند که اطلاعات دقیقی دربارهی پروازهای کوپرتینو ارائه میدهند.
کلیسا در روند تقدیس شدن کوپرتینو، درگیر تحقیقات ریشهای و عمیقی میشود و درنتیجه بسیاری از گزارشهای مکتوب، ازجمله ۱۵۰ شهادت از شاهدان عینی تهیه میشوند که اطلاعات دقیقی درباره پروازهای کوپرتینو ارائه میدهند.
برخی از افراد ممکن است امروزه چنین گزارشهایی را تحت توهم ناشی از تعصبات مذهبی یا خرافات درنظر بگیرند که از بقایای جامعهای نسبتاً بدوی محسوب میشوند. اما، گروسو گفت: «حقیقت، یک هستی جاودانه است.»
او با توجه به اعتراضات احتمالی ازسوی منتقدان گفت: «حقیقت را نمیتوان به مدت ۳۵ سال انکار کرد و تمام شاهدانی که به این موضوع مربوط میشوند … ویژگی شخصیتی این شاهدان در بالاترین مرتبه، یعنی کاردینالها، پاپ و بازرسان تفتیش عقاید بود.»
گروسو گفت که کلیسا در آن زمان این انگیزه را نداشت که بهطور کاذب از یک اجراگر صحنههای اسرارآمیز جانبداری کند. هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کرد گزارشهای کلیسا برخلاف حقایق باورنکردنی باشند. کوپرتینو بیش از چند دهه به همان اندازه که از سوی کلیسا مورد استقبال فرار گرقت، با بیاعتمادی مواجه شد. او از محلی به محل دیگر حرکت میکرد و هشدارهای مبهمی علیه پرواز انسان دریافت میکرد. احتمالاً به این علت که هر جا که میرفت چنان در توانایی خود قوی بود که توجه تعداد کثیری را جلب میکرد.
کوپرتینو حتی همزمان با گالیله، البته به دلایل بسیار متفاوت، تحت بازداشت خانگی در رم قرار گرفت. هردو، یکی بهخاطر معنویت سحرگونه و دیگری بهخاطر داشتن نیروی محرکه علم نوین با بیاعتمادی و عدم باور مواجه شدند.
کلیسا بهراحتی بهجای تقدیس کوپرتینو، برچسب مرتد به او زد و پرواز او را بهعنوان نشانهای از تسخیر توسط شیطان تفسیر کرد. او محاکمه شد. اما گروسو گفت که بازرسان تفتیش عقاید، «شاهد بودند که کوپرتینو دارای هیچگونه انگیزه پنهانی نبوده، رفتاری کاملاً متواضعانه داشته و از داشتن تواناییهای خود شرمنده بود.»
او بهطور عمدی در هوا شناور نمیشد. درحالیکه به حالت خلسه وارد میشد به پرواز درمیآمد. کوپرتینو در مراحلی خاص طی مراسم گروهی ظاهراً چنان تحت تأثیر قرار میگرفت که ازنظر هوشیاری وارد حالت دیگری میشد و شروع به پرواز میکرد. در این حالت هرچند باعت بههمریختگی اوضاع میشد، اما نسبت به همه چیز در اطراف بیاعتنا بود. زیرا با تواناییهای او در اجرای مراسم مداخله میکرد.
گروسو گفت که یک دلیل وجود دارد که مردم امروز درحالیکه در صف فروشگاه مواد غذایی هستند، برحسب تصادف در هوا به پرواز درنمیآیند. کوپرتینو در شرایط مناسبی بود. او بهخاطر ایمانش، نه تنها از نظر هوشیاری در حالت متفاوت دیگری بود، همچنین ثمرهای از زمان خودش بود.
اینطور نبود که مردم در آن دوره بیشتر سادهلوح بودند یا احتمالاً در برخی از جلسات توهمزا شرکت میکردند. بلکه اصلاحات کلیسا، فرهنگ و منش باروک، شیوههای رایج روزهداری و انزواطلبی، همگی یک نوع از محیطی را فراهم کردند که در آن فرد میتوانست بهراحتی وارد حالتی متفاوت از هوشیاری یا خلسه شود.
از نظر ذهنی دورهی نامطلوبی بود. آیا یک رویداد یا تغییر در جامعهی نوین میتواند شرایط مشابهی را ایجاد کند؟
او گفت که لازم است در وجود انسانعادی تغییراتی ایجاد شود تاما را بهسوی وضعیتی مشترک ازآگاهی سوق دهد و تواناییهاینهفتهیما را بیشتر شکوفا کند. وی امیدوار است که اگر علمباتلاش برایآگاهیبیشترهمراه شود، بهجای وقوع برخی فاجعههایاحادثههای ناگوار، شکوفایی تواناییهای نهفتهی بشر به دست آید.
کوپرتینو و سایر افراد در طول تاریخ و همچنین در زمان ما، در بسیاری از فرهنگها، تواناییهای فوقطبیعی مختلفی را به نمایش گذاشتهاند.همچنین گفته شد که کوپرتینو بیماریها را شفا میداد. گروسو گفت که اگر یک نفر بتواند انواع و اقسام تواناییهای نهفته را رشد دهد، تواناییهایی که در گزارشها مستند شدند، «فرد مزبور یک موجود بشری با قدرت فوقالعاده خواهد بود، مرد یا زنی با قدرت فوقطبیعی.»
گروسو گفت که تواناییهای فوق طبیعی ممکن است همیشه در اجراهای نمایشی، همانند پرواز کوپرتینو، بهطور چشمگیری بروز نکنند. شاید امروه مردم در سراسر جهان جسم و روح خودشان را به شکلهای قابلکنترلتری پرورش میدهند و شاید حتی به این تواناییها در خود پی نمیبرند.
اپک تایمز
نشانه هایی از دهکده ای ۹۰۰۰ ساله در ایران کشف شده است.
باستان شناسان دریافتند که حفاری های انجام شده در دره مهتاج، در شهر بهبهان، در جنوب غربی استان خوزستان، منتج به شناسایی منطقه ای مسکونی مربوط به ۹۰۰۰ سال قبل شده است.
در این منطقه، گروه کاوشگر موفق به یافتن قدیمی ترین نشانه های کشاورزی و دامداری شده اند که بر وجود منطقه ای مسکونی دوران نوسنگی و ماقبل عصر سفال در بهبهان دلالت دارد.
بر اساس گفته های باستان شناس ایرانی آقای حجت دارابی، سطح منطقه کاملا مسطح شده و آثار بسیار کمی از سکونت در لایه های زیرین یافت شده است.
یافته ها شامل ابزار سنگی مانند سنگ چاقو تیز کنی و دسته ی آن است که نشان میدهد تولید و تهیه ی غذاهای گیاهی نقش مهمی را در زندگی ساکنین دره مهتاج ایفا میکرده است.
دارابی اضافه کرد که دره مهتاج قدیمی ترین نشانه ها را از کشاورزی و دامداری در زمین های نزدیک به نوار ساحلی خلیجفارس نشان میدهد.
http://www.messagetoeagle.com/articles1/mahtajhill9000settlement.php#.VdAXh315EUc
با تشکر فراوان از محسن عزیز برای ترجمه و ارسال مطلب.
هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرسwww.ufolove.wordpress.com مجاز می باشد.
صفحه فیسبوک دنیای اسرارآمیز
ستونهای قدیمی یافت شده اثری از بیگانگان باستانی
ستونهای قدیمی یافت شده اثری از بیگانگان باستانی
آگوست 2015
محل کشف: کانال سیسیل, بین تونس و سیسیل
یک ستون 15 تنی از سنگ آهک با سوراخ هایی که توسط دستگاه ایجاد شده است گواه فوق العاده ای بر حضور موجودات هوشمند از مدتها پیش بر روی زمین است.
بشر آن روزگاه ماشین آلات لازم برای ساخت و حرکت چنین ستونی را نداشته است. حتی امروز نیز حرکت یک ستون 15 تنی و حکاکی روی آن بدون ماشین آلات گازی یا الکتریکی بسیار دشوار است . شاید این ستون در نزدیکی جزیره گم شده آتلانتیس باشد که خود شهر بیگانگان بوده است.
نزدیک به 9300 سال پیش انسانهای شکارچی و غیر کشاورز در منطقه ای از مدیترانه که اکنون زیر اب رفته است, موفق به امری شدند که حتی مدرن ترین انسان های امروز نمیتوانند انجام دهند:ظاهرا آنها یک ستون سنگ آهکی 15 تنی را با سوراخهایی در بدنه آن تراشیده اند و نزدیک به 300 متر جا به جا کرده اند.این ستون 12 متر طول دارد.
اقیانوس شناسانی که کف دریای مدیترانه را در منطقه ای بین تونس و سیسیل در سال 2012 بررسی می کردند در عمق چهل متری دریا سنگی عظیم یافتند.چنان که در مقاله منتشر شده در مجله علوم باستانشناسی آمده, این منطقه 9350 سال پیش (با ضریب خطای 200 سال) به زیر آب فرو رفته است.
پیش از آن، این منطقه دریایی کم عمق شامل یک مجمع الجزایر تشکیل شده از جزایر متعدد در نیمه راه سیسیل و تونس بوده است.
هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرسwww.ufolove.wordpress.com مجاز می باشد.
صفحه فیسبوک دنیای اسرارآمیز