بایگانی دسته‌ها: عصر آکواریوس

زمین توخالی

زمین توخالی

 

سیاره زمین درست مانند بیشتر دیگر سیارات و قمرهایشان در درونش توخالی است. پوسته سیاره زمین حدود 700 مایل ضخامت دارد. جاذبه, که بتوسط تشعشع خورشید سبب میشود, در درون آن پوسته است. اطراف خط استوا, سیاره زمین(SheGaia) محورش را با سرعت بالای 1000 mph میچرخاند. گردی زمین و انبساط آن بتوسط نیروهای گریز از مرکز توضیح داده میشوند.

 

دالانهایی وجود دارند که بدرون سیاره زمین منتهی میشوند. تصاویر شهودی از ماهواره وجود دارند(که البته همه شان به عموم درز نکرده) که در هر دو قطبهای سیاره زمین سوراخهای بسیار بزرگی وجود دارند. فرم توخالی سیاره اغلب مسبب صداهای عجیب و مرموزی است که در طی زمین لرزه ها رخ میدهند, صداهایی مانند وزش بوقها یا پژواک ناقوسها.

 

clip_image003

 

در تصویر زیر, مسیرهای ماهواره های اطراف سیاره زمین از روی احتیاط بدور از سوراخ قطب شمال هدایت میشوند, که باعث ایجاد لزوما ناامیدی و ناکامی درمیان دانشمندان است نظر به اینکه اطلاعات معینی خارج از دسترس است. و چنانچه در سایت NASA در این باره نوشته شده: «شکاف مدور روی قطب های جغرافیایی سیاره زمین بسبب شکاف در میدان دید ماهواره ای است.»

 

Satellite-tracks above the North Pole

 

فضای خالی بزرگ داخل سیاره زمین همچنین توضیح دهنده این است که چرا اعداد و درجه های لرزه نگارها نمایش دهنده یک باصطلاح «منطقه سایه» است. درحقیقت, آن مربوط به بخشی از از سطح سیاره زمین است جائیکه امواج وابسته به زمین لرزه تقریبا کاملا ناپدید میشوند. دانشمندان علم جاری هنوز گیج و مبهوت این پدیده اند و تمام انواع تئوریهای غیر میسر پر از فرض و گمان را مطرح کرده اند تا این پدیده را توضیح دهند. اما این پدیده رخ میدهد زیراکه در نیمه راه درون پوسته سیاره زمین, جاذبه جهتش برعکس شده و در طرف دیگر میرود, که سبب میشود تا امواج وابسته به زمین لرزه منشعب شوند.

 

همسایه های ما در داخل سیاره زمین

 

برای چندین میلیون سال است که داخل سیاره زمین خانه زیستی یک تمدن خیلی پیشرفته بوده است, بنام Agartha. این جهان درونی شامل اقلیم بزرگی از بیش از 120 شهر زیرزمینی است. شهروندانش اجتماعی از میراث ها, فرهنگها و نژادهای متفاوت است. اکثریت آنها روی سطح سیاره زمین زندگی کرده اند و بدرون سیاره زمین ناپدید شده اند, از قبیل اجداد Hyperborea,Atlantis,Lemuria و حتی آلمانهای Nazi. و همگی شان در صلح و هارمونی کامل با طبیعت زندگی میکنند.

 

clip_image001

 

خیلی از گونه های حیوانات که پیش از این روی سطح سیاره زمین منقرض شده اند, مانند ماموت ها و ببرهای دندان شمشیری, در درون سیاره زمین زندگی میکنند.همه چیز در آنجا بهتر, پاک تر و خصوصا بزرگ تر است! در آنجا درختان شبیه فیلم Avatar وجود دارند, که صدها یارد قامت دارند. انگورها باندازه گوجه رشد میکنند و بیشتر خوشمزه تر از آنچه روی سطح زمین هستند میباشند. خصوصا گوجه روینده در آب یکی از موارد گزارش شده است.

 

در برخی شهرها, مردمانش از گونه ما انسانهای روی سطح زمین خیلی بزرگتر هستند, برخی حدود بالای 12 فوت قامت دارند, همانهائیکه اولین بار ماهیگیر اهل اسکاندیناوی,Olaf Jansen, را در طی سفر دریایی باورنکردنی اش در قرن نوزدهم ملاقات کردند. فقط میتوان متصورش شد که Olaf چه احساسی کرده بود وقتیکه این غول پیکران او و پدرش را بدرون قایقشان دعوت کردند.

 

Olaf Jansen and his father are looked over curiously by the giants from Agartha

 

ساکنین Agartha بسیار بیشتر از آنچه ما عمر فیزیکی میکنیم زندگی میکنند. برخی از باصطلاح «بازنشستگان شان» عمری فیزیکی حدود 30 هزار سال دارند. زیراکه سالخوردگی در زندگی آنها نیست, بیشتر شان بنظر حدود 30 یا 40 ساله میرسند درحالیکه در واقعیت میتوانند بسیار بیشتر مسن باشند. وقتیکه یک Agarthaئی احساس میکند که یک incarnation معینی به اتمام خودش رسیده است, میتواند بدن فیزیکی اش را بطور دلخواه رها کند.

 

همیشه روز

 

جهان شان, داخل سیاره زمین, شب را نمیشناسد. یک خورشید کدر, که در هسته سیاره زمین است, در مرکز سیاره شناور است, که فراهم کننده یک منظره نارنجی رنگ دلپسند است و همینطور فراهم کننده یک دمای دائمی حدود 24 درجه سلسیوس. یک چهارم Agartha شامل آب و باقی آن خشکی است که رویش حدود یکصد شهر کریستال-مانند ساخته شده است. شهر پایتخت جائیکه دولت شان مستقر است بنام Shamballa the Lesser(شامبالای کوچک) نام دارد, سایر شهر نامهایی چون Posid,Shonshe,Rama و Shingwa دارند.

 

Situated above entrances at the poles is an electromagnetic field that creates constant meteorological disturbances. On YouTube is a video which seemingly originates from the Russian Space station Mir, showing this vortex

 

پوسته سیاره ما شبیه پنیر سوئیسی است. در طول زمانهای دیرین گذشته, حفره ها و غارهای زیرزمینی تشکیل و ساخته شده اند که صدها مایل درازا دارند. که شهرهای کمتر قدرتمند شبکه Agartha در برخی از این نواحی وجود دارند. که برخی از آنها هم خیلی نزدیک به سطح زمین هستند, مثل شهر بزرگ Telos در زیر کوه Shasta در کالیفرنیا. Telos در حدود نیمه راه آن کوه میرسد و بدینسان فقط تا حدی در درون سطح زمین قرار دارد.  

 

در همه جای درون پوسته زمین magma وجود ندارد, و magma هم تا حدود عمیق تر از 20 مایل درون پوسته زمین نیمرود. باقی پوسته زمین بتوسط Agarthaئی ها استفاده میشود برای ارتباط برقرار کردن مابین شهرهای کمتر قدرتمند و اقلیم های درون سیاره زمین. بیشتر شهرها هم دارای اکوسیستم خودکفا هستند.

 

clip_image004

 

سازماندهی

 

«انجمن 12 نفره» که بر Agartha حکومت میکنند یک گروه از 6 مرد و 6 زن است. یک هیئت دلسوز و غمخوار از اداره کنندگان که فراهم کننده هدایت و حفاظت به تمام شهروندان هستند. کاهن اعظم اجراکننده سایر دستورالعمل های مهم برای مردم است.

 

تمام شهرها و خانه ها بوسیله یک سیستم کامپیوتری بسیار مبتکر روحانی متصل هستند, که با استفاده از آمینواسیدها کارمیکند و برای ارتباطات داخلی و کهکشانی استفاده میشود. که همینطور روی سلامت شهروندان نظارت دائم میکند و تمام سطوح ویتامینها و مواد معدنی بدنهایشان را نظارت میکند.

 

هیچ استفاده ای از سیستم پول در Agartha وجود ندارد. مردم از سیستم دادوستد کالا استفاده میکنند و بمقدار فراوان از هرچیزی برای هر فردی وجود دارد. انرژی رایگان است. شهرها باندازه کافی جادار هستند با پیاده روهای متحرک و برای مسافتهای کوتاه از یک نوع scooter استفاده میشود. یک سیستم الکترومغناطیسی بنام «tube» برای سفر از یک شهر به شهری دیگر استفاده میشود که به سرعت 4 هزار مایل در ساعت میتواند برسد.

 

Agharthaئی ها کاملا توی سبک کهکشانی عکس العمل متقابل گنجانده هستند و بخشی از معاهده بین سیارات هستند. آنها در سفینه هایی در فضا سفر میکنند که توانائی تغییر ابعادی دارند که برای ما این امکان را فراهم میکند تا آنها را در بعد زیستی سوم فیزیکی مان ببینیم. در جاهای پر جمعیتی مثل Telos است که سفینه های فضائی شان بیشتر اوقات آمد و رفت دارند. یک contactee بنام James Gilliland مزرعه اش را در پای کوه Shasta بنا کرده تا آسمان شب را با بازدیدکنندگانی از سراسر جهان جستجو کنند. با دوربینهایی آنها مشاهده کننده سفینه های نورانی شان هستند که به درون و بیرون کوهستان آمد و شد دارند. بیرون از کوهستان هیچ سختی و مانعی برای سفینه هایشان نیست ازآنجائیکه آنها بدون هیچ مشکلاتی میتوانند خودشان را غیرمادی کنند.

 

البته illuminati که مسئول چالش برانگیز کردن زندگی ما بر روی سطح سیاره زمین است, همچنین سعی کرده اند تا بدرون تمدن Agartha درون سیاره زمین پیروزی بیابند. اما بدلیل تکنولوژی مافوق Agarthaئی ها و همینطور حفاظت از جانب معاهده بین سیارات,Agarthaئی ها هیچ مشکلی در توقف این تلاشها نداشته اند.

 

زندگی در داخل سیاره زمین

 

درست مانند ما,Agarthaئی ها هم دوست دارند بیرون بروند. آنها کنسرتها و تئاترها و خیلی گونه های دیگر هنر را علاقه مندند و مورد بازدید قرار میدهند. طرفداران «Star Trek» محتملا holodeckها را میشناسند, آنها واقعا وجود دارند. تولید مثل Agarthaئی ها مانند ما است. تنها تفاوت بزرگش این است که زنان آنها برای مدت 9 ماه حامله نیستند بلکه فقط برای یک دوره 3 ماهه حامله اند. و از آنجائیکه Agarthaئی ها میتوانند هزاران سال عمر فیزیکی کنند, یک تولد خیلی منحصر بفرد و چیزی مقدس اندیشیده میشود. وقتیکه زمان تولد فرامیرسد, والدین منتظر بچه, برای 3 روز در معبد میمانند, و در آنجا نوزاد با موسیقی زیبا و صلح جویانه و افکار شفقت آمیز و محیط آرامش بخش احاطه کننده آنجا خوش آمد گفته میشود. مثل بعضی وقتها در جهان خودمان, نوزاد در آنجا همیشه در آب بدنیا می آید.

 

عروج

 

پروسه عروج در عصر آکواریوس که در آن هستیم بعنوان چیزی کاملا طبیعی از جانب مردم Agartha نگریسته میشود. تنها نگرانی آنها این است که آنها به ما در این سیاره متصل هستند. نقشه الهی, توصیف کننده این است که ما باید بایکدیگر عروج کنیم. این دلیلی است که چرا Agarthaئی ها با فدراسیون کهکشانی کار میکنند تا رشد و درک روحی مان را سرعت ببخشند. Agarthaئی ها مردد هستند تا بخواهند به روی سطح سیاره زمین برخیزند زیراکه آنها از نظر روحی خیلی پیشرفته اند و بطور تله پاتیک ارتباط برقرار میکنند. حتی افکار خصمانه میتواند از نظر فیزیکی برایشان زیان آور باشد.

 

نه تا زمانیکه بشریت ما به یک درجه بیشتری از مثبت بودن پیشرفت کرده باشد و فقط نیات صلح جویانه داشته باشد, بهم پیوستگی با برادران و خواهران درون سیاره زمین مان نمیتواند شکل بگیرد. مسیری که اکنون بنظر میرسد, این در مدت کوتاهی قبل یا بعد از اینکه ما جهش بدرون بعد چهارم را ایجاد کنیم انجام خواهد شد. و سپس, جهان جدیدی رسما به رویمان گشوده خواهد شد!

منبع:http://thegreaterpicture.com

با تشکر فراوان از هادی  عزیز برای ترجمه و ارسال مطلب.

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس www.ufolove.org مجاز می باشد.

 

حقیقتی که دانشمندان پنهان می کنند: تشابهات دو فرهنگ در دو سوی اقیانوس

حقیقتی که دانشمندان پنهان می کنند: تشابهات دو فرهنگ در دو سوی اقیانوس

تشابهات تمدنهای مایا و بالی

ترجمه آزاد ازنوشته ریچارد کاسارو

یکی از معماهای بزرگ باستان شناسی و یکی از حقایقی که به عمد پنهان شده است شباهتهای بین دو فرهنگ باستانی است که در دو سوی اقیانوس آرام قرار دارند: مایاهای باستان در یک سو و ساکنین باستانی بالی در سوی دیگر. شباهت اسرارآمیز بین معماری, سمبلها و مذهب این دو قرهنگ چنان چشمگیر است که به نظر میرسد دو فرزند یک والد بوده باشند. با این وجود این شباهت عجیب نه تنها توسط دانشمندان آمریکایی مورد بررسی قرار نگرفته بلکه حقایق حربوط به آن نیز پنهان شده است.

اگر میپرسید باستان شناسی چه ارتباطی با سیاست دارد پاسخ شما این است: ارتباط همه جانبه.

گروهی پر قدرت وثروتمند متشکل از چندین دسته شرکتهای بزرگ صاحب نفوذ حقایق تاریخی و معنوی مربوط به گذشته تاریخی ما را با موفقیت از ما پنهان کرده اند. هدف این گروه در کنترل داشتن یک سیستم سری اقتصاد جهانی و تسلط و ستم سیاسی است که پدرانشان بیش از یک قرن پیش به دست آوردند. کسانی که توسط رهبران صاحب نفوذ آمریکا دولت سری نامیده شده اند.

این گروه واقعیت وجود تمدنی بسیار پیشرفته به نام «عصر طلایی» را بر روی زمین و پیش از تاریخ پنهان میکند. عصر طلایی به ناگهان به پایان رسید اما حکمت معنوی پیشرفته خود را بر روی زمین به جا گذاشت. این حکمت بعدها به تمدنهایی که امروز به عنوان تمدنهای اولیه شناخته میشوند به میراث رسید. این تمدنها همه فرزندان عصر طلایی بودند.

این تمدنها دین فراگیر را از طریقی که امروزه به آن نام توهین آمیز هایپر دیفیوژنیسم hyperdiffusionism  داده شده آموختند. این نام که اخیرا توسط رسانه های بزرگ و دانشمندان ساخته شده این طور تعریف شده است:

فرضیه ای که همه فرهنگها را منشعب از یک فرهنگ به نام عصر طلایی میداند. پیروان این نظریه نمیپذیرند که پیشرفت و اختراعات بزرگ و با اهمیت در طول تاریخ به صورت مستقل و موازی در جهان پدید آمده است. آنها مدعیند که همه فرهنگها در ریشه به یک فرهنگ واحد میرسند. (تعریف استخراج شده از ویکیپدیا)

این گروه صاحب قدرت با تقبیح و خار شمردن هر مطالعه و تحقیقی که به هر نحو میتواند به هایپر دیفیوژنیسم مرتبط شود- هر چند این روش تحقیق در قرنهای پیش بسیار رایج بوده و در آن زمان عصر طلایی به نام آتلانتیس شناخته میشده- این آیین جهانی را خارج از دسترس ما قرار داده اند. به این طریق موفق شده اند ما را از دسترسی عمیق به این خرد قدرت بخش که میتواند همه پیش فرضهای بشریت را تکان دهد بازدارند و به یکه تازی در عرصه قدرت جهانی ادامه دهند.

این مقاله بر آن است که نگاهی تازه به فرهنگ باستانی مایاها که در یوکاتان در جنوب شرقی مکزیک میزیستند و شباهتهای آن به فرهنگ باستانیی که در گوشه دیگری از جهان مستقر بوده, فرهنگ بالی باستان در جزیره کوچک بالی در اندونزی واقع در جنوب شرقی آسیا داشته باشد. آنچه خواهید دید شواهدی از آیین جهانی عصر طلایی است که در دو سوی اقیانوس آرام به جا مانده است.

دانشمندان میگویند مایاها و اهالی بالی هرگز در تماس نبوده اند زیرا گذر از اقیانوس آرام برایشان ناممکن بوده است. با این حال توضیحی برای شباهتهایی ندارند که دوازده مورد آن در زیر می‌آید.

 

یک- اهرام پلکانی با معبد بر فرازشان

بالی (چپ)- معبد بساکی یا پورا بساکی Pura Besakih مهمترین و مقدس ترین معبد بالی است . این معبد شامل تراسهای پلکانی است.

مایا (راست)-  معبد پلکانی کشیش بزرگ یا اوسواری Ossuary چهار ضلع و پلکانی در هر ضلع دارد. دو طرف پلکان مارهای پرداری کنده کاری شده اند. ستونهایی که به این معبد منتسب میشوند نیز به شکل مارهای پردار تولتک و انسان هستند.

 

دو- اژدهای دوگانه /نرده های مار شکل

بالی (چپ)-آخرین طبقه معبد بساکی به نام پلکان خدا شناخته میشود و از دو مار/اژدها ساخته شده که در تمام طول پله کشیده شده اند و با دهان باز در پایین پلکان قرار گرفته اند.

مایا (راست)-  مارهای پردار که با دهانی باز در طول پلکان معبد ال کاستیو El Castillo کشیده شده اند. هنگام اعتدال بهاره و پاییزه خورشید اواخر بعد از ظهر به گوشه شمال غربی معبد میتابد و سایه های مثلث شکلی روی پلکان و نرده های شمال غربی ایجاد میکند و باعث میشود مانند مارهای پرداری که به طرف پایین معبد میخزند به چشم آیند.

 

سه- طاق مقدس

این نوع طاق سنگ کلید در میان ندارد (سنگی که در طاقهای اروپایی دیده میشود و در بالاترین نقطه طاق و در میان آن قرار داده میشود تا وزن طاق را تحمل کند). مایا شناس معروف قرن نوزدهم, آگوستوس لو پلونژان Augustus Le Plongen که به دلیل اعتقاد به وجود تمدن باستانی مادر همه تمدنهای بزرگ زمین بی اعتبار خوانده میشود گسترگی این نوع طاق در تمام جهان را شاهد محکمی بر نظریه اش میداند.

نقل از کتاب آگوستوس لو پلانژان: از دست رفتن اعتبار باستان شناسی – نوشته لارنس جی دزموند:

«… آگوستوس لو پلونژان, پیشگام مایاشناسی و اولین کسی که اسناد تصویری دقیق و منظم از سایتهای باستانی یوکاتان تهیه کرد… طاقهای بدون سنگ کلید مایایی را نشانه ای از همریشه بودن فرهنگها میدانست… او عقیده داشت طاقها با نسبت 3.5.7 ساخته شده اند که به نظر او اعداد مورد کاربرد معماران باستانی بوده است… وی همین نسبتها را در مقابر اتروسکی, مجسمه های یونان باستان و بخشهایی از اهرام مصر یافته بود…

در نوشته هایش به خصوص در کتاب «ریشه های مصریان» که پس از مرگش در سال 1913 منتشر شده او مصر و مایای باستان و معاصر را از دیدگاه مردم شناسی, زبان شناسی, سمبلها و آیینهای دینی مورد مقایسه قرار داده است… روش مطالعه او صحیح بوده است و مشاهدات و تشبیهات جالبی نیز به دست آورده است…»

چهار- خدایان ترسناک در ورودی معابد

بالی (چپ)-به صورت, دست راست, دست چپ و پای چپ دقت کنید. مشعلی به دست چپ, دندانها و دندانهای نیش بزرگ, موی بلند, ریش و حالت صورت ترسناکی دارد. پای چپش رو به بیرون و دست راستش با مشت بسته روی سینه قرار دارد.

مایا (راست)- میمون غران خداییست که در فرهنگ مایا حافظ و حامی هنرمندان مخصوصا مجسمه سازان و خطاطان است. به شباهت حالات دو مجسمه توجه کنید.

پنج- مارهای سنگی

بالی (چپ)-مارهای سنگی بالی از ساختمان معبد رو به بیرون تراشیده شده اند. مار یکی از قدیمی ترین سمبلهای اساطیری است که با گستردگی بسیاری در سطح جهان به کار رفته است. مار سمبل باروری و نیروهای خلاق حیات است. پوست انداختن مار سمبل تولد دوباره, تغییر شکل, نامیرایی و درمانگری است.

مایا (راست)- مارها در فرهنگ مایایی سمبل تولد دوباره بودند. مایاها در هنگام انجام مراسم آیینی با اجداد خود ارتباط برقرار میکردند. در آین آیینها تصاویر مارهای بزرگی را میدیدن که دروازه ورود به قلمرو روح بود. حضور و ورود اجدادشان را به شکل بیرون آمدن از دهان مار تصویر کرده اند.

 

شش- انرژی معنوی که حالت دستها نشان از مهار آن دارد

بالی (چپ)-به حالت دستهای آسینتیا, خدای بزرگ مذهب باستانی بالی, (مجسمه آسینتیا در موزه بالی) مطابق با وضعیت دستها در یوگا دقت کنید. وضعیت دست در یوگا همچنان که وضعیت بدن و چشمها یکی از جنبه های مهم یوگاست.

مایا (راست)- اعتقاد بر این است که این مجسمه پنجم دسامبر سال 711 برافراشته شده است. وضعیت دستها را با مجسمه آسینتیا مقایسه کنید. حالت انگشتها عموما برای آن است که از هدر رفتن پرانا از نوک انگشتان جلوگیری شود. حالتهای مختلفی برای به چسباندن انگشتها و در نتیجه ایجاد چرخه انرژی وجود دارد. این چرخه ها پرانا را در مسیرهای خاصی به جریان می اندازند تا بر ذهن و بدن اثرات خاصی وارد شود.

 

هفت- صورتهای ترسناک بر فراز درهایی که طاقهایشان به صورت پله ای فرو نشسته است

بالی (چپ)-در بالی درها و پنجره ها نقاط نفوذ ارواح خبیث و بخت بد بودند. عقب نشستگی پلکانی مانع این شیاطین به حساب می‌آمد . صورتهای ترسناک بر فراز درها برای ترساندن ودور کردن آنها تعبیه میشد.

مایا (راست)- بسیاری معتقدند مایا ها صورتکهایی از مارها و سایر موجودات میساختند.

 

هشت- خدایی به شکل فیل

بالی (چپ)-فیل در فرهنگ بالی ممکن است مربوط به قبل یا بعد از هندوئیسم باشد. لرد گانشا فیل-خدای هندوان است که سمبل خرد مطلق است و برطرف کننده موانع و هدیه دهنده ثروت. این خدا هوش فیل و انسان را یکجا دارد.

مایا (راست)- فیل در هنر آمریکای باستان به وفور به چشم میخورد و این کمی اسرار آمیز است. فیلها 10 هزار سال قبل و در پایان عصر یخبندان در این منطقه از جهان از بین رفتند. دانشمندان گذشته که به فرضیه دیفیوژنیستی معتقد بودند دلیل وجود فیل در هنر این منطقه را این میدانستند که مایاها بازماندگان جهان قدیمی تر بودند و یا اینکه توانسته بودند به سوی دیگر جهان سفر کنند و فیلها را ببینند. شاید هم فرهنگهای این منطقه بسیار قدیمی تر از چیزی هستند که دانش امروز ادعا میکند. جراح و چین شناس بریتانیایی, پرسوال یتز W. Perceval Yetts (1878-1957) مینویسد:

«در سال 1813مبدا مورد تایید تمدن مایا مورد تردید قرار گرفت و پروفسور آناتومیست جی الیوت اسمیت مباحث قدیمی درباره ارتباط تمدن مایا به جهان قدیم را دوباره به جریان انداخت. او تصاویر و سمبلهایی از هنر مایا را که از جهان قدیم منشا گرفته بود روی تخته سنگهای کنده کاری شده یافت…این تصاویر به شکل سر فیل بودند, به شکل فیلهایی که خدایان هندیان بودند.»

 

نه- ورودی معابد به شکل دهان هیولا

«نما و بدنه ساختمانهای مایایی صحنه اجرای مناسک آیینی و حاوی معانی مهم سمبلیک و سیاسی بودند… یکی از این صحنه آراییها پذیرفتن نمای ساختمان به عنوان هیولا و ورودی به عنوان دهان هیولا بود… همانطور که در هرم «جادوگر» در اوکسمال Uxmal … مردمی که به چنین ساختمانی وارد می شدند به نظر افرادی میرسیدند که به دهان هیولا قدم میگذارند.

منبع: نمادشناسی نمای ساختمانهای مایایی در دوران کلاسیک متاخر نوشته لیندا شل»

 

ده- نماد صلیب چاکانا

بالی (چپ)- دانشمندان اغلب اهمیت سمبل رازآمیز و معنوی چاکانا را نادیده گرفته اند. چاکانا یک سمبل اینکایی و ماقبل اینکایی است, صلیب اینکا. چاکانا در اسطیر اینکایی معادل چیزی است که در سایر فرهنگها به نام درخت زندگی شناخته میشود. این سمبل متشکل از یک صلیب سه طبقه است با اشاره هر بال به یکی از جهات اصلی و قرار گرفته در قابی مربع شکل.

مایا (راست)- چاکانا با شکلی مشابه در ابنیه مایایی دیده میشود. این صلیب روی هر بال سه پله دارد, چهار جهت اصلی را نشان میدهد و مربعی را دربر گرفته است.

 

یازده- چشم سوم میان چشمها و روی پیشانی

این نماد در مجسمه ها و سردیس های هر دو فرهنگ دیده میشود.

 

دوازده- معابدی با درهای سه گانه و تاکید بر درب میانی

درهای سه گانه و تاکید بر درب میانی سمبلی از دو چشم سر و چشم سوم است.

منبع:       http://www.richardcassaro.com

پ . ن : با تشکر فراوان از الهام الف عزیز برای ترجمه و ارسال این مطلب.

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس www.ufolove.wordpress.com  مجاز می باشد.

ایمیل  وبلاگ BLOG.UFOLOVE@YAHOO.COM

صفحه فیسبوک دنیای اسرارآمیز

http://www.facebook.com/BLOG.UFOLOVE

عصر آکواریوس

عصر آکواریوس (قسمت اول)

آنتروپولوژي عرفاني به جزئيات تاريخ تمدن‌هاي گذشته، حال و آينده زمين مي‌پردازد. «تاريخ تكرار مي‌شود»، يك بيان عميق است اما نه فقط به خاطر تكرار حوادث اجتماعي-سياسي بلكه به دليل سيكل‌هاي كيهاني و اتفاقاتي كه در آن تكرار مي‌شود.

آنتروپولوژي عرفاني بيشتر به نسل‌هاي اصلي بشر كه روي زمين زندگي مي‌كرد‌ه و خواهند كرد مي‌پردازد. هر سياره هفت نسل بشر را پشت سر مي‌گذارد تا در نهايت به يك قمر بدون زندگي تبديل شود. به عنوان مثال ماه در روز كيهاني قبل سياره‌اي سرشار از زندگي بوده است.

انسانهاي امروز بخشي از نسل پنجم بشر زمين هستند كه آريايي خوانده مي‌شوند. نسل اول، پروتوپلاسماتيك‌ها كاملاً بيدار و يزداني بوند كه بدن‌هاي فيزيكي-اتري بدون اندام‌هاي نر و ماده داشتند. محل زندگي آنها قاره تول بود كه اكنون قطب شمال زمين است. نسل دوم، هايپربورين‌ها بودند كه در قاره هايپربورين در اروپاي شمالي كنوني زندگي مي‌كردند. آنها نيز موجودات بيدار و الهي و دوجنسه بودند كه با تقسيم توليد مي‌شدند. نسل سوم، لمورين‌ها در قاره بزرگ مو، اقيانوس آرام كنوني بودند كه در دوره اول زندگي خود، اندام‌هاي نر و ماده را با هم داشتند. جدايي نر و ماده در بخش دوم اين تمدن شكل گرفت. نسل چهارم، آتلانتين‌ها در قاره آتلانتيس، اقيانوس آتلانتيس كنوني ساكن بودند. بعد از به زير آب رفتن آتلانتين‌ها، نسل پنجم، آريايي‌ها كه ما هستيم ظهور كردند. نسل‌هاي ششم و هفتم بعد از ما خواهند آمد.

هر نسل به اندازه دوره‌اي در زمين زندگي مي‌كند كه منظومه شمسي كمربند زودياك را يك بار گردش كند. اين دوره 25968 سال به طول مي‌انجامد كه در ادبيات آنتروپولوژي عرفاني با پيدا شدن و محو شدن زمين در مجمع‌الكواكب آكواريوس آغاز و خاتمه پيدا مي‌كند. [360 درجه آسمان شب در طول سال به دوازده مجمع‌الكواكب تقسيم مي‌شود. محور اعتدال بهاري (تقاطع صفحه استوا و صفحه مداري زمين به دور خورشيد كه امتداد خورشيد و زمين در روز اول بهار است) در اثر حركت تقديمي محور چرخش زمين (به خاطر گشتاورهاي اغتشاشي خورشيد به زمين ناشي از بيضي بودن آن) نيز با دوره حرکت 26 هزارساله از ميان مجمع‌الكواكب‌ها گذر مي‌كند. اينكه اين دوره با دوره ذكرشده چه ارتباطي دارد من نفهميدم]. زمين 2164 سال را در هريك از مجمع‌الكواكب دوازده‌گانه سپري مي‌كند. بنابه گفته سامائل زمين در 4 فوريه 1962 وارد عصر آكواريوس شده است ؟؟؟ [اينكه اكنون محور اعتدال بهاري به سمت مجمع‌الكواكب آكواريوس است يا مجمع‌الكواكب پایسیس در مجامع علمي اختلاف نظر وجود دارد].
http://gnosticweb.blogfa.com/post-39.aspx

عصر آکواریوس (قسمت دوم)

در هر سال نجومي [دوره 26 هزارساله]، يك نسل چهار فصل يا عصر را پشت سر مي‌گذارد: در عصر طلا، هيچ يك از انسانها ايگويي ندارند. ايگوها با عصر نقره شروع شده و نور رمزي شروع به كاهش مي‌كند تا پس از عصر مس در عصر آهن با رشد كامل ايگوها كاملاً از بين برود. اين ارتباط بين ايگو و چهار فصل با لمورين‌ها آغاز شد و در نسل‌هاي آتلانتين‌ها و آريايي‌ها هم اتفاق افتاد.

چون عصر آهن يك تمدن در انتهاي سال نجومي رخ مي‌دهد، هر نسل در اين عصر به انتهاي خود مي‌رسد. اين مي‌تواند به عنوان پاكسازي زمين از بشريت فاسد تلقي شود. هر نسل تنها در يك سال نجومي وجود دارد اما بين انتهاي يك نسل و ابتداي نسل بعد ممكن است هزاران يا ميليونها سال فاصله باشد. اما چگونه بايد يك نسل از بين برود؟

حادثه كيهاني بسيار مهمي هربار كه زمين وارد مجمع‌الكواكب آكواريوس مي‌شود اتفاق مي‌افتد كه مسول يك آسيب طبيعي بزرگ براي زمين و پايان دوره يك نسل است. در انتهاي هر سال نجومي و بعد از وارد شدن به آكواريوس، مدار زمين به مدار سياره‌اي ديگر در منظومه خورشيدي تايلر نزديك مي‌شود. در عرفان به اين سياره هركولوبوس گفته مي‌شود كه 600 برابر اندازه زمين است و همينكه مدار دو سياره به هم نزديك مي‌شود ميدان‌هاي گرانش و مغناطيسي اين دو به هم نيرو وارد مي‌كنند. هركولوبوس هرگز با زمين برخورد نمي‌كند ولي به دليل جرم زياد آن نيروي گرانشي بزرگي به زمين وارد مي‌كند كه باعث فجايعي مثل فوران آتشفشانها، زمين‌لرزه‌ها، امواج جزرومدي، تندبادها و غيره در زمين مي‌شود.

گرانش قوي هركولوبوس همچنين باعث تغيير جهت محور چرخشي زمين مي‌شود. هم‌اكنون اين محور نسبت به صفحه اكليپتيك (صفحه مدار زمين حول خورشيد) 23 درجه انحراف دارد كه با نزديك شدن هركولوبوس اين كجي بيشتر خواهد شد. همچنانكه هم‌اكنون حوادث طبيعي بيشتر از گذشته است با نزديك شدن هركولوبوس اين حوادث سرعت بيشتري خواهد گرفت. نسل‌هاي اوليه از اين حادثه نگران نبودند زيرا دچار انحطاط نشده بودند. پروتوپلاسماتيك‌ها و هايپربولين‌ها قدرت‌هاي خارق‌العاده داشتند و در هنگام اين اتفاق خود را در بعد چهارم وارد كردند. بخش فاسد نشده لمورين‌ها نيز چنين كردند ولي بخش ديگر نابود شدند. بخش بزرگي از آتلانتين‌ها نيز با تغيير جهت محور چرخشي زمين و به زير آب رفتن خشكي‌هاي زمين هلاك شدند و تنها بخش كوچكي نجات يافتند. به دليل انحطاط مفرط نسل آريايي‌ها تنها عده كمي از تحولات پيش‌رو نجات خواهند يافت.

سامائل به طور آشكار از دوره آخرالزمان صحبت مي‌كند و بيان مي‌كند تنها كساني كه نيمي از ايگوهاي خود را حذف كرده‌اند به جايي برده خواهند شد تا از آسيب محفوظ بمانند. آنها پس از مشاهده حادثه به حذف ايگوهاي خود ادامه خواهند داد تا بذر نسل ششم را فراهم كنند. به كساني كه ايگوهاي خود را به طور كامل پاك نكرده‌اند اجازه زندگي روي زمين در عصر طلايي نسل ششم داده نخواهد شد. اين دليل آشكار و عمومي شدن تعاليم عرفان است كه هميشه به صورت رمز باقي مانده بود.

http://gnosticweb.blogfa.com/post-40.aspx