بایگانی دستهها: آنچه پزشكان به شما نميگويند
اساس علوم شمولی: بخش دوم
علوم شمولیHolistic Sciences
اساس علوم شمولی: بخش دوم
۲- بدنهای نا مرئی و چاکراها:
به طور کلی به غیر از جسمی که با چشم دیده می شود هر انسان ۹ بدن دیگر نیز دارد که به صورت لایه هایی بر روی هم و اطراف بدن فیزیکی قرار گرفته اند. برای انرژی رسانی به بدن نیز هفت چاکرای اصلی وجود دارند.
چاکراها شبیه ورتکس Vortex یا گرداب هستند که انرژی را به داخل بدن می کشند اما جای چاکرا روی بدن فیزیکی نیست بلکه روی بدن نامرئی قرار گرفته. بدنهای نامرئی که با چشم ما قابل دیدن نیستند اما با روشهای دیگر می توانیم از وجود آنها آگاه شویم. این بدنها نیز درست مانند بدن فیزیکی که استخوان و ماهیچه و اعصاب دارد یک آناتومی خاص دارند که در علم طب جایگزین -آناتومی بدنهای نامرئی مطالعه می شود.
مسیر حرکت انرژی
انرژی از بالا و از چاکرای تاج در بالای سر وارد بدن می شود و به چاکراهای دیگر می رسد و به همین صورت از نادیها نیز عبور می کند. نادیها در بدن نامرئی مانند اعصاب در بدن مرئی هستند. پس از ورود به نادیها انرژی وارد سیستم اعصاب , غدد و در آخر خون می شود. بنابراین خون به غیر از اکسیژن که در سیاره زمین وجود دارد به عنصر دیگری به نام انرژی اولیه که از کائنات Cosmos و از طریق چاکراها جذب می شوند نیز نیاز دارد.
نحوه عبور انرژی از بالا به صورت گرداب به داخل بدن
دلیل اصلی بروز مشکلات عصبی و جسمی بسته شدن یک یا چند چاکرا و عدم رسیدن انرژی حیات اولیه از جهان بالایی است. چنانچه فردی بتواند نادیها و چاکراهای سالم و بازی داشته باشد قادر خواهد بود بدون نیاز به اکسیژن زمینی و خوراک و آب -فقط با مصرف انرژی اولیه زنده بماند. چرا که این انرژی پایه و اولیه منشا حیات از ازل تا ابد است.
بدنهای نامرئی:
۱- اولین بدن نامرئی بدن اتری Etheric Body است که در فارسی به آن بدن اثیری هم گفته اند. این بدن از آنجا اتری خوانده شده که مانند اتر از جنس گاز و بسیار رقیق است.
بدن اتری اولین لایه را در اطراف بدن مرئی را تشکیل می دهد. این بدن به جای سلول از ذرات ریز انرژی که مانند نخهای نوری هستند ساخته شده است. ساختمان این بدن درست مانند بدن فیزیکی است و همان اندامها و ماهیچه ها را داراست.
بدن اتری از بدن فیزیکی بزرگتر است و تا ۵-۶ سانتی متر از اطراف بدن فیزیکی بیرون زده است , سرعت نبض آن ۱۵-۲۰ چرخش در دقیقه است ( منظور ارتعاش و چرخش بدن است چرا که این بدن حالت رقیق و سیالی دارد که مداوم در حرکت است)
رنگ این بدن از آبی روشن تا خاکستری تغییر می کنند. آبی غالبا برای افراد حساس و عاطفی و خاکستری افراد ورزشکار با ماهیچه های بزرگ هستند.
چاکراها در این بدن مانند شبکه ای از تور به فرم گرداب هستند.
۲- بدن احساسی Emotional Body:
دومین لایه اطراف بدن فیزیکی بعد از بدن اتری واقع شده و نام آن بدن احساسات است. این بدن رقیق تر از بدن اثیری بوده و اندازه آن ۹-۱۰ سانتی متر بزرگتر از بدن فیزیکی است و احساسات را در بر می گیرد. ساختمان آن از بدن فیزیکی متفاوت است و به جای اندامها و ماهیچه ها اجزای ابر مانندی دارد که مانند مایع سیالی حرکت می کنند.
این بدن شامل همه رنگهای رنگین کمان است و رنگ آن بر حسب حالات و روحیات فرد تغییر می کند. در زمان شادی و هیجان به رنگهای تند و واضح مانند قرمز شفاف و در زمان خشم به رنگهای کدر و سایه دار در می آید.
هاله سمت چپ متعلق به یک فرد سالم و هاله سما راست همان فرد در هنگام خشم و عدم تعادل فکری و عاطفی است.
شکل چاکراها در این بدن مانند گردابی است به رنگهای مختلف رنگین کمان. برای مثال چاکرای ریشه (اول) که در ناحیه مقعد واقع است به صورت گردابی قرمز رنگ و چاکرای پنجم ( گلو) به رنگ آبی آسمانی هستند.
۳- بدن فکری- روانی: Mental Body
سومین هاله ای که اطراف بدن فیزیکی را گرفته بدن فکری/روانی است که بزرگتر از بدن احساسی و از جنس بسیار رقیق تری است.
آنچه مربوط به افکار و روحیات انسان است در این بدن قرار دارد و غالبا به رنگ زرد روشن در اطراف ناحیه سر و سانه قابل روئیت است. رنگ آن متناسب با فعالیت فکری انسان تغییر می کند. یعنی در هنگام تمرکز رنگ آن براقتر و در زمان پریشانی رنگ تیره دارد.
این بدن ۱۶- ۱۷ سانتی متر از بدن فیزیکی بیرون می زند و ساختار آن از ایده ها و عقاید تشکیل شده و شبیه بدن فیزیکی اما بزرگتر است و به جای اندام دارای حبابها و اشکال نورانی متعدد است که با تمرکز بهتر و روشنتر می شوند.
4- بدن ستاره ای:Astral Body
چهارمین لایه بدن ستاره ای یا آسترال است که بی شکل بوده و از ابرهای رنگی و زیبایی تشکیل شده است که رنگ گل سرخ غالبترین رنگها در این بدن است.
چاکراها به صورت مخروط و گرداب و به رنگ گل سرخ آراسته هستند. وقتی کسی عاشق می شود رنگ قرمز آتشینی در ناحیه چاکرای قلب آنها در بدن ستاره ای قابل مشاهده است. همچنین دو فردی که رابطه عاشقانه دارند توسط رشته های طلایی رنگی از ناحیه چاکرای قلب به هم متصل می شوند اگرچه این رشته ها در سایر هاله ها نیز وجود دارند. ارتباطات و گفتگوهای زیادی بین انسانها از طریق بدن ستاره ای صورت می گیرد که این گفتگوها شبیه حبابهای رنگی از سویی به سوی دیگر پرواز می کنند و به فردی می رسند. برای مثال وقتی تلاش می کنید که به کسی توجه نکنید یا وانمود کنید که توجه نمی کنید بدن سناره ای شما به سوی آن فرد پیامهای متعددی می فرستد و بین شما و آن فرد گفتگوی بی صدایی برقرار می شود و آن فرد حتی ممکن است به سوی شما آمده و سر گفتگو را باز کند.
۵- قالب اتری: Etheric Template Body
پنجمین لایه قالب اثیری است چون همه فرمهایی را که در عالم فیزیکی وجود دارند در بر می گیرد. این بدن شبیه نگاتیو عکس است و قالبی است برای لایه اثیری. لایه اثیری انرژی خودش را از این قالب می گیرد و در واقع ایت قالب حکم نقشه ساختمان را دارد که ۱-۲ متر از اطراف بدن را احاطه می کند. هر مشکلی یا نقصی در بدن اتری پیش آید توسط قالب تعمیر خواهد شد. چگونه؟
لایه پنجم جایی است که صدا و ارتعاش تولید ماده می کند یعنی می توان با تولید صدا و کلام یا موسیقی عملا چیزی را خلق کرد. انوار جدید خلق شده توسط این لایه مانند تیرآهن یا میلگرد هستند که از بعد و جهانی بالاتر از لایه پنجم به این جهان آورده می شوند تا بدن اثیری را تعمیر کنند.
قالب اثیری مهمترین هاله است چرا که شامل همه انواع و اشکال حیات و فرمهای موجود در عالم می باشد و هر چه نیاز باشد در این لایه قابل یافت و دسترسی است. شکل و اندازه و مشخصات بدن اثیری و بدن فیزیکی نیز طبق نقشه ای که در قالب اثیری وجود دارد رشد کرده و بزرگ می شوند و هر چیزی را که بخواهیم در بدن فیزیکی تغییر دهیم یا تعمیر کنیم باید از قالب و زیربنای بدن اثیری شروع کنیم.
به همین صورت تمام اشکال حیات طبق این نقشه ایجاد شده اند و با دسترسی به این طبقه می توان از هیچ هر چیزی را خلق کرد.
قالب اثیری نمونه ای از بدن اثیری- احساسی-روحی و ستاره ای و بدن فیزیکی را داراست و از هر اندام و عضو و هر چاکرا نیز یک نمونه در این قالب هست اما با بار منفی چرا که در خلآ و عمق فضایی بی انتها که متصل به بعد دیگری قرار دارند.
۶- بدن آسمانی: Celestial Body
هاله ششم بدن آسمانی است که نام دیگرش بدن احساسی در بعد عرفانی است.
این بدن تا چندین متر اطراف بدن فیزیکی را احاطه کرده و از طریق این بدن است که تجربیات الهی و عرفانی لمس می شود. دسترسی به این بدن با مدیتیشن و بسیاری دیگر از راههای سلوک و تحول ممکن است.
این بدن ما را به آسمانها و کائنات وصل می کند و از طریق این بدن است که می توانیم نو را دیده و عشق را در هر چیزی حس کنیم. حالتی که با خدا یکی می شویم حالتی است که شعور و آگاهی خود را در لایه ششم بیدار کرده ایم.
عشق بدون شرط به همه موجودات عالم ( عشق روحانی به جای جسمانی)و باز بودن چاکرای قلب در همه حالات لازمه حس کردن بدن آسمانی است.
7- بدن کثیری یا الهی: Ketheric Body
بدن کثیری هفتمین هاله اطراف بدن است که تا ۱۰ متر از اطراف بدن قرار گرفته و شکل خارجی آن تخم مرغی است در حالیکه داخلش نمونه ای از تمام بدنها و هاله های مربوط به زندگی کنونی را دارد.
ساختار بسیار دقیقی دارد که از نخهای نوری به رنگ طلایی و نقره ای ساخته شده و بسیار محکم است که شکل و فرم بدنهای دیگر – چاکراها و بدن فیزیکی را حفظ می کند. لایه خارجی این هاله بسیار استوار و کلفت است به طوریکه می تواند تمام لایه های دیگر و بدنها را از نفوذ و ضربه حفظ کند. همه چیز در این لایه به رنگ طلایی است. ارتعاشات این هاله به همه چاکراها می رسد و شخصیتها و اطلاعات زندگیهای قبلی انسان نیز در این لایه به صورن نوارهای رنگی از جنس نور ذخیره می شوند. نواری که در ناحیه گردن و گلو متصل باشد معمولا مربوط به زندگی گذشته ای است که اثر آن هنوز در این زندگی وجود دارد و شما در حال حل و رویارویی با کارمای آن هستید.
بدنهای فضایی Cosmic Bodies
علاوه بر این هفت لایه- دو لایه دیگر که بسیار بسیار بزرگتر و وسیع تر هستند نیز وجود دارند که آنها را لایه های فضایی می نامند و در بعد دیگر و بالاتر به سر می برند. لایه هشتم و نهم مانند کریستال بوده و ارتعاشات بسیار بالایی دارند. لایه هشتم شبیه مایعی رقیق است و لایه نهم قالب لایه هشتم است. در مورد این لایه های اطلاعات بیشتری کشف نشده است.
____________________________________________________
منبع: کتابHANDS OF LIGHT by Barbara Ann Brennan
منبع :http://thecure.blogfa.com
با تشکر از شیرین عزیز .
علوم شمولی Holistic Sciences
علوم شمولی Holistic Sciences: شاخه ای از علم طب هستند که بر شفای علائم و ریشه ی بیماریها تاکید می کنند . این در حالیست که پزشکی مدرن فقط به دنبال سرکوبی بیماری یا درمان جزیی و مقطعی آن است.
واژه «هالیستیک» Holistic از لغت یونانی » هولوس» Holos به معنی کل و کامل گرفته شده است و به شاخه ای از علوم طبی اطلاق می شود که بیماریها را زبان بدن می دانند. به عبارت دیگر بدن انسان از طریق بیماریها با او گفتگو می کند و نیازها و مشکلاتش را بیان می کند. مهمترین علم آن است که زبان بدن انسان را بشناسد و نه تنها بیماری را شفا دهد بلکه از بروز دوباره آن جلوگیری کند.
یک متخصص علوم هالیستیک معده درد را فقط ناشی از مشکلات معده نمی داند بلکه آن را مرتبط با سایر اعضای بدن و نوع رژیم غذایی- افکار- احساسات- اهداف- نوع زندگی -سن و جنسیت و بسیاری موارد دیگر بررسی می کند و بر حسب نیاز یکی از روشهای درمانی را برمیگزیند.
علوم شمولی یا کمالگر معتقدند که بروز یک بیماری در بدن آخرین مرحله بیماری است و ریشه بیماری را در بدن غیر فیزیکی) روحیه و افکار) جستجو می کنند.
همچنین این علوم بروز بیماریها مرتبط با عناصر و موارد متعددی می دانند از قبیل:
-عدم تعادل در افکار – عدم تمرکز
-بر هم خوردن تعادل انرژی در بدن
-ضعیف شدن یا بسته شدن چاکراها
-وارد شدن شوک روحی یا ضربه جسمی
-احساساتی مانند ترس و خشم و تنفر
-صفاتی مانند دروغ گویی و حسادت
-زیاده روی در خوردن برخی خوراکیها مانند شکر- نمک-آرد و…
-از دست دادن امید به خود یا دیگران
-دوری از طبیعت
-افزایش یا کاهش عناصر چهارگانه آب-باد-خاک و آتش در بدن
-رنگ لباس و نوع لباس
و بسیاری موارد دیگر که اغلب کاملا بدون توجه از آنها می گذریم در حالیکه بخش اعظم زندگی را با آنها در تماس هستیم.
برای مثال شنیدن خبر یا مواجهه با موقعیتی که پذیرش آن برای فرد مشکل باشد و به اصطلاح نتواند آن را هضم کند باعث ایجاد مشکل در هضم برخی غذاها می شود که اگر این به صورت عادتی در بیاید و فرد هرگز توانایی پذیرش حقایق زندگی اش را پیدا نکند به مرور زمان بعد از هر وعده غذا باید به قرصهایی مثل رانیتیدین و شربتهای هاضم پناه ببرد که این داروها ریشه اصلی درد او را درمان نمی کنند بلکه موقتا درد را سرکوب می کنند. این معده درد در اصل به دلیل ضعیف شدن چاکرای ناحیه شکمی و نرسیدن انرژی کافی به معده برای هضم غذا رخ داده و آنچه باعث ضعیف شدن چاکرا است همان ناتوانی فکری و شخصیتی در هضم کردن اخباری است که به او رسیده.
بسته شدن یا ضعیف شدن چاکرای شکمی برای مثال می تواند باعث افزایش اسید معده شود به این معنی که عنصر آتش در بدن زیاد شده و با پوشیدن رنگهای تند و آتشین مثل قرمز و حتی نگاه کردن به آنها یا خوردن فلفل قرمز تشدید می شود بدون اینکه فرد بیمار متوجه اثر آنها باشد. به این ترتیب حتی گفتگو با دوستانی که موقعیت آنها یا حرفهایشان برای فرد قابل هضم نباشد باعث بدتر شدن وضعیت او می شود.
علوم هالیستیک معتقدند که چنین مشکلی به مرور زمان سبب درگیر شدن سایر اعضای بدن نیز می شود که به نوبه خود مشکلات پیچیده تر فکری و روحی را رقم خواهد زد. یعنی به طور مثال فردی که توانایی پذیرش پولدار شدن و موفق شدن دوست خود را نداشته ممکن است به صورت حسادت واکنش دهد و سخن تندی بر زبان بیاورد که موجب ضعیف شدن انرژی مثبت در گلو و افزایش بار منفی آن شود که این خود میل به دروغ گفتن و زخم زبان زدن را زیاد کرده منتهی به مشکلات دهانی و دندانی خواهد شد.
این به آن معنا نیست که حسادت باعث مشکلات حلق و گلو و دندان خواهد شد. بلکه هر حس منفی این کار را می کند. یعنی کسی که از گفتن حرفش می ترسد و نمی تواند حرف دلش را بزند هم دارای باز منفی در گلو و سینه است که در کار حنجره و حلق و قلب اختلال ایجاد می کند.
این در حالیست که هیچ یک از این قوانین برای همه بیمارها و بیماریها یکسان نیستند و در هنگام پذیرش بیمار و بررسی شرایط روحی و فکری او مشخص خواهد شد که ریشه بروز درد چیست.
به این ترتیب عدم توانایی در پذیرش حقیقت در یک نفر ایجاد سوءهاضه می کند که با پوشیدن رنگ قرمز بدتر می شود اما همین صفت در یک نفر دیگر که سن و شغل و خانواده متفاوتی دارد باعث ضعیف شدن چشم می شود و در یک نفر دیگر نیز باعث کم شنوایی و الی آخر. بنابراین روش درمانی برای هر بیمار نیز خاص خود بیمار است و نوع غذا -دارو- گیاه- تمرینات مدیتیشن و یوگا برای هر بیمار جداگانه طراحی می شود تا بالانس و تعادل عناصر انرژی را به او برگرداند. چنانچه دو نفر که از درد کمر رنج می برند یک تمرین یوگا را انجام دهند ممکن است یکی از آنها بهبود یابد ولی دیگری مریض تر شود چون طبیعت و طبع و زندگی متفاوتی دارد.
اما درمانی که برای بهبود بیماری تجویز می شود اعلب با در نظر گرفتن همه شرایط ذکر شده است که یک به یک ریشه یابی و ترمیم می شوند تا سایر مشکلات فیزیکی نیز که به ظاهر ارتباطی با هم ندارند همزمان بهبود یابند.
ذکر این مطلب نیز لازم است که این روشهای درمانی ارتباطی با اعتقاد داشتن یا نداشتن بیمار ندارند اما توصیه می شود که کار درمان فقط و فقط روی افرادی صورت بگیرد که خود داوطلبانه برای آن درخواست می کنند نه آنکه توسط دیگران مجبور به امتحان کردن شده باشند. برای نمونه زن و شوهری که هیچ کدام علاقه ای به بهبود وضعیت زندگی مشترک ندارند و نمی خواهند چیزی را تغییر دهند معمولا هم برای دریافت انرژی و مشاوره رجوع نمی کنند و معتقدند مشکلی نیست که نیاز به حل شدن آن باشد اما اگر به اصرار اطرافیان درخواست بهبودی روابط خود را بکنند نباید به این درخواست توجه چندانی داشت. تلخ بودن روابط خانوادگی اغلب تحت تاثیر کارما و بسته شدن چاکرای ریشه- ناف و قلب می باشند که از طریق یوگا و رژیم غذایی و یا ریکی به همراه مدیتیشن باز می شوند. تشخیص دلیل بروز مشکل با مشاوره و تستهای مخصوص انجام می شود و چنانچه نیاز باشد درمانهای فردی از طریق ای-اف-تی EFT و هیپنوتیزم نیز استفاده خواهد شد.
تمام این مطالب و مثالها از آن جهت ذکر شد که پیچیدگی و اهمیت درمانهای هالیستیک و یگانه بودن آنها مشخص شود.
علوم شمولی(هالیستیک) یکی از زیرشاخه های علوم ماورایی یا متافیزیک هستند که برای درمان بیماریهای جسمی و روانی و فکری از راههای کاملا علمی و اثبات شده استفاده می کنند. برخی اوقات فاصله بین علوم کمالگر و فیزیک کوانتون کمتر از یک تار مو است و دست در دست یکدیگر برای بهبود وضعیت سلولها و ارتعاشات روح و جسم کار می کنند.
پایه های اصلی علوم شمولی :
انرژی– انرژی اساس تشکیل دهنده کائنات و اجرام فیزیکی از جمله زمین و انواع حیات روی آن است. بدن فیزیکی ما نیز نوعی از انرژی است که به دلیل ارتعاش در موج خاص خود قابلیت فیزیکی ( ماده مرئی) پیدا می کند. بر طبق این نظریه تمامی انرژی موجود در عالم از دو حالت خارج نیست: یا انرژی مونث است و یا مذکر. انرژی مذکر عامل اولیه حرکت کائنات و اجرام و پیشروی زمان است و انرژی مونث ماموریت کنترل و بازگرداندن این عالم به حالت اولیه آن را دارد.
به عبارتی دیگر انرژی مذکر سبب ایجاد بیگ بنگ و تولید گونه های مختلف حیات در اشکال مختلف است و انرژی مونث همواره تلاش می کند که از کثرت بکاهد و به وحدت بازگرداند. یعنی به زمان قبل از وقوع انفجار بزرگ. این افزایش و کاهش انرژی چنانچه به میزان مساوی و متعادل باشد حیات به بهنرین نحو آن ممکن می شود(شرایط تعادل ایده آل یین-ییگ Yin-Yang). بدن انسان نیز نمونه کوچکتری از کائنات است و تا زمانیکه این دو انرژی در بدن مساوی باشند سلامتی وجود خواهد داشت و اگر هر یک از آنها اندکی بیشتر یا کمتر شود بیماری ابتدا در فکر و روان به وجود می آید و سپس به بدن نیز منتقل می شود. ادامه داشتن این روند نامساوی برای مدتهای طولانی سبب ایجاد بیماریهای شدیدتر و عمیق تر می گردد.
در علوم هالیستیک چینی ( تائو- طب سوزنی- طب گیاهی-ماساژ و ضربه درمانی) و همچنین در علوم رزمی آن دیار ( کونگ فو و تای چی ) این اصل همواره رعایت می شود. هر یک از اعضای بدن دارای یک نوع از انرژی می باشند که معمولا اندامهای طرف راست انرژی مذکر بیشتری نیاز دارند و اندامهای سمت چپ بدن با انرژی مونث فعالیت بهتری می کنند. اگرپه این یک قانون کلی نیست و در تعداد قلیلی از افراد ممکن است کاملا وارونه باشد. همچنین نوع انرژی در اندام بدن با چهار عنصر رابطه مستقیم دارد به این معنی که اندامهایی با انرژی مذکر با عناصر باد و آتش تقویت می شوند و با عناصر آب و خاک ضعیف. انرژی مونث نیز با عناصر آب و خاک تقویت شده و با آتش و خاک ضعیف می شود. به این ترتیب تعادل بین آنها برقرار می ماند. به همین صورت انرژی مذکر-اندامها-افکار و احساسات وابسته به آن با خورشید و روز رابطه مستقیم دارند و انرژی مونث با نور ماه و شب همخوانی دارد.
چنانچه به دلیل نوع شغل و فعالیت و حتی افکار یک انسان انرژی مونث قلب افزایش یابد به همین میزان از انرژی مذکر در سایر اعضای بدن کاسته خواهد شد و بیماری عارض می شود. برای بازگرداندن تعادل از دست رفته به بدن یک دسته از حرکات ورزشی و مصرف گیاهان خاص به همراه ماساژ و انرژی تجویز خواهند شد تا بدن به حالت صفر یا تعادل بازگردد.
در علوم شمولی هندوستان ( طب مالشی- آیور ودا- یوگا و ….) برای برقراری تعادل انرژی در بدن و چاکراها تجویز می شوند.
به طور کلی مفهوم انرژی به همین ترتیب در تمام علوم شمولی جهان مخصوصا طب هومیوپاتی دیده می شود.
بدن غیر مادی و چاکراها
به طور کلی به غیر از جسمی که با چشم دیده می شود هر انسان شش بدن دیگر نیز دارد که به صورت لایه هایی بر روی هم و اطراف بدن فیزیکی قرار گرفته اند. برای انرژی رسانی به بدن نیز هفت چاکرای اصلی وجود دارند که به وظایف و تاثیرات آنها خواهیم پرداخت…
to be continued
با تشکر از شیرین عزیز برای نگارش و ارسال این مطلب
رژیم غذایی سرطان(چه ارتباطی بین احساسات و افکار ضمیر ناخودآگاه با سرطان هست؟)
» دوگانگی زندگی
دچار شک شدن در انتخابهای زندگی»
چند سوال در اینجا مطرح می شود. اول اینکه چرا چنین سیگنالی تحت تاثیر افکار به مخچه ارسال می شود؟
. این دستور اشتباها صادر شده چون ضمیر ناخودآگاه فقط دسترسی به افکار و احساسات محرک داشته داشته است
مواد خوراکی که سبب ساخته شدن سلولهای جدید سرطانی می شوند پرهیز شوند یعنی تمام محصولات کنسرو شده و کارخانه ای مانند کمپوت یا کنسرو ماهی و آبمیوه های پاکتی- اسیدهای چرب ترانس مثل سیب زمینی سرخ شده و کره گیاهی یا مارگارین- آسپارتام یا به عبارت دیگر قندهای رژیمی مخصوص بیماران دیابتی که محتوی آسپارتام هستند مانند نوشابه های رژیمی و قرصهای شیرین کننده کم کالری- روغن های اشباع نشده مثل روغن ذرت و روغن کانولا- ام-اس-جی یا مونو سدیم گلوتامیت( نوعی نمک پرورده که برای خوشمزه کردن غذاها و خوراکیهای کارخانه ای و غذاهای رستورانها به آن اضافه می شود. این نمک اعتیاد آور است و سبب ایجاد ولع و زیاده روی در خوردن می شود. نام صنعتی آن آجینوموتو است).
املاح و موادی که در کار درمان سرطان اختلال ایجاد می کنند یعنی کلراید-فلوراید-الکل و قهوه پرهیز شوند
غذاهایی که سیستم ایمنی بدن را مختل می کنند مثل گوشت قرمز و گوشت مرغ و بوقلمون پرهیز شوند
در عوض خوراکیهایی باید مصرف شوند که به بدن در کشتن سلولهای سرطانی کمک می کنند مانند انگور بنفش (با پوست و هسته باید خورده شود)
برخی سبزیجات که در ظاهر برای بیمار خوب هستند به چهت داشتن مقادیر بالای ویتامین کا ممکن است باعث تولید لخته خون در بدن شوند بنابراین در رژیم سرطان فقط 30 درصد از غذای بیمار میتواند متشکل از بروکلی- جوانه-کاهو-پوست خیار-اسفناج-شلغم سبز- کلم-پیازچه و کاسنی و آب تره باشد.
برنج و ذرت و سیب زمینی و فراورده های شیر نباید خورده شوند. .
موارد بالا فقط نکات کلی را یادآوری می کند و ممکن است بسته به نوع سرطان و نوع درمان اندکی تغییر یابد.
هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس www.ufolove.wordpress.com مجاز میباشد.
پ.ن: با سپاس فراوان از شيرين عزيز براي نوشتن و ارسال اين مطلب.