بایگانی روزانه: آگوست 16, 2012

تحلیلی بر پیام «آیا می‍خواهید خودمان را به شما نشان دهیم؟»

تحلیلی بر پیام «آیا میخواهید خودمان را به شما نشان دهیم؟»

 

این تحلیل توسط  PhD. Michael E.Salla یکی از نویسندگان وب سایت Exopolitics بر روی پیام معروف «آیا می‍خواهید خودمان را به شما نشان دهیم؟» انجام گرفته است و به قضیه با دیدی مثبت می نگرد. این تحلیل را ترجمه نمودم چون احساس می‍کنم می‍تواند به تفکر خوانندگان این پیام کمک کند.

 

متن نامه به فارسی در وب سایت دنیای اسرارآمیز در این آدرس قرار دارد:

https://ufolove.wordpress.com/2012/08/15/%d8%a2%db%8c%d8%a7-%db%8c%da%a9-%d9%81%d8%b1%d8%a7%d8%b2%d9%85%db%8c%d9%86%db%8c-%d8%b5%d8%ad%d8%a8%d8%aa-%d9%85%db%8c-%da%a9%d9%86%d8%af%d8%9f-%d8%a2%db%8c%d8%a7-%d8%a7%db%8c%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85/

 

متن زبان اصلی این تحلیل نیز در این آدرس است:

http://www.exopolitics.org/Exo-Comment-7.htm

 

مترجم نامه «آیا فرازمینی صحبت می‍کند؟»

 

 

پیامی برای بشر: ارتباطی واقعی از سوی یک تمدن فرازمینی

در تاریخ 2 نوامبر سال 2003 کپی پیامی را با عنوان «جهان را تغییر دهید: تصمیم بگیرید آیا ما باید خودمان را نشان دهیم!» دریافت نمودم (www.geocities.com/changetheworld_now/Changetheworld1.htm). پیام قبل از دریافت آن توسط من، به مدت چند هفته در حال دست به دست شدن بود، و به دلیل نظرات و باز توضیح آن توسط شخص خودم تا اندازه‍ای وسیع‍تر در فضای اینترنت به گردش در آمد. این امر موجب شد تا تعدادی از افراد با من تماس گرفته و خواستار ارائه اطلاعات بیشتر در مورد پیام و اینکه آیا واقعی است شوند. این پیام ادعا می‍کرد که از سوی گروهی از فرازمینی‍های ناشناخته فرستاده شده که می‍خواهند از «افراد معمولی» (آدم‍های خارج از پروسه‍های سیاسی) ‍سوالی ساده و در عین حال مفهومی بپرسند «آیا می‍خواهید خودمان را به شما نشان دهیم؟». ادعای پیام این بود که در حال راهاندازی انتخاباتی از سوی فرازمینیها است که طی دورهای طولانی در حال مشاهده فعالیت های زمین بودهاند. اگر این پیام واقعیت میداشت، سوال و رأی‍ای که در زمینه فایده ملاقات فرازمینیها مطرح شده بود مفاهیمی عمیق با خود حمل میکرد که شایسته بحثهایی جدی بودند.

 

به این پیام به شکلی گسترده پاسخ داده شد. برخی در میان جمع از آن به عنوان «اولین تماس» از سوی یک یا چند تمدن خیرخواه فرازمینی استقبال نمودند، و به شکلی واضح به آن بله گفتند! گروهی دیگر به به آن به عنوان نیرنگی از سوی فرازمینیهای مداخله گر نگاه میکردند که قصد دارند به شکلی پنهان بر بشریت تسلط یابند، و در پاسخ نه گفتند! اما دستهای دیگر از اشخاص به آن به عنوان یک «ضد اطلاعات ماهرانه» نگریسته و گفتند «ارزش پاسخ دادن ندارد»! پاسخی دیگر اما میخواست محتاط بوده و پیام، منشأ آن، فرازمینیهای احتمالی که آن را فرستادهاند، دلالتهای آن در مورد تمدن انسان، و یک جواب مناسب را بهتر درک نماید. من در این دسته آخر از پاسخ دهندگان قرار گرفتم و آنچه در ادامه می آید بر پایه تحلیل من از پیام و اینکه چه قدر احتمال آن میرود تا ارتباطی واقعی از یک تمدن فرازمینی به سوی انسان خاکی باشد، قرار گرفته است.

 

پیام را چه کسی نوشت؟

نویسنده نامه ژان اِدرمن نام دارد، که یک خلبان جت فرانسوی، کنترل کننده ترافیک هوایی، و یک مدیر فرودگاه است. او ادعا میکند که این پیام توسط گروهی از «فرازمینیهای خیرخواه» پس از این که وی را «در بعد روح به صورت گرافیکی در فضای خود به نمایش در آورده اند» به او داده شده است. او در وب سایت خویش (www.geocities.com/changetheworld_now/index.html) تعدادی از تجاربی را که در طی سالها با فرازمینیهای ملاقات کنندهاش داشته و نیز تجربهای که منجر به تولید پیام گشت را شرح میدهد: «پس از اینکه آموختم که چگونه در بعد روح خودم را در حضور فرازمینیهای خیرخواه ظاهر کنم، این پیام را از سوی سلسله مراتب آنها دریافت کردم.»

 

شیوه ادرمن در ارتباط، به دستهای تعلق دارد که با واژههای «انتقال»، «ارتباط کانال» یا «تبادل افکار با تله پاتی» توصیف میشود. زمانی که نوبت به تحلیل نوشتههای مربوط به فرازمینیها میرسد چنین شکلی از ارتباط نامعمول نمینماید چرا که محققان‍ و کارمندان سابق دولتی بسیاری در این مورد اظهار نظر کردهاند. برای مثال، سرگروهبان دَن شرمن در مورد مشارکت خویش در «پروژه حفاظت از سرنوشت» که یک پروژه مخفی سازمان امنیت ملی ایالات متحده بود و قصد داشت برای برقراری ارتباط  با تمدنهای فرازمینی از روانشناسی بهره ببرد، مطالبی مبسوط نوشته است. اگر شخصی واقعی بودن حضور فرازمینیها بر روی سیاره زمین را که حداقل از دهه 40 میلادی بسیاری از سازمانهای نظامی‍ـ اطلاعاتی در سرتاسر کره زمین از آن آگاهی داشته و در اختیار اکثر مقامات رسمی یا عامه مردم قرار نگرفته بپذیرد، بنابراین ارتباط با فرازمینیها از طریق تله پاتی بسیار عملی به نظر میرسد (به http://www.exopolitics.org مراجعه کنید). ظاهراً، هم تمدنهای فرازمینی و نگران کنندهتر از آن سازمان های نظامی اطلاعاتی در زمینه توانایی وارد ساختن افکار/تصاویر به درون بخش شنیداری ـ تصویری مغز انسان توسط ابزار تله پاتیک یا به وسیله دستگاههای الکترونیک، به سطح مهارت بالایی دست یافتهاند (alexconstantine.50megs.com/william_s_burroughs.html).

 

این امر بیان میدارد که رابطه مورد ادعای ادرمن با فرازمینیها  می تواند واقعی باشد. پرسش سخت این است که چگونه مطمئن شویم واقعیت داشته است یا خیر؟ یک راه این است که به شواهدی در زمینه تجارب شخصی ادرمن و نوشتارهای وی در مورد فرازمینیها بنگریم، راه دیگر این است که خود پیام را تا آنجا که مربوط به فرازمینیها است، از منظر وضوح متن، به هم پیوستگی، و محتوای سیاسیاش مورد بررسی قرار دهیم.

 

در بررسی وب سایت ادرمن و نوشتههای وی، می توان وقایع نگاری تجارب ادرمن با فرازمینیها را یافت که شروع آن به سال 1977 باز میگردد. او توضیحاتی راجع به فناوری فرازمینیها ارائه میدهد که در عین ماهیت فنیشان، دریافت مفاهیم آنها زیاد سخت نیست. بسیاری از این مطالب با آنهایی که توسط فاش کنندههای بزرگی همچون «باب لازار»، روانشناس سابق که در «ناحیه 51» مشغول به کار بود، ارائه شدهاند مطابقت دارند. به نظر میرسد نوشتههای فنی ادرمن محتوایی بسیار غنی داشته باشند، و بیانگر شخصی هستند که با سیستم پیشرانه پیشرفته فرازمینیها، انرژی و چگونگی انتقال، آشنایی بسیاری دارد. بر پایه تجربیات وی، مقالات وب سایت، و تاریخ ارتباطات ذهنی با تمدنهای فرازمینی، من هیچ چیزی مبنی بر رد این امکان که ادرمن واقعاً موفق به برقراری ارتباط تله پاتیک با یک یا چند تمدن فرازمینی در قضیه نامه به بشر شده باشد، پیدا نکردم.

 

تحلیل متنی پیام به بشر

آنچه فوراً در پیامی که به شکل ظاهری به وسیله ادرمن ارسال شده است، جلب توجه میکند گرامر عجیب آن است. عباراتی در آن به کار رفتهاند که بعضی مواقع مفهوم آنها به سختی دریافت میشود، اگرچه ایده پشت آنها با بحث کلی متن همسان و یکسو است. به نظر میرسد این غریب بودن گرامر نامه چیزی بیشتر از مشکل ترجمه از فرانسه به انگلیسی باشد. بنابراین به نظر نمیرسد تمامیت متن پیام بیش از حد توسط مسایل ترجمه زیر و رو شده باشد. در حقیقت، این طور معلوم میشود که متن پیام توسط گرامر عجیب آن تقویت میگردد، به شکلی که نشان دهد این امر تعمداً در پشت صحنه پیام انجام گرفته است، و هدف از انتخاب یک متکلم غیر انگلیسی زبان برای این کار توسط فرازمینیها را نشان میدهد.

 

گرامر غیر معمول، خواننده ذاتاً انگلیسی زبان را مجبور میکند تا از پردازش در نیمکره چپ مغز خود که زمانی که اطلاعات متنی خوانده می شوند نیمکره غالب است، فاصله بگیرد. پردازش توسط نیمکره چپ مغز تمایل دارد تحلیل گرا، منطق گرا، و تقلیل دهنده باشد. انعکاس این گرامر غیر معمول، خواننده انگلیسی زبان را وادار میکند از نیمکره راست مغز خود که در آن پردازش اطلاعات بیشتر خلاقانه، شهودی و توسعه گرا است بهره ببرد. اگر یک تمدن فرازمینی پیشرفته تر میخواستند با مجموع انسانهای زمینی ارتباط برقرار کنند، و برای اینکه محتوا و تاثیر پیامشان بیشتر مورد توجه قرار گیرد، در این فرایند افراد را وادار میکردند تا از پردازش قسمت چپ ذهن خود به پردازش قسمت راست ذهن خود جابجا شوند، ترجمه از یک زبان جهانی غیر غالب (فرانسه)، به زبان غالب جهانی که در اینترنت استفاده میشود در دستیابی به این هدف بسیار مؤثر واقع میشد.

 

متن کلی همسان و نامتناقض است، و نشان از شخصی با درجه بالایی از هوش و کارکشتگی در رساندن مفهوم دارد. وی قادر به بیان گسترهای از مسایل پیچیده به روشی قابل وصول است، علیرغم سختی های گرامری که خواننده انگلیسی زبان در قرائت یک متن فرانسوی با آنها برخورد میکند. مهمتر از آن، متن، دامنه ای از مسایل را با خود به همراه می آورد که بسیار خوب با هم ترکیب میشوند تا پرسش اساسی مطرح شده توسط متن را بازگو کنند: «آیا می خواهید خودمان را نشان دهیم؟». سازمان متن معرف موجودی است که با مسایل و مفاهیم مورد بحث آشنا بوده، و برای منتقل کردن آن به دیگران دارای صلاحیت است.

 

شیوه ادرمن بیشتر از آنکه استدلالی و آموزشی باشد مبتنی بر مشاوره و هدفمند است. این روش بیان از شخصی دارد که بیشتر از آنکه بخواهد عقایدش را بر دیگران تحمیل نماید می خواهد آنان را مطلع سازد. پیام، انتخابهایی را که انسان در مواجهه با گسترهای از مشکلاتش دارد برجسته میسازد، به عوض اینکه به وی بگوید چه باید بکند. این پیام به وضوح بیان میدارد که فرازمینیها چه پیشنهادی دارند، ولی طوری این کار را انجام میدهد که تصمیم گیری را به انسان واگذار میکند. واضح است که نویسنده برای برقراری یک فلسفه یا دین جدید مقدمه چینی نمیکند، بلکه صرفاً مانند خودرویی برای انتقال پیام عمل میکند. نتیجه گیری کلی من بر پایه تحلیلی که از متن دارم این است که ادرمن یک فرد خردگرای باهوش است، و قصد دارد پیامی را که دریافت کرده صادقانه منتقل نماید، تا اینکه برای ارضای نیازهای روانی یا خشنودی نفس خود داستانی برای هدفی پنهان جعل نماید. به نظر میرسد انتخاب یک متکلم غیر انگلیسی زبان در اینکه چگونه اکثریت جامعه انسانی پیام را پردازش خواهند کرد مؤثر باشد. رسیدن به اینجا مرا به ارائه تحلیلی سیاسی از متن میکشاند.

 

تحلیل (برون) سیاسی از پیامی به بشر

متن پیام به این اشاره دارد که تمدنهای فرازمینی مختلفی با بسیاری از دولتها ارتباط داشتهاند:

 

« دو راه برای برقراری یک ارتباط کیهانی با تمدنی دیگر وجود دارد: از طریق نمایندگان ثابت آن یا مستقیماً با افراد معمولی. راه اول مستلزم نزاع برای علایق است، راه دوم هوشیاری میآورد. راه اول توسط گروهی از تمدنها انتخاب شده بود که انگیزه شان حفظ نوع بشر در بردگی بود و بدین وسیله قادر به احاطه بر منابع زمین، استخر ژنی و انرژی عاطفی انسان بودند. راه دوم توسط گروهی از تمدن ها انتخاب شده بود که با سرچشمه روح خدمت هم پیمان بودند. ما در نهایت با این سرچشمه بی طرف پیمان بسته و چند سال قبل خود را به نمایندگان قدرت انسانی معرفی نمودیم و آنان دست کمک ما را به بهانه وجود مصالح ناسازگار با تصورات راهبردی شان رد کردند.»

 

اشاره به تمدنهای مختلف فرازمینی که با نمایندگانی از دولتهای جهانی ارتباط داشتهاند، فوراً مسایلی را برای کسانی برجسته میسازد که با مطالعات سیاسی ناشی از حضور فرازمینیها آشنا نیستند. این پیام عنوان میکند که جهت گیریها و دستور کار فرازمینیهای مختلف به شدت متغیر است. این امر برای کسانی که قصد دارند دلالتهای  حضور فرازمینیها را درک کنند در وهله اول کاملاً آزاردهنده خواهد، و موجب میگردد که فکر کردن در باره تمدنهای مختلف فرازمینی با فعالیتها و برنامههای متفاوت را به حال خود رها کنند.

 

در یک مقاله تحقیقاتی بر روی اینترنت که درجه نفوذ تمدنهای فرازمینی بر تشکلهای نظامی ـ اطلاعاتی را در ایالات متحده بررسی میکند (www.exopolitics.org/Study-Paper-4.htm)، من بین سه گروه بزرگ از فرازمینیها و تمدنهای مختلف آنها که حسب فعالیتهای مربوطه، برنامهها، و فلسفه شان در این طبقه بندیها قرار می گیرند تمایز قائل میشوم. این گروه بندیها عبارتاند از: «چوپان خوب»، «والدین محافظ» و «پیشکسوتان خرد». «چوپانهای خوب» آنهایی هستند که همانطور که در پیام آمده از انسان به عنوان یک منبع استفاده میکنند. فرازمینیهایی که جزو این گروه هستند به خوبی توسط محققانی همچون دکتر دیوید جاکوبز، باد هاپکینز، و دیوید ایک شرح داده شدهاند. شواهد زیادی وجود دارند که این نژادها کمی بیش از آنچه از انسان به عنوان یک منبع استفاده کنند، فعالیت دارند و به شیوه ای با سازمانهای نظامی ـ اطلاعاتی همکاری دارند که حقوق انسانها را به طرزی گسترده زیر پا میگذارند.

 

فرازمینیهای گروه «والدین محافظ» اساساً مانند والدین (پیشینیان ژنتیک ما در سیارات دیگر) رفتار میکنند که تمایل دارند از «فرزندان» یا «اولاد ستارهایشان» نگهبانی کنند. ارجاع به برخی اعضای این گروه از فرازمینیها به وسیله محققانی چون زکریا سیچین انجام شده است؛ وی شرح میدهد که چگونه انسان توسط فرقه خیرخواهی از فرازمینیها به رهبری اِنکی متولد شده و محافظت گردید. همچنین از نویسندگان معروفی همچون روث مونتگومری که در دهههای 1970 و 1980 تعدادی کتاب عوام پسند منتشر نمود و فعالیتهای خیرخواهانه تمدنهای فرازمینی را شرح داد می توان نام برد.

 

در نهایت، «پیشکسوتان خرد» تمدنهای فرازمینی هستند که در اصل مشاهده گرند، مشاوره ارائه داده و در کل هیچ دخالتی ندارند جز اینکه نصیحت دهنده باشند که موجب قدرت دهی میشود. به نظر میآید نیت کلی آنها بیشتر کمک به انسان توسط تقویت وی جهت حل مشکلات فراواناش باشد، به عوض اینکه در مواقعی که اوضاع از کنترل خارج می شود با اقدام فیزیکی از او محافظت نمایند. مدیومهای معروفی مثل باربارا مارسینیاک این گروه از فرازمینیها را توصیف کرده و اینکه چگونه قصد تقویت انسان را در مواجهه با مشکلات جهانیشان که مرتبط با تاریخ رقابت گروههای فرازمینی است دارند.

 

تحلیل من این است که ظاهراً نژاد فرازمینیای که با ادرمن ارتباط برقرار نموده در دسته «والدین محافظ» قرار میگیرد. اثبات این امر به علت علاقهای است که فرازمینیهای داخل پیام در رابطه با مخمصهای که انسان گرفتارش شده نشان میدهند و حس اضطراری که ناشی از زمان کمی است که ادعا می کنند انسان دارد. آنها برای وضعیتی که توسط «نمایندگان رسمی» بشر در عقد قرارداد با «چوپانهای خوب» ایجاد شده نگرانی ویژه ای ابراز میدارند (تبادل فناوری فرازمینی در عوض گونه های بیولوژیکی، اجازه ساخت پایگاههای زیرزمینی برای فرازمینیها، و آزمایش بر روی گونههای انسانی). هرچند فرازمینیهای داخل پیام به نظر نمیرسد در دسته فرازمینیهای نیرو بخش قرار گیرند، برای اینکه خواست خود را برای کمک به انسان توسط انجام مداخلات فیزیکی که موجب فسخ قراردادهای منعقده مابین نمایندگان سیاسی بشر با فرازمینیهای نوع «چوپان خوب» میشود، به وضوح بیان میدارند. در اینجا ایده پایهای این است که بدون چنان مداخله فیزیکی، اکثریت نوع بشر در برابر برنامههای مخفیای که توسط نخبگان سیاسی و فرازمینیهای نوع «چوپان خوب» اجرا میشود، سرانجام از پای در خواهد آمد.

فرازمینیهایی که در حال صحبت در پیام هستند از آنجاییکه خواستار اجازه انسان بوده برخوردی بسیار با احترام دارند و به نظر میآید در آنچه قادر به پیشنهاد دادن هستند کاملاً محافظه کارانه عمل مینمایند. اشاره آنها به سلسله مراتبی از فرازمینیها که به آنها گزارش میدهند نشان از آن دارد که در حال پیروی از قراردادهای کهکشانی هستند که توسط تمدنهای پیشرفتهتر فرازمینی جهت مداخله در امور سیارههایی مثل زمین تدوین شدهاند. چنین قراردادهایی در نوشتههای آلفرد وبر که تحقیقاتی در زمینه انواع مختلف ارتباط با تمدنهای فرازمینی ملاقات کننده انجام داده به چشم میخورد: (www.universebooks.com/exoone.html)

 

از متن پیام به نظر میرسد نژاد فرازمینی مربوطه، به احتمال زیاد برای پرسش از انسان در مورد مداخله احتمالی، از فرازمینیهای پیشرفتهتر (پیشکسوتان خرد) اجازه خواسته باشد. به نظر میرسد هدف شفاف، این است که در پرسیدن سوال چیزی از دست نمیرود. حتی در صورتیکه نوع بشر به شکل جمعی پاسخ نه گفته یا برای گفتن بله آمادگی نداشته باشد، این امر به افزایش هوشیاری انسان کمک نموده و وی را در برخورد با مشکلات آماده تر میسازد (آنیترین آنها فاش شدن محتوای کامل قراردادهای تمامی دولتها با تمدنهای فرازمینی خواهد بود) و در نهایت به او در قدرتمندتر شدن یاری می رساند.

 

تا حالا تحلیل برون ـ سیاسی من از پیام کاملاً در راستای تحقیقاتی بوده است که بر روی تاثیرات حضور فرازمینیها انجام دادهام. این پیام از منظر تحلیل مسایل سیاسی که در نتیجه ملاقات فرازمینیها با سیاره و نتایج عقد قرارداد با سازمانهای نظامی ـ اطلاعاتی مدعی نمایندگی کل بشر به وجود آمده، دارای سطح بالایی است. اکنون میخواهم به یک احتمال دیگر که ممکن است بر اصالت پیام شک وارد سازد نگاهی داشته باشم.

 

احتمالی که از آنجا ناشی میشود که این پیام ممکن است یک نوع ضد اطلاعات ماهرانه باشد. تشکلهای نظامی ـ اطلاعاتی موجود در ایالات متحده و جاهای دیگر استراتژیهای ماهرانه ضد اطلاعاتی به وجود آوردهاند تا محققان یوفو/فرازمینی را گمراه ساخته، منابع ناچیز آنها را به جاهای غیر سازنده منحرف نمایند، در جامعه پژوهشگران یوفو/فرازمینی ایجاد انشقاق نموده، یا فقط عدم قطعیت ایجاد کرده و اقدام به گمراه سازی کنند. هدف اصلی چنین ضد اطلاعاتی این است که توجه افراد را از هر خبری که ممکن است تهدیدی برای سیاست مخفی سازی سازمانهای نظامی ـ اطلاعاتی باشد منحرف دارند. این پیام برعکس، دقیقاً علیه آن دست پیدا میکند. از آنجاییکه متن آن توسط نشر اطلاعات، تلاشهای سازمان های کذایی و نمایندگان سیاسی مسئولِ منکرِ حضور فرازمینیها را تخریب میکند به سطح فزایندهای از توجه عمومی دست یافته است. پیام، حواسها را به مجرمیت نمایندگان بشر در عقد قرارداد با تمدنهای فرازمینی که منجر به سو استفاده از افراد و در اصل بشر زمینی شده است متوجه میسازد. این اشاره به جرم تشکلهای نظامی ـ اطلاعاتی با توجه به انجام تلاشهایی که از جانب آنها در مخفی کردن پرونده هایی چون سو استفاده از حقوق بشر در تاسیسات مشترک نظامی ـ فرازمینی انجام گرفته است چیزی نیست که این سازمانها بخواهند به شکلی عمومی در آید. با توجه به جهت گیری و تاثیر پیام، و یکسو بودن آن با تحقیقات شخص خودم بر روی حضور فرازمینیها، به این نتیجه میرسم که این یک ضد اطلاعات دولتی نیز نمی تواند باشد.

 

من اعتقاد دارم که آنچه بیشترین اهمیت را در رابطه با نامه دارد ویژگی خود نیروبخشی آن است و نیز امید به اینکه افرادی که معرف انسان های زمینی هدایت شده هستند در رابطه با کمک از سوی فرازمینی های متمایل به خدمت کاری مؤثر انجام خواهند داد.

************************************************************

پ . ن : به احتمال فراوان این موجودی که این شخص با آن در ارتباط بوده است یک موجود با ماهیت منفی است که برای دیده شدن دوباره احتیاج به اجازه انسان دارد.