راز باستانی صلیب شکسته وتاریخ مخفی شده نژاد سفید(قسمت دوم)


راز باستانی صلیب شکسته وتاریخ مخفی شده نژاد سفید

قسمت دوم نوشته شده توسط ریچارد کاسارو

Richard Photo

در حفاریهای دو قرن گذشته اروپا سمبل باستانی صلیب شکسته به کرات یافت شده است.باورهای ماورا الطبیعه و تمرینهای ذهنی موجود در اروپا(مانند روح درون جسم،تناسخ،یوگا،کارما،چشم سوم و نیروانا) متاثر از هندویسم می باشد.

همه گیر شدن مسیحیت در اروپا در دوره ای موسوم به عصر تاریکی باعث اضمحلال هندویسم اروپایی شد .آیا ضربه مهلکی که  کلیسا بر سنن هندی اروپایی وارد نمود تعمدا برای نابود کردن معنویات نژاد سفید بود؟

امروزه دنبال کردن سنن و اعتقادات هندی اروپایی باستان صرفا جهت رسیدن به پول وشهرت انجام می گیرد بدون اینکه در برگیرنده ذره از خردمندی و کشف راز زندگی پس از مرگ باشد.

موزاییک هندسی که نمایانگر صلیب شکسته در عصر رومی ها است این موزاییک در موزه رومی-آلمانی شهر کولوگن آلمان قرار دارد.

درقسمت اول دیدیم که کشف صلیب شکسته متعلق به عصر حجر مدارک کافی دال بر رواج هندویسم در اروپای باستان در اختیار ما قرار داده است و ما را به این نکته واقف می کند که هندوییسم در سر تاسر قاره سبز رواج داشته است.

استیلای آریایی ها بر هند  

بر طبق نظریه مجامع علمی در ماقبل تاریخ گروهی از آریاییهای مرکز آسیا ،احتمالا تبت، هند را مورد تاخت وتاز قرار دادندکه بسیاری از پژوهشگران این یورش را حمله قفقازها و یا تهاجم نژاد سفید بر شبه قاره هند می نامند وعلت آن را کوچ قوم سفید جهت دست یافتن به سرزمین های حاصلخیز و دشت های سرسبز شبه قاره می دانند و سکونت قوم سفید در هندوستان باعث بوجود آمدن جامعه ای گردید که بعدها آن را هندوییسم نامیدند نژاد سفید ،بومیهای ساکن در شبه قاره موسوم به دراویدی ها را به تدریج به سمت جنوب هند تاراندند و استیلای آریاییها بر شمال و مرکز هند و سکونت دراویدی ها در جنوب هند امروزه نیز دیده می شود بطوریکه ساکنان جنوب هند چه از لحاظ زبان و چه از لحاظ آداب کاملا با ساکنان نقاط دیگر هند تفاوت دارند.

همانطور که قبلا شرح داده شد آریاییها به زبان هندی اروپایی صحبت می کردند زبانی که بطور قطع مادر زبان های پارسی،هندی و بیشتر زبانهای اروپایی می باشد.

هجوم آریایها به هند در «ودا»ثبت شده است. ودا قدیمی ترین اثر ادبی-مذهبی هند می باشد که در تاریخی که محققان آن را بین 2000 تا 1000 سال قبل از میلاد مسیح می دانند نوشته شده است. واژه»ودا» در سانسکریت به معنایی بدنه دانش است که دانشمندان بر این باور هستند که ودا مجموعه ای از اعتقادات و باورهای شفاهی آریاییها به صورت مکتوب می باشد.

در ودا سلسله مراتب آیین هندو به چهار گروه تقسیم می شود و به این چهار گروه ،دسته ای دیگری به نام علوم «دست نیافتنی» افزوده می گردد.گروهی از آریایها از هندوستان به اروپا مهاجرت کردند و تمدن های بزرگی بنا نمودند که امروزه ما آثار آن را در انگلستان،آلمان،فرانسه،ایتالیا،هلندو…. می بینیم بنابراین پیش از مسیحیت ساکنان اولیه اروپا که همان آریاییها با ریشه ای از قفقاز بودند دارای مذهب و آداب و سننی بودند که امروزه آن را هندویسم می نامیم.

هندوییسم مذهب آریایی های باستان  

امروزه در حفاریهای اروپا،نشان صلیب شکسته که سمبل هندویسم می باشد یافت شده است.

 موزاییک قدیمی ایلیوملاترون واقع در آتن-یونان

ما در کتاب زمان-زندگی به این قسمت بر می خوریم که «آرین ها(اصطلاحی که از سوی محققین نازی به نژاد سفید ساکن اروپا اطلاق می شد)ابتدا آیین هندویسم را پیش از اینکه در اروپا رواج دهند در هند پایه گذاری کردند.

این مردم«آرین ها»تمدن خود را بر مبنای تمدن شبه قاره هند بنا نهادند وآیین منحصر به فرد ومعنوی هندویسم را رواج دادند.

کتاب زمان-زندگی1982

یک قرن پیش از تحریر کتاب زمان-زندگی نویسنده ای به نام ویلیام هنری گودیر (1923-1846)یاداشتی با مضمون زیر نوشت.

صلیب شکسته یک نشان آریایی می باشدفرض بر این است که آریایی ها نشان صلیب شکسته را به هند بردند زیرا صلیب شکسته متعلق به فرهنگ آریایی هاست.

ویلیام هنری گودیر-کتاب گرامر لوتوس 1891

ویلیام هنری گودیر –اولین کتابدارکتابخانه هنری موزه مترو پولی تین-نیویورک

در همین برهه  کتابی نوشته شده برای مدارس با نام جغرافیای مدرن تالیف جان ریچاردسون چاپ شد.

هندوآرین ها در زمان های دور از کوهستانهای آسیای مرکزی که امروزه آن را هیمالیا می نامیم در بین جلگه های سند ایندوس پخش گردیدندو امروزه ما آنها را با تمدنی به نام هند می شناسیم.

جان ریچاردسون –کتابی برای مدارس با نام جغرافیای مدرن1876

جان ریچاردسون(1888-1810)

سر روپر لت بریدج در کتابی به سال 1881 با نام تاریخ کوتاهی ازهند چنین نوشت:

استیلای آریاییهای اولیه بر هند در سروده های «ودا»(قدیمی ترین کتاب مذهبی آریایها درج شده است)

تهاجم بر هند توسط یک نژاد به نام آرین یا هندی اروپایی صورت گرفت آرین شامل پارسها،رومی ها ویونانی ها بودند.

سر روبرت لت بریدج-تاریخ کوتاهی از هند

این نقل قول گواهی آکادمیک بر این نکته دارد که آریایها هندویسم را ابتدا به هند و سپس از هندوستان به اروپا بردندو زمانیکه در اروپا مسیحیت جایگزین هندویسم شد ،هندویسم کماکان در هندوستان پابرجا ماند.

حال در اینجا با یک پرسش کلیدی روبرو می شویم:چرا زمامداران، تاریخ نژاد سفید را تا به امروز سانسور کرده اند.

تاریخ ممنوعه نژاد سفید

آرین/هندویسم بطور کلی در دنیای امروز ما سانسور شده است این مکتب در کتابهای تاریخ درس داده نمی شود در دانشگاه ها اثری از آن نمی بینیم نه فیلمی بر اساس آن ساخته می شود و نه در رادیو وتلوزیون صحبتی در باره آن می شود در حقیقت عامه مردم از آن بی اطلاع هستند.

 

سمبل سانسور صلیب شکسته در دانشگاه یال سال 1898

و شگفت انگیز تراز آن این است که اروپایی ها بجای آنکه خود را وارث آیین آبا اجدادیشان یعنی هندویسم بدانند خود را از اعقاب یهودیت فرض می کنند همگان داستان های انجیل درباره موسی وده فرمان را خوانده اند از مهاجرت بنی اسراییل از مصر به سرزمین موعود باخبر هستندوپادشاهی داود و سلیمان را از بر هستند بطور کلی تاریخ یهودیت با تاریخ اروپاییان پیوند غیر طبیعی داردبطوریکه نژاد سفید خود را بر خاسته از یهودیت می داندولی چرا؟

شاید پاسخ به این سئوال در این نکته می باشد که مطالبی ممنوع ولی قدرتمند در تاریخ آرین ها وجود دارند که زمامداران ،آن راعلیه خود تهدیدآمیز قلمداد کرده اند.

اگر ما ریشه آرین ها را تا زمانهای دور تعقیب نماییم به موضوع ممنوعه ای به نام ارتباط آرین ها با آتلانتیس می رسیم.

ارتباط آرین ها با آتلانتیس

ارتباط آرین ها با آتلانتیس برای اولین بار توسط یک بانوی مرموز روسی به نام هلنا پترونا بلاواتسکی(1891-1831) در کتاب دنیای مدرن بکار گرفته شد.شاهکار او یعنی کتاب نظرات اسرارآمیزدر سال 1888منشر شد و دنیا را تکان داد

تاثیر او بر آدولف هیتلر وحزب نازی از سوی محققین تایید شده است نکته جالب در این می باشد که صلیب شکسته در لگوی او وجود دارد.

سمت چپ:هلنا بلاواتسکی،سمت راست:وجود صلیب شکسته در لگوی جامعه عرفانی شهر نیویورک1875

بلاواتسکی روایت انجیلی خلق بشر در عرض شش روز را رد کردو به نظریه ها و تئوریهای قدیمی در سرتاسر جهان

همانند هندویسم و بودسیم وفلسفه یونانی در باره ریشه نژاد بشر معتقد بود.

بر پایه این باورهای باستانی جسم مردها و زنان کره خاکی ظرفی برای روح خداوند می باشد که در دنیای مادی ظهور کرده است و روح در پایان به دنیای بالا تر و دنیای ارواح باز خواهد گشت طبق این باورها روح طی سالیان متمادی

لباسی از پوست و گوشت وخون بر تن نمود و اصل معنوی خود را فراموش کرد.

شما روح ندارید،روح خود شما هستید شما در اصل بدن دارید

سی اس لویس

 بر اساس نظریات فلاسفه باستان ،انسان خدایی در بدن حیوانی می باشد

دکتر الوین بوید کام

انسان خدایی در کالبد مادی است

رالف والدو امرسون

بنا بر عقیده بلا واتسکی «روح ازبقایای تمدن درخشان و خردمندانه ای آتلا نتیس به ویرانه ای از آتلانتیس در تمدن امروزه سقوط کردهمانطور که در قسمت اول دیدیم فیلسوف یونانی به نام افلاطون در چهار قرن پیش از میلاد از آتلانتیس نام برده است که اشاره ای به جزیره ای غرق شده در اقیانوس اطلس میباشد.

افلاطون مدعی گردید که در آتلانتیس آیین معنوی و خردمندانه ای رواج داشت که انسان را قادر به مشاهده روح موجود در کالبد فیزیکی خود می نمود آتلانتیس ها با مشاهده روح خود قادر به مهار نیروی عظیم درونی خود و استفاده از آن می شدند و این امر تا زمانیکه انسان از وجه روحانی خود دور نشده بود ادامه داشت.

وجه روحانی آنان رو به زوال گردیدو ویژگی های مادی و فیزیکی غالب گردیدبتدریج آنان از خوشبختی فاصله گرفتند

افلاطون

بلاواتسکی ماوای اولیه آرین ها را ناحیه ای واقع در شرق قفقاز تعیین کردکه امروزه آن را با نام بام دنیا یا هیمالیا می شناسیم بلاواتسکی مدعی شد که سیلاب سرتاسر آتلانتیس را غرق نمود و آتلانتیسی ها به جایی مرتفع واقع در هیمالیاکوچ کردندو در آنجا برای سالیان متمادی از خطر سیل در امان ماندند و آرین ها از نوادگان همین آتلانتیسی های مهاجر  می باشند.

نقشه مهاجرت آریایها از سرزمینهای اولیه اشان به سمت هند

نکته جالب اینکه فیلسوف آلمانی امانوئل کانت(1804-1724)یک قرن پیش از بلاواتسکی تبت را اینگونه توصیف

می کند:

اینجا مرتفع ترین سرزمین جهان می باشدبیشک اولین ماوای بشر در سپیده دم تاریخ می باشد و علوم مختلف در این

سرزمین زاده گردیدند.

همانطور که می دانیم بیشتر فرهنگ هندی از تبت وارد شده است و تمامی هنرهای ما از جمله زراعت,علم اعداد و بازی شطرنج ریشه تبتی دارد.

امانوئل کانت

بلاواتسکی بر عقیده بود که افسانه سیل ، فاجعه وحشتناکی است که در سراسر فرهنگ های باستانی وجود دارد او بر این باور بود که خاطره تمدن درخشان آتلانیس در حافظه آتلانتیس های باز مانده از سیل عظیم به مرور زمان کمرنگ و کمرنگ تر شد تا به آن حدی که آتلانتیسی های بازمانده توانایی دیدن روح خود را فراموش کردندو تنها باور به وجود روح در کالبد باقی ماندو این عقیده تا به امروز نیز باقی مانده است .

بلاواتسکی بر این اعتقاد بود که نسل آتلانتیسی ها پس از هزار سال تبدیل به آرین ها و یا آریایها ی نژاد سفید گردید.

تاریخچه آرین-آتلانتیس مجددا توسط محققین و اندیشمندان قرون 19و20 باز نویسی شد.

فیلسوف معروف اتریشی رودولف اشتاینر می نویسد:

بخش بزرگی ازتمدن آتلانتیس رو به زوال گذاشت و باقی مانده اندکی از این نژادبه نام آرین تمدن انسانی را از نو بنا نهاد.

یک نماینده مجلس آمریکا به نام ایگناتیوس لویولادونلی در کتابی با عنوان «آتلانتیس دنیای غرق شده» می نویسد:

آیا نژاد آرین ها از نژاد آتلانتیسی ها منشعب شده است؟

بر طبق نظریه پر طرفدار مرکز مهاجرت آرین ها ارمنستان بوده است کوه آرارات در این سرزمین واقع است که بر پایه بسیاری از متون قدیمی کشتی نوح در اینجا به خشکی نشست که نشان گر مسیر مهاجرت آتلانتیسی ها برای فرار از سیل و مستقر شدن دروطن مرتفع جدیدشان می باشد.

یونانی ها که شعبه ای از آرین ها می باشند ریشه خود را از مردمانی می دانند که توسط سیل از بین رفتند و این گواهی بر ارتباط بین آرین ها و آتلانتیسی ها دارددر فرهنگ یونان باستان ما به کرات این ارتباط را می بینیم بطور مثال زئوس پادشاه آتلانتیس که مقبره آن در جزیره کرت فرض می شد در یونان به عنوان خدای خدایان شناخته می شود.

دلیلی دیگر بر منشا آتلاتنیسی نژاد آرین وجود دارد و آن این می باشد که سرتاسر اروپا توسط نژادی اشغال شده است که خود را آرین می نامند  .

در طی انحطاط تدریجی آتلانتیسی ها و ظهور آرین ها دو جهش بزرگ در اندامهای انسان رخ داد که از نظر بلاواتسکی یکی از این دو جهش بسیار مهم می باشد  .

«چشم سوم» آرین- آتلانتیس

از لحاظ فیزیکی آتلانتیسی ها چندین سانتی متر از ما بلند قامت تر بودندواز نظر معنوی دارای توانایی های بودند که بعدها به تدریج از دست دادند.

ازنظر بلاواتسکی آرین ها نسبت به آتلانتیسی ها فاقد دو ویژگی گردیدند نخست اینکه کوتاه تر شدند و دوم اینکه اندامی به نام «چشم سوم» را از دست دادند چشم سوم به آتلانتیسی ها توانایی مشاهده روح خود را ارزانی می کرد.

چشم سوم یک عضو اضافه در وسط پیشانی آتلانتیسی ها و بین دو چشم معمولی آنها قرار داشت که آتلانتیسی ها همچون انسان امروز،اشیا بیرونی و پیرامون خود را با دو چشم معمولی خود می دیدند و با آن چشم اضافی روح خود را مشاهده می کردند زمانیکه به مرور زمان آتلانتیسی ها به آرین ها مبدل شدند توانایی چشم سوم خود را از دست دادند.

بلا واتسکی می نویسد:

چشم سوم یک عضو فیزیو لوژیکی انسان بود و در دوره ای هزارساله همراه با نزول معنوی انسان توانایی چشم سوم نیز از دست رفت.

در مغز انسان یک غده مخروطی شکل دارد که به عقیده برخی از محققین با چشم سوم در ارتباط است بنا بر نظر این پژوهشگران انسان امروزی نیز بطور بالقوه توانایی چشم سوم را در اختیار دارد وتنها طرز استفاده از آن را فراموش کرده است.

یک قسمت مخروطی و کوچک در سر تعدادی از موجودات قرار دارد که رفتاری مانند چشم دارد که طبق فرضیه های آن را چشم سوم می نامند و ممکن است مکانی باشد که روح در آن قرار دارد.

وبستر نهم نسخه جدید-واژه نامه دانشگاهی

رنه دکارت(1650-1596)فیلسوف فرانسوی این غده مخروطی را مکانی برای روح نامید.

نقاشی چشم سوم به هزاران سال پیش باز می گرددکه در اسطوره های باستانی پدیدار شده است همینطور از هنر تجسم و ترسیم چشم سوم می توان در مجسمه سازی و حکاکی و نقاشی آن در آثار کهن نام برد.

موزاییک تاریخی غول یونانی دارای چشم سوم در ویلارومانا-سیسیل

واژگانی می باشد که ”Trientra”و ”Urnaپیراوان وعلاقمندان آیین هندویسیم کاملا با مفهوم چشم سوم آشنایی دارند که»

که در آیین هندو به نقطه ای در وسط پیشانی و بین دو چشم اطلاق می شود که با توانایی های سری و علوم مخفی در ارتباط هستند وبه انسان توانایی مشاهده روح خود وبینش معنوی را ارزانی می نماید.

مجسمه انسان رها شده(نائل شده به نیروانا)در آیین بودا متعلق به قرن سوم که در عصر حاضر کشف گردیده است این مجسمه در افغانستان پیدا شده است نکته قابل توجه در این مجسمه وجود چشم سوم در پیشانی آن بصورت یک نقطه می باش.د

چشم سوم به کرات در آیین های معنوی و رزمی شرق مورد استفاده قرار گرفته است چشم سوم در ورزش های با تمرکز فراوان مانند یوگا و چان بودیسیم و ورزش های رزمی مانند کاراته ,کیکونگ( تمرین های مراقبه چینی)،آیکی دو(هنر دفاع شخصی ژاپنی )مورد استفاده قرار گرفته است در آیین هندی چشم سوم در یوگای هندی موسوم به کوندالینی با سیستم ششمین یا هفتمین چاکرا می باشد و تنها زمانی فعال ”Ajna”چاکرا مورداستفاده قرار گرفته است .چاکرای چشم سوم با نام

می شود که ما کانال خورشیدی خود با نام «پینگال» را در سمت راست بدن خود و کانال ماه گونه بدن خویش به نام «آیدا» را در سمت چپ متوازن نماییم.

یوگای کوندالینی یا یوگای چشم سوم ،خورشید در سمت راست و ماه در سمت چپ  بدن قرار دارد

چشم سوم راز فراماسون ها

طراحی خورشید در سمت راست وماه در سمت چپ ویک چشم در بین این دو بطور اعجاب انگیزی در طراحی اشراف فراماسون دیده می شود درقدیمی ترین انجمن برادری سری اروپا غالبا چشم سوم بین این دو جرم آسمانی قرار دارد.

نشان ماسونی

از دیرباز بین جوامع کاتولیک شایع گردید که ماسون ها از یک راز اسرار آمیز و در عین حال کفرگونه باستانی نگهداری می کنند و همین امر باعث نظارت شدید کلیسای کاتولیک بر ماسون ها و آزار و شکنجه آنان از ابتدای قرن 17 تا دوره رنسانس گردید.

با الگو گرفتن از اسلاف خود نظارت شدیدی را بر ماسون ها مبذول کردیم تا این انجمن سری را از میان بر داریم

پاپ لئوی سیزدهم

محدودیت ها و آزار و اذیت شدید کلیسا مدعای آن است که ماسون ها یکسری از آداب و فرایض باستانی را انجام می دادند که مغایر با اصول کلیسا بود بسیاری از محققان و پژوهشگران قرن 19 و20 بر این باور هستند که اعتقاد به چشم سوم و بیداری آن یکی از سنت های فراماسونری در این ایام بود.

چشم مشاهده کننده همگان……یک چشم فراماسونری هست یا به عبارتی دیگر چشم سوم می باشد.من بر این باورم که تنها عده ای کمی از ماسون ها راز این چشم را می دانند و در حقیقت از توانایی های این چشم استفاده می کنند.

دکتر جرج واشنگتن-شگفتی های بدن انسان 1918

«چشم مشاهده کننده همگان»فراماسونری بصورت یک چشم با منبع عظیمی از آگاهی است این چشم به کسانی که مفهوم آن را دریافته اند درک اسرار،مشاهده روح و بصیرت را اعطا می نمایدتماس با این آگاهی عظیم از طریق چشمی صورت می گیرد که در میان پیشانی قرار دارد.

دکتر جویی جفریس پاگ-باغ عدن سال2006

چشمان عادی تنها بیرون و ظاهر افراد را می بینند و تنها برا اساس ظاهر اشخاص توانایی قضاوت را به ما می دهند ولی توسط چشم مشاهده کننده همگان می توان جان و روح دیگران را کاوید و قضاوتی درست درباره دیگران داشت

مارک تواین-نویسنده و فراماسون مشهور آمریکایی

هرم بزرگ نشان مخفی مرکزی ماسون ها می باشد که غالبا با یک چشم مشاهده کننده همگان و یا چشم سوم واقع در درون آن نمایش داده می شود این ترکیب،یک نماد اسرار آمیز ماسون ها می باشد.

جان باولت-وندی سالموند-ماری توربا

چشم مشاهده کننده همگان اشاره ای کنایه آمیز به چشم سوم انسان دارد که بازمانده از تمدن های عظیم گذشته است.

گریس موری –آمریکای اسرار آمیز1924

آلبرت پایک(1892-1809)فراماسون مشهور و بنیان گذار دانشگاه هاروارد بر این باور بود که فراماسونری واقعی در بر گیرنده اصولی مرتبط با سنت های آرین ها می باشد آدابی که تا بحال بر همگان پدیدار نگردیده است پایک یکی از ستون های اصلی فراماسونری می باشد که توسط کتابی که در سال 1871 نوشت مشهور شد نام این کتاب تعصبات و عقاید قدیمی فراموسونری اسکاتلندی می باشد ولی تنها عده ای کمی از دو کتاب دیگر او با نام های «خدایان و عبادات دینی در ریگ ودا» و»ایران و آرین ، اصول و عقاید آرین ها در  اوستای زند» اطلاع دارند این دو کتاب درباره معنویات آرین ها می باشد.

   دنیا درک عمیق خداوند و اطلاعات خود درباره روح را به نژاد بزرگ آرین بدهکار است.

آلبرت پایک-ایران و آرین ، اصول وعقاید آرین دراوستای زند

آلبرت پایک(1892-1809)

هیتلر وچشم سوم

آدولف هیتلر رهبر حزب نازی به نظریات بلاواتسکی وپایک اعتقاد داشت و توجه ویژه ای به مبحث چشم سوم داشت علاوه بر هیتلر بسیاری از سران حزب نازی نیز چشم سوم را باور داشتند.

تمامی هنر،دانش و فرهنگ امروز ما ریشه در آیین آرین ها دارد.

آدولف هیتلر 1925

آدولف هیتلر

هیتلر اعتقاد داشت که وجود چشم سوم توسط هرمان راشنینگ تایید شده بود راشنینگ یک سناتور از حزب سوسیالیست ملی بود.

راشنینگ در کتاب»هیتلر صحبت می کند» در سال 1939 می نویسد:

ایده هیتلر برای بهبود نژاد بشریت داشتن «بصیرت جادویی» است برای داشتن بصیرت جادویی باید چشم غول و یا چشم سوم که در میان دو پیشانی قرار دارد را فعال کرد چشم سوم در غالب مردم بصورت یک غده مخروطی غیر فعال می باشد گمان می رود که هیتلر مجذوب مبحث چشم سوم شده است و گاهی اوقات کاملا در اندیشه آن غرق می شود.

هرمان راشنینگ

مدارک بیشتری از اعتقاد هیتلر به چشم سوم در کتاب «مکالمات محرمانه هیتلر» قرار دارد این کتاب رونوشتی از گفتگوهای محرمانه هیتلر در ستاد فرماندهی خود می باشداین مکالمات از جولای 1941 تا نوامبر 1944 برای اطلاع آیندگان ثبت شده است هیتلر گفته است:

در بین آداب باستانی در سرتاسر جهان اشارات زیادی به مصیبت کیهانی می شود و از نظر من این مصیبت کیهانی جوامع و تمدنهایی را نابود کرد که دارای بالاترین حد تکنولوژی بودند و اکتشافات و تمدن امروزی ما احیای تکنولوژی گذشته می باشد.

مکالمات محرمانه هیتلر

بسیاری از اعتقادات و افکار هیتلر موازی با بلاواتسکی بود که برای مثال می توان استفاده از نشان صلیب شکسته ،اعتقاد به برتری نژاد آرین و باور به وجود تمدن باستانی پیشرفته نام برد.

رمز گشایی صلیب شکسته

ایده های بلاواتسکی توسط شاعر وینی به نام گیدون لیست(1919-1848)به دست هیتلر و حزب نازی رسید.به عقیده پرفسور نیکلاس گودریک کلارک دانش پژوه انسان ها ی آریایی در دانشگاه اکستر،لیست همانند بلاواتسکی متقاعد شده بود که آرین ها تمدن پیشرفته ای در سراسر اروپا ایجاد کرده بودند و ساختارهای عظیم سنگی در اروپا را به آرین ها نسبت داد بنا به نظریه لسیت آرین هامعماری این ساختمانهای عظیم را بر اساس تکنیکهای جادویی که از نیاکان آتلانتیسی خود به ارث برده بودند انجام دادند که یکی از این تکنیکها بیداری چشم غول یا چشم سوم بوده است.

گویدو فون لیست

استون هنج-یک مقبره سنگی جادویی واقع در انگلستان

لیست اعتقاد داشت که تاریخ گذشته بدان صورتی نیست که بوسیله کلیسا و ادیان عبری بیان می شودو در حقیقت تاریخ باستان متعلق به جوامع معنوی وعرفانی آرینی می باشد که امروزه فراموش شده است.

(صلیب شکسته)از زبان سانسکریت می آید.”Swastika”واژه متقارن ولی  Sبه معنی بودن است و کل واژه به معنی خوب بودن است و این نشان بوسیله دوastiبه معنای خوب وSu با جهت های مخالف درست می شودو این از الفبایی که در شمال مورد استفاده قرار می گرفت نشات گرفته است. که در آن دوشکل هم جنس در حالت موازنه قرار می گیرند.

صلیب شکسته-سمبلی باستانی از موازنه متضادها

لیست ادعا کرد که آرین ها درجفت s های متضاد در صلیب شکسته اصل دوگانگی را می دیدند(مانند خورشید در برابرماه -روز در برابر شب-روشنایی در برابر تاریکی-خشکی در برابر رطوبت-نر در برابر ماده-مثبت در برابر منفی و غیره)

بلاواتسکی نیز عقیده داشت که نشان صلیب شکسته منشکل از دوs مخالف نمایشی از تمامی جفت های متضاد می باشد.

که این را در»ین»و»ینگ»چینی و «خورشید و ماه» فراماسونری نیز می توان دید.

همانطور که اکثر دانشجویان فلسفه می دانند نشان های دوگانه نمایشگر نر وماده در طبیعت و مثبت ومنفی در علوم هستند.

هلنا بلاواتسکی

او در ادامه بر این باور بود که دو s متقاطع نمایانگر اتحاد متضادها و ایجاد تعادل بین آنها بوسیله یک مرکز مشترک است.

و این یک فرمول مقدس برای بیدار کردن چشم سوم می باشد:هنر برقراری تعادل بین دو دو قطب متضاد(مانندبرقراری موازنه بین خورشید و ماه)

پرسیوال لندون نویسنده و خبرنگار انگلیسی (1927-1868)سفر خود به تبت را اینگونه توصیف می کند:

صلیب شکسته محصور بین خورشیدوماه بروی درب تمامی ساختمان ها دیده می شود.

صلیب شکسته در تبت محصور شده میان ماه و خورشید متعلق به عصر آهن (1300 پیش از میلاد تا 600 پیش از میلاد)

با بسط آیین بودا در چین و ژاپن صلیب شکسته از هند به چین و ژاپن رفت.

بودا با نشان صلیب شکسته بروی قلب و چشم سومش،که نمایشگر مشارکت چشم سوم و روح بودا برای نائل شدن به نیروانا بوده است.

سرانجام

امروزه مبدا و منشا نژاد سفید مبدل به یک امر ممنوعه شده است و تحقیق درباره آن برای مجامع علمی نهی شده است

و این موضوع که غالب انسان ها بسیار کم درباره منشا نژاد سفید،آرین ها و هندویسم می دانند گواهی بر این مدعا می باشد بسیاری از محققین وپژوهشگران قرون هجدهم،نوزدهم و بیستم بر این باور بودند که نژاد سفید باز مانده ای از آتلانتیسی ها می باشند ولی زمامداران غربی این موضوع را از برابر چشمان ما مخفی کرده اند تاخدای عبری و کلیسایی وآیین ها مرتبط با آن جایگاه خود را حفظ نماید و آیین های اصلی و حقیقی آرین جایگزین آن نگردد.

در خاتمه یاد آور می شوم که این مقاله بر اساس اندیشه های نژاد پرستانه و برتری جویانه نژاد سفید نوشته نشده است.

بلکه تنها مدرکی است که در گذشته دور شاخه ای از نژاد سفید از نیروهای که در نهاد هر انسانی وجود دارد در جهت سعادت و تعالی خود استفاده می کردند و امید می رود که با بیداری این نیروها تمامی فرزندان بشر فارغ از هر قوم و نژادی راه سعادت و رستگاری خود را پیدا نمایند.

کیانوش کیانیا 

منبع:       http://www.richardcassaro.com

پ . ن : با تشکر فراوان از کیانوش عزیز برای ترجمه و ارسال این مطلب.

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس www.ufolove.wordpress.com  مجاز می باشد.

ایمیل  وبلاگ BLOG.UFOLOVE@YAHOO.COM

صفحه فیسبوک دنیای اسرارآمیز

http://www.facebook.com/BLOG.UFOLOVE

Posted on نوامبر 3, 2012, in چشم سوم(غده صنوبری), راز باستانی صلیب شکسته (سواستیکا). Bookmark the permalink. 18 دیدگاه.

  1. با سلام و تشکر از کیانوش عزیز مطلب جالبی بود

  2. رامین جان ببین این به درد میخوره.

    http://www.aparat.com/v/CJzM4

    .راستی دادا این ترجمه بقیه کتاب گل حیات چی شد؟

  3. مرسی . واقعا عالی بود .

  4. دست مریزاد به کیانوش . شاهکار بود.

  5. جهان چه از نگاه فیزیکی و یا فلسفی از دو انگاره خیرو شر مثبت و منفی ماده و ضد ماده خلق شد . سپس در این بین از و جود این دو نماد حرکت بوجود امد و پایه دینامیک بنیان گرفت میبینیم که بدون وجود یکی ان دیگری نیز در خویش فرو میرود و کائناتی شکل نمیگیرد …. من به این قسمت کاری ندارم انچه مهم است در شکستن و بیرون رفتن از درون این دیالکتیک هستی است انچه راز خوانده شده وما بدنبال ان هستیم (رهایی ) ….در درون سلول جهان یعنی اتم ماهسته ای داریم متراکم شامل پروتون و نوترون و همچنین ابر الکترونی در مدارات مختلف ودرمابین انها هیچ ……و در واقع جهان ما از یک هیچ خیای بزرگ و مقدار ناچیزی جرم تشکیل شده که اگر جرم تمامی کائنات را روی هم انباشته کنیم به اندازه یک کره ماه هم نمیشود …. اما بحث اصلی من بر سر نوترونها است این اجرام بی بار اما مهم که به درون اتمها میروند و ثبات هسته ها بدون انها یک انفجار و سپس هیچ میشود برای گذشتن از درون و برون این نیروهای محاط ما و کنترل کننده ما باید بدون بار شد ….راز اصلی ساختن اهرام وپرواز یوفوها و حرکت بدون وزن و جاذبه و تاثیر بر تمام اجرام درونی و برونی در این نکته نهفته است که چگونه میتوان درون ماده خویش به روح فاقد بار رسید …….پرورش روح استفاده از نیروی چشم سوم و کنترل ذهن راه برون رفت قطع جریان بیرون از طریق مکانیسم خود درمانی و……تمام

  6. يه جائي خوندم كه هيتلر ميگفت فقط نژاد آرين ها خالص و پاكه و يهوديا رو بخاطر اين قلع و قمع ميكرد كه نژاد خالص نبوده
    تقريبا» جمله اش اين بود ..نژاد آرين خالص ايراني ها هستند كه ما «آلمان ها»هم از آن نژاد هستيم .آرين خالص به نژاد زاده شده در ميان رودان و نژاد سومريان بودند

  7. مطلب خوبی بود .درود

  8. سلام رامتین جان . از مطالب زیبایی که میزاری ممنونم. یه مدت هست که اکثر مباحث و مطالب سایت به فضایی ها و یوفو ها خلاصه میشه . لطفا مطالب رو متنوع تر و مختلف تر کن . اینطوری سایت از یک نواختی درمیاد. بازم ممنون.

  9. اقاي رئيس سايت اين يك مطلب در مورد هيتلر و صليب شكسته و نژاد ارين هست كه اگر دوستان زحمت ترجمه رو بكشند بنظرم بي فايده نباشه

    اينجا منبعش هست http://mvpyimao.wordpress.com/

  10. سلام . مرسی بخاطر مطالب جالبی که میگذارید.چرا بعضی از این تصویرهای صلیب شکسته جهتشون به سمت چپه . بعضیهاشون راست ؟ فرقی باهم ندارن؟

  11. قدیمی ترین صلیب شکسته متعلق به تمدن گیلان باستان هست که در تپه مارلیک گیلان کشف شده و یک گوشه از اسرار نژاد سفید که در جنوب دریای کاسپین (کاس به گیلکی یعنی آبی در معنای خاص و عام روشن) جهش یافتند اسرار جالبی رو هم با سرچ گيلان، مهد تمدن يونان باستان در نت ببینید

  12. درود و سپاس بابت مطلب بسیار زیباتون
    من مطالعات اندکی داشتم در این مورد
    در واقع نماد چلیپا یا همون صلیب شکسته متعلق به ما ایرانی هاست که از نژاد اریایی هستیم
    این چلیپا مربوط به مذهب مهرپرستی یا میترائیسم هست که حتی بسیار با سابقه تر از دین زرتشتیه
    و «پندارنیک گفتار نیک کردارنیک» زرتشت از ایین مهرپرستی گرفته شده.نمدن ،علم و دانش، هنر،صنعت و کشاورزی از ما ایرانی ها بوده در گذشته که به دنیا رواج پیدا کرده البته اینها به معنای نژادپرستی و قوم برتر نیست اما گذشته های پرشکوه ما رو دیگران بردن و در جهت اهداف خودشون استفاده کردن افرادی مثل هیتلر از این نماد چلیپا بد استفاده کردن ولی اریایی ها چنین استفاده هایی نکردن این نماد به نظرم خردمندانه ترین نمادی هست که میشه تصور کرد گویای همه چیزه هست.

بیان دیدگاه