بايگانی‌ وب‌نوشت

بور یسکا پسر ی از مر یخ

 بور یسکا پسر ی از مر یخ


پسری به نام (بوریس کیپر یانوویچ) یا (بوریسکا) در منطقه ولگوگراد روسیه زندگی میکند که با همه پسران هم سن و سال خود فرق میکند. بوریسکا روز یازدهم ژانویه سال 1996 به دنیا آمد. از وقتی چهار سال داشت به طور مرتب به کوهی در نزدیکی شهرش که به غیر عادی بودن شهره است می رفت. گویی نیاز داشت مرتب به آنجا برود تا انرژی مورد نیاز خود را از آن منطقه کسب کند.
والدین بوریسکا که انسان هایی مهربان، تحصیل کرده و میهمان نواز هستند بخاطر استعداهای خاص پسرشان احساس نگرانی می کنند. آنها نگران برخورد دیگران با پسرشان هستند و از آینده او می ترسند. مادر او که یک پزشک است و کاری برای کمک او از دستش بر نمی آید خوب بخاطر دارد که بوریسکا از پانزده روزگی می توانست سرش را راست نگه دارد. وقتی هنوز چهار ماهش تمام نشده بود نخستین کلمه(بابا) را بر زبان آورد و شروع به گفتن کلمات کرد.
وقتی یک سال و نیمه بود به راحتی تیترهای درشت روزنامه ها را می خواند. در دو سالگی به خوبی نقاشی می کشید و آن را رنگ آمیزی میکرد. وقتی در دو سالگی برای نخستین بار به مهد کودک رفت مربیان از توانایی های شگفت انگیز و حافظه ی منحر به فرد او حیرت زده شده بودند. اما پدر و مادر بوریسکا متوجه بودند که او اطلاعات خود را نه تنها از دنیای اطراف بلکه از کانال های اسرار آمیز دیگری کسب می کند. مادر بوریسکا می گوید:< هیچکس چیزی به او آموزش نداده است. گاهی اوقات گوشه ای می نشیند و شروع به گفتن حقایقی از مریخ، سیارات و دیگر تمدن ها می کند. این حرف ها واقعا من و پدرش را گیج و سردرگم کرده است.?

 

 
چطور این پسر یازده ساله این چیزها را می داند؟ از وقتی پسر بچه ای دوساله بود داستان هایی همیشگی از فضا برای گفتن داشت. حتی یک بار گفت خودش قبلا مریخ زندگی می کرده است. او می گوید این سیاره الان هم مسکونی است ولی اتمسفر اطراف آن پس از یک مصیبت و بلای طبیعی از بین رفت و مردم مریخ هم اکنون در شهر هایی که در زیر سطح آن ساخته ایند، زندگی می کنند. او میگوید یکبار قبلا به زمین سفر کرده است و جالب تر اینکه با سفینه خودش از مریخ به زمین آمده است. بوریسکا می گوید:< در زمان تمدن سمورپاها (میمون نماها) در مریخ شندگی می کرده) و طوری از انقراض آن سخن می گوید که گویی این اتفاق همین دیروز افتاده است. به گفته ی بوریسکا سموپاها به این دلیل از بین رفتند که معنویت را کنار گذاشتند و بدین ترتیب سبب از هم پاشیدگی سیاره خود شدند.
 
سموپاها هفتاد هزار سال پیش زندگی می کرده اند و قد آنها به 9 متر می رسیده است. بوریسکا یکی از کودکان معروف به (بچه های ایندیگو) است، بچه هایی که با بقیه فرق داشته و از نظر هوشی و اطلاعات قابل قیاس با هم سن و سالان و حتی بزرگ ترهای خود نیستند.
 
 دانشمندان معتقدند این بچه ها نشانه هایی از تغییر عظیم گونه ی انسانی در آینده هستند. بوریسکا می گوشد جابه جایی قطب های زمین سبب ایجاد دو فاجعه ناگهانی در سال های 2009 و 2014 می شود و تنها انسان هایی کمی از این بلا جان سالم به در خواهند برد. بوریسکا تا کنون در برنامه ها و مصاحبه های مختلفی حضور داشته است. او در یکی از این مصاحبه ها گفت:< من هیچ ترسی از مرگ ندارم چون زندگی ما ابدی است.یک بار فاجعه مشابهی در مریخ روی داد ولی مردم آن هنوز زندگی می کنند.>

 

 

کارشناسی از او پرسید چرا سفینه های ما اغلب قبل از رسیدن به مریخ نابود می شوند؟ بوریسکا جواب داد، مریخی ها برای نابود کردن ایستگاه هایی که امواج رادیویی مضر دارند سیگنال های خاصی به آن می فرستند.
 دانش بوریسکا درباره فضا و ابعاد آن بسیار گشترده است. او اطلاعات زیادی نیز درباره ساختار سفینه های آدم های فضایی دارد و می گوید:< بدنه سفینه ها چهار لایه دارد: لایه بیرونی که از فلز جامد است و 25%، لایه دوم که لاستیکی است 30%، لایه سوم فلزی 30% ضخامت دارند و لایه آخر که خاصیت مغناطیسی دارد 4% بدنه را تشکیل می دهد. اگر به لایه مغناطیسی انرژی بدهیم، سفینه می تواند سراسر دنیا را درنوردد.>

بوریسکا مشکلات زیادی با مدرسه دارد. او پیوشته حرف معلمین خود را قطع می کند و می گوید اشتباه می کنند. همین موضوع سبب شده معلمین تمایلی به حضور او در کلاس نداشته باشند به همین خاطر او با معلم خصوصی درس می خواند.

مصا حبه بوریسکا و ذکر پرسش و پاسخهای هیجان انگیز و جالب
 قسمت (اول)

متر جم: سر کار خانم فر نگیس علیزادنیا

چگو نه  تو انا ئی های بوریسکا شکوفا شد؟

وقتی بو ریسکا فقط یکسالش بود شر وع کرد به دادن حروف به او (حر و ف طر احی شده)حدس بز نید چه شد در یک سال و نیمگی او می تو انست تیتر بز رگ روز نامه ها را بخواند طولی نکشید که او با رنگها و وسا یه ها یشان اشنا شد در دو سالگی شرو ع به نقاشی کرد سپس وقتی دو ساله شد او را به مهد کو دک فر ستا دیم تمام معلمان در استعداد و روش تفکرش حیر ت زده شده بو دند این پسر از یک حافظه استثنا ئی و یک تو انا ئی خار ق العاده بر ای بدست اوردن اطلا عات جدید بر خوردار بود به هر حال والدینش بعد مدت کوتاهی فهمیدند فرزندشان به روش منحصر به فر د خود اطلا عاتی را از مکان دیگری کسب می کند نا دیا(مادر بوریسکا) اظهار می دارد که هر گز کسی این چیز ها را به او یاد نداده اما گاهی او به حالت نیلو فر آبی می نشیند و شرو ع به حرف زدن در مورد تمام این ها می کند او در باره مریخ و یک سیستم نجومی و تمد نهای دور صحبت می کند .

-چیزی که می شندیم باور نکر دنی بود چطور یک کودک این چیز ها را می داند؟!

ـاز وقتی او دو ساله شد  داستا نهای بی پایان از عوالم دیگر و اسما نهای بی کران وکیهان روزانه ورد زبا نش بود بعد ها بو ریسکا در مورد زند گی  قبلی اش در مر یخ و این حقیقت که سیاره مر یخ در گذشته در واقع مسکونی بوده اما در نتیجه قدر تمند تر ین و ویرانگر ترین فا جعه جو خود را از دست داده است و امروزه تمام اهالی آن مجبور به زند گی در شهر های زیر زمینی هستند .

بور یسکا به ما می گفت بعد از این حا دثه او اغلب بر  ای داد و ستد و اهداف تحقیقاتی به سیاره زمین سفر می کرده .

به نظر می رسد که بوریسکا سفینه خودش را خود هدایت می کرده این ما جرا در طول مدت تمدن لموریا اتفاق افتاده است ….جالب است که بدانید او یک دوست لموریائی نیز داشته که جلوی چشمانش  درفا جعه عظیمی در سیاره زمین کشته شده است..

فا جعه عظیم در سیاره زمین اتفاق افتا د -قاره های پهناور در سطح سیاره زمین توسط طو فا نهای مهیب تسهیل رفته بودند و بعد هم نا گهان یک صخره عظیم روی سا ختمانی می افتد و و بوریسکا اظهار میدارد دوست من آنجا بود و من نتو انستم نجاتش دهم سر نوشتمان طوری رقم خورد که در این زندگی گاهی همدیگررا ملاقات کنیم بوریسکا تمام صحنه های سقوط  لموریا را تجسم می کند و به یاد می آورد طوری که انگار همین دیروز اتفاق افتاده است .او آنچنان غصه مرگ دوست لموریایی اش  را  می خورد که انگار او مقصر کشته شدنش اوست .

یک روز که بوریس متو جه کتابی در کیف مادرش شده بود با عنوان(ما از کجا آمده ایم) نوشته ارنست مولداشو می شود با یدیک نفر می بود و نوع شادی و هیجان ایجاد شده در این پسر را تو صیف می کرد او سا عتها میان صفحات این کتاب غرق شده بود و به نگا ره های لموریا و عکسهای تبت خیره می شد و بعد شرو ع به صحبت در مورد هوش سر شار لموریا ئی ها می کرد …

ـاما لمو ریا دست کم  ۸۰۰،۰۰۰ سال پیش از بین رفته است و لموریا ای ها به بلندی ۹ متر بوده اند و دارای قامتهای بسیار بلندی بوده اند .آیا این حقیقت دارد این را چطور به خاطر می آوری ؟

بوریسکا :البته ، البته که به خاطر می آورم .

سپس بوریسکا کتابی دیگری را که توسط مولداشو با عنوان ( در جستجوی شهر خدایان) نوشته شده است را به خاطر می اورد (بطور کلی این کتاب بهTombo  با ستان  و اهرام اختصاص دارد ).

بوریسکا به طور واضح عنوان می کندمردم دانش و علوم را از زیر یکی از اهرام ( منظور اهرام مصر نیست) پیدا می کنند و هنوز این هرم کشف نشده است  او می گوید زندگی زمانی تعقییر خواهد کرد که مجسمه ابو لهل باز شود و اضافه می کند که مجسمه ابو لهل عظیم مکا نیزم گشایش را د ر جائی پشت گو شش دارد اما بور یسکا محل دقیقش را به یاد نمی اورد .

دوستان ادامه تر جمه مصا حبه ایشان را در پستهای بعدی ذکر خواهم نمود که مسا ئل بسیار جالبی در مورد مایا ها و مریخ بیان می دارد

مصا حبه بوریسکا و پرسش و پاسخهای هیجان انگیزوجالب 

 

 

 

قسمت (دو م و آخر )

متر جم: سر کار خانم فر نگیس علیزادنیا

ـ اما لمو ریا دست کم ۸۰۰،۰۰۰ سال پیش از بین رفته است و لموریا ای ها به بلندی ۹ متر بوده اند و دارای قامتهای بسیار بلندی بوده اند .آیا این حقیقت دارد این را چطور به خاطر می آوری ؟

بوریسکا :البته ، البته که به خاطر می آورم .

سپس بوریسکا کتابی دیگری را که توسط مولداشو با عنوان ( در جستجوی شهر خدایان) نوشته شده است را به خاطر می اورد (بطور کلی این کتاب بهTombo با ستان و اهرام اختصاص دارد ).

بوریسکا به طور واضح عنوان می کندمردم دانش و علوم را از زیر یکی از اهرام ( منظور اهرام مصر نیست) پیدا می کنند و هنوز این هرم کشف نشده است او می گوید زندگی زمانی تعقییر خواهد کرد که مجسمه ابو لهل باز شود و اضافه می کند که مجسمه ابو لهل عظیم مکا نیزم گشایش را د ر جائی پشت گو شش دارد اما بور یسکا محل دقیقش را به یاد نمی اورد .

این پسر با اشتیاق و جدیت زیادی در باره تمدن مایا ها صحبت می کند وطبق اظهارات او دانش  ما نسبت به تمدن مایا ها بسیار ابتدائی است .
نکته قابل توجه این است که بور یسکا فکر می کند این روز ها زمان ان رسیده تا (افر اد بخصوصی) روی زمین متولد شوند .زمان نوزائی این سیاره نزدیک می گردد دانش نوین در نهایت نیاز و یک ذهنیت متفا وت از زمینیان خواهد بود .

_چگو نه در مورد این بچه های مستعد می دانی ؟ و چرا این اتفاق روی می دهد آیا می دانی آن بچه ها را ایندیگو (نیلگون) می خوانند؟

من می دانم که آنها در حال به دنیا آمدن هستند بهر حال من هنوز هیچ یک از آنها را در شهر خود ملا قات نکر ده ام  ممکن است یکی از آنها دختری به نام(( یولیا پطرو با )) با شد .
او تنها کسی است که مرا باور می کند دیگران به سا دگی به داستا نهایم می خند ند .واقعه ای در روی زمین در حال وقوع است و دلیل اهمیت داشتن این بچه ها همین است .
آنها قادر خواهند بود مردم را کمک کنند و مردم تعقیر خو اهند کرد .
اولین فا جعه عظیم همراه یکی از قاره ها در سال 2009 اتفاق خواهد افتاد و بعدی هم در سال 20013 و این یکی حتی از اولی مخر بتر هم خواهد بود …

_آیا از اینکه ممکن است زند گی تو هم به خاطر این فاجعه به پایان بر سد نمی ترسی؟؟

نه نمی ترسم من قبلا در جریان یک فا جعه در رنج زند گی کرده ام انجا هنوز هم افر ادی مثل ما زندگی می کنند .اما بعد از جنگ اتمی همه چیز از بین رفت ولی بر خی از آن مردم توانستند زنده بمانند آنها پنا هگا هاو تسلیحات جدیدی سا خته اند تعقیری هم در قاره اتفاق افتاد .اگر چه قاره زیاد هم بزرگ نبود -مر یخی ها گاز تنفس می کردند زمانی که آنها به سیاره ما رسیدند همه شان کنار لوله ها می ایستا دند واز گاز نفس می کشیدند .

_آیا تو تر جیح می دهی که اکسیژن تنفس کنی ؟

وقتی شما در این جسم هستید مجبور به تنفس اکسیژن می شوید در هر صورت مریخی ها از این هوا متنفر ند (هوای زمین) زیرا این هوا با عث  پیر شدن موجودات می گردد .
مر یخی ها به صورت ارثی جوان هستند 30-35 ساله میزان کودکان مر یخی این چنینی سا لیانه اضافه خواهد  شد .

_بور یسکا(چرا فضا پیما های ما قبل از رسیدن به مر یخ سقو ط می کردند؟

مر یخ سیگنالهای بخصوصی به منظور نابودی این سفینه ها مخا بره می کرد این سفینه ها پر تو های مخصوصی به همراه دارند .

واقعا از دانش او نسبت به پر تو های ((fabos))شگفت زده شدم قطعا درست می گوید در سال 1988 فردی مقیم (ول زاسکای) به نام (یوری لو شفیکا نکو) مر دی با قدرت ما ورا ئی حس معمولی ، اقدام به آگاهی رهبر ان شور وی سا بق کرد و در باره  سقو ط اجتناب نا پذیر اولین ایستگا های فضا ئی شوروی به نا مهای ((fabos1))و (((fabos2)) اخطار داد .او همچنین متذکر گردید یک چنین فضا پیما هائی  حامل پر تو های مضر و نا آشنا هستند .و مسلم است که کسی حر ف او را با ور نکرد .

_درمورد  چند بعدی ها چه می دانی ؟ آیا می دانی که کسی نبا ید در  مسیر  مستقیم پرواز کند و در عو ض باد میان فضا ئی چند بعدی ما نور دهد ؟

بور یسکا سر یع رو ی دو پایش ایستاد و شر و ع به حر ف زدن در با ره یو فو ها کرد :ما روی زمین فر ود امدیم و از روی ان بر خو استیم –
پسر ک گچی بر داشت و شر و ع به کشید ن یک شی بیضی شکل رو ی تخته سیاه کرداو می گوید سفینه از شش لا یه تشکیل می گردد 25% لا یه خا رجی از فلز جا مد و با دوام سا خته شده و 30% لا یه دو م از چیزی شبیه به کا ئو چو سا خته شده ، لا یه سو م 30% را در بر می گیر د که باز از فلز سا خته شده و40%  اخر ین لا یه از   مغنا طیسی مخصو صتشکیل شده اگر این لا یه انر ژی را شار ژ کنیم این دستگا ها قا درندما را به هر جای از  جهان پر واز دهند .

_آیا بور یسکا ما موریت مخصو صی برا ی انجام دادن دارد ؟آیا از آن اطلا عی دارد ؟(این سوالا ت را بر ای والدین و خود او مطر ح می کنم )

ما درش می گوید : بوریس می گوید چیزی در مورد آینده زمین می داند و اطلا عات نقش مهمی در آینده ایفا خواهد کرد .

_بور یسکا تو چطور این چیز ها را می دانی ؟
تمام اینها در درون من است .

_بوریس به ما بگو چرا مردم ما مر یض می گر دند ؟
بیماری مردم  از نا تو انی در شا یسته و شاد  ز ند گی کردن استشما باید منتظر نیم کیهانی خود با شید هر گز نبا ید کسی در گیر سر نو شت دیگران شود و یا سر نو شتشان را خراب کند مردم نبا ید از اشتباهات گذشته شان رنج ببر ند بلکه باید با هر آنچه که بر ایشان مقدر است ار تبا ط بر قر ار کرده و سعی در دستیابی آن منتها در جات داشته با شند و در جهت فتح آر زو هایشان حر کت کنند(اینها دقیقا کلماتی هستند که خود او استفا ده کرد ) شما باید بیشتر حس همدردی داشته با شید و خون گر متر با شید وقتی به شما ضر ری می زنند دشمنا نتان را در آغو ش بکشید و خو دتان عذر خواهی کنید و قبل از او زا نو بزنید .
وقتی کسی از شما متنفر می شود با تما م عشق و صمیمیتتان او را دوست بدارید و در خو است بخشش کنید . اینه قو انین عشق ورزیدن و خضو ع و فرو تنی می با شند می دانید که چرا لموریا ها از بین رفتند . من هم تقر یبا مقصر م آنها دیگر نمی خو استند از لحا ظ رو حانی پر ورش یا بند آنها از مسیری که بر ایشان مقدر شده بود گمراه گر دیدند و بدین سان سر اسر گستره سیاره ویر ان گر دید – مسیر جا دو ئی به یک پا یان مرده می انجا مد .عشق یک جا دو ی وا قعی  است .

_چطور این چیز ها را می دانی ؟
من فقط می دانم ((kailif))–

چه گفتی ؟!!
بوریس : من گفتم ((سلا م))این زبا ن سیاره من است .
!!!