رستاخیر با نفس مرگ(جنگ آخرالزمانی سوریه)


بسیاری از مردم کاملا بی اعتنا نسبت به اتفاقی هستند که  می آید و بوی مرگ بی تفاوت هستند با فروپاشی مالی در جهان ممکن است جنگ جهانی سوم آغاز شود که منجر به مرگ یک چهارم جمعیت جهان شود و ممکن است از تاریخ 8/30/2013 آغاز شود.

https://i0.wp.com/images.sodahead.com/polls/002797049/2713677815_endgame_nuclear_armageddon_xlarge.gif

اخبار دبکا اعلام کرد که حمله به سوریه از تاریخ 8/30/13 شروع می شود و منجر به جرقه جنگ جهانی سوم می شود.به اسد وعده داده شده که اگر ملتش مورد حمله قرار بگیرند شعله های آتش خاورمیانه و بیت المقدس را فرا خواهد گرفت و اسرائیل موشک باران خواهد شد. اسرائیل وعده کرده که هر گونه اقدام اسد با واکنش شدید جواب خواهد داد و دمشق را کلا تخریب خواهد کرد و به احتمال زیاد ایران روسیه و چین و کره شمالی نیز وارد جنگ خواهند شد که این وعده از کتاب وحی داده شده است. اگر این اتفاق بیفتند منجر به فروپاشی مالی جهان سوم و سپس یک بیماری مهلک همه گیر می شود و یک چهارم جمعیت جهان خواهند مرد

3-و هنگامی که دومین مهر باز شود  و من شنیده ام که وحشت دوم می گویند.

4 وبه آنجا اسب سرخ دیگری خواهد رفت که قدرتی به او داده خواهد شد که صلح را بر زمین خواهد آورد و این باید با کشتن دیگری که بزرگترین شمشیر زمین به او داده شده محیا شود.

6-و زمانی که او سومین مهر را باز کند من شنیده ام که جانور سوم می گوید بیایید و ببینید و یک اسب سیاه با او جفت شده و دستانش را در تعادل قرار خواهد داد. و صدایی شنیده ام در میانه زمین از چهار حیوان که می گویند گندم یک پنی و سه اندازه جو یک پنی و زخمی را دیدم که از شراب و روغن نبود.

7 و زمانی که او مهر چهارم را باز کرد صدای حیوان وحشی چهارم را شنیدم که گفت بیایید

8و یک اسب رنگ پریده دیدم که نام مرگ برخود نهاده و جهنم همراه او بود و قدرتش را برچهار قسمت زمین و مردی که شمشیر با او بود اعمال کرد و در بخش چهارم زمین جانوران و مردم مردند. البته همه این نیروهای شیطانی در این نوشته ها نقشه نظم نوین جهانی و ضد مسیح خود را تداعی می کنند بحران سوریه را تشدید می کنند و ما اکنون نیازمند اطلاعات بیشتری هستیم ما هنوز نمی دانیم که آیا این کلام خداست یا نه و در نهایت چه چیزی اتفاق خواهد افتاد؟و باید به شما بگویم آمدن عیسی مسیح در 2017 محتمل ترین اتفاق است.ولی در 2014 یک اتفاق مهم به وقوع خواهد پیوست که در تاریخ قید شده در بالا شاهد شروع آن خواهیم بود. با این حال این سوال مطرح است که در نهایت چه اتفاق می افتاد و مردم جهان نسبت به این موضوع بی اعتنا هستند و در نهاید بادیدن سوراخ های بینی شعلوه ور اسب عیسی از این اتفاق ها رها خواهند شد شما باید مواد غذایی و حفاظت لازم را برای آن روز فراهم کنید.

منبع: http://beforeitsnews.com/prophecy/2013/08/wake-up-and-smell-the-coffins-1-out-of-4-will-die-watch-for-83013-2453130.html

با تشکر فراوان از  رامین عزیز برای ترجمه و  ارسال این مطلب.

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس www.ufolove.org مجاز می باشد.

Posted on آگوست 30, 2013, in دنياي اسرار آميز. Bookmark the permalink. 40 دیدگاه.

  1. hameja az sorie o janghay akhar o zamany goftan ama shayad mesle 2012 ke qarar bood donya motehavel beshe chizy nashe!

    • شما واقعا فکر می کنید در 2012 اتفاق نیفتاد؟!
      مردم منتظر یک سیل عظیم یا زلزله و آتشی از آسمان بودند! گاهی دگرگونیها آنقدر بیصدا و آهسته و مخفیانه و در عین حال مخوف هستند که نمیتوان آنها را بچشم دید. مانند نفوذ یک ویروس کشنده به بدن.
      مردم و گردانندگان زمین در 2012 نشان دادند که هیچ فکری برای آینده و بهبود وضعیت سیاره در معرض خطرشان ندارند. بیشتر زمینیها تنها به این فکر می کنند که در طول زندگی خودشان چه پیش می آید. همینکه بتوانند به زندگی خود ادامه دهند برایشان کافیست. زمینیها در مرحله اهداف شخصی مانده اند: خوشی و لذت شخصی و اجتناب از رنج! و نهایتا اهداف گروهی و قبیله ای. این مرحله نوزادی تکامل است. اهداف سیاره ای و کهکشانی در میان زمینیها وجود ندارد. حتی در میان گروه دانشمندان و فرهیختگان.

  2. این نویسنده کاملا معلومه که چرت نوشته یه نوشته رو از جایه دیگه کپی کرده فقط تاریخ هاشو سعی کرده عوض کنه و به زور اونجا جا بده بعدشم بگه که پبش گویی کرده بود .من نمیدونم چرا همه این پیش گو ها وا میستن یه اتفاق که میافته بعدش سریع میدون میان میگن که فلان جا قبلا گفته شده بود که این اتفاق خواهد افتاد

  3. هيچکس از آينده آگاه نيست تمام اين حرفها بي پايه اس ….نه پارسال دنيا تموم شد نه همراستايي سياره اي چيزي رو عوض کرد نه شبکه اي شکسته شد نه فضاييها خود رو به ما نشان دادن ول کنيد اين حرفها رو چي عايدتون ميشه چهار تا مطلب درست واقعي بذاريد به جاي اين حرفها

  4. دوستان خوب ما

    با درود بر یکایک شما
    ایجاد ترس و تفرقه بهر شکل و دلیل ممکن از سیاستهای دیرین حاکمان و مفسدان جهانخوار است که اسباب سلطه و سروری آنها را پدید می آورد. این ترفند قرنهاست که بر زمین و زمینیان بخوبی عمل کرده و از همین روی نیز حاکمان و حکومتها از تاریک صفتان برگزیده می شوند. فریب و دروغ ماموریت اصلی همه رسانه های اصلی گروهی است. احتمال بروز جنگی با چنان وسعت که این دستگاههای تبلیغاتی از آن داد سخن می دهند هرگز وجود نداشته و نخواهد داشت. تنها هفت کشور جهان از آمریکا در این طرح حمله سفیهانه حمایت می کنند که عبارتند از عربستان سعودی ، قطر ، ترکیه ، ایتالیا ، فرانسه ، کانادا و اسراییل.
    ۱۹۵ کشور دیگر جهان از جمله متحدان آمریکا در پیمان ناتو بواسطه فشار و مخالفت مردم خود ، از پیوستن به او سرباز زده اند. در این میان ، حتی انگلستان که حامی سنتی آمریکا محسوب و در هر کار شایسته و ناشایسته ای با آن همراه است و کلیمیان در آن از کشور خود اسراییل مقتدرترند ، بنا به رای منفی پارلمان از مشارکت در این حمله بازماند. اگرچه احتمال اعمال ترفندهایی برای دور زدن پارلمان می رود … ولی بدانید که بیداری و هوشیاری مردم بقدری بالا رفته که سیاهکاران ، حامیان فرازمینی و زرخریدان زمینیشان را یارای مقابله با آن نیست.
    بدون تردید ، شما همه دوستان آگاه و هوشیار ما می دانید که هر اندیشه ، سخن و کرداری ایجاد انرژی می کند … و تمرکز هر یک از ما بر روی این تبلیغات سیاه سیاهکاران ، انرژی حاصل را بدان سوی روان و به آن نیرو می بخشد.
    ما خالصانه پیشنهاد می کنیم که این موضوع را از محدوده افکار و اندیشه های خود دور کنید تا بدان نیرو نه بخشید … و بدانید یا اصلا جنگی در نخواهد گرفت (باحتمال بسیار بسیار قوی) و یا اگر هم شروع شود ، هرگز و هرگز بدان ابعاد که رسانه ها و وب سایتها با وحشت افکنی از آن یاد می کنند ، نخواهد بود.

    تنها عشق است که پیروز است

  5. الآن این متن ترجمه چی بود ؟ متنی که بندهای 1-2 و 5 آن از قلم افتاده …تو بند چهارم که میگه صلح اتفاق میافته این بابا هرکی بوده خواسته کمی بخندیم…اما در کل هر چند که من از عرب جماعت دل خوشی ندارم ولی دلم نمیخواد سوریه مورد هجوم ایالات متحده قرار بگیره چون سرنوشت ما با چند کشورعراق سوریه لبنان و فلسطین گره خورده (اتفاقی برای هر کدام بیافته دودش تو چشم ما نیز خواهد رفت)

    در مورد مطلب دوستمون بهی باید گفت در صورتی که امریکا تصمیم بگیره حمله کنه نیاز به کمک کشوری نداره(پیشنهاد میکنم برنامه سلاح های سری دولت امریکا پخش شده از کانال من و تو روز جمعه 1392/06/09 رو حتما ببینید) اما امریکا همیشه عی داره در اینگونه موارد همراهانی داشته باشه فقط بدلیل پاسخ به افکار عمومی که در واقع برای خودش شریک جرم داشته باشه فقط همین
    اما شما منظورتون از گفتن این کلمه ( ما ) چیه ؟ شما یعنی کی ؟ بنظرم میرسه شما با این ما گفتنتون دارین خودتون را از بقیه جدا میکنید و گفته شما جنبه دستور داره تا پیشنهاد.

    در ضمن رامتین جان
    روز یکشنبه 1392/06/11 ساعت 22/00 کانال من و تو برنامه ای در مورد (کابالا و رازهای آن) پخش میکنه بزن تو تابلو اعلاناتی که ساختی !!!!بگو چشم ….فقط میگی چشم یادش بخیر دوستی میگفت اگر خواستی کاری انجام ندی نده ولی بگو چشم

    • توی فیسبوک اعلام میکنم.

    • دوست خوب ما ، جوان عزیز

      با دورد
      مردم در حال بیدار شدند. مخالفتها تنها در زمزه ها و پچ و پچها خلاصه نمی شوند. کار مردم هوشیار و آزاد اندیش جهان (که همه روزه نیز با انرژی که به زمین و زمینیان می تابد بیشتر و بیشتر بر تعدادشان افزوده می شود) از توضیع شب نامه گذشته و بسادگی و با قدرت در مقابل زمامداران سیاهکارشان می ایستند. بهمین دلیل کشورهای عضو ناتو نتوانستند حرکتی انجام دهند یا نخست وزیر انگلستان با همه علاقه ای که به مشارکت در این لشکرکشی دارد به زانو درآمده. در خود آمریکا نیز تنها ۹٪ مردم با این هجوم نابخردانه موافقند. از طرفی این اصلا مهم نیست که آمریکا چقدر سلاح مرگبار دارد ، دلایل و عواقب کار هم بسیار مهم است. هزینه این یورش را چاکران آمریکا که بر مسند حکومت در قطر و عربستان سعودی هستند تامین می کنند و دلیل عمده دعوا هم در حال حاضر بازار گاز اروپاست و لوله گازی که باید از سوریه عبور کند. روسیه نیز تهدید کرده چنانچه آمریکا به سوریه حمله کند ، او نیز حمله ای همه جانبه به عربستان سعودی خواهد کرد. بدین ترتیب آمریکای ورشکسته ، حمایت مالی نوچه های عربستانی خود را از دست داده در پهنه سیاست بین المللی زمین گیر می شود. البته سخن بسیار است که در این مختصر مجال گفتنش نیست.

      اما در استفاده از کلمه «ما» بجای «من». برای اینجانب کلمه «من» همیشه و از دوران کودکی متراف بوده با «منیت». از طرفی هدف از «ما» نه جدایی است که اصولا این «من» است که خودگرایی و جدایی می آفریند و «ما» همیشه نمایاننده همبستگی و همخوانی است. از سویی دیگر ، منظور از «ما» همانا همفکران و در واقع همگان است و بس. و نهایت اینکه آنچه که از زبان شیرین فارسی آموخته ایم (که البته زبان مادری ما نیست) ، هر جمله ای را فاعلی باید … بنظر شما کدام کلمه بهتر است؟

      با سپاس

  6. دوستان من یک چاپ قدیم از کتاب مهدی موعود دارم که سال چاپ آن برمیگردد به قبل از انقلاب حقیقتا من هیچگاه این کتاب را نخوانده بود تا اینکه ماه پیش داشتم کتابها را تمیز میکردم تا رسیدم به این کتاب وبه قسمت علائم ظهور وقتی شروع کردم به خواندن دیگر نتوانستم آنرا زمین بگذارم تما م شرح خونریزی های عراق مصر وسوریه با ذکر جزئیات حتی اسامی تمام شهرها در این کتاب هست البته من شنیدم در چاپ جدید حداقل نصف کتاب حذف شده واز همه مهمتر اینکه شروع جنگ جهانی سوم را از همین منطقه پیشگویی کرده چطور میتوان گفت همه اینها دروغه بهتره کمی حواسمان را بیشتر جمع کنیم وبه این اتفاقاتی که هر روز در دنیا می افتد بی تفاوت نباشیم در ضمن از شما هم ممنون بابت مطالب خوبتان

  7. عزیزelaheon

    اگه ممکنه اون کتاب رو مخصوصا حوادث اخرالزمانیش رو اسکن کنید و بفرستین برام

  8. حتما اینکار میکنم

  9. سلام.
    بعد از اینکه انسان به روح بزرگ یعنی خدا رسید و گفت که همه چی ام از تو است و خوب و بد از تو است و اونجا اوج نکته خاموشی هست و حالا حالا ها از نکته خاموشی به بعد یه زندگی خیلی متفاوت و غیر باور شروع میشه که جریانات خیلی خیلی زمین تا آسمان فرق داره!
    یعنی بعد از رسیدن به خدا زندگی اصلی شروع میشه
    تو این جهان و جهان های دیگه تا رسیدن به نکته خاموشی فقط بازی هستن و یاد گرفتن درس زندگی(پایه)
    بیشتر فکر نکن چون موخت سوت میکشه

  10. دوستانی که این همه از رسیدن به خدا صحبت می کنند چرا خدا جهان را اینچنین خلق کرد که باید موجودی ، خون موجود دیگری را بریزد تا بتواند زنده بماند؟
    صحنه ای که یک حیوان وحشی ، حیوان گیاه خواری را می درد و خون او را می ریزد نگاه کن. آیا خدا که قادر متعال است عشق مطلق است ، نهایت محبت است و…. نمی توانست دنیا را متفاوت تر از این خلق کند؟
    ما که این همه دم از انسانیت و اشرف مخلوقات بودن می زنیم به خود نگاه بکنیم.همین الان که زنده هستیم خون چند تا مرغ و گاو و …و غیره را به خاطر خوردن گوشتشان ریخته ایم و انگار نه انگار که آنها هم جان داشتند و مثل ما زنده بودند ، ذره ای هم عذاب وجدان نداریم؟
    اگر نخواهیم به خود دروغ بگوییم و سر خود را کلاه بگذاریم میبینیم که حیات یک زد و خورد است. بی خود تلاش نکنیم آن را زیبا و سراسر عشق و ….جلوه دهیم.عشق کجا و ریختن خون کجا !
    بر سر جفت ، بر سر غذا بر سر قلمرو ….همیشه یکی دریده می شود و ظالمانه خونش بر زمین ریخته می شود.

    • دوست خوب ما ، افشین گرامی

      با درود
      رسیدن راستین به خدا را با آنچه که مذاهب دم از آن می زنند نباید اشتباه گرفت. از زمانی که روح آفریده می شود تا هنگامی که به خالق اصلی و راستین خود می پیوندد ، مراحلی آموزشی و بس طولانی را باید طی کند. ناگفته نماند ، زمانی که سخن از آموزش می آید ، بدان مفهوم نیست که روح نمی داند و باید فراگیرد. روح از ذات وجود خدا آفریده شده نادان نبوده و نیازی به آموزش به شیوه ای که ما از آن یاد می کنیم ندارد.
      ولی ابنکه چرا خدا جهان ما را اینچنین آفریده که حیوانی حیوان دیگری را دریده و خونش را بزمین می ریزد و غیره … پرسشی از شما دوست خوب دارم: گیاهان هم موجودات زنده و باشعوری بوده و دارای احساسات هستند که آنهم سالهاست که به تایید دانشمندان رسیده و مطالب فراوانی نیز در نشریات و مجلات در این باب به چاپ رسیده است ، چه گناهی مرتکب شده اند که باید از ریشه درآورده و خورده شوند؟
      آیا پاسخی در این باب دارید؟
      دلیل واضح قضیه اینست که روند تکامل موکول به طی بعدهای مختلفی است. زندگی در بعد سوم چنین است ، چون جسم فیزیکی ناخالص داریم و این جسم به نیروی فیزیکی برای ادامه حیات نیاز دارد ، خوردن و خورده شدن راه تداوم زندگی در این بعد است که البته با میزان هوشیاری و بیداری آن نیز هماهنگ است. ده سال پیش کمتر کسی از خوردن گوشت امتناع می ورزید ولی اکنون می بینیم که با افزایش میزان هوشیاری و بیداری ، چه بسیارند آنهایی که به گیاهخواری روی نموده اند و یا حداقل چون شما از کشتن و خوردن گله مندند.
      اکنون که در اواخر بعد سوم و اوایل بعد چهام هستیم (منظور ما مردم هستند ، وگرنه که زمین در بعد چهارم است) ، این امر بسیار دیده می شود و حتی آنهایی که والاترند و دارای نور بیشتر و تعدادشان هم رو به افزایش است ، از خوردن کاملا خودداری نموده نیرو و انرژی لازم را از طریق تنفس پرانا (Prana Breathing) یا تنفس هوشیارانه کسب می کنند. هنگامی که به مراحل بالاتر صعود کردیم ، دیگر کسی حیوانی را نخواهد کشت و با روح گیاهان نیز ارتباط برقرار نموده ، میوه آنها را با رضایتشان خواهیم خورد. همانند آنچه که هم اکنون در شهر تلاس (Telos) زیر کوه شاستا (Mount Shasta) در جریان است.

      با سپاس

  11. etebar sait ro ba in matlab chip o mozakhrafi paen nayar agha ramin
    mesl arajif akhar zamani sait haye jomhury elami bud

  12. دوست عزیز بهی:

    سوال شما :
    گیاهان هم موجودات زنده و باشعوری بوده و دارای احساسات هستند که آنهم سالهاست که به تایید دانشمندان رسیده و مطالب فراوانی نیز در نشریات و مجلات در این باب به چاپ رسیده است ، چه گناهی مرتکب شده اند که باید از ریشه درآورده و خورده شوند؟
    آیا پاسخی در این باب دارید؟

    منم همین رو میگم عزیزم. چرا خدا که سراسر عشق و محبت و …است این چنین جهان ظالمانه ای را خلق کند؟ هر موجود ذیشعوری که دارای احساسات است را باید کشت و خورد! این قانون جهانی است که خالق آن سراسر عشق و محبت است!!

    هم چنین نوشتید:
    دلیل واضح قضیه اینست که روند تکامل موکول به طی بعدهای مختلفی است. زندگی در بعد سوم چنین است ، چون جسم فیزیکی ناخالص داریم و این جسم به نیروی فیزیکی برای ادامه حیات نیاز دارد ، خوردن و خورده شدن راه تداوم زندگی در این بعد است…

    عزیزم کاری به جسم خالص و ناخالص و این بعد و آن بعد نداریم.بحث چیز دیگری است.

    بحث این است که می دانیم خدا قادر مطلق است. مجبور نیست که چنین قاعده وحشیانه ای و سراسر آغشته به خون ، را بر زندگی موجودات بیچاره حاکم کند. مجبور است؟

    او که قادر مطلق می توانست به دور از خون ریزی حیات را آغاز کند.
    اگر بگوییم که راه دیگری نیست و خدا باید اینطور حیات را آغاز می کرد ، کفر گفته ایم. چون خدا قادر مطلق است و نتوانستن در کار خدا راه ندارد.

    • دوست خوب ما ، افشین عزیز

      با درود فراوان
      براستی که پرسشهای ژرف شما ما را به وجد آورده. از پاسخ موشکافانه شما بسیار سپاسگزاریم.
      اجازه دهید بازگردیم به پاسخ نخست شما: چرا خدا که سراسر عشق است و محبت ، این چنین جهان ظالمانه ای را خلق کرده؟ هر موجود ذیشعوری که دارای احساسات است را باید کشت و خورد! این قانون جهانی است که خالق آن سراسر عشق و محبت است!

      ما اطمینان داریم که شما بخوبی می دانید که همیشه در روند تکامل روح ، کالبد و جسم نقش تعیین کننده ای بازی نمی کند. ذات وجود هر موجود جانداری و جوهره وجود او همانا روح است و بس. (در حال ترجمه کتابی هستیم در همین باب و امیدواریم چکیده آن با موافقت رامتین گرامی در این سایت پست شود). جسم (بقول شما ، هر موجود ذیشعوری) از هم دریده می شود ، بهر دلیلی … یا خورده شدن با ارضای هوای نفس و غیره. این امر حالتهای مختلفی دارد ، که در اینجا سخن از کشتن و خوردن بعنوان خوراک است. در این قضیه هر دو طرف سود می برند.
      ۱ – کشنده و خورنده که به زندگی ، تجربه و فراگیری ادامه می دهد تا زمان موعود خودش هم برسد.
      ۲ – کشته و خورده شده که بی تردید زمانش سرآمده ، با تجربه درد ناشی از دریده شدن ، آخرین دروس (آن زندگانی جسمانی) را فرا گرفته ، روحش آزاد شده ، پس از شفایابی زخمهای روحی که طی آن زندگانی برداشته و استراحتی که مدت و نحوه آن به همان زندگانی جسمانی او بستگی دارد ، خود را برای سفر بعدی آماده می کند.
      در این میات شخص (اشخاص) ثالثی هم وجود دارد و او همانا دوست خوب ما افشین عزیز (و همفکران او) است که با دیدن یا تجسم این خونریزی و احساس درونی ناخوشایندی که به وی دست می دهد ، گامهای بلندتری در راه بیداری و هوشیاری عرفانی ژرفتر برداشته ، در ذات وجود خود از خشونت و وحشیگری و خون و خونریزی فاصله گرفته ، بیشتر و بیشتر به مهر و محبت راستین که منتهی به همان عشق بی قید و شرط الهی که کلید رستگاری راستین و عروج قطعی است ، نزدیکتر می شود.
      در بعدهای بالاتر ، که هوشیاری و شعور عرفانی ساکنانش والاتر است ، کالبد به شیوه ای که ما داریم وجود نداشته و آنها خود منبع انرژی بوده به کشتن و خوردن چون ما پایین دستیها ، نیاز ندارند.

      دومین پاسخ شما: کاری به جسم خالص و ناخالص و این بعد و آن بعد نداریم ، بحث چیز دیگری است. می دانیم که خدا قادر مطلق است و مجبور نیست چنین قاعده وحشیانه و سراسر آغشته به خون را بر زندگی موجودات بی چاره حاکم کند. مجبور است؟
      او که قادر مطلق است می توانست حیات را بدون خونریزی آغاز کند. اگر بگوییم راه دیگری نیست و خدا باید حیات را اینطور آغاز می کرد ، کفر گفته ایم ، چون او قادر مطلق است و نتوانستن در کار خدا راه ندارد.

      دوست خوب ما ، نمی توانیم کاری به جسم خالص و ناخالص و این بعد و آن بعد نداشته باشیم! بحث دقیقا همین است. همه روند حیات ما بر همین منوال طراحی شده. این گفتار همانند آنست که بگوییم ، کاری به کلاس اول و کلاس دوم و سوم نداریم ، چرا دانش آموزان باید اینهمه زحمت کشیده الفبا را یاد بگیرند! چون اگر الفبا را ندانند قادر به خواندن کتابهای کلاسهای بالاتر نخواهند بود!
      اگر ما این سختی و وحشیگری را ندیده و تجربه نکنیم ، چگونه خواهیم توانست عشق را به مفهوم راستین آن درک کنیم؟ وقتی نور دیده و حس می شود که تاریکی تجربه شده باشد ، همانگونه که تاریکی و روشنایی برای شخصی نابینا فرقی ندارد.
      ولی … همانگونه که شما گفته اید … خدا قادر مطلق است. البته دستگاه آفرینش و بقولی کاینات به شیوه ای که مذاهب می گویند نیست … ولی در مجموع … بلی خدای واحد و خالق زندگی ، توان مطلق است ، بهمین سبب ، سیارات ، کرات ، منظومه ها ، کهکشانها و جهانهای هستی بسیار بسیار متعددی آفریده که روند و روش زندگی در آنها با آنچه که ما داریم بسیار بسیار فرق دارد. حتی وجود جهان هستی کشف شده که کاملا فاقد هرگونه جسم و کالبد فیزیکی است که بدان کیهان نامریی (Invisible Universe) می گویند. بد نیست اینرا هم بدانیم که این خواسته هریک از ما (فرد فرد ما) بوده که به این جهان هستی آمده و این روند را در زندگانیهای متعدد بر روی این سیاره تجربه کنیم و اینکه هر یک از ما دقیقا در محل و زمانی هستیم و از پدر و مادری زاده شده ایم که پیش از تولد خودمان آنرا پذیرفته و عمری را سپری می کنیم که در طراحی آن نقش عمده ای داشته ایم که اینک بدان سرنوشت گفته می شود.

      با سپاس

  13. بهی عزیز

    متاسفانه در میان توضیحات شما جواب سوال من به چشم نمی خورد.

    فقط ضرورت داشتن وجود دنیای سراسر زد و خورد حیوانات و انسانها را توجیه کرده اید که ربطی به سوال ندارد.

    سوال این نبود که کشتن و خوردن و کشته شدن و خورده شدن چه حکمتها و چه فوایدی برای هر کدام دارد ؟ و یا اینکه تکامل روح چگونه رخ می دهد؟
    سوال این است:
    می دانیم خدا قادر مطلق است. پس مجبور نیست که چنین قاعده وحشیانه و سراسر آغشته به خون ، را بر زندگی موجودات بیچاره حاکم کند. آیا واقعا مجبور است که به چنین روشی جهان را بیافریند؟

    شما فرمودید : « در اینجا سخن از کشتن و خوردن بعنوان خوراک است. در این قضیه هر دو طرف سود می برند. » !

    به عبارتی کشته شدن برای خوراک خوب است ، چون در این قضیه هر دو طرف سود می برند
    و همچنین کشتن کسی یا چیزی برای خوراک خوب است چون در این قضیه هر دو طرف سود می برند
    با این اوصاف می توان نتیجه گیری کرد که :
    آدم خواران هم کار خوبی می کنند! چون سود دو طرفه را در نظر گرفته اند.
    کسانی که برای شیاطین کودکان معصوم و بیگناه را قربانی می کنند هم کار خوبی می کنند. چون در این قضیه هر دو طرف سود می برند .شیاطین هم خوراک لازم دارند ! خون و انرژی لازم دارند! کودک بیگناه ، طفل معصوم هم «با تجربه درد ناشی از دریده شدن ، آخرین دروس (آن زندگانی جسمانی) را فرا گرفته ، روحش آزاد شده ، پس از شفایابی زخمهای روحی که طی آن زندگانی برداشته و استراحتی که مدت و نحوه آن به همان زندگانی جسمانی او بستگی دارد ، خود را برای سفر بعدی آماده می کند.»
    نوزاد زنده به گور شده جهت تقدیم به خدایان هم آخرین دروس (آن زندگانی جسمانی) را فرا گرفته ، روحش آزاد شده ، پس از شفایابی زخمهای روحی که طی آن زندگانی برداشته و استراحتی که مدت و نحوه آن به همان زندگانی جسمانی او بستگی دارد ، خود را برای سفر بعدی آماده می کند.

    دوست عزیز ،بهی جان ، چه فایده دو طرفه ای؟
    چنین سود دو طرفه ای ، با عقل چه بشری جور در می آید ؟

    جز افرادی که تحمل دیدن واقعیت را نداشته باشند و بخواهند چشم خود را بر آنچه بد میبینند و بد حس می کنند ببندند و جهان را آنچنان که خودشان دوست دارند ، در تخیل خود بسازند و آن را همانطور که خود می خواهند زیبا ببینند و زیبا احساس کنند و زیبا توصیف کنند و خالق آن را سراسر عشق و محبت بخوانند.
    که البته کار بدی هم نمی کنند.بهترین کار را می کنند.چون جهانی با خالق سراسر عشق و محبت واقعا زیباست.حتی اگر در تخیل ما باشد.

    وگرنه
    چیزی که عیان است / چه حاجت به بیان است

    این همه مرگ و میر ناگوار ، این همه دل داغدار ، این همه جنگ و خونریزی ، این همه کشتار و پرخوری ، این همه بلایای طبیعی ، این همه بیماری ، این همه ….
    زلزله ، آتشفشان ، سیل و طاعون و …در طول تاریخ انسان ها با چه عذاب هایی و چه رنج هایی و چه مصیبتهایی که دست بگریبان نبودند …

    نوشتید:
    « اگر ما این سختی و وحشیگری را ندیده و تجربه نکنیم ، چگونه خواهیم توانست عشق را به مفهوم راستین آن درک کنیم؟»
    از این جملات پیداست که نعوذ بالله راه دیگری برای خدا نمانده بود که از طریق آن عشق راستین را به انسانها بفهماند ! جز با قرار دادن آنها در سختی و وحشیگری!

    ممنون از پاسخ های شما بهی جان.

    • دوست خوب ما ، افشین عزیز

      با درودی دوباره و سپاسی بی کران از نامه جستجوگرانه شما.
      ما هرگز قصد توجیه کسی یا چیزی را نداشته و نداریم ، و صد البته نظام آفرینش بسی فراتر از آنست که نیازی به توجیه ما داشته باشد.

      توجه شما را به بخش پایانی نامه پیشین خود جلب می کنیم که گفتیم:
      … خدا قادر مطلق است. البته دستگاه آفرینش یا بقولی کاینات به شیوه ای که مذاهب می گویند نیست … ولی در مجموع … بلی ، خدای واحد و خالق زندگی توان مطلق است. بهمین سبب سیارات ، کرات ، منظومه ها ، کهکشانها و جهانهای هستی بسیار بسیار متعددی آفریده که روند و روش زندگی در آنها با آنچه که ما داریم بسیار بسیار فرق دارند. حتی وجود جهان هستی کشف شده که کاملا فاقد هرگونه جسم و کالبد فیزیکی است و بدان کیهان نامریی (Invisible Universe) گفته می شود.

      این بدان معنی است که خالق یکتا ، جهانهایی را آفریده که بواسطه عدم وجود کالبد ، کشتن و خوردن در آنها حتی غیر قابل تصور است و نیز جهانهایی که شاید «از دید ما» ، بسی وحشیانه تر از آنچه که در جهان ما روی می دهد باشد (البته با تاکیدی دوباره : از دید و معیار و میزان هوشیاری ما).
      باید توجه داشته باشیم که دریدن و دریده شدن از دیدگاه ما با هوشیاری جدیدی که یافته ایم وحشیانه می نماید (که البته کاملا هم درست است) ولی ده سال پیش چنین اندیشه ای کمتر دیده می شد ، احتمالا تا ده سال دیگر ، ما بطور کامل از مرحله کشتن برای خوردن گذشته باشیم و این امر یک داستان تاریخی بشمار آید.

      شاید دیگر بار لازم بیاد آوری باشد که خدای مطلق میلیاردها جهان هستی افریده که هریک به شیوه ای ویژه خود ادامه حیات می دهند و جهان ما نیز اینچنین است. دریده شدن کالبد فیزیکی که منتهی به آزادی روح می شود (به روش و در جهان هستی ما) ، از دید ما با هوشیاری و بیداری کنونی ما ، یک وحشیگری تلقی می شود ، در حالیکه در سطوح بالای روحی ، توجه نه به دریده شدن لباس (کالبد) بلکه به آزادی روح مربوطه شده با جشن و سرور از آن روح استقبال می شود.

      اما شیطان پرستان و امثالهم: پیش از هر چیز ، در این باب باید یادآور شد که دستگاه نظم الهی و کاینات هرگز و تحت هیچ شرایطی ، درباره هیچ چیز و هیچ کس قضاوت نکرده (چرا که مبنای آفرینش عشق بی قید و شرط الهی است) ، و همه چیز بر کنش و واکنش استوار است. از بارزترین آنها کارما (Karma) است. اگر کار خوبی انجام دادیم خوب می بینیم و اگر بد که همان بد. این خوب و بد براستی همان طبیعتی است که ما به انرژی حاصل از اعمال ، افکار و گفتار خود می دهیم که آنها نیز پس از برخورد به هدف به سوی مولد خود بازگشته ، همان می کنند که هستند ، خوب یا بد.
      از طرفی ، تمامی مخلوقات جهان هستی ، بجز اندکی ، همه و همه در پی رسیدن به نور هستند ، حتی شیطان پرستان که راه رسیدن به نور را از آن طریق می دانند. بهمین دلیل راه درست و نادرست هم وجود ندارد. شاید بهتر باشد بجای آن بگوییم: راه کوتاه و راه دراز. آنهایی که مستقیم بسوی هوشیاری و بیداری می روند راه کوتاه تر و آنانی که براه شیطان و شیطان پرستی می روند راه بلندتری را برگزیده اند. چه آنها نیز پس از تجربه و دریافتن اینکه آن نوری که به ایشان وعده داده شده آن نوری نیست که در جستجویش هستند بازگشته ، پس از زدودن کارمایی که برای خود ساخته اند ، براه رستگاری رفته به نور خواهند پیوست. بد نیست اینرا هم بدانیم که «زمان» به شیوه ای که ما میشناسیم موردی قرادادی و ساخته بشر بوده در جهان آفرینش مفهومی ندارد و همه چیز همیشه در «اکنون ابدی» یا بعبارتی در (Eternal Now) روی می دهد.

      آخرین جمله پیام پیشین خود را نیز دوباره و تنها برای یادآوری تکرار می کنیم که:
      بد نیست اینرا هم بدانیم که این خواسته هر یک از ما (فرد فرد ما) بوده که به این جهان هستی آمده و این روند را در زندگانیهای متعدد بر روی این سیاره تجربه کنیم و اینکه هر یک از ما دقیقا در محل و زمانی هستیم و از پدر و مادری زاده شده ایم که پیش از تولد ، خودمان آنرا پذیرفته و عمری را سپری می کنیم که در طراحی آن نقش عمده ای داشته ایم که اینک بدان سرنوشت گفته می شود.

      بعبارتی هریک از ما می توانستیم در این جهان لایتنهای آفرینش ، جایی دگر را برای کسب تجربه برگزینیم و انتخاب این جهان با علم و آگاهی کامل درباره جزییات آن ، صورت گرفته است.

      با سپاس

  14. الان این مهر ها چنتاش باز شده ؟؟؟

  15. الهه جان چی شد کتابی که قرار شد اسکن کنید

  16. دوست عزیز بهی جان:

    تناقضات بسیاری به چشم می خورد:

    اگر خدا قادر مطلق بود ، مجبور نبود خلقت بسیاری از دنیاها را با وحشیگری آغاز کند. این نشان می دهد که چه بخواهیم قبول کنیم چه نخواهیم ، خدا قادر مطلق نیست.خالق اگر که توانا باشد موجود معیوب و ناکاملی را نمی سازد که بعدها مجبور باشد با وارد کردن هزار مرحله از کشت و کشتار و مرگ و میر و چرخه های مرگ و تولد و وارد کردنش به انبوهی از عذاب و رنج و درد ، رفته رفته آن موجود را تکمیل کند.
    و خالقی که قادر مطلق نباشد ، قطعا خدا نیست و ارزش پرستیدن ندارد و ما باید حواسمان باشد که در این صورت خدای واقعی و ذات متعالی را نمی پرستیم بلکه موجود دیگری را می پرستیم که سرشار از نقص بوده و ما را با القای اندیشه قادر مطلق بودن و عشق بی قید و شرط بودن فریب داده است و در ذهن خود او را قادر مطلق تصور کرده ایم.
    هر کودکی گمان می کند والدین او قادر مطلق هستند! او نمی تواند تصور کند که والدین او نقص هایی بزرگی دارند.
    باید خدای واقعی را یافت ، آن ذات متعالی را

    همچنین اگر خدا عشق بی قید و شرطی به موجودات داشت ، هرگز موجوداتی را خلق نمی کرد که همواره در خدمت تاریکی و در خدمت عذاب خود و دیگران باشند. این موجودات چه گناهی کرده اند که باید جز این دسته(در خدمت تاریکی) خلق شوند ؟ در حالی که این موجودات قبل از اولین خلقت ، وجود نداشته اند ، قبلا نبوده اند ،بعد با اراده خالق و به اهداف او خلق شده اند تا در خدمت تاریکی باشند.و مسلما در خدمت تاریکی بودن به نفع آنها نیست بلکه وسیله ای هستند که با اهداف خالق خلق شده اند و به نفع اهداف خالق کار می کنند.
    یعنی خالق موجوداتی را خلق کرده است که فقط به آنها ضرر بزند.و این موجودات نه تنها به خود ضرر می زنند بلکه به گفته شما ، مسبب درازتر شدن مسیر تکامل موجودات دیگر نیز می شوند. موجبات قربانی شدن کودکان بیگناه می شوند موجبات هزار شر و فساد می شوند.خلق چنین موجوداتی از یک خالق با عشق بی قید و شرط برمی آید یا خالقی که فقط به فکر خود و اهداف خودش باشد؟
    اصولا خلقت موجوداتی که بتوانند در هستی خود سقوط کنند و بدبخت شوند و دیگران را هم بدبخت کنند ، کاری از روی خودخواهی است و نه از روی عشق بی قید و شرط . خوب است که کمی چشممان را باز کنیم.
    اگر به زوجی بگویند شما نباید بچه دار شوید چون بچه شما فلان بیماری را پس از تولد خواهد داشت و عذاب خواهد کشید ، این زوج با وجود اینکه انسان هستند و سرشار از نقص ، با این وجود اینقدر خودخواه نیستند که بگویند نه ، ما کاری نداریم ، بعد از تولد برود و خودش را درمان کند ما بچه می خواهیم. نه ، آنها به سبب اندک عشقی که در انسان هست نمی خواهند مسبب به وجود آمدن موجودی شوند که در آینده گرفتار خواهد شد.
    آنگاه خالق موجوداتی را که از سرنوشت آنها آگاه است و بدبختی و شقی بودن آنها را به وضوح می بیند ، خلق می کند و ما چقدر کودکانه تصور می کنیم خالق عشق بی قید وشرط به مخلوقات دارد !
    اگر مخلوقی به سمت شقی بودن حرکت کند ، به سبب ساختار وجودی اوست. به سبب محیط اوست ، به سبب هر چه که باشد ، خدا مسئول خواهد بود نه مخلوق! خدا خالق محیط و خالق هر چیزی است که او را به سمت شقی بودن کشانید.
    به طور مستقیم یا غیر مستقیم همه مسئولیتها به خالق برمی گردد.
    یک خالق توانا و با عشق بی قید شرط نباید موجود مفلوکی را در هستی که آفریده است داشته باشد چون خودش مسئول خواهد بود.
    هر خطا و سرکشی مخلوق به نحوی مستقیم یا غیر مستقیم به نقص در کار خالق ربط پیدا می کند.

    فرمودید:
    « بد نیست اینرا هم بدانیم که این خواسته هر یک از ما (فرد فرد ما) بوده که به این جهان هستی آمده و این روند را در زندگانیهای متعدد بر روی این سیاره تجربه کنیم »

    جالب است. ما اول نبودیم و بعد خدا از موجودی که هنوز نیست و وجود ندارد پرسید : می خواهی خلق شوی و مکان خلقت خودت را انتخاب کنی ؟ و ما که هنوز نیستیم و اصلا وجود نداریم ، شنیدیم !!!!
    خودمان نیستیم ولی گوش داشتیم و حرف خدا را شنیدیم !!!!
    و گفتیم بله !!!!

    دوست عزیز بهی جان بهتر نیست کمی تفکر کنیم؟

    و ممنون از پاسخ های شما دوست عزیز . امیدوارم نارحتتان نکرده باشم.

  17. دوست بسیار خوب ، عزیز و گرامی ما ، افشین گرانقدر

    با درودی بس مخلصانه
    چنین می نماید که ما در این گفتگو به بیراهه می رویم. شاید ناروا نباشد که به برخی از مطالبی که در نامه های پیشین یادآور شده ایم ، اشاره ای داشته باشیم:

    – یادآور شدیم که خدای خالق یکتا (با علم باینکه جهان آفرینش آن نیست که مذاهب مدعی آنند) ، بی نهایت جهان هستی افریده که نحوه زندگی در هریک از آنها با دیگری تفاوتی شگرف دارد ، حتی جهانهای هستی نامریی (Invisible Universes and Multiverses) که شناختی از کالبد و جسم ندارند ، پس او قادر است و توانا.

    – یادآور شدیم که روح بخشی از ذات وجود خداوندی است ، زندگی جاوید و ابدی داشته و هرگز نمی میرد. زندگانیهای متعددی که ما داریم همگی بمنزله کلاسهای درس برای روحها هستند و نه آنچه که برخی از مذاهب می گویند که اول و آخر دنیا همین جسم فیزیکی است و بس! پس مرگ را بهر طریقی که هست که آنرا هریک از ما نحوه روی دادن آنرا نیز پیش از شروع هر زندگانی پذیرفته ایم ، نباید امری منفی دانست.

    – یادآور شدیم که مرگ جسمی ، پایان زندگی نیست. بلکه آزادی روح و آمادگی او برای زندگانی فراتر و والاتر است. پس اینکه ما ، پیش یا پس از این زندگی وجود نداشته ایم مفهومی ندارد ، چون ما همگی ، همیشه بوده ایم و خواهیم بود. بهمین سبب هم هریک از ما در انتخاب محل و نحوه گذراندن زندگی آینده خود ، نقشی عمده و اساسی داریم.

    – یادآور شدیم که همه روحها (در جهان هستی ما) دارای حق رای و آزادی عقیده هستند و بهمین دلیل برخی از آنان ارتباط خود را با خدای خالق گسسته و به اهریمنان و تاریکیها می پیوندند. پس این گناه خدا نیست اگر آنها به راه دراز تاریکی رفته به شیاطین خدمت می کنند!

    – یادآور شدیم که نه قضاوتی در کار است و نه روز محشر ، نه جهنم آتشین و نه بهشت دلنشین … هرچه که می بینیم و هرچه که تجربه می کنیم ، بازتاب کردار ، گفتار و اندیشه های پیشین خود ماست. پس اگر کسی گرفتار سیاهکاران شد ، باید بداند که از خود اوست که بر خود اوست … و نه خدایی که عشق و خالق او.

    و دست آخر اینکه ، افشین جان ، ای برادر خوبترین … ما داریم با میزان هوشیاری و بیداری بعد سومی خود ، درباره خالق و خلقتش داوری می کنیم:
    – در حالیکه هنوز تنها سرانگشتان یک پایمان در بعد چهارم است!
    – در حالیکه تا رسیدن به خدای خالق ، چندین و چند بعد و هزاران زندگانی باید پشت سر گذارده شود ، آنگاه (اگر) به او رسیدیم و درکش کردیم ، درباره اش قضاوت کنیم!
    – در حالیکه همه جهان ، کاینات و اطراف و اکناف خود را تنها از دریچه چشمان نیمه باز خود در بعد سوم می نگریم!
    – در حالیکه احساسات بر قضاوتهایمان غلبه دارد و این از ظرفیتهای بارز بعد سوم و هوشیاری آن است.
    – در حالیکه به نامه های گذشته این حقیر احتمالا توجه کافی نکرده اید که پاسخ همه گفتار شما در آنها هست …
    – ولی مهمتر از همه اینکه ، یکی از شرایط صعود به بعد چهارم همانا قضاوت نکردن است ، چه ما با آگاهی و هوشیاری موجودمان که همچنان سواری دهنده به هوای نفس و احساساتمان است ، با تمام جزییات آشکار و نهان موارد آشنا نیستیم و این امر قضاوت نیمه کاره … ما را همچنان در بعد سوم پایبند می کند.

    با سپاس

  18. به امید روزی که نظم نوین جهانی رویه زمین پیاده بشه ……اون موقه هست که سیاره زمین با سرعت بیشتری پیشرفت می کنه

    • آقای پدرام

      آیا می دانید آرزوی چه چیزی می کنید … اگر نظم نوین جهانی اهریمنی روی زمین پیاده شود ، دیگر نه این وب سایت باقی خواهد ماند و نه کسی اجازه اظهار نظری … هرچند به نابخردی همین دیدگاه شما ، خواهند داشت.

  19. همه این چیزا فیلم بازیه ……….ما الکی خودمون داریم گول میزنیم ….از کجا معلوم این نظم نوین خوب نباشه..تازه تو کتب دینی …همه به یک حکومت اشاره دارن ……که یک رهبر داره …….آخر زمان ….از کجا معلوم …..این رهبر همون رهبر نظم نوین جهانی نباشه …. …

  20. به هر حال …..نظم نوین ..جهانی در راستا ….عدالت واقعی اگر باشه چی اون موقعه هم شما باز قبولش ندارین

    • برادر پدرام
      اینکه گفته می شود با میزان هوشیاری و بیداری بعد سوم ، که مملو از ناآگاهیهاو ندانسته هاست ، قضاوت کردن درست نیست ، بهمین سبب است. گفتار شما مستند است به (از کجا معلوم است) … در حالیکه این کاملا معلوم است و حدس و گمان متکی به «از کجا معلوم است» ناشی از عدم مطالعه و ندانستن حقایق است.

      از طرفی ، همه مذاهب ، همچون ایدیولوژیهای سیاسی ، تنها به منظور ایجاد تفرقه بین مردم (محرم و نامحرم – زن و مرد – ارمنی و مسلمان و مسیحی و …) و کنترل آنها (با وضع قوانین خشن و طاقت فرسا و ترساندن از جهنمی موهوم و وعده به بهشتی موهوم تر) بوجود آمده اند. پس رجوع به مذاهب هم ، چندان بدور از «از کجا معلوم است» و آروزی برپایی نظم نوین جهانی نیست!

      در ضمن گفتنی است که ما با شگردها ، ترفندها و فریبهایی که سیاهکاران برای حفظ حاکمیت خود و عقب نگاهداشتن نوع بشر بکار گرفته و اساتید جهانخوارشان مخالفیم و نه با راستیها …

      برادر جان … بیایید اگر نمی دانیم ، بخوانیم … اگر نمی توانیم ، بپرسیم … که نیشخند از روی جهل … ریشخند به خویشتن است.

      با سپاس

  21. درود فراوان به بهی عزیز ……………به هر حال این چنین که شما هم میگوید نیست ..همیشه حرف از بیداری می زنید .ولی جهانی را می بینید که انسان های در آن هست که از چاه بیرون نیامده باز به چاه افتاده .90 در صد همینن که می بینین .و اسم این را بیداری و حشیاری کامل می نامید ……اگر من خواستار نظم جدیدی در جان شدم و این را مطرح کردم . این بود ..که نظمی نوین جدیدی سراسر جهانی متحد الخلق به وجود آِورد .که الان هم اتفاق افتاده و داره همین طور بیشتر و بیشتر می شود این اتحاد ….از اینترنت گرفته تا آگاهی مردم تا ماهواره تا کامپیوتر ..و خیلی پیشرفت ها و چیز های دیگر …..نه ظلمی .اهریمی.ظلم اهریمنی همین الان هم در گوشه کنارهای جهان هم هست .که مخالفت بسیاری با همه این ها دارند .که رو به فروپاشی هستند .این روزها .بلخره نه همه مردم کره زمین بلکه گوشه کناره های از جهان و شاید تک و توکی از این مردم هستند .که به چنین درک درستی رسیده اند ……….بقیه آنها عوام کامل هستند .که در سطح بردگی باقی مانده اند .و فکر می کنند بیدار کامل اند .. اما با کارها و عملشان .محدودیت بیشتری برای اکثریت به وجود آوردند ..به هر حال ….
    شما انسان آگاهی هستید و هر از گاهی با دانسته ها و اطلاعات مفیدتان ….انسان های دیگری را هم بیدار می کنید ….آِیا شما به این کار میگید ظلم .یا استسمار…
    همیشه علم و ثروت و دانش و قدرت برتر نزد کسی است که واقعا از هر نظر کامل بوده باشد و لیاقت آن را داشته باشد . در غیر این صورت
    شما در تاریخ یک نگاه بیفکنید خود خواهید دید که هر کس که ظلم را پیشه کرده دسته آخر خود به فروپاشی نشته .چون بنیان و پایه اساس درستی ندارد ..تازه با این همه هشیاری …چطور ممکنه یک ظلم اهریمنی به رویه زمین به این بزرگی حاکم شود
    ….امکان چنین اتفاقی یک درصد خواهد بود …….
    شما منظور مرا بد متوجه شده اید …
    به هر حال دوست خوبم هر از گاهی با پیغام های آگاهانه ای که در قسمت مطالب این سایت می گذارید …بسیاری را آگاه می کنید .و دمتون گرم داره واقعا ..که جواب هر کدام از بچه ها را با جوابی کاملتر در چند صفحه بیان می دارید ..
    این یعنی لطفی از نوع حق

    درود برشما انسان بزرگ وار و قلب مهربانو پاک ……….عشق نگهدارت باشد ….
    و یک پند و اندرز جالب از من به شما …..هیچ وقت جهان و جهانیان …از اشتباهات که در گذشته درس گرفته اند .
    دوباره آن اشتباهات را تکرار نخواهد کرد ……
    ما از اشتباهاتون باید درس بگیریم ….
    کسی که بخواهد اشتباهات گذشته را تکرار کنند .حماقت کامل است …و نادانی بیش نیست .

  22. دوست خوب ما ، پدرام گرامی

    درود و سپاس ما را بواسطه پاسخ روشنگر و پر مهرتان بپذیرید.
    هوشیاری و بیداری و عروج به بعدهای بالاتر و والاتر تا نیل به پیوستن به خدای راستین آفریننده هستی ، راهی است که همه روحهای همه جهانهای هستی در آن اشتراک دارند. ولی سرعت ، زمان بندی و روش پیمودن این راه در جزییات برای هر روحی ، منحصر به خود اوست.

    اهالی کره زمین نیز از این امر جدا نیستند. ما با گفتار شما درباره اینکه مردم بسیاری که خود را بیدار می دانند ، در واقع در خواب ژرفی فرو رفته اند ، موافقیم. ما هم هرگز ادعا نکردیم که همگان در حال بیداری و هوشیاری هستند ، اما اگر موافقید به بینیم که چرا چنین است؟

    – بسیاری از مردم هستند که میزان هوشیاری آنها هنوز بسی پایین تر از آنست که با حقایق موجود و یا افشاگریهایی که همه روزه روی می دهد بیدار شوند. آنها هرگز در این برهه از زندگانی خود بیدار نخواهند شد ، چون نه تنها آمادگی ندارند ، بلکه در سرنوشتشان نیست.

    – بسیاری دیگر از مردم هستند که می دانند یا حداقل احساس می کنند که به بیراهه می روند ، ولی بواسطه روش زندگی خود و نحوه گذران آن و مهمتر از همه درآمد حاصل از آن شیوه زندگی ، ترجیح می دهند که در همان حال باقی بمانند.

    – بسیاری هم هستند که آمادگی کامل بیداری دارند ولی بشدت تحت تاثیر تبلیغات و اعلامیه ها و اخبار سراسر دروغ دولتیها و مذهبیون هستند که مجالی برای اندیشیدن بخود و حقایق موجود ندارند ، که البته اکثریت مردم جهان را نیز همین گروه تشکیل می دهند.

    گفتار شما مبنی بر اینکه هرگز ظالم و مستبد باقی نخواهد ماند و به تاریخ استناد کرده اید تا حد زیادی درست است ولی رفتن هر ستمگری موجب آزادی ستمدیدگان نشده … در مملکت شما ، آن رفت و این یکی آمد ، در آمریکا بوش رفت و اوباما آمد ، در انگلستان تونی بلر رفت دیوید کامرون آمد … و هریک بر آنچه که ستمکر پیشین می کرد افزود.

    در تاریخ کره زمین سیستمی وجود دارد که از حدود ۲۶۰۰۰ سال پیش کنترل سیاره ما را بدست گرفت ، بواسطه منابع غنی و حیاتی آن. این سیستم حدود ۲۰۰۰ سال پیش بشکلی منسجم تر ، پوششی فریبنده بخود گرفته به تاریکی و سایه ها خزید. این همان سیستم ستمگریست که همچنان با اقتدار تا همین اواخر به کره زمین حکمرانی می کرد و هنوز در تلاشی بی رحمانه برای بقای خود است. نظم نوین جهانی ، یک حکومت فراگیر در تمام کره زمین ، یک پول جهانی ، کاهش جمعیت ۸ میلیاردی کره زمین به ۵۰۰ میلیون نفر ، از برنامه های دیرین و دراز مدت آنهاست که با ایجاد انواع جنگها ، تحریف همه مذاهب و حتی خلق مذاهب جدید ، ایجاد بیماریهای مهلک و ساختن و بکارگیری واکسنهای کشنده و … به آن مبادرت می ورزند. اینها همان حاکمان جهانخوار (Illuminati) هستند و مرکزشان نیز واتیکان است.
    اینها اعمالی انجام داده اند و چنان تارهایی به کالبد زمین و زمینیان تنیده اند که اگر ما حتی شمه کوچکی از آنها را بازگو کنیم مورد تمسخر و استهزای اکثریت خوانندگان این وب سایت قرار خواهیم گرفت در حالیکه همه حقیقت مطلق است و بزودی با فروپاشی جهانخواران ، به اطلاع همگان خواهد رسید.

    اینک که کره زمین در حال عروج است و درخواست گایا (روح کره زمین) بوسیله خدای راستین آفریننده هستی پذیرفته شده ، نور و انرژی بیدار کننده و هستی بخشی به زمین و زمینیان تابیدن گرفته ، روند هوشیاری و بیداری مردم هم تشدید شده. نمونه بارز آن همه ماییم که به روشهای مختلف از جمله این وب سایت خوب ، با یکدیگر در ارتباط و تبادل نظر هستیم.

    در خاتمه ، در نهایت خلوص نیت و با سپاس ژرف از پند و اندرزی که به ما دادید ، پیشنهاد می کنیم که بیایید بجای نظاره کردن مردمی که خود را از چاهی به چاهی دیگر می افکنند ، هوشیارانه دستشان را گرفته بسوی بیداری و آگاهی رهنمونشان شویم ، بی آنکه روی ترش کرده یا درباره آنها قضاوت کنیم ، که همه ما در گذشته ای بس نزدیک همانند همانها بوده ایم.

    با سپاس

  23. سلام دوست عزیز بهی

    بهی جان شما یک سری اعتقاداتی را بیان می کنید ، یک سری حرفها را می زنید بدون اینکه دلیلی برای صحت آنها بیاورید.
    مثلا:
    ما از ازل بوده ایم
    روح ما در چرخه تناسخ قرار دارد.
    خداوند قادر مطلق است و عشق مطلق است.
    بهشت و جهنمی در کار نیست و …

    به دلیلی که آوردی بنگر:
    خدا قادر مطلق است چون بیشمار جهان هستی آفریده است!

    دوست عزیزم
    بیشمار جهان هستی آفریدن به معنی قادر و توانا بودن خدا هست ولی به معنی قادر مطلق بودن او نیست. به کلمه مطلق توجه کنید.شما برای قادر مطلق بودن او دلیلی نیاورده اید. این همه نقص در عالم هستی را نمی بینید؟؟؟اگر خدا قادر مطلق است پس چرا این همه نقص در هستیی که آفریده وجود دارد؟ چرا ؟؟؟؟؟نباید این سوال جوابی داشته باشد؟ لطفا دلیل قانع کننده بیاورید تا درستی آن روشن شود و بتوان آن را پذیرفت.

    این قسمت را هم که نوشته اید هیچ دلیلی برای آن نیاورده اید:
    ««ما همگی ، همیشه بوده ایم و خواهیم بود. بهمین سبب هم هریک از ما در انتخاب محل و نحوه گذراندن زندگی آینده خود ، نقشی عمده و اساسی داریم»»

    شما فقط چند جمله سر هم کرده اید.برای اثبات صحت آن باید دلیلی داشته باشید.
    اگر روح انسان ازلی باشد که دیگر مخلوق نیست. خلق نشده و از ازل بوده.مخلوق موجودی است که اول نبوده و بعد خلق شده است.نه اینکه همیشه بوده باشد. مردم دنیا معتقدند که انسان مخلوق است ، آنگاه شما بدون هیچ دلیلی می گویید ازلی است! از اول بوده ! اگر بوده جزئی از خدا بوده و در هیئت انسان نبوده.بعد خلق شده و ازلی نیست.

    در این نوشته هم به دلیلی که آوردی بنگر:
    ««یادآور شدیم که همه روحها (در جهان هستی ما) دارای حق رای و آزادی عقیده هستند و بهمین دلیل برخی از آنان ارتباط خود را با خدای خالق گسسته و به اهریمنان و تاریکیها می پیوندند. پس این گناه خدا نیست اگر آنها به راه دراز تاریکی رفته به شیاطین خدمت می کنند »»

    دوست عزیز ، اینکه موجودی ارتباط خود را با خدا قطع می کند دلیلی دارد. بی دلیل قطع ارتباط رخ نمی دهد.نقصی در کار است.علتی در کار است. مثلا یا عقل ندارد یا نفس اماره قویی دارد و یا….هر چه که باشد خدا آفریننده همان علت و همان نقصی است که سبب قطع ارتباط می شود ! کمی فکر کن.به طور مستقیم یا غیر مستقیم خدا نقص را به او داده است.خالق نقص هم خداست ، ما خالق دیگری نداریم.همانطور که انرژی غذایی که می خوریم نهایتا به خورشید بر می گردد ، همه نواقص ئ علت ها نیز نهایتا به خدا بر می گردد. از او منشاء گرفته است.
    اگر نادانی یک فرد سبب قطع ارتباطش با خدا می شود ، میزان عقل او را خدا تعیین کرده است او به اختیار خود مقدار نفس یا عقل خویش را انتخاب نکرده است.

    کمی فکر کن و ببین چگونه است که مثلا موجود شیطان در خدمت تاریکی است ولی موجود فرشته در خدمت تاریکی نیست؟ چون شیطان ساختاری متفاوت از فرشته دارد.خدا می توانست شیطان را طوری خلق کند که در خدمت تاریکی نباشد . نمی توانست؟؟؟. چون به گفته شما قادر مطلق است پس می توانست.ولی نکرد! طوری خلق کرد که می فهمید در خدمت تاریکی خواهد بود. از این خلقت هم ابایی نداشت.

    و باز هم بدون هیچ دلیلی گفته اید:
    «« یادآور شدیم که نه قضاوتی در کار است و نه روز محشر ، نه جهنم آتشین و نه بهشت دلنشین … »»

    دوست عزیز من نمی گویم که هست یا نیست. من نمی دانم . ادعایی هم ندارم. ولی حداقل به اعتقاد چندین میلیارد انسان بهشت و جهنم وجود دارد.و نمی توان به این راحتی و آسانی بدون بیان هیچ دلیلی آن را رد کرده و دیگران هم بفهمند و بپذیرند .
    حرف شما اشکالی ندارد ، اشکال در این است که هیچ دلیلی برای آن نیاورده اید که کسی بتواند به واسطه آن دلیل ها بفهمد.هر کسی این مطلب را بخواند از شما دلیل می خواهد.

    و استدلال بعدی را بنگر:
    «« ما داریم با میزان هوشیاری و بیداری بعد سومی خود ، درباره خالق و خلقتش داوری می کنیم »»
    بهی جان عزیز ، مگر شما با هوشیاری و بیداری بعد چهلم همه حرفهایتان را می زنید؟
    مردمی که به بهشت و جهنم اعتقاد دارند درست همین مطلب را خطاب به شما خواهند گفت: که با هوشیاری بعد سوم دارید بهشت و جهنم را انکار می کنید؟؟؟
    اگر خودتان با هوشیاری بعد سوم وجود بهشت و جهنم ، را انکار می کنید ، چرا وقتی من درباره خلقت خدا ، حرفی بزنم ، داوری و قضاوت کرده ام ، کار نابخردانه ای کرده ام ولی شما نکرده اید؟

    در دنیا ظلم وجود دارد ، فلاکت وجود دارد ، بدبختی وجود دارد ، خون ریزی وجود دارد….خالق تمام هستی پر از این همه فلاکت هم خداست. دیدن این چیزها که دیگر بعد فلان لازم ندارد همه می بینند و همه می فهمند و اکثرا هم ناراضیند ولی می ترسند به خدا اعتراض کنند چون از کودکی مغزشان را از ترس هایی پر کرده اند.

    دوست عزیزم بهی جان ، لطفا اگر زحمتی نیست ، حرفهایتان را با دلیل های محکمتری بنویسید.دلیل هایتان را از ما پنهان نکنید.
    اگر دلیل قانع کننده ای نباشد ، اعتقادات و باورهای من یا هر کسی که این مطلب را بخواند اصلاح نمی شود.
    من به شخصه دوست دارم باورهایم را در این زمینه اصلاح کنم. دلیل های قانع کننده لازم دارم.هدف من از طرح سوال این است که جوابی برای آن بیابم که پاسخگوی سوالاتم باشد.

  24. دوست خوب ما ، افشین گرامی

    با درود
    پیش از هر چیز ، پوزش مرا بواسطه دیر کردی که در پاسخ به نوشتار شما پیش آمده بپذیرید. سبب آن سفرهای هنگام و نابهنگامی است که همیشه پیش روی دارم.

    دیگر آنکه پرسیده اید آیا ما در بعد چهلم هستیم که چنین می گوییم! نه برادر عزیز ، چنین نیست و ما هم چون بسیاری مردم در حال دست و پا زدن بین بعدهای سوم و چهارم هستیم. تنها تفاوت موجود ، باحتمال قوی محل سکونت ماست. در این بخش از جهان که ما زندگی می کنیم ، اخبار با همه مراقبتهای رنگارنگ دولتی ، بسی آزادتر از آن شماست. آرا و عقاید بدور از هرگونه خفقان مذهبی ساده تر و آزادانه تر پخش می شوند. این امر ممکن است موجب شده باشد که دانسته های بیشتری در اختیار ما قرار داشته باشد.

    از طرفی شما خواستار آن شده اید که دلایل مستندی بر گفتار خودمان ارایه دهیم ، چرا که میلیاردها مردم جهان به بهشت و جهنم بطریقی که مذاهب می گویند معتقدند. بد نیست در بدو امر بیاد بیاوریم که بهشت و جهنم تنها در دو مذهب جوان مسیحیت و اسلام وجود دارند.
    ولی اول بگویید آیا آنچه که همین دو مذهب می گویند ، مبتنی بر سندی است؟ یا اینکه یک نفر (نبی – پیامبر) مدعی شده و اقوام و نوه ها و نتیجه ها (در مورد امامان اسلامی) و حواریون و اطرافیان (در مورد مسیحیت) تکرار کننده همان گفتار بودند ، و پس از آنها نیز بوسیله مردمی که شغل شریف اشاعه دروغها را با فریب عوام پیش گرفته ، لباس روحانیت به تن کرده ، بظاهر مردم را به نیکی و بهشت دعوت و از جهنم و خشم خدا ترسانده و در خفا بدون ترس از همان خدا ، به در آمیختن با پسرکان کم سن و سال ، دزدی و فسق و فجور و دیگر اعمالی که هر فکر باز و سالمی بدور از تعصبات بی اساس مذهبی از آن بخوبی آگاه است ، برای قرنهای متمادی تکرار شد. (بخاطر بیاوریم گفتار هیتلر را: دروغ بزرگتر ، تکرار بیشتر ، باور آسانتر).

    اما آنچه که ما می گوییم ، نه بوسیله یک پیامبر!! ، که بوسیله همه مردمی که قلب خود را بروی حقایق گشوده اند گفته می شود. شما هم براحتی می توانید به این دانسته ها و بسی ژرفتر از آن دست یابید. حقایق جهان هستی بر کسی مخفی و پوشیده نیست و هرگز هم نبوده. ارتباط یا خویشتن خویش و خدای راستین خود بر همگان میسر است و نیازی به واسطه ای چون آخوند و کشیش ندارد. راه دستیابی به این دانسته ها ( و هر پرسشی که درباره جهان هستی دارید) از راه مدیتیشن که نام عربی آن «مراقبه» و شاید نام پارسی آن «خلسه» باشد ، است. مدتی پیش و در همین سایت پیشنهاد مدیتیشن دسته جمعی دادیم … ولی حتی یک پاسخ … چه منفی ، چه مثبت دریافت نکردیم … در حالیکه در همین جهان ماشینی غرب ، این امر بصورت روزافزونی رو به فزونی است. بسیار زیادند مردمی که همه روزه و نیز بصورت جمعی و هفتگی به این مهم مبادرت می ورزند. بد نیست بدانید که مدیتیشن برای صلح جهانی هر روز یکشنبه ، هم زمان و در قریب ۸۲ کشور جهان انجام می شود.

    پس گفتار ما ، تکرار ادعاهای یک نفر نیست ، بلکه اکتشافات و دریافته های هزاران نفر است. از شما تک تک خوانندگان این مطالب هم صمیمانه دعوت می کنیم که در این مهم به ما به پیوندید.
    از طرفی ، شما خواستار دلیل شده اید. بخاطر می اورم فرازی را که سالها پیش که زبان فارسی را فرا می گرفتم ، بسیار در من اثر گزارد: «پای استدلالیون چوبین است».
    آنچه که ما می گوییم ، نه برای اثبات آنست ، که تنها برای گوشهای شنوای آنانی است که قلبهایشان تشنه راستیهاست. آنهایی که آنچه که گفته می شود در قلبهایشان طنین انداز است ، آنانی که آمادگی هوشیاری و بیداری در این برهه از زمان را دارند.
    آنانی که نمی پذیرند ، با نهایت احترامی که برایشان قایل هستیم و بی هیچ گونه قضاوتی … گمان ما بر اینست که زمان بیداریشان هنوز فرا نرسیده باشد.

    جهت اطلاع ، چه بسیارند کلیساهایی که اعضای خود را در کشورهای غربی از دست داده اند و در نتیجه به شرکتهای ساختمانی فروخته شده و تبدیل به بلوکهای آپارتمانهای مسکونی شده اند … بگردید در اینترنت که نمونه هایی از آنها را بسادگی خواهید یافت.
    ایرلند اولین کشور پیشگام جهان است که در حال قطع کامل ارتباط با واتیکان است. طی سال گذشته ، در مراسم باشکوهی قریب ۱۵۰۰ نفر از هوشیاران و بیداران کاتولیک ، همه بندها و زنجیرهای مسیحیت را گسسته با قطع ارتباط با آن مذهب ، به آزادی و آزادگی خود دست یافتند. البته در کشورهای اسلامی بواسطه محدودیتها و فشارها و استبداد بیشتر ، این امر ، در خفا و درون قلبهای هر فرد صورت می گیرد.

    با سپاس

  25. با درودی دوباره
    لازم می دانیم که شرحی کوتاه درباره آخرین بخش دیدگاه پیشین خود (20th September 2013) در باب تعداد روزافزون کلیساهایی که اعضای خود را از دست می دهند ، بدهیم:

    در کشورهای غربی ، میسیونرهایی وجود دارند که خانه به خانه مراجعه و ساکنان آنرا به عضویت در کلیساها و پیروی از تعلیمات انجیل دعوت می کنند.
    بسیاری از کلیساها نیز با برقراری برنامه های متفاوت تفریحی ، از جمله موسیقی زنده ، نمایشهای مختلف ، کلاسهای علمی و هنری ، گردشها و تورهای دسته جمعی و غیره … تلاش در جلب هر چه بیشتر مردم به کلیساها و دیگر مراکز مذهبی دارند.
    چنین برنامه هایی حتی در برخی مساجد و کنیسه ها نیز در حال اجرا هستند. ولی سرعت بیداری و هوشیاری مردم بیش از تلاشهای مذبوهانه روحانیت ظاهر فریب است. بهمین سبب ، مردم از پیامها و برنامه های آنان استقبالی نکرده ، به گفتار و تبلیغاتشان توجهی نمی کنند.

    بد نیست بیاد بیاوریم که پاپ فرانسیس (پاپ فعلی) طی اعلامیه ای رسمی «هرگونه گزارشی مبنی بر سو استفاده جنسی کشیشان از کودکان خردسال را اقدامی جنایتکارانه خوانده!!»
    در این اعلامیه ، اگر کسی که ساکن شهر واتیکان است و یا در سیستمهای مذهبی کاتولیک (که تحت امر پاپ است) به کار اشتغال دارد ، به چنین افشاگری دست زند ، تا ۱۲ سال حبس در انتظارش خواهد بود.

    در اعلامیه دیگری که همین پنج شنبه گذشته صادر نمود ، هرگونه عمل جنسی با کودکان ، فحشا و داشتن چنین مراکزی ، بهره گیری و انتشار تصاویر برهنه کودکان را «تنها» در شهر واتیکان و «نه در کلیساهای کاتولیک جهان» که تحت فرمان اویند ، جنایت خواند.

    گفتنی است واتیکان کوچکترین جهان با وسعت کمی بیش از نیم کیلومتر مربع و جمعیتی قریب ۷۷۰ است.

    همه این دانسته ها بسادگی در اینترنت قابل دسترسی هستند.
    با سپاس

  26. سلام دوست عزيز بهي بزرگوار

    دراينكه افراد بد و سوء استفاده گر در همه مذاهب وجود دارد كه شكي نيست.

    و اما درباره استدلال:
    متاسقانه و بدبختانه بزرگ ترين راه براي اشتباه كردن و گمراه شدن ، استفاده نكردن از عقل و استدلال و منطق است.
    افراد بسياري در اين عالم وجود دارند كه سعي دارند مردم را بفريبند.
    اين فريب هم متاسفانه زماني رخ خواهد داد كه ما به هر دليلي تصميم بگيريم عقل و منطق خود را كنار بگذاريم.و اين همان كاري است كه آنها مي خواهند ما بكنيم.

    آنگاه آنها مي توانند مزخرفاتي را به ما ديكته كنند كه شايد به نظر ما همان دانسته هاي بيشتري كه از آن نام مي بريد باشد.
    اگر بخواهيم به احساس و الهام وگشودن قلب و . …اعتماد كنيم بايد بدانيم كه از اين عالم مرموز ، انديشه هاي گاه متناقض شديدي به افراد مي رسد كه هر كدام از آنها فكر مي كنند چون الهام شده است ، پس درست است!!!

    الهام ، احساس و از اين قبيل موارد علاوه بر اينكه گاه مسبب كشف هاي بزرگي مي شود ، همچنين مي تواند مسبب گمراهي هاي بزرگ نيز بشود.كما اينكه شده است.برخي مذاهب كه به نادرستي آن ايمان داريد ، از عالم ماورالطبيعه به پيامبران وحي شده است.
    تنها راه درست ، تحليل آن حس و يا انديشه اي است كه الهام شده است و يا احساس مي شود.

    بنابراين دوست عزيز تنها راه اشتباه كردن ، استدلال كردن به اين است: كه پاي استدلاليون چوبين است!

    اگر مي خواهيد به اشتباه نيفتيد با منطق و استدلال و عقل ، دانسته هاي بيشتر خود را تحليل كنيد.

    شما هيچ گونه پاسخ تحليلي را به من ارائه نكرديد.و در مقابل به اين جمله استدلال كرديد كه چون پاي استدلاليون چوبين است من از استدلال استفاده نميكنم. براي همين استفاده نكردن از استدلال نيز ميبينيد كه بايد به استدلال متكي باشيد!

  27. دوست خوب ، افشین گرامی

    با درود
    هر کسی این آزادی را «در جهان هستی ما» دارد که از عقیده و رای خود پیروی کند. شما نیز به استدلالاتی که از آنها نام می برید متکی هستید. از دید ما استدلال زمانی موثر است که تمامی دانسته ها را داشته باشید ، یعنی اینکه استدلال در این امر زمانی درست و حقیقی می تواند باشد که شما به همه رموز جهان خلقت آگاه باشید. آیا هستید؟

    از طرفی آنچه که ما بیان می کنیم ، در نهایت حرمت و احترام به شما ، «مزخرفات» نیستند ، بلکه به شهادت گرفتن میلیونها نفری هستند که با مدیتیشن روزانه مسایلی را دریافته اند که استدلالیون حتی توان تصورش را هم ندارند.

    این آخرین دیدگاه ما در این گفتار است ، چون همانگونه که پیش از این نیز یادآور شدیم ، گفتار ما برای گوشهای شنوا و قلبهای تشنه حقایق است و نه از برای مشاجره ، مناقشه و یا فحاشی. بدیهی است شما با خورده ریزهایی که می دانید به قضاوت و تحلیل در امر خلقت شاد هستید و احتمالا راضی و ما به کسانی که سخن مان در قلبهایشان نشسته و راه بهتری برای زندگی برگزیده و خود به تجربه ، کسب دانش ، دریافتن پاسخ و آگاهی به رموز خلقت از طریق مدیتیشن روی آورده اند خرسند.

    با سپاس

  28. سلام دوست عزیز بهی جان

    این بنده حقیر که باشم که بخواهم به کسی فحاشی کنم.
    من نگفتم دانسته های شما الزاما و حتما مزخرف است عزیزم.
    من گفتم اگر از عقل و منطق و استدلال فاصله بگیریم ، چنین اتفاقی برای ما یا هر کسی می افتد.
    لطفا جمله را دوباره بخوانید و به کلمه «شاید» که بیانگر یک «احتمال» است توجه کنید تا سوء تفاهم برطرف شود.

    و البته اگر آنچه شما فکر می کنید مستقیما گفته شده بود(که گفته نشده) باز هم دلیلی برای ناراحتی وجود ندارد. از زمانی که کودک بوده ایم مزخرفات بزرگی به همه ما دیکته شده است و می شود و ما هم نمی توانیم ادعا کنیم که تمام چیزهایی که می دانیم درست است و مزخرف نیست! من از این مزخرفات دیکته شده در ذهن و اعتقاداتم فراوان دارم و از این بابت ناراحت یا عصبانی نیستم.این امری طبیعی است که دانسته های مزخرفی را باور کرده باشم!
    پس آن را می پذیرم و در پی آن هستم که با تحقیق کردن ، تحلیل کردن ، مطالعه کردن و پرسیدن آن ها را بشناسم و از خود دور کنم.

    شما فرمودید:
    « از دید ما استدلال زمانی موثر است که تمامی دانسته ها را داشته باشید ، یعنی اینکه استدلال در این امر زمانی درست و حقیقی می تواند باشد که شما به همه رموز جهان خلقت آگاه باشید. آیا هستید؟»

    بهی عزیز ، آیا واقعا فردی که می خواهد برای تشخیص درست از نادرست از تجزیه و تحلیل و استدلال استفاده کند باید به همه رموز جهان هستی آگاه باشد؟
    و آیا خودتان به همه امور جهان هستی آگاهید که همین اکنون برای مردود دانستن تجزیه و تحلیل به جملات بالا استدلال کردید؟

    همچنین دوست عزیزم« اگر » من برای کنار گذاشتن برخی از این باورهای نادرست ، لازم باشد تمام علوم هستی را در اختیار داشته باشم تا نادرست بودن آنها را تشخیص دهم ،پس شما نیز برای پذیرفتن دانسته هایتان(به هر روشی که باشد) باید تمام علوم هستی را در اختیار داشته باشید تا بتوانید در صحت و درستی آن اطمینان کرده و آنها را بپذیرید.

    آیا شما به تمام علوم هستی واقف هستید که تشخیص داده اید دانسته های شما درست است و اشتباه نیست که آنها را پذیرفته اید ؟

    چگونه می توانید با اطمینان این چنینی از صحت دانسته های خود سخن بگویید و این چنین به احتمال اشتباه بدون دانسته ها ، واکنش نشان دهید در حالی که بسیارند افرادی در این عالم که درست برعکس شما فکر می کنند و آنها هم به صحت دانسته های خود و صحت روش خود ایمان دارند؟
    کدام یک از شما اشتباه می کند؟ حتما آنها اشتباه می کنند و زمان بیداری آنها فرا نرسیده است درست است؟

    نه دوست من ، همه ما در باورها و اعتقادات خود اشتباهاتی داریم.و گاه اشتباهات بسیار بزرگ. دانسته هایی داریم که برخی به غایت مزخرف هستند بدون اینکه کمترین شکی به آنها داشته باشیم در ذهن ما باقی می مانند . و چه بسا به آن افتخار هم بکنیم(منظورم شما نیستید).این دانسته های نادرست از جامعه و غیره به ما دیکته شده اند.کسانی سعی در کنترل بشر دارند. توان آنها را برای کنترل کردن بشر ، جدی بگیرید و فکر نکنید ما آزادانه می توانیم به حقایق و درست ترین ها دست یابیم.

    شما چگونه تا به این حد به یقین رسیده اید که آنچه می دانید درست است ؟

    واکنش سریع و توام با ناراحتی شما فقط به «*احتمال» اشتباه بودن دانسته هایتان از چه روست عزیزم؟
    همه ما گاه به چیزهایی باور داریم که ممکن است اصلا واقعیت نداشته باشد.

    از این حرفها که بگذریم به هرحال دوست عزیزم ،من قصد ناراحت کردن شما را نداشتم ، و از شما عذر می خواهم.امیدوارم به بزرگواری خودتان عذر مرا بپذیرید و از من ناراحتیی به دل نگیرید.

  29. دوست خوب ، افشین گرانقدر

    با درود
    من تحت هیچ شرایطی ، در گفتار و نوشتار خود از چنان کلماتی بهره نمی جویم ، چرا که در میان هشت زبانی که می دانم ، «زبان پارسی را غنی ترین و ریشه دارترین آنها» دانسته با استفاده از چنان کلماتی ، جذابیت و زیبایی آنرا خدشه دار نمی کنم.
    برخلاف آنچه که در مطبوعات و بر سر منبرهای شما تبلیغ می شود ، زبان پارسی بسیار بسیار غنی تر و پربارتر است از عربی.
    اینرا از من حقیر بشنوید که تحصیلات و تحقیقات ژرفی در ریشه زبانها دارم و در این امر صاحب نظر بوده ، هر دو این زبانها را علاوه بر سه زبان دیگر ، بصورت علمی در دانشگاه فرا گرفته و به هر پنج زبان کتاب و مقاله می نویسم.

    ولی گفتار شما را مبنی بر اینکه از زمان کودکی فکر و ذهن همه انسانها را با مطالب بی اساس و نادرست پر کرده اند ، بسیار موافقیم. شاید بهمین سبب هم مکرر تکرار کرده ایم: «هیچ چیز آنگونه که بنظر می آید نیست».

    اما ما همچنان به گفتار پیشین خود که: «استدلال زمانی موثر است که تمامی دانسته ها را داشته باشید ، یعنی اینکه استدلال در این امر (آفرینش) زمانی درست و حقیقی می تواند باشد که شما به همه رموز جهان خلقت آگاه باشید». معتقد و بر آن پای می فشاریم. در پاسخ به پرسش شما هم در نهایت صداقت می گویم که بهیچ وجه همه رموز جهان هستی ، به شعور آگاه من راه نیافته ، اصراری هم به آن ندارم. اگرچه پاسخ «همه» پرسشها در وجود فرد فرد انسانهای روی زمین و همه موجودات ذیشعور همه جهانهای هستی نهفته است ، چرا که همه دارای روح هستیم و روح نیز بخشی از ذات وجود خداوند هستی آفرین و در نتیجه آگاه به همه رموز است.

    ولی تحلیل و استدلال در اینکه مذاهب راست می گویند یا نه ، کاری است بس آسان:
    مذهب ، وسیله کنترل مردم و سروری بر آنهاست … قوانین سخت و ناروا ، فتواها ، سخنرانیهای سر منبرها.
    مذهب ، وسیله جدایی انسانهاست … دین من و دین تو ، شیعه و سنی ، مومن و کافر.
    مذهب ، وسیله ارتجاع است … چسبیدن به آنچه که هزاران سال پیش گفته و تا کنون نیز هزاران بار تحریف شده و تباه کردن زندگی مدرن امروزی.
    مذهب ، وسیله سرکوب است … پاسداران و ششلول بندان خیابانهای شما.
    مذهب ، وسیله استبداد است … شما بهتر می دانید که در حال تجربه آنید.
    مذهب ، وسیله کشتار است … جنگهای صد ساله صلیبی ، حملات اعراب به همه جا از جمله کشور شما.
    مذهب ، وسیله پایین نگاهداشتن ارتعاشات و از میان برنده شادیهاست … روضه خوانیها و سینه زدنها.
    مذهب ، وسیله القای نادرستیهاست … گفتار ضد و نقیض حضرات و اینکه خدا همیشه در حال آزمایش شماست!!
    مذهب ، وسیله فریب و خیانت است … همه روحانیت در همه مذاهب می گویند … مردم شما بسوزید از ترس خدا … و خودشان می سازند با همان خدا و از طریق صدقات ، خمسها و مصادره کردنها و غیره ، که البته خدای آنها خدای راستین نیست.
    مذهب ، وسیله بسیاری موارد دیگر است که شاید بیان آنها در این نوشتار چندان درست نباشد.

    آنچه که در بالا آمد ، به شکلها و عناوین مختلف در همه مذاهب با قدرت تمام وجود دارد. بعنوان نمونه … در اسراییل حرکتی در حال شکل گرفتن است که خیابانها را برای عابرین پیاده دو طرفه کنند ، بدین شکل که زنان از یک سمت خیابان و مردان از سوی دیگر آن تردد کنند.

    اما سخن از بهشت و جهنم ، البته که امکان گفتار و بقول شما ، تجزیه و تحلیل در این مهم وجود دارد ، ولی ما راه ساده تری پیشنهاد کردیم. بجای اینکه ما ساعتها بنویسیم و دست آخر آیا پذیرفته شود یا نشود … پیشنهاد کردیم خودتان آنرا تجربه کنید.
    «شنیدن کی بود مانند دیدن» … مدیتیشن هرگز به کسی آسیب نمی رساند. چرا خود ، پاسخ پرسشهای گرانقدر و موشکافانه خود را از راه مدیتیشن در نمی یابید؟ تنها ده دقیقه از وقت گرانبهای خود را بطور روزانه به این امر اختصاص دهید. مغز پر جارو و جنجال و آشوبگر خود را برای دقایقی کوتاه خاموش و به ندای درونی قلب خود که همانا گفتار روح شماست گوش فرا دهید. در همین سایت مطالب جالبی درباره مدیتیشن درج گردیده.

    دوست ما ، افشین عزیز … در نهایت حرمت و احترام … ما برای شما استدلال نمی کنیم که همانند نامه های پیشین ما ، عمق گفتار ما را نادیده انگارید … آیا بهتر این نیست که بجای شنیدن و نپذیرفتن از ما ، خودتان از راه مدیتیشن به صحت و سقم آنچه که گفته شده پی ببرید؟

    ما آنچه که باید گفتیم … باقی راه از آن شماست.

    با سپاس

برای بهی پاسخی بگذارید لغو پاسخ