كيميا و داروگري در ايران كهن (5)
كيميا و داروگري در ايران كهن (1)
كيميا و داروگري در ايران كهن (2)
كيميا و داروگري در ايران كهن (3)
كيميا و داروگري در ايران كهن (4)
كيميا و داروگري در ايران كهن (5)
بخش دوم
گرد آورنده و نويسنده: زري جمشيدي
در بخش پيشين آورديم كه در زمينه ي كيمياگري و ديگر دانشهاي اين چنيني كهن با سه گانه هايي راز آميز روبرو هستيم و اين سه گانه ها شاهكليد كنكاش رازكاوانه ي ما هستند.به ويژه از سه گانه ي فرزانگاني ياد كرديم كه در پيوند با اين آبشخور روزگار زرين دانش ايراني بودند و ما همواره در درازناي تاريخ ايران چه در درون مرزهاي ايران بزرگ آن روزگاران و چه در فراسوي مرز ها به ويژه در بزنگاههايي كه به گونه اي با ايران و ايرانيان گره مي خورده است به گونه اي با اين سه گانه روبرو بوده ايم. براي نمونه نمادواره ي بسيار پر آوازه ي كيش ترسايي:
“سه ماگی/مغ” ی Three wise men/ Three Magi
شايد بهترين نمونه در اين بازتوليد دنباله ي فرهنگ ايراني در دين هاي بيگانه در اين زمينه باشد.
سه مغ پارسی به دیدار مسیح نوزاد می روند – کلیسای سن آپولینار Sant’Apollinare شهر راون Ravenna ایتالیا- صده ي ششم میلادی
و گفتيم كه «هرمس را مردمان اروپا به لاتين تريس-مجستيا :
Hermes trice – majestia
مي نامند كه اين نام خود يادآور همان فرزانگان سه گانه اوستايي پيش از زرتشت است كه اوسنا آنان را ستوده است و ريشه اين پسوند نام هرمس كه همان تريسو مجستيا كه برگرفته از واژه ي ماژ يا مازيك كه از ريشه مغ يا آيين مغاني مي باشد و با مگي و مجيك از يك ريشه مي باشندو يونانيان به فرزانگان يا دانشمندان و پيشوايان ديني ايران بيشتر اين نام را به كار مي بردند. در شاخه ي باختري اين دين هرمسي از سه فرزانه با عنوان هرمس ياد مي شود كه گستراننده ي دانش و فرزانگي بوده اند.از گواهي هاي برجاي مانده ي باستاني چنين بر مي آيد كه باورمندان به آيين هرمتيك «هرمس» را بنيادگذار دين خرد مي دانسته اند. گروهي از دانشمندان و تاريخنگاران باستان را باور براين بود كه اين سه فرزانه يا سه هرمس را با نام ايراني زرتشت نيز مي خوانده و مي شناخته اند چندانكه گويي همان سه سوشيانت مژده داده شده از سوي زرتشت بزرگ پيامبر ايراني آورنده ي دين مزداپرستي بوده و از اين سه فرزانه در نوشته هاي كهن بابلي و يوناني با نامهايي مانند زراتوس و … ياد شده است. در اين جا چنانكه خوانندگان گرامي مي بينيد ما با جشنواره اي از سه گانه هاي پر رمز و راز روبرو هستيم
به هر روي اينك مي پردازيم به اين سه فرزانه:
1-هرمس يكم:
اين فرزانه پيش از توفان بزرگ سومري اوتناپيشتيم مي زيست و نبيره ي كيومرث بود كه در سززمين سومر مي زيست.عبرانيان ميانرودان و فلسطين (كنعان) او را «اخنوخ» مي خواندند كه بر گرفته از نام ايراني «انوش»(=بي مرگ=جاويد) بود.نام او را به عربي ادريس مي گفتند كه از ريشه ي كهن سومري «درسه» برابر با آموزش بوده و از اين رو مي توان آن را به آموزگار برگردانيد.اين هرمس يكم يا انوش سومري نخستين كسي است كه از فرازميني ها يا همان هوشمندان بيگانه با عنوان باستاني «آفريدگان جهان فرازين» سخن گفته است و نيز از پويايي و رهپويي ستارگان و روند و آينه آنها در كيهان و سپهر گردون آگاهي داده و براي نيايش پروردگار جهان نيايشگاهها را بر ساخته است. او نخستين كسي است كه دانش پزشكي را به مردم آموخته و در بازگو كردن هستي و چيستي و چند و چون آفريدگان خاكي و فرا خاكي ترانه ها سروده و به مردم خود آموخته و نيز از توفان و گزندهاي آسماني پيشگويي كرده و در صعير مصر نخاب ها(=هرمها) و شهرها ساخته و برايد پاسداري از دانشها از توفان بزرگ كاخهاي بزرگي در مصر ساخت و همه ي دانش هاي آن روزگار را در سنگنوشته هاي آنجا بر جاي نهاده و ابزار دانشي پيشرفته و را بر سنگ كنده و هم او بوده كه نوشتن و آيين نگارش و دفتر را پديد آورد و دوختن جامه و پوشاك را به مردم آموخت و گويند سي دفتر آسماني از سوي يزدان بر او فرود آمده است.از اين كتاب ها مي توان به كتاب راز هاي خنوخ ياد كرد كه در ويكي پديا چنين آمده:
رازهای خنوخ
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
رازهای خَنوخ که خنوخ اسلاوی هم نامیده میشود یکی از متنهای دروغنامیده (سودْاِپیگرافا) عهد عتیق است. این کتاب جزئی از ادبیات فرجامشناختی بهشمار میآید و تاریخ نگارش آن را عموماً در اواخر سده یکم پس از میلاد میدانند. متن کامل آن تنها در ترجمهها به زبانهای اسلاوی باقی ماندهاست اما در سال ۲۰۰۹ اعلام شد که بخشهایی از این کتاب به زبان قبطی نیز یافت شدهاست که خود ترجمهای از یک متن یونانی بودهاست.[۱]
کتاب رازهای خَنوخ گزارش سفر شصت روزه خَنوخ، یکی از پیامبران پیش از توفان نوح، به آسمانهاست. خَنوخ پس از بازگشت، دیدهها و آزمودههای خود را برای پسران و قوم خویش بیان میکند و آنان را اندرز میدهد. او پس از سی روز، دوباره به آسمان میرود «تا برای همیشه در آنجا بماند.»
کتاب رازهای خنوخ در محتوای خود جای خدا را در آسمان میداند که خَنوخ به حضور او بار مییابد و چهره او را مانند آهن گداخته میبیند.
پیشینه
هنگامی که دانشمندان یهود در سده یکم میلادی برای تعیین کتابهای الهامی خویش گرد آمدند، از نوشتههای فراوانی که در آن روزگار رواج داشت، آنهایی را که به زبان یونانی نوشته شده بود، کنار گذاشتند، و بر ۳۹ کتاب، که به زبان عبری بود، اتفاق کردند. این مجموعه بعدا تَنَخ نامیده شد و مسیحیان آن را عهد عتیق نامیدند. کتابهایی که رد شدند، دو دسته بودند: دسته اول، که اسفار مشکوک (اَپوکریفا) نامیده میشود، و دسته دوم که دروغنامیدهها (سودْاِپیگرافا) نامیده میشود، و اعتبار کمتری داشته و هرگز در عهد عتیق قرار نگرفت. این نوشتهها که چند دهه پیش از میلاد، به دست برخی از یهودیان دانشآموخته پدید آمده بود، بر اثر بیتوجهی اهل کتاب از میان رفت، ولی شماری از متون یا ترجمههای آنها در گوشه و کنار جهان باقی ماند و در سدههای اخیر کشف شد، که ترجمه اسلاوی رازهای خَنوخ از آن جمله است.
منابع
- توفیقی، حسین: کتاب رازهای خنوخ. در: مجله «هفت آسمان»، پاییز و زمستان ۱۳۷۸ – شماره ۳ و ۴.
1. ↑Andersen 2 (SlavonicApocalypse of) Enoch, a new Translation and Introduction in ed. JamesCharlesworth The Old Testament Pseudepigrapha, Vol 1 ISBN 0-385-09630-5 (1983), pag 94
کتابها
چندین کتاب منسوب به خنوخ است از جمله موارد زیر:
- کتاب اول خنوخ
- کتاب دوم خنوخ
- کتاب سوم خنوخ
- کتاب پنجاههها[۶](گفته میشود این کتاب انشاء خنوخ به صورت روح و نوشته موسی است)
همچنین نسخهای از کتابی منسوب به خنوخ در غاری به نام قمران در نزدیکی بحرالمیت یافت شدهاست که اکنون در صومعهاسین نگهداری میشود. در این کتاب به داوری قوم اسرائیل توسط یهوه اشاره شدهاست. در نامه یهودا ،۲۰۰۰ سال پیش از کشف نسخهای از آن در قمران، از این کتاب نقل قول شده و آن را آسمانی دانسته است؛ در حالی که برخی علمای یهود در درستی این کتابها تردید کردهاند. در کتاب مقدس چنین آمدهاست: «و خنوخ با خدا راه میرفت و نایاب شد، زیرا خدا او را برگرفت».[۷] لذا خنوخ پیش از مرگ به آسمان صعود کرده و جاودانه شدهاست. یکی از کتابهای خنوخ تحت عنوان «کتاب رازهای خنوخ» توسط حسین توفیقی ترجمه و منتشر شدهاست.[۸]
ادریس
برخی مفسرین، خنوخ را با ادریس در قرآن برابر دانستهاند و به روایت قرآن نیز ادریس بدون مرگ مانند عیسی به آسمان عروج کردهاست: «و در این کتاب ادریس را یاد کن. او راستگفتاری پیامبر بود. او را به مکانی بلند فرا بردیم.»[۹]
از سوي ديگر با بررسي نوشته هاي تاريخي ايران در مي يابيم كه اين انوش يا هرمس يكم بايد همان شاهپيامبري باشد كه در باره او چنين آمده است كه :
در داستان ابومعشر بلخي و دژ سارويه ،او را سازنده ي ساختماني نخابي مانند مي دانند كه در سپاهان (اصفهان) ساخته بود نا دانش هاي روزگار خود را در ان جا نگهداري كند.
گروهي ديگر بر اين باورند كه اين انوش سومري همان ايزدگونه ي سومريان وبابليان «انكي » مي باشد.
تشکر
خیلی یکطرفه نوشته شده – نویسنده ظاهرا هر چیزی که هر جای دنیا بوده رو به ایران نسبت میده – چه نیازی به این تعبیرهای نادرست ؟ وقتی خودمون در تاریخ ایران به اندازه کافی عجایب داریم. هرمس رو ایشون به برداشت خودشون اینطور تعبیر کردن که خیلی هم غلطه و تمام مورخین و عرفای دنیا هرمس سه-بار بزرگ را کیمیاگر بزرگ مصری و زندگی دیگر امهوتپ فرعون مصر می دونند نه نماد سه مغ ایرانی- همان سه مغ کتاب مقدس هم ایرانی نبودن و اگه خونده بودید که کی بودن و نماد چی هستن اصلا اینو نمی نوشتین.
در ضمن با نهایت احترام به نویسنده چرا نحوه نوشتن شما اینطوریه ؟ فکر نمی کنید مردم عادی می خوان این متن رو بخونن؟ متن سنگین که لغاتی توش استفاده شده که معنیش رو کسی نمیدونه – تعجبی هم نداره که کسی نمی خونه تا انتقاد کنه.
اگر برای خوندن مردم می نویسید باید به دیکته و گرامر امروزی بنویسید که همه بلدن. اگر هم برای خودتون می نویسید چرا میزارید روی اینترنت؟ من مقاله های قبلی ایشون رو هم سعی کردم بخونم فقط یک سومش رو فهمیدم بسکه کلمات ناآشنا و دیکته غلط داشت.
از سایت شما خیلی ممنونم همه مطالبتون به روز و جدی است- ادامه بدید و موفق باشید
داستان سه فرزانه که هرسه زن هستند (به عکس دوم توجه کنید) در بسیاری از فرهنگها آمده برخی از قومها آنان را فرشته برخی دختران خدا برخی فرزندان شیطان برخی قدیسه برخی موجودات شیطانی برخی مغ و برخی مسنجر میدانند ظاهرا همه اقوام بدلیل قدرتهای ماورائی آنها را موجودی غیر از انسان میدانسته اند
فقط متوجه نشدم این مطلب چه ربطی به کیمیاگری داشت ؟؟؟
مطلب ادامه دار است.