بایگانی روزانه: ژوئیه 13, 2013
كيميا و داروگري در ايران كهن (1)
بنام خدا
كيميا و داروگري در ايران كهن
نوشته و پژوهش از زري جمشيدي
در آغاز بايد بگويم كه اين بخش از پژوهشهاي خود را وامدار استاداني ارجمند هستم كه بي هيچ چشمداشتي مرا از سرچشمه ي دانايي خود سيراب كردند و شايد تنها خواسته ي دروني آنها از من در برابر اين بنده نوازيشان اين بود كه آگاهي هاي ارزشمندي را كه در دسترس من نهاده اند ،را درست و بي هيچ كم وكاستي و در راه ايران بزرگ و والا و سربلندي آن در دسترس شما خواتنده ي گرامي بگذارم. و كجا بهتر از اين سايت ارجمند كه چندي است با بي مهري شماري از دوستان خواننده ي آن روبرو شده است.
از سوي ديگر چون من دانش آموخته ي رشته شيمي هستم و به گونه اي در دل من اين شور زبانه مي كشد تا با يا اين كار كوچك تا اندازه اي وامدار تلاش استادانم در اين زمينه باشم و بتوانم از اين راه سپاس خود را براي همه ي مهرشان به من و ديگر دانشجويان همكلاسي ام با آوايي رسا فراز گويم به ويژه استاد فرزانه و مهربانم جناب «دكتر افشين شفيعي» استاد برجسته شيمي – فيزيك و كوانتوم و اسپكتروسكوپي كشور ايران كه كمتر همانند او را مي توان يافت.
بخش نخست : گردآوري شتابزده ي نمونه هاي پراكنده در دل تاريخ:
شايد بتوان ايران را گهواره دانش شيمي در جهان دانست. براي نمونه از شناخت ماده ي ارزشمند نفت خام با نام كهن ايراني نپتا(=روغني كه از سنگ به دست مي آيد) گرفته به دست ايرانيان تا واژه ي كهن داروگري يا ساخت مواد درمانگر به روش گياهي يا كانساري(=معدني) كه امروزه نيز اين واژه با همان ساخت ايراني )به عنوان دراگ و فروشگاه آن به عنوان دراگ استور در انگليسي ديده مي شود. و صدها نمونه ديگر از اين دست…
اينكه چرا ما بر اين باوريم كه ايران گهواره ي دانش بنيادين و مادر شيمي يا همان كيميا است اين است كه شايد بتوان گفت كه نخستين دانشمند آكادميك جهان باستان دستاويز اين سخن ماست . براي آگاهي بيشتر به اين بخش بنگريد:
اوستانه مس مغان
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
این مقاله به کیمیاگر هخامنشی میپردازد، برای پسر داریوش دوم به اوستن (پسر داریوش دوم) بروید.
اوشتانه یا اوستَن، یک کیمیاگر و فیلسوفمغایرانی در زمان هخامنشیان بود.[۱][۲]
او که یکی از کیمیاگران سلسلهٔمغانزرتشت به شمار میرفت، در جریان لشکرکشی خشایارشا به یونان او را همراهی کرد و در آنجا به آموزش کیمیاگری و جادوگری پرداخت و چنان مورد استقبال قرار گرفت که بنا به گفتهٔپلینی، بسیاری از فیلسوفان یونان همچون فیثاغورث، امپدکلس[پانویس ۱]، دموکریت، و افلاطون برای مطالعهٔ آن به خارج سفر کردند، و سپس برای آموزش آن بازگشتند.[۳][۱] وی همچنین در یونان، آموزگاری دموکریت (مبتکر نظریهٔ اتم) را بر عهده داشت.[۴]
از وی به عنوان نخستین نویسنده در جادوگری یاد میشود و همواره به عنوان یکی از اصلیترین مراجع کیمیاگری مطرح بودهاست و آثار بسیاری به او نسبت داده میشدهاست.[۱] مردم باستان کاوش سنگ جادو (سنگی که دارندهٔ آن میتوانست با بهرهوری از آن فلزات را به زر تبدیل کند و با دستیابی به انوشگی عمری دراز داشته باشد، در انگلیسی: philospher’s stone) را از او میدانستند. با این حال به دلیل ضعف و عدم هماهنگی منابع بهجامانده دربارهٔ شخصیتی با این نام، برخی مراجع وی را شخصیتی افسانهای دانستهاند و یا به وجود چندین فرد گوناگون با این نام اعتقاد دارند.[۱][پانویس ۲]
پیرامون نام
واژهٔ «اوستن» از ایرانی باستان با تلفظ «H)uštāna)» یا «(ه)اوشتانَه» به معنی «با جایگاه و وضعیت خوب» است. این نام در پارسی نو به گونهٔ «آستان» یا «آستانه» بازماندهاست و به همان معنی پیشین یعنی «جایگاهی نیکو» به کار میرود. این نام در منابع ایلامی و بابلی نیز بازتاب یافتهاست.[۱] در یونانی به صورت «Οστάνης» (اوستانوس) و در زبانهای اروپایی «Ostanes» (اُستانس) گفته میشود.[پانویس ۳]
کیستی در منابع
هرمودورس
هرمودورس[پانویس ۴] (سدهٔ ۴ پیش از میلاد)، از شاگردان افلاطون، در کتاب «حکمت بیگانه»[پانویس ۵] به اوستن بهعنوان نامی رایج در سلسلهٔمغان اشاره میکند که از زرتشت تا زمان فتح اسکندر امتداد یافتهبودند. او زرتشت[پانویس ۶] را مربوط به ۵۰۰۰ سال پیش از سقوط تروآ میداند و اوستن را در میان نخستین نامهای اعضای این سلسله قرار میدهد.[۱]
بلوس مندس
بلوس مندس[پانویس ۷] (سدهٔ ۴ پیش از میلاد)[پانویس ۸] میگوید که چگونه از اوستن مغ دانش فرا گرفت. او ماجرای کشف متون حکمیمانهٔ باستانی را اینگونه بازگو میکند (مکانی که منجر به کشف لوح زمرد کیمیایی شد)[۵]:
«هنگامی که ما در معبد بودیم، یک ستون کوچک اتفاقی شکست، که ما توجهمان جلب شد که درونش خالی بود. اما اوستن آشکار کرد که در درون آن کتابهای باستانی گرانبهایی حفظ شده و آنها را با شکوه خاصی به همهگان نشان داد. با خمکردن ما برای نگاه به درون، از اینکه دیدیم چیزی را جا انداخته بودیم غافلگیر شدیم، چراکه در آنجا به این سخن بسیار ارزشمند [منسوب به اوستن] پی بردیم: «طبیعت در طبیعت افسون میشود، طبیعت بر طبیعت فاتح میشود، طبیعت بر طبیعت چیره میشود».
پلینی بزرگ
پلینی مهتر (سدهٔ یکم پس از میلاد)، در کتاب تاریخ طبیعی، زرتشت را به عنوان مخترع جادو معرفی میکند، اما میگوید نخستین نویسندهٔجادو -چیزی که او از آن به عنوان راه و رسم مغان یاد میکند-، اوستن است تا جایی که بخش بزرگی از متون جادوگری را به او نسبت میدهد. آنگونه که پلینی شرح میدهد اوستن یکی از همراهان خشایارشا در حمله به یونان (سدهٔ ۵ پیش از میلاد) بودهاست که جادو، «این فریبندهترین هنرها را» به یونانیان معرفی کرد. پلینی همچنین از اوستن به عنوان همعصر و همنشین اسکندر مقدونی (اواخر سدهٔ ۴ پیش از میلاد) یاد میکند، که احتمالاً فرد دیگری با این نام را با او اشتباه گرفتهاست.[۷][پانویس ۹]
پلینی تعریف اوستن از جادو را نیز بیان میکند: «آنچنان که اوستن گفت، انواع گوناگونی از آن وجود دارد، او ادعای غیبگویی از آب، ارواح، هوا، ستارهها، چراغها، حوضها و تیشهها، و یا بسیاری از دیگر روشها، و همچنین صحبت با ارواح و درگذشتگان را دارد.»[۸] به گفتهٔ پلینی معرفی «مهارت عفریتی» توسط اوستن به یونانیان نه تنها «هوسی»[پانویس ۱۰] در آنها برای جادو برانگیخت، بلکه یک «دیوانگی» محض در آنها به وجود آورد، تا جایی که بسیاری از فیلسوفانشان همچون فیثاغورث، امپدکلس[پانویس ۱۱]، دموکریت، و افلاطون برای مطالعهٔ آن به خارج سفر کردند، و سپس برای آموزش آن بازگشتند.[۳][۱] همچنین اوستن در یونان، آموزگاری دموکریت (مبتکر نظریهٔ اتم) را نیز بر عهده داشت.[۴]
پلینی در کتاب تاریخ طبیعی (XXX, 2, 4, XXX, 5, 1) اینگونه مینویسد:
«بر پایهٔ نتایج پژوهش من، نخستین کسی که در این موضوع نوشت و آثارش تا به امروز به جا مانده، اوستن است. او خشایارشا را در جنگ علیه یونانیان در کنار شاهزاده همراهی میکرد؛ او بذرهای این هنر عفریتی را در هر کجا که میرسید میپراکند و همه را مبتلا میکرد. نویسندگان، زرتشت دیگری را اندکی پیش از او قرار میدهند. اما به طور قطع کسی که با الهامبخشی خود در مردم یونان نه فقط عشق، بلکه دیوانگی برای این علم را به وجود آورد همین اوستن است. در عین حال من توجه کردهام که در این علم چه در گذشته و چه حال، بیشترین درخشندگی و شهرت برای مکتوبات را تنها این یک نفر پیدا کرد. (…) آنگونه که اوستن آموزش دادهاست، انواع مختلفی از جادو وجود دارد: جادوهایی که آب، ارواح، هوا، ستارهها، چراغها، حوضها، تیشهها، و یا بسیاری از دیگر روشها را برای غیبگویی به کار میگیرد، و بعلاوه صحبت با ارواح و درگذشتگان.»
فیلوی بیبلوس
از جملهٔ آثار منسوب به اوستن، اکتاتک[پانویس ۱۲] -به معنای نوشتهای در هشت کتاب- بود که فیلویِ بیبلوس[پانویس ۱۳]، در یک یا بیش از یک نسل پس از پلینی بدان اشاره کردهاست. او میگوید که این کتاب آموزش میدهد که خدا یک قوشسر[پانویس ۱۴] (نوعی عفریت رایج در گوهرهای جادوگری) با تمام فضایل فلسفی یونان بودهاست.[۱]
در دیگر منابع
از اواخر سدهٔ یکم میلادی به بعد، از اوستن به عنوان مرجعی برای احضار روح و دیگر گونههای غیبگویی، اختربینی، ساخت طلسمشکن، و اسامی رمزی و ویژگیهای جادویی گیاهان و سنگها یاد میشد.[۱] پلینی به اوستن و اقسام مختلف جادو از نظر او اینگونه اشاره میکند: غیبگویی از آب، هوا، ستارهها، چراغها، و دیگر ابزار، بعلاوهٔ ارتباط با مردگان (احضار روح)، استفاده از بدن انسان و مواد گوناگون حیوانی و داروها.[۱]
شهرت او تا بدانجا فراگیر شد که در اواخر سدهٔ ۴ میلادی «او به یکی از مراجع بزرگ کیمیاگری تبدیل شده بود» و «بیشتر مکتوبات کیمیاگری سدههای میانه تحت نام او در گردش بود».[۱]
مرجعیت او در متون کیمیاگریعربی و پارسی هم ادامه یافت. برای نمونه میتوان به رسالهای عربی تحت عنوان «کتاب الفصول الاثنی عشر فی علم الحجر المکرم» (کتاب دوازده فصلی در پیرامون سنگ مکرم) اشاره کرد.[۹][۱۰]
پانویس
1. ↑Empedocles
2. ↑ اما به هر حال، گذشته از اوستن کیمیاگر مغ، ما میدانیم که دو شخصیت تاریخی دیگر با نام اوستن وجود دارند، یکی اوستن پسر داریوش دوم و دیگری اوستن از همراهان اسکندر در حمله به هند.
3. ↑ در برخی موارد هم Osthanes.
4. ↑Hermodorus
5. ↑DiogenesLaertius
6. ↑ در برخی منابع این زرتشت تحت عنوان «شبهزرتشت» (pseudo-Zoroaster) معرفی شدهاست.
7. ↑Bolus ofMendes
8. ↑ تاریخ دقیق زندگی او مشخص نیست، اما از آنجا که میدانیم او از کتاب «Historia Plantarum» اثر ثئوفراستوس (۳۷۱-۲۸۷ پیش از میلاد) آگاه بوده، پس باید تا زمان او زنده بوده باشد.
9. ↑ چون از نظر زمانی میان حملهٔ خشایارشا به یونان و دوران اسکندر حدود ۱۵۰ سال فاصلهاست و بعید است هر دو اشاره مربوط به یک فرد باشد. از سویی در منابع تاریخی بهجاماندهٔ دیگر، به فردی با نام اوستن که اسکندر را در لشکرکشی به هند همراهی میکرده اشاره شدهاست. (Justi, Namenbuch, p. 52)
10.↑ در برخی موارد به جای «هوس»، «عشق» ترجمه شدهاست.
11.↑Empedocles
12.↑Oktateuch
13.↑Philo ofByblos
14.↑hawk-headed
در اين جا بايد گوشزد كنم كه اين دانش چنانكه باور همگاني نادرستي آن را در برگرفته دانش به دست آوردن توانايي دگرديسي دادن آخشيج هاي (عناصر) كم ارزش مانند مس يا هر چه ديگر به زر و سيم و ….نبوده و نيست كه دانش:
به دست آوردن اكسير هاي جادويي با ويژگي هاي شگرف و فراسويي و بي مانند از آخشيج ها (عناصر طبيعي) بود . از اكسيري كه به عنوان داروي همه بيماري هاي درمان ناپذير و درد ها و زخمها ي كشنده به شمار مي آمد و «نوشدارو» ناميده مي شد گرفته تا اكسيرهاي ديگري كه توانايي هاي شگفت انگيزي را در انسان و ديگر جانداران يا حتي ماده هاي بي جان پديد مي آورد و در هنر جادوگري نيز بسيار كاربرد داشت.
چنانكه در بالا نيز گفتيم، ايران باستان زادگاه يكي از بزرگترين شيميدانان يا كيمياگران جهان كهن به نام استانس (اين نام بايد خوانش لاتين نامي ايراني به ريخت «هوستانه» يا «هوشتنه» باشد) بود كه او را مسمغان(مه مغان=بزرگ مغان) نيز مي خواندند. او اسناد دانشگاههايي بود كه داريوش يكم هخامنشي در شهرهاي مصر چون تب يا ممفيس ساخته بود و شاگردان فراواني از ايران و مصر و يونان داشت كه يكي از پرآوازه ترين آنها دموكريتوس(=ذيمقراتيس) بود كه پايه گذار ديدگاه اتمي در جهان به شمار مي آيد.
او از استاد خود چنين فراگرفته بود كه همه ي آخشيجهاي سازنده اين گيتي را مي توان به كوچكترين يكانهاي سازنده ي خود بخش كرد كه دموكريتوس آنها را اتم مي خواند ،اما اين اتم ها خود ديگر بخش پذير نيستند. خود اين نام نيز آشكارا رنگ و بوي ايراني دارد و بايد از تخمه(=دانه) يا توم (=ذره) ريشه گرفته باشد. و نيز بايد بدانيم كه اين اتم لزوما برابر با مفهومي كه امروزه با عنوان يا نام اتم شناخته مي شود نيست زيرا كه خود اين اتم مي تواند در فرايند شكافت هسته اي شكسته شود و شايد آرمان از دانه ها يا ذره هاي سازنده ي جهان بنيادي ترين بخش هاي زيراتمي يا زيرهسته اي باشند كه همان «كوارك ها «هستند و شايد به هيچ روشي نتوان آنها را شكافت و در آغاز جهان نيز همين كوارك هاي شكسته نشدني نخستين فراورده هاي مهبانگ بنيادين(بيگ بنگ) بودند كه از آنها به عنوان «سوپ كوارك» ياد مي شود.
نمونه اي ديگر كوزه اي است كه شايد كهنترين پيل الكتريكي جهان باشد و از روزگار اشكانيان در كاوشهاي باستانشناسي در عراق به دست آمده كه داستان آن را بيشتر خوانندگان سايت شايد خوانده اند و مي دانند كه اين پيل به روش الكتروشيميايي الكتريسيته را براي آبكاري فلزها فراهم مي آورده و ناگفته نماند كه ايرانيان باستان آگاهي هاي بسيار فراواني از اين نيرو و كاربردهاي آن داشته اند و دستاويز من براي اين سخن بودن نامي براي اين نيروي الكتريسيته يا برق با عنوان «كهربا» در ايران باستان است.
دانش كيمياگري در روزگار ساساني به بيشترين شكوفايي خود رسيد. براي نمونه به اين يافته ي نوين در زمينه به دو نمونه از به كارگيري دانش شيمي و جنگ افزارهاي شيميايي با گازهاي كشنده در زمينه ي سپاهي گري بنگريد:
انتشار نتایج پژوهش تازه یکباستان شناس بریتانیایی ، بحثی را در باره کابرد یا عدم کاربرد گاز های شیمیایی ازسوی سربازان ساسانی علیه رومیان در نبرد برای گرفتن شهر«دو را» در شرق سوریه کنونیبه راه انداخته است.
شهر « دو را» یک شهر ایرانیبوده است که در زمان حمله یونانیان به تصرف آنان در آمد و با قدرت گیری پارتی هااداره آنان را شاهان اشکانی به دست گرفتند اما در فاصله نزول قدرت پارتیان تا زمانقدرت گرفتن ساسانیان رومی ها بر آن مسلط شدند. در نیمه قرن سوم میلادی سربازان «شاهپور اول» شهر دورا را محاصره کردند و آن را به تصرف درآوردند.
از سال 1920 که سربازان هندی ارتش بریتانیا بقایای این شهر باستانی را درهنگام ایجاد سنگر کشف کردند و استحکام برج های دفاعی آن دیده شد همواره این پرسش درمیان باستان شناسان مطرح بوده است که سربازان ایرانی چگونه این شهر را فتح کردهاند.
جیمز سایمور باستان شناس بریتانیایی در گزارشی که در نشست سالانه موسسهباستان شناسی آمریکا ارایه کرده این فرضیه را مطرح کرده است که ایرانی ها از دود وگاز ناشی از کریستال های فسفر استفاده کرده اند که از منطقه ای در عراق کنونی بهدست آورده اند.
آقای سایمور در گفت و گویی به بخش فارسی بی بی سی گفته است که «شواهد نشانمی دهد که ارتش ساسانی بسیار پیشرفته بوده و مهندسان و سربازانش با همه تکنیک هایمحاصره به خوبی آشنا بوده اند. آنها از همان شیوه های رومی های معاصر برای حمله بهشهرها استفاده می کردند . البته این تکنیک ها را یونانی ها چند قرن پیشتر ابداعکرده بودند و یکی از آن ها استفاده از دود و گاز در عملیات حفر تونل برای تضعیفدیواره های شهر و پس زدن یا کشتن سربازان دشمن بوده است.»
او افزود: «دلیل این که فکر میکنم ارتش ساسانیان از این شیوه استفاده کرده این است که سربازانش موفق شده اند حدودبیست سرباز رومی را به سرعت در فضایی کوچک از بین ببرند و دشوار می توان این کار رابا جنگ افزار های متعارف مثل شمشیر و نیزه انجام داد.»
آقای سایمور که متخصص در زمینهارتش و عملیات نظامی رومیان است این انتقاد را که این گزارش به معنای متهم کردنایرانیان به بنیاد نهادن استفاده از سلاح شیمیایی در جنگ باشد رد کرد و گفت اینبیشتر نشان دهنده پیشرفت های ارتش ایران است و پیش از این یونانیان هم از این شیوهاستفاده کرده اند.
***
روزنامه دیلی میل چاپ لندن در شماره روز بیستم ژانویه به تازهترین شواهدیمیپردازد که احتمال استفاده از نوعی سلاح شیمیایی توسط امپراطوری ساسانی علیه ارتشروم را تقویت میکند.
به گفته باستانشناسان، این کهنترین شاهد ازبهکارگیری ترکیبات شیمیایی در جنگ است و احتمالا در آن از ترکیبهایی نظیر سولفورو بیتومن استفاده شده است.
به نوشته روزنامه دیلی میل اين شواهد مربوطبه ۲۰ جسد از سربازان رومی است که در جریان حمله سپاه ساسانی به دورائوروپوس – شهریدر حاشیه رودخانه فرات واقع در در سوریه امروزی- قصد داشتند با حفاری یک تونل بهمواضع دشمن شبیخون بزنند. اجساد این سربازان حدود ۷۰ سال پیش کشف شد ولی نحوه کشتهشدن اسرارآميز آنها در این تونل کوچک تا کنون مشخص نشده بود.
به گفته سایمون جمیز هر چند اسنادی وجود دارد حاکی از بهکارگیری دود وگازهای سمی در تونلها توسط سربازان یونانی علیه رومیان است اما این مورد مربوط بهسپاه ساسانی تا کنون قدیمیترین نمونه از بهکارگیری مواد شیمیایی در جنگاست
مبنای اطلاعات ارائه شده در این مطلب تحقیقات اخیر یک باستان شناسبریتانیایی است به نام دکتر سایمون جیمز. روزنامه دیلی میل سپس می نویسد: «دکترجیمز محقق ارشد دانشگاه لیستر انگلستان اخیرا در یک اجتماع باستان شناسی در آمریکاتحلیل و پاسخ خود به این معما را ارائه داده است. وی معتقد است که این سربازان رومینه با شمشیر و نیزه بلکه بر اثر تنفس یک گاز سمی کشته شدهاند چون هیچ نشانی اززخمهای مرگبار در این اجساد پیدا نشده است.»
به نوشته روزنامه دیلی میلتفسیر سایمون جیمز از این واقعه که اواسط قرن سوم میلادی روی داده این است که: «سپاه ساسانی با حفر تونل قصد داشت دفاع این شهرک نظامی روم را در هم بشکند. درمقابل گروهی از سربازان رومی نیز با حفر تونل دیگری قصد داشتند به سپاه دشمن شبیخونبزنند. در یک مقطعی آنها با یکدیگر روبهرو شده و سربازان ساسانی با شعله ور ساختنفضای داخل تونل به رومی ها حمله کردند.»
روزنامه دیلی میل از قول سایمون جمیزمینویسد: «سپاه ساسانیان از روشهای مختلف و زیرکانهای برای در هم شکستن دفاعشهرها استفاده میکرد و از جمله در شعلهافکنی مهارت فراوان داشت. از قرار طی ایننبرد سپاه ساسانی برای جلوگیری از پیشروی رومیها در تونل، دامنه آتش را با ترکیبشیمیایی سولفور و بیتومن گسترش میدهد که باعث تولید گاز سمی و خطرناکی میشود. سربازان رومی داخل تونل به فاصله کوتاهی بیهوش شده و سپس بر اثر مسمومیت شیمیاییکشته میشوند.»
به نوشته دیلی میل: «سربازان ساسانی از طریقحفر تونل نتوانستند دفاع شهر دورائوروپوس را در هم بشکنند ولی شواهد تاریخی نشانمیدهد که به هر شکل آنها در نهایت شهر را تصرف کرده و پس از نابودی رومیها وآواره کردن ساکنانش این شهر برای همیشه فراموش شد.»
به گفته سایمون جمیز هر چنداسنادی وجود دارد حاکی از بهکارگیری دود و گازهای سمی در تونلها توسط سربازانیونانی علیه رومیان است اما این مورد مربوط به سپاه ساسانی تا کنون قدیمیتریننمونه از بهکارگیری مواد شیمیایی در جنگ است.
پروكيپوس مورخ روم شرقي در موردجنگهاي ساسانيان و روميان مينويسد:
«براي تسخير دژهاي روميان،سپاهان ساساني زير ديوار اين دژها گودال ميكندند، در اين گودالها كه گاه با نقبدشمن كه براي مقابله، كنده شده بود، روبرو ميشدند، دوطرف مي كوشيدند با سوزاندنگوگرد، سربازان حريف را بيرون رانده و گودال را تخريب نمايند.
بن مایه های اینترنتی :
http://www.bbc.co.uk/persian/science/2009/01/090121_si-ar-irnians-romans.shtml
http://www.radiofarda.com/content/F7_Sassanid_Empire/1372985.html
http://www.chemical-victims.com/HomePage.aspx?TabID=3983&Site=chemical&Lang=fa-IR
با تشکر فراوان از خانم جمشیدی عزیز .
قسمتهای بعد در روزهای آینده در سایت درج می شود.