بشقاب پرنده ای بر فراز ماه


این یوفوها تغییر مکان میدهند و دایره شکل هستند .اما این تصویر از منظر کسی است که بر فراز آنها ایستاده و به آنها نگاه میکند.

https://i0.wp.com/www.thetruthbehindthescenes.org/wp-content/uploads/2012/12/UFOs-Moon-Dec-2012.jpg

تعداد زیادی یوفو در اطراف هاله ماه دیده شده اند و تنها تعداد کمی از آنها در حال پرواز در نیمه روشن ماه مورد تصویر برداری قرار گرفته اند. دیدن یوفو در نیمه تاریک ماه بسیار کم اتفاق می افتد .

واضح است که این اشیا ستاره نیستند.

منبع:       http://www.thetruthbehindthescenes.org

پ . ن : با تشکر فراوان از الهام  عزیز برای ترجمه و ارسال این مطلب.

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس www.ufolove.wordpress.com  مجاز می باشد.

ایمیل  وبلاگ BLOG.UFOLOVE@YAHOO.COM

صفحه فیسبوک دنیای اسرارآمیز

http://www.facebook.com/BLOG.UFOLOVE

*****************************************************************

دو تا لینک میگذارم . از دوستانی که به زبان انگلیسی تسلط دارند خواهش می کنم این  مطالب را ترجمه کنند تا در وبلاگ قرار گیرد تا بقیه علاقه مندان هم استفاده کنند.

http://www.thetruthbehindthescenes.org/2012/12/30/strange-ufo-alien-encounters/

http://crystalinks.com/israelfigurines1212.html

لطفا هر کدام از دوستان که قبول زحمت فرمودند در قسمت نظرات اعلام کنند تا مطلب دوبار ترجمه نشود.

Posted on دسامبر 31, 2012, in بشقاب پرنده, حيات در ماه و مريخ. Bookmark the permalink. 12 دیدگاه.

  1. ماه یک سفینه عظیم است . پایگاه رپتایلها
    ماه واقعی مخفی شده

  2. سلام . من نمیدونم همه چیزو خدا بهتر میدونه.ولی فکر میکنم واقعا فضاییها دارن میان زمین.شاید یک حمله صورت بگیرد و شاید با جنگ اتمی ما یکسان بشه و قر و قاطی بشه و یکی بزنه و اونا هم 10تا زمین نصفش نابود بشه.میگن در جنگ دوم هم اومده بودن.بطرز عجیبی باهم در ارتباطن. و شاید اینا کوچولوهای اون 3 سفینه غول پیکرن.اگه بیان واقعا زمین در تاریکی فرو میره.البته فقط خدا میدونه و بس.

  3. یک شب من خواب دیدم حدودا 5ماه قبل یا 7ماه قبل.دیدم یکی به من میگه منتظر باش اون روزی رو ماه در هاله خودش بره.اونوقت که ماه در هاله اش بره منتظر چیزی باش.مثل اینکه گفت 3روز ماه در هاله اش میره.

  4. نابودی ماه یک فصل نو در تاریخ بشیریت هست. خواب جالبی دیدی

  5. در طی تهاجم نژاد خزنده به زمین و کشمکش میان پروینی‌ها و خزنده‌ها، خزنده‌ها ‌سفینه‌ء فضایی ‌سیاره‌وار عظیمی را به این جا آوردند که باعث پیروزی آنها در این نبرد شد؛ ماه سفینهء فضایی غول‌پیکری است که در فاصلهء مناسبی نسبت به زمین، مدار خورشید و میدان‌های مغناطیسی قرار داده شده است و ماتریکس ماه را به وجود آورده است. این ماتریکس واقعیتی کاذب است که با حذف و دستکاری اطلاعاتی که از خورشید بصورت نور کدگذاری می‌شود و به ما می‌رسد، به ذهن ما انسان‌ها راه می‌یابد.
    ماتریکس ماه واقعیتی تحریف شده را از طریق جهان ماوراءالطبیعه و «مغز خزنده در مخ انسان» به خورد ذهن جمعی انسان‌ها می‌دهد. این ماتریکس، شبکه‌ای را همانند یک دام به دور زمین ایجاد کرده است که متشکل است از یک میدان نیرو که حتی در درون آب و لایهء بلورین زمین نیز کدگذاری شده است. این شبکه به اشعه‌های کیهانیِ حامل اطلاعات اجازهء ورود و خروج نمی‌دهد و در نتیجه ذهن انسان‌ها را بلحاظ روان‌شناختی و ژنتیکی در توقف و حالتی غیرفعال نگه می‌دارد.

    تا زمانی که انسان‌ها از خواب غفلت بیدار نشوند، ذهنشان ذهنی وابسته به ماه خواهد بود: ذهنی تحت تسلط خزنده‌ها.
    «همه باید با حقیقت آشنا شویم.»
    دیوید آیک بارها در این خصوص اطلاع‌رسانی کرده است.

  6. من هم از زمان بچگی خواب های میبینم که بعد از بیداری ب یاد آوردن و درکش کمی سخته!!و بیشتر به فیلم های تخیلی هست!! ولی یکی از مهم ترین هاش که همنوز هم دنبال معنیش هستم اینه: یه هرم که «زیر زمین بود و دو نوع از موجودات که شکلشون رو الان درست یادم نیت( ولی هوشمند بودن) با هم میجنگیدن و من قدرت پرواز داشتم هیچکدوم از طرفین به من حمله نمیکردن! من به سمت نوک هرم پرواز کردم و به بالا رسیدم که در اصل یک دریچه به روی «کف ه زمین بود!!ولی کوچک بود و از کمر ب پایینم گیر کرد…اونوقت اون قسمت از خوابم که حدوده 10 ساله مشغولم کرده دیدم… : موجودی با قد بلند اومد و گردنش شبیه یکی از قبیله های «که دوره گردنشون حلقه میندازن تا بلند بشه» بود و خوب بلند هم بود ولی زیبا بود…زشت نبود! وشمایلی شبیه به نوار کاست فلزی» از گردنش اویز بود با دست چب دسته چپمو گرفتو کشید بیرون… و این جمله رو گفت: (_ » اونا به حلزون ها خیره میشن و گردو خاک بلند میشه_») از اون موقع به طور خاص روی اشکال هلزونی»مارپیچ» تحقیق میکنم!!….اگه ممکنه در این مورد بهم راهنمایی کنید!…قابل توجه که تقریبآ5 سال پیش( درست تو ذهنم نیست) با برادر ناتنیم در هنگام بعد از غروب به دلایلی ناچار شدیم از یک روستا تا روستای دیگه پیاده بریم و با موجودی سایه مانند با قد تقریبا 2 متر «گمی بیشتر شاید» رو برو شدیم! برادر ناتنیم اول دیدش و به سمتش با این خیال که حیوان وحشی یا کسی که قصد شوخی داره سنگ پرت کردیم که «هیییچ عکس العملی از اون» در پی نداشت»و بعد از چند دقیقه ( الان که فکر میکنم ب طرز عجیبی) ترسمون ریخت! و با خوندن چند سوره از «کتاب اسمانی» با احتیاط شروع ب حرکت کردیم و تا رسیدن ب روستا اون (با حفظ فاصله تقریبا 10 تا 20 متری) جلوی ما حرکت میکرد!با رسیدن به روستا (زمانی که در راه بودیم کاااملا از ذهنم پاک شده که حدود یک ساعته فک کنم که با نظریه از دست دادن زمان که اینجا خوندم میخوره!!)) قضیه رو «فقط «با پدر بزرگ برادر ناتنیم که اشنا با علوم سری هست مطرح کردیم و اون توضیحاتی ( که برا من قابل قبول نبود ) مطرح کرد و پس از اون هم اخر شب که برای کمک به ابیاری سر باغه پدربزرگ» رفتیم که باز اون موجود رو دیدیم و قبل از رسیدن ب باغ یک انسان و الاغ ه در شرایط غیر طبیعی جایی که نباید دیدیم! و بعد….دایی و شوهر خاله ام با پسراشون قبلا در باغ بودن و ما براشون چایی بردیم که برای سیگار کشیدن( از اون ها به فاصله 70 ال 80 متر جدا شدیم …بعد از چند دقیقه صدای اعتراض اونا بلد شد از دور که چرا ما داریم به سمتشون سنگ پرتاب میکنیم!!!…که البته کار ما نبود!! و به سمت خود ما هم بعدش چند عدد «کلوخ» پرتاب شد که اطرافمون میافتاد»به ما نمیخورد!!……….این عین واقعیت هست و من همیشه میدونستم که این «جن ها همون «ادم فضایی ها هستن!! نکته اینکه: حدود یک سال بعد به طور ناگهانی برادر ناتنیم دچار بیماری روانی شد!! و پس از چند روز کهمفقود شده بود در زندان چوبیندر»پیداش کردیم به جرم اینکه پریده بود رو موتوره پلیس و سعی داشت فرار کنه!! و من فیلم های از صحبت های عجیبش در مورد «جن ها» تاریکی» مرده ها»و اسم هایی که منو باهاش صدا میکرد دارم (یکیش بنیامین…پرسیبال یا پرسیوال…و….) که در صورت لزوم و با شرط رازداری و حریم شخصی فقط به اشخاص متخصص نشون میدم!…و بعد با شوک درمانی خوب شد تا سال بعد که باز در همون نقطه در»الموت» بهش پیشنهاد نوعی فرادرمانی رو دادم و فرداش که من به محل زندگیم برگشتم با تلفن بهم اطلاع دادن که «باز هم 3 روزه فلانی گم شده» و من از طرف پدرم متهم شدم که با کارهای شیطانیم «چه کردم «باز….که دوباره بستری شد و با شوک درمانی خوب شده» نسبتآ»!!فقط نسبت به من کینه عجیب و پنهانی داره!! این اولین مشاهدم نبود و اخریش هم نبود یک با هم نور فوق درخشانه بنفشی رو در خونه اقوام در نیمه شب دیدم که بیصدا اومد چند ثانیه روی حیاط موند و به سرعت دور شد و بعدآ یک شیئ واقعا بزرگ که با هم در منطقه اسرارآمیزه الموت و در شب رویت شد که تاریک بود کاملا و جلوی نور ماه رو کامل سد کرد و با گوشی ازش فیلم هم گرفتم( که بعدا تصادفی پاک شده) و پدر و برادرو خواهرم هم بودن!( که هیچکدوم الان یادشون نیست فقط میگن اره یه چیزی بود شاید هواپیما!!!!!!! اونم چیزی که ماه رو پوشوند)….باید بگم که من از کودکی عاشق داشتن نیروهای فراطبیعی بودم!!و فکر میکنم به مرور دارای کمی از اونها هم شدم(یا بودم) از این قرار که در زمانی که کلاس 2 راهنمایی بودم هر روز پدیده اشنا پنداری( اگه اشتباه نکنم …که تو همین سایت راج بهش خوندم»یا صحنه های که احساس میکنی باز داری میبینیشون»)و چند بار هم چندین دقیقه بعد رو «رسما دیدم و سریع برای مادرم تعریف کردم» دقیقا مثل فیلمها گفتم» الان در میزنن….امیده» اومده مرخصی شلوارش خط قرمز داره …و همه با چند ثانیه اختلاف اتفاق افتاد….(تنها چیزی که سری دوم فرق داشت مادرم بود که موقع رفتن به سمت در با تعجب نگام میکرد)!!و بعضی وقتا حوس میکردم هوا ابری بشه و بارون بیاد!…خب بعد از 2 یا 3 روز میامد!!شاید فقط احساسش مکردم(نه اینکه به خواست من)…و توی خواب محاسبات ابر پیچیده ریاضی رو حل میکنم!و به زبان های عجیبی حرف میزنم نمونش( بوئو کاسما)اگه کسی چیزی از این جمله میدونه لطف کنه به یه طریق بهم برسونه لطفا گرچه معنیشو میدونم میخوام سعی کنم با واقعیتتطبیق بدم!!ومیدونم با یه شکله مارپیچ در شرایط خاص و چندتا کریستال( که درجاهای خاصی قرار میگیره) میشه انرژی یک شهر رو سالها تامین کرد واین علم هست نه علمی که ما بهش میگیم تکنولوژی فوق مدرن) ما تازه داریم با استفاده از چاقو اپاندیسو در میاریمو با نخو سوزن جاشو میدوزیم… علم اونه که عفونت رو به انرژی یا حتی یه قدم بالاتر به تشعشعات سازندش تبدیل کنیم با یک اشاره!!! وقتی 8/ یا 9 سالم بود صحنه هایی رو میدیم مثلا: یک بار توی حیاط خونه یه اسب سفید با کره ش دیدم که به شیر اب بسته شده بودن…بعد از چند وقت(درکی از زمانش ندارم)شاید یک روز بعد…به خواهرم گفتم من اسبم رو میخوام و اسرار داشتم!!یادمه که دوستش که اسراره منو دید به خواهرم گفت که برادره اونم یه روز اومده و گفته فلان لباسمو مخام که برام خریده بودین و تو کمد بود!!…و گفت برا بچه ها طبیعیه!دوستان از بهم ریختگی و طولانی بودن نوشتم عذر میخوام!…الان هم دوتا دیگه از این قابلیت ها که اصصصصصلا در کنترل من نیست و داره فعال تر میشه و اون دیدن اینده دور و نزدیک (بر اساس نوع غیر قابل محاسبه ای از احتمالات)!! و حس کردن دیگران(نمیشه گفت چی حس میکنم) موقعی که با من یا کسی حرف میزنن!حتی در تلوزیون و برنامه ضبط شده مثل سریال!!ویک اتفاق خوب هم که احتمالش هست بیافته این که هنگامی که برف زمستون هنوز اب نشده و زمین تازه سبز شده میافته!!…. او و راستی اخرین خوابی که دیدم ظاهر شدن سفینه هایی در اسمون بود!که هوا هم ابری بود و دونه دونه ظاهر میشدند ولی فرودی ندیدم!!دوستان اینا که گفتم تا جایی که یادم مونده با جزئیات و عیییییین واقعیته گرچه بدم نمیاد مثل هانکوک» باشم و خفن همه بهم توجه کنن!! ولی ربطی به عقده و کمبودو پارا نویا و اینا نداره خداییش!! اگه کسای دگه هم باشن کامل براشون عادیه…که یکی مثل من اول فکر میکرده که تکه و یجوری خاصه و اینا …بعد به مرور گفتم بابا ول کن ملت چی میگن منم مثل اونا…ولی…هیچ وقت نشد که عادی باشم!!…تنها چیزی که برام الان مهم شده «بیشتر دونستن هست علاقه زیادی پیدا کردم به دونستن همه چیز!!و فقط حقیقت و واقعیت برام مهم هست!!….یکی از فیلسوفا که شما بهتر میدونید میگفت: اونهایی که چشم بسته ایمان دارند…یعنی دنبال حقیقت نیستن!!…..انتظار ندارم نوشته های احمقانه وگیج کنندم درج بشه! ولی از کسانی که کمک کنن به دریافتن مقدار بیشتری از حقیقت به بنده!!!ازشون از صمیم قلب تشکر میکنم!! ممنون!

  7. امیر عزیز
    ابتدا بگویم در مورد علم و تکنولوژی واقعی حق با شماست . علم و تکنولوژی بسیار عظیمی وجود دارد که به قول ریچارد هاگلند این علم در برابر قلم کنونی مثل بمب هیدروژنی در برابر شعله شمع هست. علمی که به ماورا و ابعاد مربوط میشه. یه مثال کوچک میزنم با این علم میشود تمام بیماران دنیا را ظرف یک هفته شفا داد … اما اکنون این علم توسط ماسون ها و ایلومناتی ها مخفی شده.
    موجودات فرازمینی 99% جنیان هستندو مابقی دورگه های جن و انسان هستند….
    خواب آخریتون جالبه و خواب های شما پر از رمز و کدک هست که نیاز به رمز گشایی دارد . نمیدونم سریال «وی » رت دیدید یا نه. چون واقعا جنیان همین کار را میخواهند انجام بدهند. اما از اینکه فرود نیامدند ممکنه هنوز قدرت این را نداشتند یا ممکنه …

    ((جن)) چگونه موجودیست که قرآن بارها موجودیت آن را تایید می کند ولی او همواره واقعیت خود را در
    هاله ای از افسانه و اسطوره از انسان پنهان کرده است؟
    آنها کیستند که می توانند بر زمان و مکان چیره شوند؟آنها از کجا می آیند و از چه زمانی در جهان ما رفت و آمد دارند؟

    در اینجا مشغول چه کاری هستند و از جان ما چه می خواهند؟دوستند یا دشمن؟چگونه نگاه خود را از ما پنهان کرده اند و چرا تا این حد حضور و عملیات خود را از ما پنهان نگاه داشته اند؟

    آیا در زندگی و سرنوشت ما سهم قابل توجهی دارند؟
    آیا زمان آن نرسیده که ما ابتکار عمل را در دست بگیریم و با کنار گذاشتن هرگونه پیش ذهنی با بررسی جدی و همه جانبه شواهد و نشانه های موجود، به سوی شناخت علمی آنها گام برداریم؟بسیار تحقیق کردم و هرچه بیشتر پیش می رفتم، بیشتر مطمئن می شدم که این موجودات، نه یک افسانه دینی نه یک دروغ و نه یک افسانه محلی بلکه حقیقتی عینی هستند که هنوز هم می بایست ارتباط خود را با جامعه بشری حفظ کرده باشند . بلکه هر روز و هر روز در حال انجام عملیات مختلف در دنیای ما و در کنار ما هستند. اما ما نه تنها خبر نداریم بلکه شب تا صبح سرمان به زندگی مان گرم شده..
    موجودات بیگانه، فرازمینی نیستند. آنها از ((همین جا)) می آیند، یا بهتر بگویم

    از چارچوب ابعاد دیگری ولی از همین جا. من اطمینان دارم که آنها ((جن)) هستند

    که آنقدر در باره آنها در قرآن و سایر کتب و سنت های اسلامی تاکید شده است
    دانشمندان با عادت به ارقام نجومی انفجار تیفون را مربوط به میلیون ها سال پیش میدانند اما ایات قران زمان دیگری را برای انفجار سیاره مفقود تیفون و تشکیل این سنگ ریزه ها را میدهد
    و ما جنیان زمانی که به انجا رفتیم انجا را (نابود شده یا همان سیاره ای که نابود شده است) یافتیم و انجا را سرشار از نگهابانان و تیر های شهاب یافتیم
    ما پیش از این اتفاق (به راحتی) برای گوش دادن (یا همان کنترل) بر جایگاه مخصوص مینشتیم اما اکنون هر کس بخواهد در انجا بشنید و شهابی در کمینش می یابد

    انچنان که از مفاد این ایات و لفط الان بر می اید انفجار سیاره تیفون می بایست در زمان پیامبر محمد و توسط ایشون انجام شده باشد.یا در هنگام تولد ایشان یا در زمان بعد از تولد

    سیاره تیفون پایگاه بزرگ جنیان برای کنترل زمین بود که پیامبر ان پایگاه را نابود میکند.و تمامی انسانها را آزاد میکند.
    کره ما یک نسخه کوچکتر و ضعیف تر از تیفون هست.

    • با درود
      با دانستن آنکه قرآن برای اعراب 1400 سال پیش که {بلا نسبت انبیا و اوصیا}از شتر هم کمتر می فهمیدن و از درک دانش عاجز بودن و در عین حال از مار هم خطرناک تر بودن بنا براین خداوند به زبان خودشان و در حد خودشان کتابی فرو فرستاد چون اگر به زبان ودر حدشان نبود اصلا قبولش نمی کردند{ما قران را به عربی نازل کردیم که در آن تفکر کنید} پس به جای آنکه بگوید ستاره ی هیدروژنی میگوید چراغ(خورشید) به جای آنکه بگوید سیاره ها میگوید آسمان ها{بهشت} به جابی آنکه بگوید جاذبه میگوید ستون نادیدنی{برافراشتن آسمان و جو}پس برای آنکه بگوید می تواند سریع آنور و اینور بیاید و بعضی وقت ها دیده نشود می گوید آتش {جن}که همه میدانیم آتش نمی تواند چیزی جابجا کند ولی برای سلیمان ساختمان می سازد.
      پس آن ها موجودات ارگانیک هستند ولی به دلیل آنکه هوشمندانی غیر بشرند و اکثر اوقات نادیدنی هستند به آن ها لقب جن{پنهان} می دهند.

  8. همیشه برای من هم اتفاقاتی می افته که از گفتنشون ترس دارم میترسم کسی باور نکنه و بهم بخندن اما یه دونه ش رو میگم اونم اینه که هر وقت میخوام بخوابم همیشه وقتی در حالت ورود به خواب قرار میگیرم بنا به عادتی که دارم یه چند باری از خواب میپرم اما همیشه بعد از خواب پریدن خاطراتی رو با جزییات کامل بیاد میارم که اصلا خاطرات من نیست و برای من اتفاق نیافتاده مثلا وقایعی مال همون روز رو بیاد میارم که اصلا مال من نیست و جالبیش اینجاست که با جزییات کامل بیاد میارم و گاها بیاد میارم که اون روز کاری رو تا حدودی انجام دادم و کمی از کارم مونده وقتی از خواب میپرم میدونم که اون کار رو انجام دادم کی بوده و حتی با کی بوده و کجا بوده و چقدرش رو انجام دادم و چرا نتونستنم کاملش کنم اما در واقعیت من نبودم و اون اشخاص رو نمیشناسم و اونجا رو هم نمیدونم کجاست و جالبش اینه که صبح که کامل استراحت کردم تقریبا در حد یک خواب مبهم یادم میمونه ….از دوستان اگه کسی باشه که مثل من باشه خوشحال میشم نظراتش رو بشنوم و باهم صحبت کنیم …اینم بگم که ناراحتی روحی یا مشکل روانی ندارم و یه صنعتگرم و یک زندگی شاد و عادی دارم

  1. بازتاب: بشقاب پرنده ای بر فراز ماه « SofiRadio.com

بیان دیدگاه