تاریخچه پنهان راز باستانی صلیب شکسته(سواستیکا) – قسمت اول


تاریخچه پنهان راز باستانی صلیب شکسته(سواستیکا)

قسمت اول

نوشته ریچارد کاسارو

Richard Photo 

نژادی سفید پوست از مذهب آبا و اجدادیشان هندوئیسم که در سراسر ما قبل تاریخ اروپا هزاران سال قبل از ظهور مسیحیت میزیسته اند.سفید پوستان آن دوران از مسیر معنوی خود خارج شده و یک نوع دور اندیشی مادی پیدا کرده بودند که در اصل آن را وحشی گری می نامند.در اینجا می خواهیم پرده از بعضی سانسورهای مدرن و روز اروپا بر داریم.و همچنین بررسی ایمان بومیان هندو و سرکوب نماد کلیدی هندوها (صلیب شکسته).

 

دیسک طلا با صلیب های شکسته یونان باستان قبل از میلاد مسیح

آیین هندو دارای مفاهیم فوق العاده بالای معنوی مانند,روح ابری,تناسخ,کارما,یوگا,چشم سوم و نیروانا است.سنت مذهبی از دست رفته اروپا مدتها قبل از مسیحیت و کتاب مقدس عبری که 2,000سال پیش به وجود آمدند و جای آن سنت را گرفته اند تشکیل شده بود.(این یک حدس نژاد پرستانه نیست بلکه یک حقیقت است و ریشه در تحقیقات دانشگاهی دارد.)

تمام فرهنگ های باستانی اروپا به عنوان مثال :یونانی ها,رومی ها,گول ها, نژاد سلت ها و غیره…همان دین معنوی از آیین هندو است .ما هنوز هم می توانیم نمادهای مرکزی این دین یعنی صلیب شکسته را در بیشتر خرابه ها و همین طور اشیاء باستانی مشاهده کنیم،این تحقیقات را دانشگاه ییل در سال 1898 به انجام رسانیده:

 

صلیب های شکسته،اروپای باستان

صلیب شکسته بر روی یک سفال از کرت

 

موزاییک روم باستان با صلیب شکسته

کوزه کوچک قرمز قهوه ای با نماد صلیب شکسته از کرت،موزه ملّی باستان شناسی،آتن.

اکثر مردم امروزه آیین هندو  را وابسته به هند می دانند این درست است امّا هندو در هند متولّد نشد به هند آورده شد.این امر توجه محققان را به خود جلب کرد،دانشمندان بر این باورند که قبل از اقامت در اروپا عشایری(منظور آریایی ها)با نژاد سفید از شمال به هند باستان حمله کردند و آیین هندو را به آنها معرفی کردند.(به ما در مدرسه آموزش داده اند که آریایی ها نژاد برتر و اصطلاح آریایی به اعتقاد هیتلر انسانهایی با موهای بور،چشمان آبی هستند امّا این تفکری اشتباه است خیلی ساده است واژه آریایی به معنای سفید پوست(مردم سفید)است.آیین هندو هنوز هم در سراسر هند اجرا میشود امّا این اروپا است که دچار سرنوشتی متفاوت شده،معرفی مسیحیت در دو هزار سال پیش و همین طور قطع نژاد قفقاز از ریشه هندویی بومی مذهبی.

تهاجم آریایی ها به هند

پژوهشگران بر این باورند که نماد هند ما قبل تاریخ صلیب شکسته آلمان نازی بوده و این نماد اصلی هندوهاست،هندوها بر دو نژاد بوده اند نژاد آریایی های مهاجم(غیر بومی)و (بومی)

تهاجم آریایی نظریه ای است که (بومی ها) از مدتها پیش داشتند،این نظریه به این صورت است:رزمندگان نژاد قفقازی از سمت شمال به هند حمله کردند و خیلی سریع پیروز شده و تصمیم به ماندن گرفتند و ترک شیوه عشایری خود کردند. آریایی ها فرهنگ و دین خود را به بومیان آموختند و نماد کلیدی خود یعنی صلیب شکسته را ترویج دادند،در نهایت این امر منجر به تسلط فرهنگ و زبان آریایی در شمال شبه قاره هند شد.

آریایی ها نظام خود را به عنوان طبقه حاکم بر هندوها به منظور جلوگیری از مخلوط شدن نژاد تاسیس کردند(آنها معتقد بودند که از نظراجتماعی برتری دارند.)

بنا بر گفته مورخان, این آریایی ها آنهایی هستند که نوشته های ودایی را تاُلیف کردند که این نوشته ها قلب دین هندو نامیده میشود.آریایی ها در نهایت به سمت غرب اروپا مهاجرت کردند و فرهنگ بالایی را در:آلمان,بریتانیا,فرانسه,اسپانیا,ایتالیا و لهستان به وجود آوردند و به همین ترتیب تکامل پیدا کردند.هر قفقازی در آمریکا ریشه خانوادگی اش از نسل آریایی ها است.باز هم این یک نظریه نیست یک دانش خالص است.در کتاب(جذر و مد بربرها)انتشار به سال1982 به این موضوع پرداخته است:

«این افراد( طبقه آریایی ها) نهادهای اجتماعی خود را در شبه قاره هند گسترده اند و همین طور یک فرهنگ منحصراً معنوی که همان آیین هندو است را به وجود آورده اند.منظور از از طبقه همان ظهور ناگهانی آنهاست در واقع کلمهُ طبقه آریایی ها به معنای رنگ و نژاد است.»

این یک نتیجه قابل توجه است که بسیاری از غربیها آن را قبول ندارند,نتیجه این است:در سالهای طولانی قبل از مسیحیت نژاد آریایی، مذهبی را به اروپا آوردند که در حال حاضر آن را هندوئیسم می نامند و اروپاییان آریایی تبار به همین شکل در برخی نقاط اروپا پراکنده میشوند.

البتّه بسیاری از اروپاییان امروزی میدانند که صلیب شکسته نمادی مقدس برای هندو ها است.این نماد در معابد هند, متون دینی و همچنین در مراسم عروسی,جشنواره ها,لباس و جواهرات قابل رؤیت است:

صلیب های شکسته در هند

معبد هندو در هند

موسیقیدان هندی با گیتار

معبد هندو

 

نماد صلیب شکسته در اروپای باستان

نقش صلیب شکسته،موزه گالو رومن،لیون،فرانسه

موزاییک از روم باستان، اسپانیا

آرتمیس با صلیب های شکسته،یونان،حدود 700سال قبل از میلاد

مدت کوتاهی پس از این کشف باستان شناسی آلمانی به نام هاینریش متوجه شد که بسیاری از نمادهای صلیب شکسته در خرابه های شهر وجود دارد او با دو تن از استادان زبان سانسکریت مشورت کرد و به این نتیجه رسید که نماد صلیب شکسته نماد دینی آریایی و همچنین نماد متصل کننده آریایی ها به هندوها بوده است.

او در سال 1896 در کتاب خود صلیب شکسته(اولین نماد شناخته شده و مهاجرین آن)را منتشر کرد.

تومس ویلسون،سرپرست سابق بخش مردم شناسی ماقبل تاریخ در موزه ملّی آمریکا،در این کتاب نوشت:

«برخی از مقامات بر این نظر هستند که نماد آریایی توسط مردم آن قبل از پراکندگی خود در اطراف آسیا و اروپا استفاده می شده است، این موضوع پس از تحقیق ممکن و عادلانه است،صلیب شکسته یک نماد مقدس است که ممکن است نمادی برای مردم و کشورهای مختلف باشد امّا در حال حاضر آن را فقط برای تقسیم مردم آریایی و مهاجرت آنها به نقاط مختلف اروپا میدانند.»

در قرن20 تصاویری از صلیب شکسته روی آثار مکشوفه در سراسر اروپا مانند:موزاییک ها,مجسمه ها و نقاشی ها توسط رومی ها اسکاندیناوی ها و یونانی ها طراحی می شده.

غیر از اروپا صلیب شکسته در بین النهرین,ایران باستان و تبت استفاده می شده و همین طور شاخه های بودیسم در معابد هندو و در هنر چینی,کره ای,ژاپنی می باشد.

 

دالایی لاما .صلیب شکسته

 

صلیب شکسته در معبد بودایی ژاپن

معبد بودایی ژاپن

 

احیای صلیب شکسته در اروپا «خدا مرده است»

بلافاصله بعد از کشف صلیب شکسته و رواج آن در بین سفید پوستان اروپا بسیاری ار آنان شروع به محکوم کردن مسیحیت کردند و صلیب شکسته را به عنوان یک نماد معتبر برای تبار اروپایی دانستند واین جنبش سفید پوستان در سراسر جهان گسترش یافت.

ادمونتون،کانادا،1916

تیم بسکتبال پسران،سان فرانسیسکو،1908 

نویسنده انگلیسی و فراماسون رودیارد کیپلینگ(1936_1865)

صلیب شکسته بر روی جلد کتاب گرد و غبار از آثار او

بازیگر نقش مکمل زن کلارا،1920

کوکا کولا

در آن زمان نوشته هایی که بسیار تاُثیر گذار شد نوشته فردریش نیچه(1900_1844) بود که کمک بسیاری برای تبلیغ و گردش صلیب شکسته کرد.نیچه برای کتاب «خدا مرده است»معروف شد و همین طور اعلامیه معروف خود که «چنین گفت زرتشت»نام داشت(1883).

منظور نیچه از این جمله تحریک آمیز چه بوده؟(خدا مرده است)

نیچه اعتقاد داشت که دین مسیحی در غرب از زمان روم بوده و یهودیان در زمانی که در اوج قدرت و نفوذ قرار داشتند هدفشان بالا بردن عبری خدا به خدا در جهان از طریق ایجاد مذهب عهد جدید بر پایه سنت های عهد قدیم بوده است.

آموزه های نیچه با جو ضد یهودی و نژادی در قرن 19و اوایل 20 متهم و به سرعت تبدیل به جوی ناراحت کننده شد.همان طور که در اوایل رنسانس بسیاری از اروپاییان تمایلی به سنت خود در کتاب مقدس نداشتند در آن زمان آنان به عنوان بیگانه به اصل و نسب خوانده شدند این جنبش به نام ضد مسیح زمینه فوق العاده ای در میان دانشمندان,دانشگاهیان و روشنفکران به وجود آورد, مانند:آلدوس هاکسلی که به توحید بی اعتماد بود و در بسیاری از مقاله های خود این را عنوان کرده:

«توحیدی که ما آن را در غرب می شناسیم توسط یهودیان اختراع شد.»

پیروان ادیان ابراهیمی یا سامی,یهودیت,مسیحیت و اسلام از صلیب شکسته استفاده نمی کنند مردم سامی تاریخ مذهبی فرهنگی و زبانی بسیار متفاوتی از هندو اروپا دارند.

سانسکریت زبان مادری در اروپا

محققان دریافتند که سانسکریت در واقع زبان مادریِ زبان های در حال تکاملِ اروپا است.زبان سانسکریت همان زبان (هندو اروپایی) است،محققان همچنی به این نتیجه رسیده اند که پایه و اساس زبان اوستایی و ارمنی نیز سانسکریت است.

واژه آریایی مشتق شده از هند باستان(سانسکریت ودایی)و فارسی(اوستایی)،آریا به معنی نجیب است.اقوام آریایی در هند نام سرزمین خود را آریا وارتا (گستره آریایی) و آریایی ها در ایران(گستره ایران)می نامند.غربی هایی که از نژاد آریایی نیستند معمولاٌ در اطراف کشورهای عربی و وجه مشترک آنها و ایرانیان دین اسلام است،ولی در بسیاری از جهات متمایز هستند،ایرانیان هویت ملّی،نژادی و فرهنگی خود را برای هزاران سال حفظ کرده اند.

مورخ یونانی(هرودوت) در5قرن قبل از میلاد مسیح نوشته:در دوران باستان آنان بعنوان آریایی ها در میان خود و همسایگان خود مشهور شدند.

6قرن قبل از میلاد پادشاه ایران داریوش بزرگ درکتیبه ای در نقش رستم می گوید:من داریوش شاه بزرگ_ پارسی،پسر از پارس، آریایی و از تبار آریایی ام.

حدود دو سوم از جمعیت فعلی ایران به عنوان قفقاز آریایی باستانی و یک سوم باقیمانده ترکان و اعراب هستند.شاه(آریا مهر)به معنی نور از آریایی ها است،این یک سنت کهن ایرانی است که برای ازدواج بین نژادی بوده به این معنی که ازدواج با غیر آریایی ها ممنوع است.

سازمان ملل آریایی به عنوان کشورهای اصلی شمال غرب آسیا و اروپا بوده اند.آنها جامعهُ کاملاً با اخلاق بوده و به نوعی اروپاییان ادبیات,آثار هنری,عناصر علمی,قوانین هنر و اصول فلسفه را از آنان آموختند.این سازمان از حاکمان بزرگ تاریخ تشکیل شده است و به نظر میرسد ماُموریت آنها تشکیل تمدن در تمام نقاط جهان بوده.

سیل بزرگی که منجر به غرق شدن آتلانتیس شد

برخی از محققان رد پای آریایی ها را در شرق قفقاز تبت که به اصطلاح(بام جهان)می گویند پیدا کردند،محققان بر این باورند سیلابی که منجر به نابودی آتلانتیس شد آوارگانی به همراه داشته که این آوارگان به ارتفاعات تبت فرستاده شدند و در آنجا برای نسل ها امن باقی مانده اند،بنا بر این نظریه آریایی ها با خون فرزندان آتلانتیسی در این ناحیه زندگی می کردند.

فیلسوف معروف جهان امانوئل کانت(1804_1724)گفت:آن بالاترین کشور است و بدون شک اولین ساکنان آن قبل از هر گونه دیگر در جهان و مشرف به تمام حقیقت و علوم بوده اند.فرهنگ سرخپوستان به طور قطع از تبت آمده و همینطور تمام هنرهای اروپاییان مانند کشاورزی,اعداد,بازی شطرنج و… .

دانشمندان, متفکران و فلاسفه این وقایع را به عنوان یک حقیقت پذیرفتند.به عنوان مثال:رودولف اشتاینر(1925_1861) فیلسوف معروف اتریشی،محقق ادبی،معمار،نمایشنامه نویس و متفکر اجتماعی در کتاب حافظه کیهانی نوشته است:بزرگترین قسمت از جمعیت آتلانتیس کاهش یافته و این بخش کوچک از تبار آریایی به اصطلاح بشریت متمدن امروزی را تشکیل می دهند.

افلاطون عقیده داشت خدایان در اساطیر یونان و رومی توانایی های فوق العاده ای داشتند و فانی نبودند، به دلیل اینکه با روح ابدی خود را تقویت می کردند(منظور مسیح و بودا)،با این حال در زمان پادشاه آتلانتینکم کم ارتباط با الوهیت درونی از بین رفت و در این زمان بود که آتلانتین از قدرت فوق العاده ای برخوردار شد.

افلاطون همچنین می نویسد:در نسل های بسیاری آنها اطاعت از قوانین الهی را انجام می دادند آنها به ویژگی های شخصیت بیشتر اهمیت می دادند تا به رفاه خود،بطوری که آنها از ثروت و دارایی خود کم کم خرج می کردند و اجازه نمی دادند استاندارد های بالای زندگی آنان را مست و کنترل خود و زندگی را از دست بدهند.امّا هنگامی که عنصر الهی در آنها تضعیف شد و صفات انسانی بر آنان غالب شد متوقف شدند تا رفاه خود را به اعتدال برسانند.

افلاطون در ادامه توضیح می دهد که در چند هزار سال پیش وقتی قاره آتلانتیس درون دریا غرق شد تعداد انگشت شماری از بازماندگان برای فرار از ویرانی به نقاط مختلف جهان رفتند و با ساختن اهرام دین خود را ترویج دادند و این کار را افتخار و فرهنگ مادری خود می دانند.

 حتّی امروزه هم این تئوری مورد بحث است،اینکه ما اهرام را می توانیم در هند,چین,پرو,بولیوی

مکزیک,ایرلند وبسیاری از نقاط دیگر ببینیم چنین ساختاری متنوع امّا با اهداف مشابه به نظر می رسند،در صورتیکه هیچ ارتباطی بین فرهنگ ها وجود ندارد! امّا باید یک منبع مشترک وجود داشته باشد.

در نتیجه

 نتیجه گیری آخر اینکه صلیب شکسته اتصال نزدیکی به آریایی های باستان دارد،امّا در دنیای مدرن امروزی تناقص و تصورات غلطی از صلیب شکسته وجود دارد به ویژه در ارتباط معنایی آن،

محققان,مردم شناسان,زبان شناسان و دانشمندان دریافتند که صلیب شکسته شواهدی از

یک پارچگی معنوی مردمان آریایی در پیش از تاریخ اروپا بوده است.

سوال این است که چرا این تاریخچه به عمد پنهان شده؟آیا به دلیل اتصال مستقیم به آتلانتیس؟

ایده های آدولف هیتلر در تمام مسائل آریایی بود ولی متاُسفانه شقاوت او و نازی ها تحت نماد صلیب شکسته باعث شد مخاطبان مدرن معنی بدی از این نماد در ذهن داشته باشند.

سمت چپ:آمریکا جنگ جهانی اوّل ، سمت راست:آدولف هیتلر

در انتها نماد شکسته واقعاً چیست؟چرا مردم باستان از آن استفاده می کردند؟و امروزه این نماد چگونه میتواند نماد قدرت هر یک از ما باشد؟

در بخش دوّم بررسی می کنیم:

تحقیقات دانشگاهی در قرن 19و20 در ارتباط با آتلانتیس.آریایی

معنای باستانی صلیب شکسته»ما خدایان به طور موقت در بدن انسان زندگی می کنیم

چگونه سفید پوستان به وسیله کتاب مقدس یهودیت و مسیحیت از هندوئیسم کناره گرفتند؟

منبع:       http://www.richardcassaro.com

پ . ن : با تشکر فراوان از آرزو عزیز برای ترجمه و ارسال این مطلب.

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس www.ufolove.wordpress.com  مجاز می باشد.

ایمیل  وبلاگ BLOG.UFOLOVE@YAHOO.COM

صفحه فیسبوک دنیای اسرارآمیز

http://www.facebook.com/BLOG.UFOLOVE

Posted on اکتبر 25, 2012, in راز باستانی صلیب شکسته (سواستیکا). Bookmark the permalink. 45 دیدگاه.

  1. کتاب جوآن فالون صفحه 95
    کتاب شوان فالون صفحه 97
    کتاب فالون گونگ صفحه 21
    سری وات سا نماد مدرسه ی بودا و مظهر راه شیری است . ان در 2500 سال پیش در زمان بودا شاکیامونی معروف بود. وجود آن دلالت بر سطح بودا ( موجود روشن بین ) دارد . فراسوی سطح بوداها ، تاتاگاتا ها هستند و یک تاتاگاتا فقط یک نماد سری واتسا دارد. بودا یی که سطحش دوبرابر بالاتر از تاتاگاتا باشد ، دو علامت سری واتسا دارد . برای آنهایی که سطحشان بالاتر است تعداد بیشتری دارند و بعضی ها آنقدر سری واتسا دارند که تمام بدتشان از جمله سر ، شانه ها ، زانوها را پوشانده اند. وقتی از آن علایم بیش از حد وجود داشته باشند حتی در کف دستها ، انگشتان ، قوس کف پاها ، ناخن ها و غیره ظاهر می شوند.هرچه سطح یک بودا بالاتر باشد سری واتسای بیشتری خواهد داشت.

  2. نگین مهرزاد

    بسیار جالب وپربار بود. خسته نباشید

  3. اگر مردمان آریایی از نسل مردم آتلانتیس باشند باید شبیه آنها باشند افلاطون در توصیف مردم آتلانتیس می گوید»قد بلند پوست سفید و موهای روشن ویژگی آتلانت ها به شمار می رفت» با این توصیف افلاطون تنها مردمانی که در حال حاضر دارای نژاد آریایی هستند نوردیک ها هستند.در ایران هم مانند هند آریایی ها طبقه حاکم به شمار می رفتند و در حدود سالهای 300 تا 600 میلادی آریایی ها تقریبا خاک ایران را ترک کردند این زمان مصادف است با ورود ژرمن ها با اروپا .

  4. گردنبند سه هزار ساله مارلیک گیلان با نشان صلیب شکسته – سواستیکا
    http://gundeshapur.com/2012/07/20/swastika_marlik/

  5. کامل ترین تحقیق در مورد صلیب شکسته کتاب «نشان راز آمیز» اثر «دکتر بختورتاش» و اینکه قدیمی ترین نشانه ای که تا حالا پیدا شده توی تپه های شهر رامهرمز و مربوط به تمدن عیلام بوده…

  6. خیلی راحت تاریخ تحریف میشه مثل نوشتن این تاپیک مشکل تو سری خوردن ما هم قبول یک سری دروغ بدون مطالعه و تحقیق هستش مثل یک محقق ایرانی وطن فروش ساکن آمریکا که این شخص مطمعا ایرانی نیست و گفته ایرانی ها آریایی نیستن اگه علم ژنتیک نبود چی می گفتین ؟؟ با وجود شواهد بسیار جای بس تاسف است

    • بعله چه دوستان خوششون بياد و چه نياد واقعيت اينه پارسيان و هخامنشيان همون ايلاميها بودند و تنها رابطه اي كه با آريانها داشتند جنگ بوده!
      دست از اين تعصب كوركورانه و علاقه بي مورد به نام آريان برداريد.

      در ضمن الان ثابت شده كه زبان سانسكريت بعدا از تركيب تعدادي از زبانهاي مطرح در جامعه هند و با انگيزه ايجاد اتحاد بوجود اومده و وداها از زبان ناشناخته آريان ها به زبان سانسكريت ترجمه شده اند.

      • بعله بعله بعله بعله ……………………..ممنون از جک خیلی خنده دارتون استاد من شخصا خرسند میشم اگر شما و منتقدینی که با شما هم عقیده هستند این به اصطلاح اثبات شده ها و کشفیات رو هم با ذکر منابع در اختیار ما قرار بدن شاید به اندوخته های محدود ما نیز افزوده شود شما هم اگه وقت کردین یک سری به موزه ایران باستان بزنید و ترجمه سنگ نوشته همخامنشیان رو هم در موزه مطالعه بفرمایید بد نیست . . .

  7. دوستان بدانند که اکثریت مردم فعلی ایران هم از نظر شکل ظاهری وهم ژنتیک آریایی نیستند در زمان حکومت مادها-هخامنشیان-اشکانیان و ساسانیان آریایی ها بر ایران حاکم بودند اما بعد از آن آنها به اروپا مهاجرت کردند و تنها عده کمی در ایران باقی ماندند .جالب است بعد از رفتن آنها از ایران دیگر حکومت قدرتمندی چون گذشته تشکیل نشد همان طور که بعد از رفتن فراعنه از مصر که آنها هم آریایی بودند مصر هیچ گاه مانند قبل قدرتمند نبود اما حالا آنها کجا هستند ؟ جواب مشخص است کشورهایی همچون آلمان -بریتانیا-سوئد-نروژ-دانمارک و ایسلند و همچنین طبقه حاکم در آمریکا
    هخامنشیان یا فراعنه مصر قدرت داشتند چون نژادی از آریایی ها بر آن حاکم بودند حالا هم بریتانیا و آمریکا قدرت دارند چون آریایی ها بر آن حکومت می کنند دلیل این برتری آریایی ها هم داشتن ژنهایی از آنوناکی ها است

  8. در تاریخ روم ، سرداران رومی که با ساسانیان می جنگیدند ، ساسانیان را از نظر نژادی شبیه مردم شمال اروپا توصیف کرده اند.
    در تورات نام کوروش ، کوروش زردمو ذکر شده ، کوروش در زمان حمله به بابل دستور داده نیروهایش همه سیاه سر ها را ( یعنی مردم بابل و خاورمیانه ) بکشند .
    در تاریخ اسلام و احادیث ایرانیان» احمر «به معنای گلگون ذکر شده اند . فردوسی صفت ایرانیان را گلگون ذکر کرده .
    چینیان باستان ایرانیان و قبایل ایرانی را مردمانی با چشمان و موهای روشن ذکر کرده اند .
    در شاهنانه اسامی مانند سیامک ( سیاه مو ) و سیاوش ( سیاه وضع ) برای افراد متفاوت و غیر معمول و دورگه بکار برده شده ، مانند سیاوش به دلیل مادر تازی اش .
    در زمان حمله اعراب به ایران نژاد ایرانی یا ایران را ترک کرده و یا قتل عام شده است . در آذربایجان ضرب المثل و شعری است که می گوید بزرگان عرب به اعراب فتوا دادند هر جا آدم مو زرد ، چشم آبی و صورت قرمز یافتید باید بکشید چون آنها بدترین نژاد انسان هستند !
    مردم حال حاضر ایران بیشتر از نژاد بومیان فلات ایران و نیز مهاجران عرب ، یهودی ، سریانی و سایر نژادهای خاورمیانه ای هستند تا آریایی . همین موضوع باعث شباهت ظاهریشان می باشد .
    مومیایی های مصنوعی نخستین فراعنه زرد مو بودن آنها را اثبات میکند همچنین مومیایی های طبیعی در شمالغرب چین ، سیبری ، آسیای میانه ، ایران ( معدن نمک زنجان ) زردمو بودن آریایی ها را بوضوح اثبات می نماید .
    این موارد همگی از تاریخ ایران و کتاب های درسی سانسور شده اند .

    • چیزی که همیشه باعث تعجب بنده بوده اینه که در تمام کشورهای عربی خاورمیانه هستند طوایف بزرگی که دارای چشمان روشن و حتی آبی رنگ و موهای زرد و بوراند و بخاطر ازدواجهای فامیلی هنوز این ژن در بینشان حفظ شده

    • دوست عزیز شما اولا باید مراجعه کنی به ترجمه ی استوانه یا سیلندر کوروش که توسط شخصی بابلی به اسم قیشتی مردوک پسر از شرح حال تصرف بابل بدون جنگ نوشته شده و این مهم هست که درباره ی دشمن سرزمینشون به نیکی یاد کرده . و دقیقا نوشته سیاه به سرها نه سیاه سر ها که باهم فرق دارند رو ازاد کرد . برای واژه ی سیاه به سر تعابیر جالبی هست که وقتی بچه هایی در جنگی به صورت حرام زاده در خاورمیانه به دنیا می امدند یا قومیتشون نابود و نامشخص شده بود پارچه ی سیاهی به دور سرشون میپیچیدن که به شکلی از برده یا متفاوت باهاشون برخورد میشد این نکته در لشکر کشی اسلام به ایران هم کاملا مشخص هست .. در زمان حال در بین مردم جنوب غرب ایران مخصوصا چهارمحال واژه ی سیاه به سر به معنای بدبخت و خاک بر سر و بی نوا و … تعبیر میشه که همه میدونند چهارمحال از نظرغنای واژه های اصیل در اول لیست قرار داره . این واژه ها هنوز مرسوم هستم . همینطور واژه ی هلسی به معنای تنبل که به مردم هلس برای تصرف بیش از حد سرزمینشون داده میشد

    • در ضمن در استوانه نکته ی مهم ازادی سیاه به سر ها و قبایل دیگه از جمله یهودی ها هست شما بر عکس نوشتی کشتار سیاه به سرها که خیلی جالبه

  9. دوست عزیزی که میگی آریاییها همون عیلامی ها هستند! میشه بگی چرا کوروش ابلام رو نابود میکنه اما بابل رو بدون خونریزی فتح کرده؟

  10. خیلی جالب بود ها ها …..
    نقل قول :
    ((((((در تورات نام کوروش ، کوروش زردمو ذکر شده ، کوروش در زمان حمله به بابل دستور داده نیروهایش همه سیاه سر ها را ( یعنی مردم بابل و خاورمیانه ) بکشند .))))))))))))
    پس کورش دستور داده تمام یهودی ها رو هم بکشن چون اونا هم که از نژاد سامی بودن تیره پوست و مشکین موی بودن ها ها پس آزادشون نکرده به به جالب شد اونارو کشته به به تاریخ تحریف شده
    دوست عزیزمون binam binami لطف کردن به نکته خوبی اشاره کردن فتح بابل بدون خون ریزی بود

  11. دوست عزیز تا به حال به این مورد توجه کرده اید که 70 درصد یهودیان اشکنازی هستند که بیشتر یهودیان اشکنازی هم دارای پوست روشن و موهای روشن هستند نیمی از یهودیان اوکراینی هم دارای چشمان آبی هستند یک تئوری به نام نوردیک-اسرائیلیسم وجود دارد که می گوید مردمان شمال اروپا یعنی اسکاندیناوی ها -دانمارکی ها و ژرمن ها همان قبایل گمشده بنی اسرائیل هستند و اکثر یهودیان فعلی هم با آنها ارتباط ژنتیکی نزدیکی دارند همچنین آزمایش DNA ثابت می کند فرعون مصری توت آنخ آمون دارای صفات ژنتیکی مشترک با نوردیک ها است .قبایل اصیل بنی اسرائیل رابطه خویشاوندی نزدیکی با آریایی ها دارند حتی پادشاه معروف بنی اسرائیل داود هم سرخ چهره توصیف شده است .

  12. عجب حکایتی شده این نژاد اریایی بودن (چند وقت پیش در خبری از بی بی سی اعلام شد که یک دکتر ایرانی با برسی ژنوم نمونه از کلیه اقوام ایرانی اعلام کرد که بیش از 60 درصد ترکیب این ژنوم به اقوام ماقبل امدن اریاییها و دیگر اقواممانند تازیان و عربها و……میرسد حتی با برسی افرادی که در ایران سید قلمداد میشوند انها با اختلاف درصدی از ژنوم دیگری برخوردار هستند ) اما نکته مهمی که باید ذکر شود اولا ما از تمدن کهنتری از امدن اریاییها برخوردار هستیم و شهر سوخته نمونه ان است دوما در کجای تاریخ شما غیر از گوروش نام اریایی دیگری راخواهید یافت که توام با قتل و غارت نباشد و مگر خشایارشاه و اسلاف داریوش همان بابل را به خاک و خون نکشیدند مگر تبار ساسان در همین ایران خودمان مستبدترین حکومت مذهبی را با هزاران دار از تیسفون تا مدائن برای مذدکیان دگر اندیش نگون بخت برپا نکردند که ثمره ان کوچ دانشمندان و علمای فراری مثل روزبه و عواقب وخیم هزاران ساله اعراب نشد چه تفاخری از این داستان میبریم ؟ سوما ما در دل مهد تمدن کهن ایرانی بسر میبریم که تمامی این اقوامی که ما را پل پیروزی کرده بودند به مرور زمان تحت تاثیر فرهنگ ما کوچک و کوچکتر شدند وناگزیر از رفتن که نه نامی از ایشان ماند و نه نشانی که اینده از ان ماست …..تمام

  13. من زیاد تاریخ نخوندم ولی الان مطمئنم که در حال حاضر تو ایران نژاد آریایی خیلی کم پیدا میشه. یه روز که با دوستان رفته بودیم روستای ابیانه از توابع کاشان یه پیرمرد خل وضعی بود که همه میگفتن خارجی ها روی ژن این بابا آژمایش کردن دیدن از اصیل ترین آریایی ها هست (انگار خارجی ها بی کار بودن) به هر حال همه اعتقاد داشتن که اون یه آریایی اصیله. خدا می دونه

    به هر حال چشمهای آبی و موهای بلوند هردو ژن مغلوب هستن و البته پوست تیره و مات نسبت به پوست روشن و چشمای تیره نسبت چشمهای روشن برتری هایی هم داره. همین طور خصوصیات روانی این افراد هم بهتر از کسانی هستن که چشمهای آبی و موهای بلوند دارن. اینم بگم که اینقدر هم نژاد انسانها با هم قاطی شده که دیگه معلوم نیست چی به چیه
    یعنی سلول جنسی زن و مرد که با همدیگه ترکیب میشن احتمال ایجاد 7368744177664 گونه نطفه متفاوت ژنتیکی رو داره اگه واضح تر بگم احتمال اینکه شما به صورت کنونی خود از پدر و مادرتون متولد شده باشین کمتر از یک هفتاد تریلونیوم بوده.
    پس با این حساب دیگه اصالت ژنتیکی معنایی پیدا نمی کنه و اون چیزی که انسانها رو از هم متفاوت می کنه نحوه تفکر و نگرش و رفتار و فرهنگشونه

  14. راستی یه سوال؟

    چرا علامت صلیب شکسته بعضی جاها به صورت اس S هست و بعضی جاها برعکس شبیه عدد 2 ؟

    • چون به هر دو طرف می چرخد . فرقی نمی کند به کدام طرف آن را بکشند و برای مردم معنای بخت و اقبال خوب را دارد.

  15. کتاب ارزشمند «گردونه مهر» استاد بختورتاش را از اینجا مستقیم دانلود کنید!

    http://zandiq.com/library/0000000338.shtml

  16. نقل قول:
    ((دوست عزیز تا به حال به این مورد توجه کرده اید که 70 درصد یهودیان اشکنازی هستند))
    دوست عزیز شما هم لطفا تاریخ رو خوب مطالعه کن ببین فرق بین اشکنازی و سامی چیه و ریشه این اشکنازیا ازکجاست لطفا دوستان بدون مطالعه نظر ندن بی بی سی هم که همش دروغه تا کی می خواین گول این انگلیسی ها رو بخورید؟؟ببینید دوستان نمی دونم چرا اصل ول کردین چسبیدین به فرع موی بلوند و چشم آبی چیه؟خود نژاد پرستها نیز این واقعیت رو قبول دارن که جغرافیا و زمان و آمیزشهای نژادی باعث تغییراتی شده اما نه به این صورت که شماها خودتون رو سامی می دونید

  17. موی بلوند و چشم آبی فرع نیست بلکه یک اصل مهم است هر کسی که دارای این خصوصیات باشد چه ژرمن باشد چه اشکنازی به لحاظ ژنتیکی نوردیک محسوب می شود نژادهای آریایی-آتلانتیسی-هایپربوری و بنی اسرائیل همگی نوردیک محسوب می شوند و دارای اجداد مشترکی هستند که همان آنوناکی ها اجداد آنها هستند

  18. آقای علی شما لطف کنید ماخذ کشفیات خودتون رو اینجا اعلام کنید شما این اطلاعات در اختیار بقیه قرار بدین بد نیست ممنون میشم در ضمن آقای عباس شما که می گید که ژنتیک هیچ نقشی نداره باید بگم که جودا دارای یک بیماری ژنتیکی و وراثتی هستند که در بیشترشون دیده میشه یک چیز دیگه بنا به گفته آقای علی که بنی اسرائیل را از نژاد نوردیک می دونن بگم که نمی دونم چی جواب شما رو بدم فقط بگم که من در عجبم

  19. هفت شهر عشق را عطار گشت
    ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم

    این دعوای نژادی چه ربطی داره به نماد صلیب شکسته؟ کجا به کجا؟
    احساس بودن در برره به آدم دست میده !

  20. این هم منبع در مورد نوردیک-اسرائیلیسم
    http://en.wikipedia.org/wiki/Nordic_Israelism
    http://www.nordiskisrael.dk/index.html
    منبع در مورد رنگ چشم
    http://en.wikipedia.org/wiki/Eye_color
    این هم در مورد آنوناکی ها و آریایی ها در همین وبلاگ:

    شجره نامه فرگش.تی (تکاملی) انسان (Human) و نژاد خزندگان (Reptilian)

  21. آقای علی مرسی از اینکه منابع رو اعلام کردین فقط به یک نکته اشاره می کنم شما لطف کنید منابعی رو که معرفی کردین با دقت تر مطالعه کنید و مقداری هم دانش خودتون رو هم در مورد مذاهب بیشتر کنید شاید به اشتباهتون پی ببرید در مورد منبع سوم عرض کنم با تمام احترام برای این وب سایت خوب و جالب که من رو هم خیلی جذب خودش کرده نمیشه به عنوان یک منبع علمی استناد کرد

  22. در ضمن من مهندس ژنتیک نیستم شما می تونی خودتو عرب یا مغول جلوه بدی هیچ اشکالی نداره تازه خیلی هم خوبه من که شخصا خوشحال می شم درود بر رزمندگان اسلام که 8 سال جنگیدن اما ذره ای از خاک وطنشونو ندادن بلاخره یک فرقی بین ما و شما باید باشه

  23. درباره گواهی درست بودن دیدگاه ali باید گفت که درپایان روزگار ساسانی ایران به گونه رازآمیزی از اشکوبه بزرگان و جنگاوران آریایی آزاده که به آنها اسواران یا واسپوهران می گفتند تهی گشته بود. من با بسیاری از دیدگاههای پزوهشگرانی چون پورپیرار و … هماوا نیستم اما یک نکته شگفت در کتابهای او درباره ساسانیان که به درستی بسیار با این دیدگاه جور در می آید این است که ایشان نوشته اند عربهای مسلمان چنان به سادگی به ایران دست یافتند که گویی سالهاست تهی از هرگونه مردم یا فرمانروایی وامپراتوری نیرومندی چون ساسانیان(یا دستکم انچه که به عنوان ساسانی خوانده شده) می نماید؟؟از سوی دیگر دگر اندیشانی چون انوش راوید که در وبلاگش به گونه ای فراگیر یورش عربها به ایران را دروغ شمرده ازهمین دستاویزو قانون تاریخی بهره برده که هرگز یک سامانه قبیله ای ساده و کم توان از دیدگاه فلسفه تاریخ و منطقی نمیتواند بر یک سامانه شاهخدایی نیرومند(چون ایران و روم و چین و …) برتری یابد.ازسوی دیگر راوید هرگز نتوانسته به درستی بگوید که اگر این قانون درست باشد( که چنین نیزهست) پس چه بر سر امپراتوری ایران ساسانی آمده؟؟وچرا این قانون دستکم درباره ایران شکسته شده است؟ آیا بر استی نمیتوان با کمی دگرگونی در دیدگاههای پورپیرار به همین دیدگاه ali رسید که تنها این گونه می شود گفت که درپایان روزگار ساسانی(دستکم پس از مرگ خسرو اپرویز) دیگراشکوبه فرمانروایان(طبقه حاکم)ی آریایی که از روزگار کوروش بر این سرزمین با ارتش و نخبگان و پهلوانان و…اش فرمان می راند در میان نبود.آیا براستی همه ی آنها دربزنگاهی شوم وادار به کوچ ازایران به اروپا شده بودند؟یا اینکه این برنامه از سالها پیش ریخته شده بود.آیا براستی با این دیدگاه نمی توان اکنون از داستان ساختگی پناهنده شدن خسروپرویز به روم و زناشویی او با ماریا سوگلی رومی اش رمزگشایی کرد بدینگونه که:شاید او برای فراهم کردن زمینه این کوچ بزرگ و رازآمیز به روم و اروپای باستان رفته باشد؟بر نامه ای که با پناهنده شدن ساختگی گروهی از نخبگان رومی کلید خورد و واپسین پرده آن یورش هراکلیوس رومی به ایران بود در راستای همین برنامه وانتقال گنجینه های پسر عموهای آریایی اش به اروپا در زیر پوشش زیرکانه جنگی که به شکست ایران از روم انجامید و دستاویز دیگر ما آن همه آشوب که کشور بدان دچار شد و هر از چندگاهی کودکی و یا دوشیزه ای شاه ایران تهی از آریاها میشد و سرانجام یورش شوم تاز یان….

  24. جالب بود ولی تا اونجایی که من می دونم آنوناکی ها خودشون رو رنگ آمیزی می کردن،البته نه با رنگ.این کار هم واسه ایجاد تفاوتهای بارز با به اصطلاح کارگران ساخته شده خودشون بوده . درسته اکثراً پوست بسیار سفیدی داشتن که به آبی می زده ولی این به دلیل شرایط سیاره محل زندگیشون بوده که با یک مدت زندگی در زمین شروع به تغییر وشبیه شدنشون به کارگرهای ژنتیکیشون می شده

  25. بنام یزدان پاک
    در زمینه کوچ راز آمیز نخبگان یا همان اشکوبه فرمانروایان آریایی نژاد(طبقه حاکم) ایران در واپسین سالیان روزگار ساسانی به اروپا دستاویز ها و گواهان تاریخی بسیاری در دست است که کاوش بیشتر و ر مز گشایی آنها به بسیار ی از پرسشهای بی پاسخ ما در این زمینه پاسخ میدهد.بر ای نمونه چگونگی شکست یک امپراتوری بزرگ چون ساسانیان(یا دستکم شاهنشاهی ای که امروزه بدین نام خوانده و شناخته می شود از یک مشت عر ب بیابانگرد که تا کنون به عنوان یکی از راز های بزرگ تار یخ پوشید ه مانده و هیچ یک از پاسخهای دانشمند تاریخ شناس در این زمینه نتوانسته به در ستی چگونگی این رویداد ناشدنی از دیدگاه فلسفه تاریخ جنگها ی روزگار باستان را روشن سازد) آقای انوش راوید در وبلاگشان به نام «جنبش بر داشت در وغ از تاریخ ایران» با رویکرد به همین قانون فلسفی تاریخ که :هر گز یک سامانه قبیله ای که از دیدگاه ساختاری هنوز در روز گار نخستینی(بدوی) خود دست و پا میزنند(همچون عر بهای مسلمان 1400 سال پیش) نمیتواند یک سامانه پیشرفته شاهخدایی چون ساسانیان را شکست دهد یورش تازیان به ایران ساسانی ر ا یک داستان ساختگی و دروغ تاریخی خوانده و نیز در جاهای بسیاری از وبلاگ خود در این زمینه توانسته به خوبی ساختگی بودن این داستانها ر ا نشان دهد اما با اینهمه نتوانسته به روشنی آنچه را که پیامدهای آن تا امروزه نیز پابرجا است بازگو کند زیرا که این پیامدها تنها میتواند فراورده شکستی تاریخی و سهمگین و به زانو در آمده ایران در برابر عربها با شد و بس.از سوی دیگر کسان دیگری مانند پور پیر ار برای گریز از چنگال قانون یاد شده و اینکه چگونه یک مشت عرب به سادگی توانسته اند به ایران دست یابند چنین می گویند که این کشور در روزگار یورش عر بهای مسلمان تهی از هر گونه مردم و فرمانروایی نیرومندی بوده است. آرمان پورپیرار از این دیدگاه هر چه که باشد اندکی در خور نگرش است. براستی درست در نیامدن قانون یاد شده بالا در بار ه ایران چه رازی ر ا میتواند در دل خود نهان کرده باشد؟آیا این دیدگاه پور پیر ار که بسیاری از ایراندوستان به دنبال این دیدگاههای دیگر گونه و دیگر اندیشانه اش او ر ا ضدایر انی میخوانند نمیتواند با اندکی دگردیسی دادن در آن و ویرایش ما ر ا به رمزگشایی ای بز ر گ در این زمینه رهنمون ساز د؟ و آن اینکه براستی باید در یابیم پاسخ این پرسش بز رگ را که: چرا به راستی در برابر یورش مشتی به گفته فردوسی بزر گ: «برهنه سپهبد برهنه سوار» هیچ نیر وی ساز مان یافته نیرومندی که هموار ه در دسترس و زیر فرمان ساسانیان بود و کمر امپراتور ی بز رگ دیگر آن ر وز گار ر ا که ر وم نام داشت ر ابار ها و بار ها خم کر ده بود و به سادگی آب خوردن میتوانست تومار تازیان را در هم پیچد ر ا ندیدیم؟ ارتشی که آوازه اش از هند و چین و ماچین تا روم و اروپا کمر دشمنان نیرومند ایران ر ا به لر ز ه می انداخت ر ا چه شده بود؟ و کجا بودند؟ اسواران آزاده و پهلوان ایران چون کارنیان و سورنیان که در برابر هیچ بیگانه ای سر فرود نمی آوردند کجا بودند؟ و….. وبسیاری دیگر از این رویدادهای تاریخی که براستی به گونه ای شگفت رمز آلود و باورنکردنی است؟ و اما نشانه ها و گواهان تاریخی ما بر در ستی این دیدگاه:
    1-دستکم آگاهی هایی دو رویداد جنبشی و شور شی تاریخی در دست است بنام دو سر کر ده شور شی(که هر دو جنبش یاد شده به سختی سر کوب شد) در دو خاندان آریایی شاهنشاهی کننده بر ایران که یکی از آنها شورش گئوماتای مغ مادی بود در روزگار هخامنشی ها و دومی جنبش مز دک در روز گار ساسانیان که بر پایه پژوهش هایی که استاد علی حصوری انجام داده اند نشان داده شده که هر دو شورش جنبش هایی کمونیستی واری بوده در برابر اشکوبه ی تبارگرای و نژادگرای فرمانروایان آریایی ایران با این آرمان سهامی گرایانه(=اشتراکی) که: باید همه چیز از آن همگان باشد و همه چیز و همه کس در داشتن آنها باید یکسان باشند و در هم آمیزند و نباید میان مردمان مرز بندی کنند چونان آریاییان که میان خود و بومیان ناآریایی فلات ایران کرده بودند و زندگی و زناشویی و… تنها میان هم نژادان و هم تباران ر وا دانسته میشد و خویشاوندی تنها از راه همخونی تنها درست شناخته میشد. چیز ی که آریاها به آن «خویذه دت» یا «خویداس» میگفتند و امروزه آن ر ا به نادرستی» ازدواج با محارم» میخوانند.
    2-دگرگونیهای بسیار سهمناک اقلیمی در میانه روزگار شاهنشاهی ساسانیان که بر این نژاد آرین گران آمد و زیست بوم فلات ایران را برای زندگی آنها سخت گردانید(نباید فراموش کنیم که آنوناکیها یا به گفته دکتر سجادیه «نیاکان سومری آریایی ها» نیز در برابر دگرگونیهای آب و هوایی بسیار آسیب پذیر بودند) برای نمونه میتوان به ر و به خشکی نهادن اقلیم آب و هوایی ایران در روز گار خسرو یکم انوشیروان یاد کر د که در گزارشهایی افسانه مانند از این رویداد با نماد» پیامدهای ویرانگر و بدشگونی در ز ادروز پیامبر اسلام برای ایران ساسانی مانند خشک شدن ناگهانی دریاچه ساوه و ….گزارش شده است.این چنین رخدادهایی می توانسته برنامه ریزی کوچ آریایی های فرمانروا بر فلات ایران را کلید ز ده باشد و انوشیر وان ر ا وادار کرده باشد تا با هم نژادان و هم تباران فرامانروای خود در هندوستان و روم در این زمینه رایزنی کند (در این باره میتوان از نشانه هایی چون داستانهای تاریخی» فرستادن برز ویه پز شک فرز انه ساسانیان به دستور دربار و راهنمایی بزرگمهر بختگان به هندوستان» و «داستان پناهنده شدن دانشمندان نخبه رومی؟ به دربار ساسانیان» یاد کرد).
    3-کشمکشها و ستیزه های بسیاری که در میان بزرگان و سرداران ساسانی در این زمینه روی داد و به چالش کشانیده شدن شاهنشاهی ساسانی در این زمینه و دیده شدن ناخشنودی هایی در باره این برنامه(برای نمونه شورش بهرام چوبینه سردار ساسانی بر خسرو پرویز ) که گریختن شاه ساسانی به روم را به دنبال داشت.دستکم میتوان گفت این برنامه(کوچ بز رگ آریاهای فر مانفرما بر فلات ایران به اروپا) به کمک و یاری رومی ها در پایان پادشاهی خسرو پرویز به انجام رسید و به دنبال این سرزمین و کشور بزرگی بر جای ماند که تهی شده بود از نخبگان و بز ر گان و پهلوانان و…آریایی تبار و پر ده پایانی این نمایش که از پیش آشکار بود:پریشانی و آشوب در کشور چندان سهمناک که هر از چند گاهی یکی از کم شمارو پراکنده بازماندگان گام ننهاده دراین کوچ بزرگ از کودکان گرفته تا دوشیزگان بر تخت شاهی می نشستند و…
    و در این بزنگاه این سرزمین بی هیچ پدافندی به تاراج تازیان رفت و شد آنچه که نباید می شد.

  26. من اینطوری متوجه شدم :
    ایرانیها نژادپر ست و خود بزرگ بین هستند
    متوهم و داستانسرا (هنر نزد ایرانیان است و بس )خود را آریای میدانند ولی از نظر ژنتیک اصولا ایلامیند ، فرض کنیم این اشتباه است و آریایی هستند آریای ها که در جنگ جهانی دوم مسبب مرگ 70 میلیون آدم هستند!
    تاریخ پر از شکستشون در اعصار بعد تبدیل به کمپلکسهای روانی درونساختی شد خود را مهد تمدن بشری داستند!
    ایرانیان پاسیو ولی فرافکن هستند
    در 1000 سال اخیر هیچ چیزی برای دنیا نداشتند ولی داعیه مالکیت بر هر ابداع و نواوری تا کنون داشته اند
    اصولا خودرا مسئول حکومت نمیدانند بنابر این مانند زمان حال صادرات تروریست به سوریه و … از برکاتِ بی مسئولتی خود نمیدانند
    نام و فامیلشان عربیست ، ولی نام خلیج شان باید پارس باشد
    تمامیه عوامل افتخارشان همان خائنین بودند نظیر سلمان فارسی و….

    • دوست عزیز شما مطمنی ایرانیان هیچ چیزی در این هزار سال به دنیا ندادند ؟؟ خیلی مطمنی ؟ یه نگاه به تاریخ اجمالی هم بکنی خودت نقد میشی

  27. صادق هدایت چنین میگفت:
    سی و هفت درد و عیب اساسی ما ایرانیان که هیچوقت درمان نشد..!

    در زندگی درد هایی است که روح انسان را از درون مثل خوره می خورند و می زدایند،این درد ها را نه می شود به کسی گفت و نه می توان جایی بیان کرد..!
    به قسمتی از درد های اجتماعی ما ایرانیان توجه کنید:

    1- اکثر ما ایرانی ها تخیل را به تفکر ترجیح می دهیم.

    2- منافع شخصی خود را به منافع ملی ترجیح می دهیم.
    3- با طناب مفت حاضریم خود را دار بزنیم.
    4-به بدبینی بیش از خوش بینی تمایل داریم.
    5- نواقص را می بینیم اما در رفع انها اقدامی نمی کنیم.

    6- از گفتن نمی دانم شرم داریم.
    7- کلمه من را بیش از ما به کار می بریم.
    8- غالبا مهارت را به دانش ترجیح می دهیم.
    9- در گذشته بسر می بریم و اینده را فراموش می کنیم.
    10- از برنامه ریزی عاجزیم و غالبا دچار روزمرگی هستیم.

    11- برای جبران عقب افتادگی مان قدمی بر نمی داریم.
    12- دائما دیگران را نصیحت می کنیم، ولی خودمان هرگز به انها عمل نمی کنیم.

    13- همیشه اخرین تصمیم را در دقیقه 90 می گیریم.
    14- غربی ها دانشمند پرورش داده اند ما شاعر و فقیه!
    15- زمانی که ما مشغول کیمیا گری بودیم غربی ها علم شیمی را گسترش دادند.
    16- زمانی که ما با رمل و اسطرلاب مشغول کشف احوال کواکب بودیم غربی ها علم نجوم را بنا نهادند.

    17- هنگامی که به هدف مان نمی رسیم، آن را به حساب سرنوشت و قسمت و بد بیاری می گذاریم، ولی هرگز به تجزیه تحلیل علل آن نمی پردازیم.
    18- غربی ها اطلاعات متعارف خود را در دسترس عموم قرار می دهند، ولی ما آنها را برداشته و از همکارمان پنهان می کنیم.

    19- مرده ها را بیشتر از زنده هایمان احترام می گذاریم.
    20- دشمنان ما، ما را بهتر از خودمان می شناسند.
    21- در ایران کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد.
    22- فکر می کنیم با صدقه دادن خود را در مقابل اقدامات نابخردانه خود بیمه می کنیم.

    23- برای تصمیم گیری بعد از تمام بررسی های ممکن اخر کار استخاره می کنیم.
    24- همیشه برای ما مرغ همسایه غاز است.
    25- به هیچ وجه انتقاد پذیر نیستیم و فکر می کنیم که کسی که عیب ما را می گوید بدخواه ماست.

    26- چشم دیدن افراد برتر از خودمان را نداریم.
    27- به هنگام مدیریت در یک سازمان زور را به درایت ترجیح می دهیم.
    28- وقتی پای استدلالمان می لنگد با فریاد می خواهیم طرف مقابل را قانع کنیم.
    29- درغالب خانواده ها فرزندان باید از والدین حساب ببرند، به جای اینکه به آنها احترام بگذارند.

    30-اعتقاد داریم که گربه را باید در حجله کشت.
    31- اکثرا رابطه را به ضابطه ترجیح می دهیم.
    32- تنبیه برایمان راحت تر از تشویق است.
    33- افراد چاپلوس بین ما ایرانیان موقعیت بهتری دارند.

    34- اول ساختمان را می سازیم بعد برای لوله کشی، کابل کشی و غیره صد ها جای آن را خراب می کنیم.
    35- وعده دادن و عمل نکردن عادت همه ما شده است.
    36- قبل از قضاوت کردن نمی اندیشیم و بعد از آن حتی خود را سرزنش هم نمی کنیم.

    37- شانس را برتر از اراده و خواست خود می دانیم.

  28. فکر مکنم نظره نژاد خالص اشتباست
    چون رومیها با اقوام غیر ارییایی قبل خودشون مخلوط شدن
    همینطور انگلیسیها…………………

  29. «30-اعتقاد داریم که گربه را باید در حجله کشت.»
    متاسفانه این نظرتون درست نیست..چون ما ایرانی جماعت گربه رو هر جا گیربیاره میکشیم….واقعا حیف این حیوان نجیب هست که این طور کشته میشه

  30. in hame bahs nezhadi baraye chiye?vaghan aryayi ya gheyre aryayi mohemme??ensaniyat az tamame in bahsa mohemtare..albate in nazare mane…

  31. در شمال ايران که بشه گيلان کنوني،در قديم قومي زندگي ميکردند به نام کاس ها(که نام بين المللي درياي خزر هم هست)که چشم آبي و مو زرد بودند که هنوزم در روستاها که ازدواج فاميلي هست ميشه ديد همچين افرادي را.

  32. این نوشته خودش دست به سانسور بزرگی زده این خیلی مسخره است ایران که سرزمین اریایی ها است رو ندیده گرفته حتی وجود چلیپای گردون (صلیب شکسته) که متعلق به ایران را به جا های دیگه پیوند داده قدیمی ترین چلیپای گردون مربوط به ایران و تمدن ایران و اساس دین میترایسم بر اساس همین چلیپای گردون بنا شده …
    پس چرا این محقیقا دست به این سانسور بزرگ زدند و از طرفی یک چورای تو این انجمن فرماسون ها را ادم های خوبی معرفی می کند در صورتی که انها خود زاده یهود هستن مثل ادیان یهودی

  33. اعصابم خورد میشه وقتی تاریخ کشورم رو می خونم و به این 1400 سال قدیم ایران نگاه میکنم ، لعنت . . .
    . . همین .

  34. سلام .من به عنوان یه محقق و میترایی بهتون توصیه میکنم کاملا میترا رو مطالعه کنید و گسترش میترا دز سراسر جهان باستان

برای الهام پاسخی بگذارید لغو پاسخ