سنگ لاژورد (لاجورد ) گوهر فراموش شده ایرانى Lapis lazuli


سنگ لاژورد (لاجورد ) گوهر فراموش شده ایرانى     Lapis lazuli

نویسنده مقاله : -دکتر فرزانه بهار

https://i0.wp.com/h.imagehost.org/0750/lajoward-kokchapress.jpg

بررسى مشخصات  فیزیکى و شمیایى سنگ لاجورد -لاژورد

لاژورد پارسى که معرب آن لاجورد یا لازورد است .سنگى است که از دیر باز براى رنگ آبى چشمگیر و بى نظیر ى که دارد ،مقدس شمرده شده و موردتوجه بشرقرار گرفته است . این سنگ اکنون جزو سنگ هاى نیمه قیمتى محسوب مى شود . در واقع ،سنگى صخره اى است که از چند ماده معدنى ترکیبى درست شده است . مهمترین بخش آن ،لازوریت (Lazurite) به میزان ۴۰-۲۵% است که شامل سدیم ،آلومینیم ،سیلیس ،اکسیژن ،سولفور و کلر مى باشد .فرمول آن :[۲-۱(s,so4,cl)6(Al sio4)]8(Na,Ca)

علاوه بر لازوریت ،شامل کلسیت (Caclite) به شکل رگه هاى سفید رنگ ،سودالیت (Sodalite ) و پیریت (SeS2,pyrite  سولفور آهن )، به رنگ طلایى و به شکل ذرات طلایى و غیره مى باشد .هر چقدر رگه هاى سفید آن ؛ یعنى کلسیت ،کمتر و هر چقدر دانه هاى طلایى (پیریت ) بیشتر و پراکنده تر باشد ،لاژورد با ارزش تر محسوب مى شود .وجود دانه هاى طلایى پیریت  ،یکى از راه هاى تشخیص لاژورد اصل است .
Lapis Lazuli

 

این سنگ به خوبى صیقل مى پذیرد و جزو سنگ ها ى دگرگونى محسوب مى شود .لازم به تذکر است که این سنگ ممکن است  با آزوریت (Azurite ) که یک سنگ آبى کربنات مس(آبدار ) است آشتباه شود .

https://i0.wp.com/www.allnaturaljewelry.com/images/azurite.jpg

(سنگ آزوریت)

به دلیل همین صیقل پذیرى و همچنین رنگ زیباى آبى آن ،از دیر باز در ساخت انواع ظروف ،مهره هاى تزیینى ،به عنوان جواهر ،لوحه  ها ،طلسم ها  و همچنین تزئینات ساختمان  و تابوت به کار مى رفته است . از خرده ها  و پودر آن براى تهیه لعاب نیز استفاده مى شده است .مهمترین ،مشهورترین و بهترین معدن لاژورد ،معدن سر سنگ بدخشان ( در ارتفاع ۲۷۰۰-۲۶۰۰ متر ) واقع در دره کوه کوکچا(Cokcha) است که اکنون جزو افغانستان  مى باشد ؛ولى همیشه جزو ایران بوده است (لازم به تذکر است که منطقه بدخشان در سال ۱۸۵۹ توسط انگلیسى ها و روسیه تزارى براى همیشه از ایران جدا شد و جزو افغانستان گردید ).

https://i0.wp.com/www.gsi.ir/Images/Books/sanghaye%20gheimati%20va%20nime%20gheimati/scan0015.jpg

معدن سر سنگ ،تنها  معدن جهان است که حداقل از ۶۵۰۰ سال پیش تا به حال ،بدون وقفه مورد بهره بردارى قرار داشته است .شاید فقط معدن فیروزه نیشابور بتواند در این زمینه با آن رقابت کند .معادن دیگرى که جدیدا” کشف شده اند یکى در کناردریاچه بایکال  در سیبرى و همچنین اوکال (ocalle) در شیلى است . از نظر مرغوبیبت ،باز هم بدخشان برترین است .

اگر قطعه اى از لاژورد  را بر آتش نهند ،لاژورد واقعى رنگ شعله را آبى مى کند و این علاوه بر وجود پیریت یکى از راهاى تشخیص لاژورد اصل است (کانى شناسى در ایران قدیم ) لاژوردى که جهت رنگ کردن ملحفه ها و زدودن زردى آنها به کار مى رود  نیز از سنگ لاژورد به دست مى آید  و آن گوه اى از لاژورد معدنى در نزدیک  کاشان و قم است که پس از تخریب و تجزیه ،سختى اولیه خود را از دست داده ،نرم و شبیه خاک هاى رستى مى شود .رنگ آن آبى مایل به سیاه است و در بازار به نام لاژورد  به صورت پودر با قالب هاى کوچک عرضه مى گردد(نقل به مضمون ،از فرهنگ معین ).

https://i0.wp.com/www.gsi.ir/Images/Books/sanghaye%20gheimati%20va%20nime%20gheimati/scan0016.jpg

رنگ آبى با شکوه و استثنایى آن ،از قدیم براى نقاشان غنیمتى به حساب مى آمد .لاژورد را صلایه (ساییدن روى سنگ ) کرده ،مذهبیان  و نقاشان شرقى از آن استفاده مى کردند (فرهنگ دهخدا).

در اروپا که بسیار دیر به ارزش آن پى برده بودند ،در طى قرون وسطى برایه تهیه رنگ آبى به کار مى رفت. دران جا به آن آبى اواترا مارین (Ulteramarine ) یا آبى ماوراى دریا مى گفتند ؛زیرا واقعا” از ماورا دریاها  آمده بود و همچنین نشانى از رنگ دریاها بود . از اینم رنگ در نقاشى هاى مذهبى مثل ترسیم شنل آبى حضرت مریم و سایر صحنه هاى دینى استفاده مى شد و اثرى جادویى بر بیننده  داشت .بعدها که روش تهیه مصنوعى دینى استفاده مى شد و اثرى جادویى بر بیننده داشت .بعدها که روش تهیه مصنوعى رنگ آبى را یاد گرفتند .استفاده از پودر لاژورد در نقاشى ها منسوخ شد .

https://i0.wp.com/www.gsi.ir/Images/Books/sanghaye%20gheimati%20va%20nime%20gheimati/scan0017.jpg

 

بررسى واژه شناسى لاژورد (Lapis lazuli )

لاجورد یا لازورد،معرب واژه  فارسى است .نام این سنگ همراه خود آن از فارسى به زبان هاى دیگر رفته است .لازورد عربى و Lapis lazuli در لاتین ،انگلیسى و سایر زبان هاى اروپایى ،از همین واژه فارسى گرفته شده است .Lapis به معنى  سنگ (در لاتین ) و Lazuli از  Lazulum (لاتین ) و آن از Lazward  (عربى ) و در نهایت ،از Lazhward  (فارسى ) آمده است .معنى تحت اللفظلى آن ،سنگ لاژورد مى باشد .این سنگ Lazurite  نیز نامیده مى شود و رنگ آبى آن به علت وجود سولفور در لازوریت است .

در انگلیسى Azure به معنى رنگ نیلى آسمانى ،لاجوردى یا سنگ لاجورد ،در اسپانیایى و پرتغالى Azul  و در ایتالیایى Azzurro  به همان معنى مى باشد .در همه زبان هاى ذکر شده و به خصوص فارسى ،نام  این سنگ ،با نام رنک آبى و همچنین نام آسمان یکى شده و معادل شمرده مى شود .این امر نشان دهنده این است که اساسا” رنگ آبى (غیر از مورد آسمان و دریا ) با این سنگ شناخته شده است .یعنى هیچ چیز دیگر همرنگ آسمان و دریا  در طبیعت یافت نمى شده است . در فارسى لاژوردى (لاجوردى ) ،به معنى رنگ آبى روشن ،آبى تیره ،سورمه اى ،بنفش ،فیروزه اى و حتى  سیاه در ادبیات  نا آمده است .بعضى معتقدند که علت اطلاق این نام به این سنگ ،نام محلى بوده که اولین بار این سنگ از آن استخراج شده است .

از آنجا که این سمگ ،از واردات ایران به اروپا بود، اروپایى ها در بسیار ى از موارد ،مثل بعضى از مورخان و دانشمندان  یونان و روم ،آن را به اشتباه ،سفیر یا یاقوت کبود (Saphire) مى نامیدند (مثل پلینى ).

این نکته که نام این سنگ از فارسى به سایر فرهنگ ها رفته است ،نشان مى دهد که ایرانى ها کاشف این سنگ و معرف آن به جهان و همچنین تجارت آن بوده اند  که امروزه البته شواهد باستان شناسى ،این یافته زبان شناسى را تایید مى کند .

در دوره هخامنشى ،لاجورد را (( کپوتک )) مى نامیدند . در کتیبه  بنیاد کاخ داریوش  بزرگ در شوش (شماره Dsf ) ،از لاجورد با عنوان (کاسک کپ و تک ) ؛یعنى سنگ قیمتى کبود نام برده شده است .

داریوش مى نویسد که سنگ قیمتى  کبود یا لاژورد  را براى ساختن کاخش از سغد(Sogdiana  سوگدا) به آنجا آورده است . در این متن ،از لاژورد در کنار طلا ،عقیق و فیروزه جهت تزئین کاخهاى شوش نام برده مى شود  . داریوش بزرگ در این کتیبه مى گوید که هر یک از مصالح لازم براى ساختمان  کاخش را از کدام سرزمین آورده است .

کریستین سن در کتاب کیانیان  مى نویسد : کاسک در اوستا  به معنى مطلق سنگ قیمتى است ؛ ولى به نظر هرتسفلد ،کاسک اسم سنگ لاژورد بوده است .

https://i0.wp.com/www.gsi.ir/Images/Books/sanghaye%20gheimati%20va%20nime%20gheimati/scan0018.jpg

 

در کتیبه  هاى آشورى ،تیکلات پیلسر سوم ،پادشاه  آشور در قرن هفتم قبل از میلاد  و در الواح گلى سومرى مربوط به دو هزار سال قبل از میلاد از لاژورد ایرانى هستند و به خوببى ارتباط لاژورد با فرهنگ ایرانى  را نشان مى دهند.

بدخشان که قدیمى ترین ،مشهورترین ،مهمترین و مرغوب ترین  لاژورد دنیا ست  از دیر باز جزئى از ایران و یا به عبارتى  جزو استان خراسان بزرگ بوده است .نام باستانى  آن شناخته  شده نیست اما ساسانى  ها کلمه بدخشان را به این منطقه اطلاق کردند . این کلمه از کلمه بدخشان مى آید که لقبى والا در دربار ساسانیان  بود و پسوند آن در انتها ى بدخشان به معنى تعلق این منطقه به عنوان تیول یا ملک به فردى با این لقب دربارى بوده است مثل آذربایجان ،کرمانشاهان ، و اصفهان (ایرانیکا). انگلیس ها و روس ها  که در دوران حکومت فاسد قاجار ایران بزرگ را تکه تکه کردند ،طى قرار داد ۱۸۷۳ که بین روسیه تزارى و انگلیس بسته شد بدخشان را به امیر کابل واگذار کردند .

 

https://i0.wp.com/www.gsi.ir/Images/Books/sanghaye%20gheimati%20va%20nime%20gheimati/scan0019.jpg

در ادبیات پس از اسلام از سنگ هاى قیمتى بسیارى از نام برده شده است . از نظر ترتیب فراوانى ،لولو یا مروارید ،مقام اول و لاژورد ،مقام پنجم را دارد . ولى در شاهنامه  فردوسى و در دیوان نظامى لاژورد در مرتبه سوم قرار گرفته است (کانى شناسى قدیم ایران ).

همانطور که گفته شد در ادبیات لاژورد در بسیارى از موارد ،مترادف آسمان و همچنین مترادف رنگ آبى (آبى آسمانى ،نیلى ،فیروزه اى ؛سورمه اى ،بنفش ،سیاه ) به کار رفته است .

 

ارتباط لاژورد و آسمان

آسمان کلمه اى مرکب از ((آس)) و پسوند ((مان )) است .آس ؛ یعنى دو سنگ گرد و پخ که بر هم ساییده شوند .کلمات آسسیاب ،دستاس ،خرآس ،بادرس یا آس باد و ستوراس ،همگى به این معنى مر بوط مى شوند .در واقع ،آسمان به سنگ آسیاب تشببیه شده است . ایرانیان  قدیم ،جنس آسمان  را از سنگ مى دانستند و حرکت مداوم دورانى آن را نیز  مانند سنگ اسیاب مى دیدند ” پارسیان  او را آسمان نام کردند .یعنى مانند ه آس ،از جهت حرکت او که گرد است “( التفهیم  به نقل از فرهنگ دهخدا).

به نظر مى رسد  که سنگ لاژورد که تنها تجسم مادى و زمینى رنگ آسمان بوده است نقشى مهم در سنگ دانستن جنس آسمان داشته است . در بعضى منابع ایران باستان  جنس آسمان از خماهن ودر بعضى دیگر الماس نر دانسته شده است نگارنده به منبعى برخورد نکردم که مستقیما” جنس آن را از لاژورد دانسته باشد .اما شواهد باستان شناسى و زبان شناسى (مترادف دانستن  لاژورد با نام اسمان ) و همچنین این نکته که سقف تخت معروف خسرو پرویز ؛ یعنى  تخت طاقدیس ،از لاژورد بوده است و همچنین شواهد باستان شناسى  مى تواند بیانگر این باشد که وجود  این سنگ باعث  شده که جنس آسمان سنگ پنداشته شود .بعضى مفسران قرآن مثل ابن عباس و وهب (به نقل از سلمان  فارسى ) جنس هفتت آسمان را از سنگ هاى گوناگون ،مثل مرمر سفید ،زمرد سبز ،یاقوت ،نقره و غیره دانسته اند (على اکبرى،۱۳۸۲).

ثعالبى مى نویسد )) تخت معروف طاقدیس ،در زمان خسرو پرویز ،سقف آن از لاژورد و طلا بوده است این تخت در سال ۶۲۴ میلادى ،پس از شکست خسرو پرویز از هرقل ،امپراتور روم ،به دست رومیان افتاد )).

وجود ذرات پراکنده پیریت که به آن طلاى مصنوعى مى گویند ،در متن آبى سیر لاژورد ،منظره آسمان پر ستاره  را به آن مى دهد . این نماى عجیب نیز در یکى دانستن  جنس آسمان با لاژورد موثر بوده است .پلینى (Pliny the Elder ) از لاژورد ،به عنوان تکه اى از آسمان پر ستاره یاد مى کند  براى مصر ى ها نیز این سنگ ،سمبل آسمان پر ستاره  بود.

 

تاریخچه  لاژورد

در مقبره هاى باستانى ،اشیاى بسیارى از لاژورد به دست آمده که نشان دهنده  ارزش بالاى این گوهر ایرانى نزد مردمان  آن روز بوده است .قدیمى ترین مقبره ،مقبره هاى نئولیتیک (نوسنگى ) مهرگار (Mehrgarh)، واقع در بلوچستا ن پاکستان است (لازم به یادآورى است که انگلیس ،بلوچستان پاکستان  را که قطعه اى از خاک ایران بود ،حدود ۱۵۰ سال پیش ، از ایران جدا کرده است نخست آن را به بلوچستان  انگلیس نام نهاد و سپس آن را از طرف خود به دولت تازه بنیاد پاکستان  تقدیم نمود و بدین وسیله آن را براى همیشه از ایران جدا کرد).

 

https://i0.wp.com/www.gsi.ir/Images/Books/sanghaye%20gheimati%20va%20nime%20gheimati/scan0020.jpg

 

مهرگار ،اولین و قدیمى ترین منطقه شهر نشینى جهان به شمار مى رود .محل و نام آن نیز گویاى پیشتازى فرهنگ و تمدن ایرانى در شهر نشینى است . این شهر به حدود ۷۰۰۰ تا ۳۲۰۰ قبل از میلاد  تعلق دارد و اشیاى لاجوردى  بسیارى از مقبره ها به دست آمده است . از دیگر مقابر باستانى  که لاژورد  در انها یافت شده ،مى توان  از مصر ،اور ،شهر سوخته ،جیرفت ،قفقاز و حتى موریتانى در آفریقاى غربى نام برد.

اور(Ur)

اور شهرى باستانى ،مسکن قوم سومرى در جنوب بغداد ( در ۳۵۰ کیلومترى جنوب تیسفون ،پایتخت باستانى  ایرانیان )و ۱۶ کیلومترى ناصریه امروزى در عراق است .قدمت آن به ۴۶۰۰ سال پیش مى رسد . از این پهر حدود هزار قطعه لاژورد از قبرهاى  کاوش شده به دست آمده  که شامل مهر ،ظروف،اشیاى تزئینى ،مجسمه  و جواهرات  مى باشد .کشف این شهر باستانى در اواخر دهه ۱۹۲۰ توسط باستان شناسى بریتانیایى به نام (C.Leonard Wooley) صورت گرفت . در این شهر ،۱۸۵۰ قبر حفارى شد که شانزده مورد از آنها قبرهاى سلطنتى لقب گرفتند .

https://i0.wp.com/www.gsi.ir/Images/Books/sanghaye%20gheimati%20va%20nime%20gheimati/scan0021.jpg

 

در میان قبرهاى سلطنتى ،قبر ملکه پابى(Lady Pubi) که نامش از روى مهرى که در کنارش بود یافت شد،از اهمیت خاصى برخوردار است .

https://i0.wp.com/www.gsi.ir/Images/Books/sanghaye%20gheimati%20va%20nime%20gheimati/scan0022.jpg

https://i0.wp.com/www.gsi.ir/Images/Books/sanghaye%20gheimati%20va%20nime%20gheimati/scan0023.jpg

https://i0.wp.com/sumerianshakespeare.com/media/90977fd13b5ccabcffff8690ffffe417.jpg

از قبر این ملکه ،یک لیر Lyre بربط یا چنگ باستانى با تزئینات  لاژورد و طلا با سر یک گاو و همچنین یک مجسمه لاجوردى از یک بز که بر روى دو پا عقب ایستاده و از یک درخت طلایى تغذیه مى کند ،به دست آمده است .جنس هر دو ،عمدتا” از طلا و لاژورد است . از قبر دیگرى یک لوح بزرگ بدست آمد که Standard of Ur نامیده شد و در اصل ،یک جعبه چوبى تو خالى به ابعاد ۲۲۱/۵۹٫ ۴۹/۵۳  سانتى متر است .بر روى آن با صدف و سنگ آهنگ قرمز و لاژورد ،صحنه صلح و جنگ به تصویر کشیده شده است .هر صحنه ،سه ردیف دارد که بر روى هم قرار گرفته اند . در سمتى که جنگ به تصویر کشیده شده شاهد قدیمى ترین ارتش سومرى هستیم و در سمت صلح ،یک مهمانى تصویر شده است .

یک خواننده و نوازنده  با همان چنگى که نمونه اش یافت شده ؛ در مقابل مهمانان و صاحبخانه ،در حال خواندن و نواختن است . زمینه آبى این تابلوى تزئینى ،تماما” از لاژورد است .

https://i0.wp.com/www.gsi.ir/Images/Books/sanghaye%20gheimati%20va%20nime%20gheimati/scan0024.jpg

سومرى ها معتقدبودند  که سنگ لاژورد ،ارواح خدایان را در خود نهان دارد و کسى که با خودش طلسم لاژورد را در جنگ همراه داشته باشد ،مثل این است که خدایش را همراه خود دارد . در اور ساختن طلسم  از لاژورد امرى رایج بود و مردم به موثر بودن شدیدا” معتقد بودند که با این کار شکست ناپذیر و رویین تن مى شوند.

https://i0.wp.com/www.iranian.com/History/2005/March/Gutians/Images/sumer_asmos_blueeyesa.jpg

http://www.stripes.com/polopoly_fs/1.53082.1273628747!/image/1001240593.jpg_gen/derivatives/landscape_490/1001240593.jpg

 

ریش خدایان سومرى معمولا” از لاژورد ساخته مى شد. از شهر اور در تورات  چند بار نام برده شده و زادگاه حضرت ابراهیم  به شمار آمده است .زیگورات عظیم اور با قدمت ۴۱۰۰ سال قدیمى ترین زیگورات جهان است .این زیگورات  خانه الها ماه دانسته مى شد در کنارش قبرهاى سلطنتى اور یافت گردید .لازم به یادآورى است که سومرى ها اقوامى ایرانى بودند که از کوههاى شمال و غرب ایران به جنوب عراق امروزى کوچ کرده بودند و تمدن اور در واقعه به نوعى تمدن ایرانى است .ایلامى ها در نهایت سومرى ها را شکست دادند .

https://i0.wp.com/www.cowboysindians.com/content/articles/2010-09/weg-gift/weg-gift-01-xl.jpg

https://i0.wp.com/www.gsi.ir/Images/Books/sanghaye%20gheimati%20va%20nime%20gheimati/scan0025.jpg

مصر باستان

مصرى ها نیز لاژورد را سنگ خدایان مى دانستند زیرا که تداعى کننده آسمان پرستاره بود .طلسم هاى بسیارى از مصر باستان از جنس لاژورد بدست آمده که مهمترین آنها طلسم چشم خداى خورشید  یا چشم هوروس یا Wedjat بود .جنس آن معمولا” از لاژورد و طلا بود و معتقد بودند گذاشتن آن در کنار مومیایى از مرده حمایت و حفاظت کرده و ارواح خبیث و شیطان  را دفع مى کند و به علاوه مومیایى مى تواند در دنیاى دیگر دوباره چشم باز کند و ببیند .طلسم نوعى سوسک ،به نام سرگین غلتان یا Scarab بود که آن را داخل کفن مومیایى بر روى قلب مرده مى گذاشتند تا قلب مرده در روز قضاوت نهایى علیه او شهادت ندهد.

https://i0.wp.com/www.gsi.ir/Images/Books/sanghaye%20gheimati%20va%20nime%20gheimati/scan0026.jpg

در وسایل تزئینى و همچنین ماسک هاى مومیایى نیز لاژورد از عناصر مهم بود که معروفترین آنها ماسک پادشاه ((توت آنخ آمون))(Tuthankhamen ) بود که از طلا ،لاژورد ،عقیق و فیروزه درست شده بود.

https://i0.wp.com/www.gsi.ir/Images/Books/sanghaye%20gheimati%20va%20nime%20gheimati/scan0027.jpg

https://i0.wp.com/www.gsi.ir/Images/Books/sanghaye%20gheimati%20va%20nime%20gheimati/scan0028.jpg

در بخش ۱۴۰ کتاب ((مردگان )) آمده است که لاژورد در شکل طلسم چشم هوروس از قدرت بالایى برخوردار است .

https://i0.wp.com/www.gsi.ir/Images/Books/sanghaye%20gheimati%20va%20nime%20gheimati/scan0029.jpg

لاژورد به عنوان سنگ نوشته ،جهت عبور از مراحل مختلف پس از مرگ براى راهنمایى مرده نیز به کار مى رفت .در پاپیروس ابرس Ebers آمده است که این سنگ دید چشم را افزایش مى دهد چه زمانى که به صورت طلسم  چشم هوروس پوشیده شود (مثل گردنبند )و چه زمانى که پودر شده  آن در اطراف چشم مالیده شود .مى گویند کلئوپاترا از پودر لاژورد به عنوان سایه چشم استفاده مى کرد.

قدیمى ترین لاژورد یافت شده در مصر که آن نیز از بدخشان آمده بود ،به ۳۳۰۰- ۳۱۰۰ قبل از میلاد؛ یعنى ۵۳۰۰-۵۱۰۰ سال پیش تعلق دارد .همانطور که دیده مى شود ،مهمترین آن به شکل آویز یک گردنبند مى باشد.این لاجورد ها در محل Neqada  یافت شده ، متعلق به دوران قبل از سلسله هاى فراعنه  مى باشد.

https://i0.wp.com/www.gsi.ir/Images/Books/sanghaye%20gheimati%20va%20nime%20gheimati/scan0030.jpg

شهر سوخته

مهمترین مرکز تراش و تجارت لاژورد ایران

شهر سوخته ،معروف ترین و مهمترین محل یافت شدن اشیاى لاجوردى است .دکتر منصور سجادى ،سرپرست تیم کاوشگرى شهر سوخته ،در کتاب “جواهر سازى در شهر سوخته “،به طور مفصل ،به بررسى اشیاى تزئینى و جواهرات به دست آمده از حفارى ها پرداخته و ثابت کرده که شهر سوخته محل کارگاه هاى صنعتى براى تراش و صیقل لاژورد و تولید اشیاى تزئینى و همچنین پایگاه تجارى و ارسال آن به اقصى نقاط بوده است .در وب سایت ” دوستداران میراث فرهنگى و گردشگرى  شهر سوخته “،به دقت به جزئیات تراش لاژورد در شهر سوخته پرداخته شده است .

https://i0.wp.com/www.gsi.ir/Images/Books/sanghaye%20gheimati%20va%20nime%20gheimati/scan0031.jpg

آقاى میشل کازانوا(C.Michele Casaova) ،باستان شناس معروف فرانسوى که تخصصش در سنگ لاژورد  باستان است و سال ها بر روى شهر سوخته  کار کرده نیز معتقد است که شهر سوخته ،مرکز عمده لاژورد بدخشان بوده و لاژورد هاى یافت شده در اور ،همه بدخشانى هستند .

دکتر یوسف مجید زاده ،باستان شناس و سرپرست هیئت اکتشافى جیرفت نیز در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده است که ” وجود انبوه سنگ لاژورد و تراشه هاى آن در حفریات شهر سوخته و بررسى هاى آزمایشگاهى  آنها نشان داده است که این سنگ ،مهمترین محموله تجارى شناخته شده اى است که حکومت هاى شرق ایران در تجارت آن ،در منطقه گسترده اى از کوه بدخشان  در شرق تا سرزمین مصر در غرب ،نقش انکار ناپذیرى را ایفا مى کردند .این سنگ تزیینى با ارزش که طى هزاره هاى سوم تا اول قبل از میلاد در سر تاسر آسیاى غربى ،به ویژه میان رودان و مصر در مجسمه سازى،ترصیع و ساختن زیور آلاتى مانند گوشواره ،دستبند ،و گردنبند کاربرد فراوان داشت ، از معادن عظیم واقع در کوه هاى سر سنگ بدخشان  در افغانستان امروز استخراج و به صورت ماده خام ،به شهر بزرگى که امروزه شهر سوخته نامیده مى شود و شاید هم به مراکز شهرى و صنعتى دیگرى که تا به امروز شناسایى نشده اند ،وارد و پس از پاکسازى در کارگاه ها به صورت سنگ لاژورد ناب از راه کرمان و فارس ،به شوش و از آن جا به شهر هاى جنوبى میان رودان و دورتر ،به مصر در قاره آفریقا منتقل مى شد”(دکتر مجید زاده ،مقاله آیا ارت خاستگاه تمدن سومرى است ؟)

https://i0.wp.com/www.gsi.ir/Images/Books/sanghaye%20gheimati%20va%20nime%20gheimati/scan0032.jpg

https://i0.wp.com/www.gsi.ir/Images/Books/sanghaye%20gheimati%20va%20nime%20gheimati/scan0033.jpg

قدیمى ترین سند هاى کتبى مربوط به لاژورد ایران

قدمى ترین سند مکتوب خوانده شده ،یک لوح گلى سومرى است که به نام ” انمر کار و فرمانرواى ارت ” شهرت دارد .این لوح متعلق به بیش از ۴۰۰۰ سال پیش مى باشد که نشان مى دهد در آن زمان لاژورد ایرانى به عنوان سنگى قیمتى و مقدس کاملا” شناخته شده، هواخواهان زیادى داشته  و تجارت آن پر رونق بوده است . این رویداد تا ریخى به خط میخى و به زبان سومرى در ۶۰۰ سطر بر لوحى چهار گوش  به ابعاد تقریبى ۵/۲۲٫  ۵/۲۲ سانتى متر در اوایل هزاره دوم قبل از میلاد  به رشته تحریر در امده است .پادشاه اوروک(اور) به منظور دستیابى به سنگ ها و فلزات گرانبها به خصوص لاژورد (زیرا که میان رودان فاقد این مواد معدنى بوده است ) نماینده اى را از جانب خود به حضور پادشاه ارت (ایران فعلى ) روانه مى کند و به طور مکتوب ،سنگ گرانبها ى لاژورد را از او در خواست مى نماید . در این متن ،پادشاه اور از الهه شهر خود اینن ،با التماس در خواست مى کند که کارى کند  تا پادشاه ارت براى او طلا ،نقره ،لاژورد و صنعتت کاران ماهر بفرستد  تا معابد مقدس اور ساخته شود . او مى گوید :

” اى خواهرم ،اینن،براى اوروک،

بگذار تا آنها سنگ لاژورد ناب از تخته سنگ پایین بیاورند ،

بگذار تا آنها سنگ گرانبها و سنگ لاژورد ناب پایین بیاورند “.

نکته جالب ،اشاره پادشاه اوروک به مرتفع بودن محل استخراج لاژورد و یاد‌اورى پایین آوردن پر زحمت آن از ارتفاعات است . که همانطور که گفته شد دره کوکچا که معادن لاژورد در آن واقع  است در ارتفاعى بین ۱۵۰۰ تا ۵۰۰۰ متر قرار دارد و معروفترین معدن لاژورد یعنى معدن سر سنگ در ارتفاع ۲۶۰۰ تا ۲۷۰۰ مترى سطح دریا قرار گرفته است .

در پایان داستان  مى خوانیم که فرمانرواى ارت با درخواست پادشاه اوروک موافقت مى کند و مردم ارت براى توروک طلا و نقره و سنگ لاژورد مى آورند و آنها را در صحن مقدس معبد اینن(الهه ماه ) بر روى هم انباشته مى کنند . در این داستان بارها از لاژورد نام برده شده است همچنین در قسمتى دیگر که آسیب دیده ،آمده است ” ساقه ها و تنه انجیر و انگور را با سنگ لاژورد  مى پوشانند”.

در یکى دیگر از الواح مشهور سومرى یعنى ” حماسه گیلگمش” که به دنبال زندگى جاویدان از شهر ظلمات مى گذرد ،زمانى که این پهلوان  از شهر ظلمات  خارج مى شود به باغ سنگهاى گرانبها یا باغ جواهرات مى رسد .او به نزدیک باغ رفته و باغ جواهرات را این چنین توصیف مى کند :

“میوه هاى آن از یاقوت است .

نماى آویزان آنها از تاک ها دلپذیر است ،

بر گ ها از سنگ لاژورد است ،

نیز بار آن میوه است ،تماشاى آن باشکوه است “.

در این دو داستان آشکارا از هنرمندان ایرانى (ارت ) یاد مى شود که یکى از کارهایشان درست کردن درختان میوهاى بود که تنه و ساقه و برگ هاى آنها از سنگ لاژورد و میوه هایشان (که فقط نام دو نوع از آنها ؛انجیر و انگور خواناست ) از طلا و نقره درست شده بود .

غیر از الواح سومرى ،کتیبه آشورى تیکلات پیسلر سوم پادشاه آشور که در قرن هفتم قبل از میلاد ،مادها را در نزدیکى دماوند شکست داد، نیز از لاژورد سخن مى گوید . در نتیجه این شکست ،تعدادى اسب ،مقدارى مفرغ آلات در حدد ۱۵ تن (۵۰۰ تالان) و قریب ۱۰ تن لاژورد (۳۰۰ تالان ) به عنوان غرامت از مادها مى گیرد (۲۷۰۰ سال قبل ،به نقل از کانى شناسى در ایران قدیم ).

گرفتن  لاژورد از مادها ،دلیل بر فراوانى و بومى بودن لاژورد در ایران و اثبات منشا لاژورد از ایران است .

 

خواص درمانى لاژورد

در بیشتر منابع پزشکى قدیم ایران ،طبیعت لاژورد ،سرد و خشک دانسته شده است . از لاژورد ،در درمان بسیار یاز بیمارى ها ،به صورت خوراکى و مالیدنى استفاده مى شد .مثلا” در درمان اسهال (سودا ) که از لاژورد مغسوله یا شسته شده استفاده مى کردند . و به ویژه در درمان مالیخولیا و بى خوابى کاربر داشت .معتقد بودند خوردن آن باعث قوتت دل و از بین رفتن  ترس مى شود .براى همین اگر به کسى که هول کرده و یا از جایى افتاده ،اندکى لاژورد دهند ،حالش خوب مى شود در داروهاى  چشم چه به شکل محلول و چه به شکل سورمه و پودر به کار مى رفت .معتقد بودند مالیدن پودر آن بر پلک چشم باعث رویش موى مژه مى شود .اگر ساییده آن را با عسل مخلوط کرده ،بر زخم هاى کهنه (سودایى) بمالند مفید است .اگر نیم مثقال از ساییده آن را بخورند ،عادت ماهیانه بند مى آید و در صورت استعمال مانع سقط جنین مى شود (عرایس الجواهر و کانى شناسى در ایران قدیم و فرهنگ دهخدا ).

همانطور که گفته شد در مصر باستان هم به عنوان آرایش چشم و هم به عنوان تقویت و محافظت چشم مورد استفاده بود .در منابع غربى که از دانش شرق استفاده شده ،آمده است :”داشتن و حمل آن باعث درمان تب ها ،سر درد،میگرن ،کاهش درد،افسردگى ،اضطراب ،بى خوابى و مالیخولیا مى شود .اختلالات  بینایى ،شنوایى ،سیستم ایمنى ،گلو و ریه را بهبود مى بخشد “.

تروبادورها (Trou badours)،نوازندگان و خوانندگان دوره گرد قرون وسطى در اروپا،قصه پادشاه موبدى را به نام پرستر جان Prester John نقل مى کردند که تخت خوابش از سنگ یکپارچه لاژورد بود و بر روى آن مى خوابید تا بى خوابى و افکار گناه آلود و شیطانى به سراغش نیایند .

 

خواص متافیزیکى و معنوى لاژورد

سنگ لاژورد،سنگ چارکراهاى تنفسى شش و هفت ؛ چارکراى ابرو(اجنا) و چاکراى سر (ساهاسارا) است .چشم سوم را مى گشاید ،حس ششم و الهام هاى درونى را بیدار مى کند ،خود آگاهى را افزایش مى دهد ،به تمرکز فکر کمک مى کند و در تمرین هاى تمرکز یا مدیتیشن بسیار موثر است .آرامش درونى را افزایش مى دهد ،هارمونى و تعادل درونى ایجاد مى کند ،در روابط هماهنگى و هارمونى ایجاد مى کند ،تبلور عفت و پاکدامنى است ،کمک مى کند تا دارنده اش فرد معتبر و قابل اعتمادى در چشم دیگران به نظر برسد .همراه داشتتن این سنگ ،کمک مى کند تا از قدرت هاى درونى خود بهره بردارى کنیم .روح و افکار خود را تصفیه و پالایش کنیم و بتوانیم با حامیان معنوى و روحى خود ارتباط برقرار کنیم.سنگى حمایت کننده است ،شفاى احساسى و روشنى فکر مى آورد و حملات روانى و افسردگى را از ببین مى برد ( در ایران قدیم آن را ضد مالیخولیا مى دانستند ). با درمان بیخوابى و بهبود کیفیت خواب ؛به بهبود عملکرد مغز کمک مى کند و باعث بهبود قضاوت و تعقل مى شود .

سنگ درستى و حقیقت است .روشنایى و عقل ،به این سنگ جذب مى شوند ؛ زیرا نماینده آسمان است سنگ آگاهى و خودآگاهى است از مجموع آن چه گفته شد ،بر مى آید که سنگى است که با نیروى فکر و تعقل ارتباط تنگاتنگى دارد .زمانى که مردد و گیج هستید و نمى توانید تصمیم بگیرید ،کمک مى کند تا جوابى روشن و صریح به ذهنتان خطور کند .امروزه توصیه مى کنند زیر سر خود و یا در بالش خود ،یک قطعه لاژورد بگذارید و نیز هر جا که مى روید،همیشه یک قطعه لاژورد همراه داشته باشید .

 

نتیجه گیرى

بر اساس تمام شواهدد ذکر شده ،سنگ لاژورد ،هدیه تمدن ایرانى به بشریت است شناسایى،استخراج ،تراش و تجارت آن از دیر باز تاریخ در دست ایرانیان بوده است .شواهد روزافزون باستان شناسى و همچنین زبان شناسى همه موید این مسئله هستند .لاژورد و پیروزه (فیروزه ) ،دو سنگ اصیل ایرانى هستند که پیوند جاودانى با فرهنگ و تمدن ما دارند ؛ به ویژه براى خراسانى ها که معدن هاى قدیمى و اصلى آنها و همچنین مراکز کار و تجارت در این منطقه بوده است این سنگ باید بیش از پیش مورد توجه  قرار گیرد .با توجه به اشاعه و گسترش فرهنگ سنگ درمانى و استقبال روزافزون مردم از سنگ هاى نیمه قیمتى ،بایستى است که به این گوهر فراموش شده ایرانى ،بیشتر توجه کنیم و از یاد نبریم که لاژورد ،با تار و پود حافظه تاریخى ما عجین شده است .همگام با نیاکان خود همیشه حداقل یک قطعه لاژورد همراه خود داشته باشید .

در خاتمه از کمک هاى بى دریغ و راهنمایى هاى سرکار خانم فاطمه جهان پور ،استاد فرهنگ و زبان هاى باستانى ایران در دانشگاه فردوسى و همچنین جناب آقاى مهندس محمد جواد پیش بین ،مدیر عامل محترم موسسه آموزشى گوهر شناسى الماس آسیا بسیار سپاسگذارم .

https://i0.wp.com/www.gsi.ir/Images/Books/sanghaye%20gheimati%20va%20nime%20gheimati/scan0034.jpg

منبع: سایت زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور

پ . ن : اگر خواستید این سنگ را بخرید مواظب باشید شیشه یا پلاستیک یا سنگ دیگر نخرید.

Posted on ژوئیه 26, 2011, in سنگ درماني. Bookmark the permalink. 7 دیدگاه.

  1. جالب بود ممنون

  2. دوست عزیز من افغانم بدخشان هیچ وقت جز ایران نبوده . ولی جز پرسیا چرا . ایران هم مثل افغانستان از ۱۵۰ سال قبل به وجود امده . بهتره به جای جز ایران بگید جز پرسیا ممنون

    • ايراني كه الان در نقشه است جزءاصلي كشور ايران يا به قول شما پرشيا بوده. يعني از جايي جدا نشده است .پس همان قدمت اوليه كه بالغ بر 10000 سال است محاسبه مي شود.ممنون از نظرت.

    • که اکنون جزو افغانستان مى باشد ؛ولى همیشه جزو ایران بوده است (لازم به تذکر است که منطقه بدخشان در سال ۱۸۵۹ توسط انگلیسى ها و روسیه تزارى براى همیشه از ایران جدا شد و جزو افغانستان گردید) این یعنی چی !؟
      من نمیدونم چطور از لاجورد بدخشان رسیدیم به اینکه این منطقه مال ایران بوده !!! به اصل مطلب چه ربطی داشت من نمیدونم , هر چیز خوبی که هست باید مال ما باشه و اگر هم نیست مال ما بوده!!! جمع کنید این بساط شامورتی بازیها رو!ما اگه راست میگیم بریم میراث باقی مونده رو جمع کنیم و از مرده پرستی دست ورداریم

  3. بردیا آرمند

    در تمام متن های باستانی از پنج هزار سال پیش و پیش از آن، از این سرزمین به نام ایران (ایر ها، یا آریا ها) نام برده شده است. دوست افغان کمی تاریخ بخوان…

  4. اين دوست افغان منظورش تهران بوده كه 150 سال بوجود اومده قبلا فقط ري بوده وشميران

برای sara پاسخی بگذارید لغو پاسخ