پنهانکاری بزرگ

پنهانکاری بزرگ

گزارش هفتگی

نویسنده : آرش بیک

قسمت : 381 دانستنیها

تاریخ : 27  آگوست2010

«حال با وجود اینکه این مسائل فقط 10% واقعیات هست !» جان لیر» از» آرت بل» می پرسد؟  

آیا هنوز اعتقاد داری که مردم را باید با واقعیات آشنا کرد؟»

درمیان برنامه های رادیو » سی 2 سی» که هر شب از ساعت 1 بامداد تا 5 بامداد انجام میشود، به یکی دیگر از بهترین و جالبترین برنامه های انجام شده توسط » آرت بل» مجری مجرب این رادیو نظرتان را جلب می کنم. دراین برنامه 4 ساعته تمام برنامه به مصاحبه «آرت» و «جان لیر»اختصاص دارد درابتدا لازم میدانیم مقداری از سوابق » جان لیر» را که برای شناخت بهتر او ضروری میباشد بگویم. او یکی از با سابقه ترین خلبانان هواپیماهای آزمایشی کارخانه «لاکهید»به شمار می آید و فرزند مخترع معروف نوعی هواپیمای جت است که بنام او نامگذاری شده  «لیر جت»، وی خلبان بیش از 150 هواپیمای آزمایشی بوده که در تمام پروازها ماموریت خود را به نحو احسند انجام داده است و رکورد دار دریافت نشان های افتخار و جوایز تعیین شده در صنعت هواپیما سازی آمریکا محسوب می شود. او دارای 18 رکورد سرعت با هواپیماهای جت می باشد و در 28 کمپانی هواپیما سازی سابقه مشارکت داشته است.

در اواسط سال های 1980 و 1990 چند ماموریت برای سازمان جاسوسی آمریکا انجام می دهد و سرانجام در اواخر سال های 1990 با فاش کردن اسرار وجود «یوفو یا اشیا پرنده ناشناخته» (که در این گزارش راجع به آن خواهم نوشت) از طرف دولت  آمریکا و سرویس های اطلاعاتی تحت تعقیب قرار می گیرد، ولی خوشبختانه به خاطر مطرح کردن سریع ماجرا با وسایل ارتباط جمعی، دولت را در عملی انجام شده قرار می دهد ولی با این وجود ، از خدمت در بخشهای دولتی محروم می گردد.

» آرت بل» مجری برنامه با سوالی جالب از»جان لیر»مصاحبه را آغاز می کند.  او می پرسد، بیائیم تصور کنیم که دولت آمریکا من را انتخاب می کند که اطلاعات راجع به «یوفو» را در اختیار همگان قرار دهم و بقولی زمان آن رسیده است که مردم حقیقت را بدانند. بعد چه خواهد شد «جان»؟

«جان لیر» در پاسخ می گوید: ابتدا تو را به «واشنگتن دی سی»می برند ، تو را در لیموزین سیاه سوار می کند و به یک ساختمان بسیار زیبا برده و در داخل اطاقی به تو می گویند، آقای «آرت بل» ما شما را انتخاب کرده ایم و در صورت توافق همکاری شما با پیشنهاد ما ، ما تمام ماجرای سری «یوفو» را دراختیار شما قرار میدهیم ، که به اطلاع مردم برسانید و تمام خبرگزاریهای مهم را هم با شما هماهنگ میکنیم تا شما تمام مسائل را بدون پرده پوشی در اختیار مردم قرار دهید، از سیرتا پیاز اسرار را.

و اما در صورت قبول پیشنهاد آنان از طرف شما!

ماجرا از این قرار خواهد بود: اولین برخورد ما با پدیده «یوفو» دراواخر سال های 1930 و دومین برخورد در اواخر سالهای 1940 اتفاق افتاد و ما سعی کردیم دو نمونه از آنچه دیده بودیم یعنی مشابه «یوفوئی»را بسازیم که در حادثه سقوط «یوفو» در ایالت آریزونا در نزدیکی شهر»رازول» اتفاق افتاد و مردم نیز، از این ماجرا با خبر شدند .از هفت نفر موجودات «فرازمینی»،  که در سفینه منهدم شده آنان وجود داشت، دو نفر جان سالم بدر برده بودند که یکی از آنها بخاطر شدت جراحات در ساعات اولیه جان باخت ولی دیگری تا سال 1956 زنده ماند. تا آنجائی که توانسته ایم بفهمیم 18 نوع مختلف موجودات فرازمینی وجود دارند  که بطور دائم کره زمین را تحت نظر دارند. بعضی از آنان رفتاری دوستانه و بعضی رفتاری خصمانه دارند. اغلب آنها چهره و اندامی شبیه به یکدیگر دارند و تا آنجا که میدانیم کره زمین برای آنان آزمایشگاه بزرگی است و ما متعلق به یکی از 18 نوع هستیم ولی تا به حال همنوع خودمان را در میان آنها ملاقات نکرده ایم و اصولا نمی دانیم آنها در کجای کهکشان واقع شده اند. اطلاعاتی راجع به موجودات فرازمینی خاکستری داریم. آنها قادرند از طریق تلپاتی با ما ارتباط برقرار کنند. آنها کاملترین نوع «روبات» هستند که معلوم نیست از طرف چه کسانی مامور شده اند زمین را تحت کنترل و آزمایشات خود قرار دهند. ما شاید هیچگاه قادر نباشم که بدانیم چرا و چگونه آزمایشاتی بر روی موجودات زمین انجام می دهند. اما این را میدانیم که حدود 65 بار بطور ژنتیکی تغییر کرده ایم و بسوی تکامل بیشتر قدم برداشته ایم. آنها نام ما را «آوند» گذاشته اند و تا آنجا که ما فهمیده ایم ظرفیت روح وجسم انسان دلیل آزمایشات اصلی آنان است البته این مطلب هنوز برایمان بطور کامل ثابت نشده است. از سال 1938 تا امروز ما بیش از 200 هواپیما و هزاران مامور و سرباز را در جریان حوادث مختلف در رابطه با «یوفو»از دست داده ایم. از آن زمان بیش از صد ها هزار انسان بدون گذاشتن رد پائی از خود، مفقود شده اند. هزاران نفر را ما بخاطر مشاهداتشان بالاجبار وادار به سکوت کرده ایم.

تکه برداری و قطع کردن اندام انسان و حیوانات مدتهاست که بوسیله فرازمینیان انجام می پذیرد، تکنیک شناخته شده آنان در ربودن انسان این است که فرد را از خانه یا خیابان برای 30 تا 45 دقیقه می ربایند و بعد از تکه  برداری از آنان در سفینه فضایی خود ، به مکان اولیه باز میگردانند و رهایشان می کنند موارد بیشماری نیز پیش آمده که فرد مورد نظر هیچگاه باز نگشته است. در هنگام آزمایشات ، یک قسمت از اندام انسان ربوده شده تکه برداری میشود، آن قطعه میتواند هرچه باشد، کلیه ، روده ، چشم و حتی آلت تناسلی . در بعضی مواقع قطعات کوچکی در بدن انسان جاسازی میشود تا احتمالا وضعیت جسمانی وی کنترل یا»مانیتور»گردد. این حادثه هر روزه در اقصی نقاط آمریکا و دیگر نقاط کره زمین اتفاق می افتد  حداقل 10% مردم آمریکا این حادثه را تجربه کرده اند ولی آنچه که در اخبار می شنویم بیشتر راجع به تکه برداری از گاو یا حیوانات دیگراست. گفتنی است که این جراحی ها در حال هشیاری کامل انجام  می گردد. زمانیکه ما پی بردیم که تکه برداریها از انسان بدست «فرازمینیان» انجام میپذیرد، اعتراضات خود را به تنها موجود فضائی که در خاکستری ، که در قرارگاه سری ما در کالیفرنیا لوس آلاموس» نگهداری میشد بردیم و او از قرارداد و معامله ای که سال 1938 میان آنها و مامورین دولتی آنزمان گذاشته شده بود یاد کرد. براساس آن قرار داد، در مقابل تحویل و فراگیری تکنولوژی پیشرفته از آنان، به آنها اجازه داده شده بود که تعداد معدودی از انسانها را برای آزمایشاتشان می توانند انتخاب کنند. اما ظاهرا به مرور زمان آنها بدون توجه به قرارداد، میلیونها انسان را مورد آزمایشات خود قرار داده اند. در سال 1954 رئیس جمهور وقت آمریکا آیزنهاور با نماینده نوع دیگری از فرازمینیان در مکانی بنام «موروک سنتر»ملاقات کرده بود و آن گروه پیشنهاد کرده بودند که میتوانند ما را از شر» خاکستری ها» خلاص کنند، اما «آیزنهاور»پیشنهاد آنان را رد کرد. ظاهرا بخاطر اینکه آنان نمی خواستند تکنولژی پیشرفته خود را به ما یاد دهند.

در آنزمان برای اینکه درگیر مسئله «یوفو و فرازمینیها» بودیم و با آنان ارتباط برقرار کرده بودیم وجود خدا زیر سوال رفت، حداقل تصوری  که اغلب مردم نسبت به خدا دارند. مقامات رده بالای دولت آمریکا و شخص آیزنهاور، زمانی که پی بردند زیر سوال بردن ادیان و خدا چه خطر بزرگی برای بشریت می تواند به همراه داشته باشد، لذا  در آن زمان تصمیم گرفته شد که با روسها وارد مذاکره شویم، با آنان جدی بودن این مسئله را در میان گذاشتیم و طی توافقی ، مردم کره زمین تحت هیچ شرایطی نباید از وجود «فرازمینیان» با خبر شوند و اصولا افکار مردم جهان را باید به مسائل دیگر سوق داد بعنوان مثال افکار مردم را با وحشت از جنگ سرد، بمب اتمی و بمب هیدروژنی سرگرم کرد و اصولا مردم را باید با ترس از سلاحهای کشتار جمعی و اینگونه مسائل فریب داد . همچنین مقامات آمریکا و روسیه تصمیم گرفتند که اطلاعات راجع به «یوفو و فرازمینیان»، هرچه سری تر بماند کنترل آن راحت تر خواهد بود به این منظور حتی روسای جمهور آینده نیز نباید این اطلاعات سری را بدست آورند . سازمان فضائی «ناسا» هم به بخش های مختلفی تقسیم شد و هرگونه اطلاعات ابتدا به فرماندهی آن رسیده و سپس بعد از فیلتر گزاری به بخشهای دیگر منتقل و در نهایت بخش کوچکی از آن به اطلاع مردم میرسد . در اولین کوشش و برنامه ریزی بزرگ ، هرگونه اطلاعات راجع به سیاره » ونوس» که بسیار شبیه به سیاره زمین بوده و جمعیتی حدودا مشابه زمین دارد ولی با تکنولوژی بسیار پیشرفته تر، از دسترس مردم دور کرده و آن سیاره را فاقد حیات نامیدیم. » جان لیر» اضافه کرده و می گوید؛ ما بسیاری از فن آوری فضائی را از آنها آموخته ایم درابتدا روسها با پرتاب سفینه «ونرا»  وبعد ما با پرتاب سفینه آمریکائی «مارینر 2 » سیاره ونوس را برای مردم جهان اینگونه توصیف کردیم ؛ که این سیاره دارای آتشفشانهای بزرگ است و اتمسفری آکنده از اسید سولفریک فشرده دارد، تقریبا 90 برابر اتمسفر زمین ، و موضوع را طوری جلوه دادیم که هیچگونه حیاتی نمی تواند تحت چنین شرایطی وجود داشته باشد. جالب اینجاست که هیچکس از ما نپرسید که چطور تحت چنین شرایط جوی ، چترهای دو سفینه مذبور عمل کرد و براحتی وارد فضای ونوس شد برای مطمئن شدن از سیستم فیلتر گذاری در منطقه «پاین گپ» واقع در استرالیا پایگاهی درست کردیم که تمام اطلاعات از سفاین پرتاب شده از زمین مانند » مرکوری»، «مارینر» ، «آپولو» و «وویاجر» و … ابتدا به دست ما در این پایگاه میرسد سپس ما آنرا بعد از اولین مرحله سانسور به «ناسا» ارسال می کنیم و در تمام این مدت فقط چند مشکل کوچک بوجود آمد آنهم بخاطر چند دستگاه کوچک رادیوی آماتور، که مشکل مرتفع شد . برنامه ما برای منحرف کردن افکارعمومی از واقعیت ها، برنامه ای دراز مدت است. اگر کمی به گذشته برگردیم متوجه می شویم چطور افکار مردم را با مسئله قدرت شوروی مشغول کردیم، سپس جنگ ویتنام ده سال توجه مردم را به خود مشغول کرد و همینکه هزینه جنگ بالا رفت تصمیم گرفتیم مواد مخدر را در میان مردم بالا ببریم که البته هنوز این ماجرا ادامه دارد و در برنامه ای دیگر ماجرای وال استریت و کارتهای اعتباری را بوجود آوردیم که فکر مردم را با مسائل اقتصادی خودشان درگیر کنیم و همینطور تا به امروز که پروژه پس از پروژه، فقط برای سرگرم کردن افکارعمومی به مسائل زمین انجام داده ایم ، درحال حاضر جنگ عراق و افغانستان ادامه همین پروژه بزرگ است. اما با رشد جمعیت و پیشرفت تکنولوژی و اینترنت نهایتا ناچار هستیم بطور سیستماتیک مردم را کمی از ماجرا با خبر کنیم ولی اعتقاد داریم برای افشا کردن تمام حقایق، جهان آماده نیست و انسان راه درازی را باید طی کند و میشود براحتی انسانها را حداقل برای پنجاه سال دیگر به بازی بگیریم، حال با وجود اینکه این مسائل فقط 10% واقعیات هست !» جان لیر» از» آرت بل» می پرسد؟

آیا هنوز اعتقاد داری که مردم را باید با واقعیات آشنا کرد؟

منبع: فيس بوك سفر به ناشناخته

با تشكر فراوان از آرش بيك عزيز .