این سنگ را با من بخوان
وقتی این نقش را بر تنه کوه سر پل ذهاب کندند که هنوز هخامنشیانی در کار نبودند و تخت جمشیدی ساخته نشده بود . تصویر ، آنو بانی نی پادشاه قدرتمند سرزمین لولوبی ها را نشان می دهد که نام بخشهایی از غرب ایران در هزاره های دور بوده . جالب اینجاست که چهره مردان کوچک این حکاکی یک شکل است . انگار از روی هم کپی شده اند . همچنین قد آنها به زحمت تا کمر دو انسان غول آسایی می رسد که آنها را به اسارت گرفته اند . دو موجود غول آسا لباس پوشیده اند اما این موجودات کوچک اندام عریان هستند . تصویری هم از دایره ای در قسمت فوقانی حکاکی دیده می شود که در آن چیزی شبیه به یک سیاره وجود دارد با چهار بر آمدگی در اطرافش که نماد صلیب را تداعی می کند . البته برای دیدن اصل این حکاکی باید به سر پل ذهاب بروید .
ر. ک به گزارش علی شهیدی تحت عنوان « این سنگ را با من بخوان » همراه با عکسهای زیبایی از محمد رضا شاهرخی نژاد . چاپ شده در همشهری ماه ویژه نامه ایران شناسی شماره 47 تیرماه 1389
منبع :http://lostbook.persianblog.ir
سنگ نوشته آنوباني ني(سنگ برجسته 4800
ساله آنوبانینی؛ شهرستان سرپل ذهاب)
نقش برجسته آنوبانيني اثري به جا مانده از “آنوبانيني” پادشاه “لولوبيها” است.
“لولوبيها” از اقوام زاگرس نشين بوده و پيش از آرياييها (پارس و ماد )، در
چهارهزار و هشتصد سال پيش زندگي ميكردند. نقش برجسته آنوبانيني در 120 كيلومتري
كرمانشاه و در شهرستان سرپلذهاب و برصخرهاي معروف به “ميانكل” قرار دارد.
سنگ برجسته آنوبانی نی؛ سرپل ذهاب
در آخرین بازدید تیم آنوبانینی که در تاریخ 5 اسفندماه 1385 صورت گرفت؛ علاوه بر دو
نقش شناخته شده، دو نقش برجسته دیگر توسط اهالی محل نشان داده شد که حکایت از غنای
تاریخی منطقه و در عین حال ناشناخته بودن آن دارد. یکی از آثار بر روی کوه سمت راست
و در ضلع شمالی کوه، در زیر غاری کوچک واقع شده و اثر دیگر بر روی کوه سمت چپ و در
ضلع جنوبی آن حک شده است. البته این دو نقش برجسته نیز به سرنوشت هم نوعان خود دچار
شده اند و فرسایش های طبیعی و غیر طبیعی باعث گردیده دیدن آنها به سختی امکان پذیر
باشد. به هر حال در ادامه، محور صحبت بر روی نقش شناخته شده و معروف آنوبانی نی
خواهد بود.
با توجه به شباهت بسيار بين نقش برجسته آنوبانی نی و كتيبه بيستون، ميتوان مقدمات
آن را براي ثبت در فهرست آثار جهاني به عنوان الحاقيه بيستون آماده كرد. اين نقش
برجسته يكي ازقديميترين نقش برجستههاي كشور است كه حداقل دو هزار سال از كتيبه
داريوش قديميتر است. این اثر در ارتفاع نسبتا زیادی از سطح زمین (حدودا 16 متر) و
در منطقه ای دور از دسترس قرار دارد. همین عامل احتمالا مهمترین دلیل برای سالم
ماندن آن در طول هزاران سال می باشد. جنگ تحمیلی در سالهای اخیر شاید بیشترین آسیب
را در طول تاریخ به این اثر زده باشد. 30 درصد اين اثر بر اثر تركشهاي جنگ تحميلي
عراق عليه ايران آسيب ديده است.
موقعیت سنگ برجسته آنوبانی نی و سنگ برجسته اشکانی؛ سرپل ذهاب
اين نقش برجسته تصويري از آنوبانيني، الهه “نيني” و 9 اسير است. سطحي كه نقش بر
آن حجاري شده به دو قسمت تقسيم شده در قسمت بالا و سمت چپ “آنوبانيني” كه پاي چپ
خود را روي سينه اسيري نهاده ، قرار دارد. او در دست چپ كه روي سينه نهاده كمان و
نيزهاي و در دست راست تبري دارد. نيمتنه شاه برهنه است و دامني از كمر تا زانو او
را ميپوشاند. كمربندي با تزئين ويژه اين دامن را نگه ميدارد. آنوبانيني كفشهاي
بندي به پا دارد. در زير پاي چپ او اسيري قرار دارد كه يك حلقه بيني و دست راست او
را به هم گره زده است. شست چپ پاي الهه نيني از ميان اين حلقه رد شدهاست. الهه با
پيراهني مطبق (طبقهطبقه) كه شانه راست او را نميپوشاند در مقابل پادشاه ايستاده
و با دست راست حلقهاي را رو به شاه گرفته است. در دست چپ نيز نيزهاي فلزي دارد.
اين نيزه از بيني دو اسير پشت سر او گذشته است. تمامي اسيران نقش آنانوبانيني
برهنه هستند و تنها يكي از آنها كلاه بر سر دارد. آرايش موي اين اسير با بقيه
اسيران متفاوت است.
تصویری بازسازی شده از سنگ برجسته آنوبانی نی؛ سرپل ذهاب
در زير پاي الهه و دو اسير پشت سر وي کتيبه اي به زبان اکدي بدین مضمون نوشته شده
است:
“آنوباني ني پادشاه لولو بوم تصوير خويش و تصوير ني ني را بر کوه بادير نقش کرد. آن
کس که اين لوح را محو کند به نفرين و لعنت آنو، آنونوم، بل، بليت، رامان، ايشتار،
سين و شمش گرفتار باد و نسل او بر باد رواد”.
به دليل شباهت زياد، بسياري اعتقاد دارند كه داريوش كتيبه بيستون را با الهام از
آنوبانيني بر دل كوه بيستون حك كرد. هر دو نقش در يك شاهراه ارتباطي باستاني قرار
دارند. اين شاهراه پس از گذر از بيستون، طاقگرا را پشت سر ميگذارد، از سرپلذهاب
محل نقش آنوبانيني ميگذرد و به بينالنهرين ميپيوندد. همچنين در هر دو نقش
پادشاهان فاتح تجسم شدهاند و هر دو تير و كمان دارند. تعداد اسيران در هر دو نقش 9
نفر هستند. البته بعدها آخرين پادشاه سكاها تصوير خود را روي كتيبه بيستون نقش
ميكند.
در هر دو نقش قد اسيران از قد پادشاهان كوتاهتر است. هر دو پادشاه پا روي سينه يكي
از اسيران گذاشتهاند. در هر دو نقش دست اسيران از پشت بسته شده و قدرت پادشاهان به
توجه و توفيق خدايان بستگي دارد. در هر دو نقش الههها نقش نماينده خدا را دارند كه
حلقه قدرت را به پادشاهان ميدهند.
البته تفاوت هایی مابین این دو اثر نیز وجود دارد. برخلاف كتيبه بيستون، در نقش
آنوبانيني از ملازمان خبري نيست. همچنين در كتيبه بيستون اسرا در يك صف قرار دارند
اما در نقش برجسته پادشاه لولوبي اسرا در دو صف نقش شدهاند. در آنوبانيني همه
اسرا برهنهاند اما در كتيبه بيستون همه لباس به تن دارند. در نقش آنوبانی نی،
ايشتار اسرا و دشمنان پادشاه را خود به دست پادشاه ميدهد اما در بيستون فروهر هيچ
نقشي ندارد و تنها در بالاي نقش حك شده است.
علاوه بر نقش ذکر شده، در سمت چپ رودخانه بر روی کوه دیگری در فاصله حدود 100 متری
نقش دیگری وجود دارد که البته به دلیل شرایط نامساعد جوی برجستگی آن تا حد زیادی از
بین رفته و در شرایط نوری خاص و با دقت فراوان می توان آنرا دید. این نقش نیز در
ارتفاع و در نقطه ای صعب العبور قرار دارد. در اين نقش، تصوير دو نفر ديده مي شود.
نفر سمت چپ مردي را با مشخصات آنوباني ني به حالت ايستاده و به صورت نيم رخ نشان مي
دهد. وي کلاه نمدي بر سر، لباس کوتاه مطبقي بر تن، سلاحي در دست راست و کماني در
دست چپ دارد و پاي چپ خود را بر روي سينه اسيري نهاده است. در مقابل او نيز رب
النوعي به حالت ايستاده حجاري شده است. اين الهه نيز کلاه بزرگي بر سر و پيراهني تا
مچ پا بر تن دارد. وي در حال اهداء حلقه سلطنتي به شخصيت مقابل خود است. در حدفاصل
اين دو شخصيت، دايره اي نقش شده که در داخل آن ستاره اي چهار پر ديده مي شود.
یکی دیگر از نقوش برجسته آنوبانینی
در پايين نقش برجسته آنوباني ني، نقش برجسته يکي از حاکمان اشکاني سوار بر اسب ديده
مي شود. شاه اشکاني با بدني نيم رخ و صورتي تمام رخ حجاري شده است. وي کلاهي شرابه
دار بر سر دارد و گوشه هاي بلند آن بر روي شانه هايش افتاده است. پيِراهن او کوتاه
– تا بالاي ران – و شلوارش گشاد است. سوار با دست راست افسار اسب را گرفته است. در
جلوي او مردي از بزرگان به حالت ايستاده، در حال اهداي گل به شاه، حجاري شده است.
در گوشه چپ اين نقش، کتيبه اي به خط پهلوي به اين مضمون نوشته شده است: “اين پيکر
گودرزشاه بزرگ پسر گيو”.
نقش برجسته دوره اشکانی؛ سرپل ذهاب
برای دیدن این نقوش باید کمی تلاش کنید. از میان شهر باید بگذرید و از خیابانهای تو
در تو و بدون اسم سراغ “میان کل” و یا در اصطلاح محلی “ناو کل” را بگیرید. البته
تنگه بین این دو کوه از همه جای شهر کوچک سرپل ذهاب دیده می شود. رودخانه ای شهر
نیز می تواند راهنمای خوبی باشد. برخلاف جهت رودخانه حرکت کنید تا به میان تنگه
برسید. پیاده طی کردن این مسیر هم خالی از لطف نیست. شهر کوچک است و از مرکز شهر که
به اسم “چهار راه احمد بن اسحاق” یا “چهار راه میر احمد” شناخته می شود تا کنار
نقوش کمتر از یک ربع ساعت طول می کشد. برای دیدن نقوش سمت چپ، قسمت انتهایی کوه سمت
چپ را دور زده و سعی کنید از همان پایین و روی جاده نقش را بیابید. دو نقش در دو
طرف کوه و تقریبا به صورت قرینه نسبت به هم قرار گرفته اند.
موقعیت سنگ نوشته آنوبانینی؛ سرپل ذهاب
برای دیدن نقوش سمت راست باید کمی بیشتر تلاش کنید. دو نقش (آنوبانی نی شناخته شده
و نقش پادشاه اشکانی) در داخل حیاط یک دبیرستان دخترانه قرار دارد و احتمالا در
ساعاتی که دبیرستان تعطیل است باید برای دیدن آن بروید و البته در این زمان هم باید
از بابای مدرسه کلی خواهش و تمنا کنید که شما را راه بدهد. البته در آخرین بازدید
تیم آنوبانینی؛ ظاهرا اقداماتی برای مجزا کردن نقوش از مدرسه در حال انجام بود. نقش
سومی هم بر روی همان کوه وجود دارد که برای دیدن آن باید زیر غار کوچک کنار نقش
قدیمی آنوبانینی را جستجو کرد.
منابع:
anobanini
tebyan (dot) net
chn (dot) ir
با تشكر از فرهاد عزيز.
Posted on سپتامبر 20, 2010, in فرازمینی ها در زمانهای کهن, فضانوردان باستانی, فضانوردان باستانی در ایران, آثار فرازميني ها در زمانهاي كهن, تاريخ مرموز, تاريخ ايران. Bookmark the permalink. 29 دیدگاه.
ممنون رامتین جان اصلا نمیدونستم هم چنین چیزی تو ایران هست حتما میرم میبینمش
ممنون
رامتین عزیز من گمان می کنم که غول پیکر ها به عبارتی در بند کوچکها بوده اند و این نقاشی به عکس کشیده شده است
نميدانم.شايد.
شاید این موجودات کوچیک در واقع کوچیک نیستند و فقط به خاطر اینکه در حاشیه کشیده شدن کوچیک نشون داده شدن ممکنه؟
اندیشه ات را تا بلندترین نقطه هستی نشانه بگیر ستارگان بر ستایش تو سجده خواهند کرد
مشه بگید ترجمه مونتیاک کی اماده میشه بیصبرانه منتظرم
اماده شده .فردا در وبلاگ ميگذارم.
شاید غول پیکر ها تو این حکاکی نشاندهنده خدایان و نیروهای برتر نسبت به انسانها هستند.
درود بر تمامی کرمانشاهی های عزیزم !
مطالبی در این خصوص یافتم ، شاید به یک بار خواندنش بیارزد :
http://www.anobanini.ir/index/fa/
ایرانشناسی: استان کرمانشاه: سرپل ذهاب
سنگ نوشته آنوباني ني(سنگ برجسته 4800
ساله آنوبانینی؛ شهرستان سرپل ذهاب)
نقش برجسته آنوبانيني اثري به جا مانده از «آنوبانيني» پادشاه «لولوبيها» است.
«لولوبيها» از اقوام زاگرس نشين بوده و پيش از آرياييها (پارس و ماد )، در
چهارهزار و هشتصد سال پيش زندگي ميكردند. نقش برجسته آنوبانيني در 120 كيلومتري
كرمانشاه و در شهرستان سرپلذهاب و برصخرهاي معروف به «ميانكل» قرار دارد.
سنگ برجسته آنوبانی نی؛ سرپل ذهاب
در آخرین بازدید تیم آنوبانینی که در تاریخ 5 اسفندماه 1385 صورت گرفت؛ علاوه بر دو
نقش شناخته شده، دو نقش برجسته دیگر توسط اهالی محل نشان داده شد که حکایت از غنای
تاریخی منطقه و در عین حال ناشناخته بودن آن دارد. یکی از آثار بر روی کوه سمت راست
و در ضلع شمالی کوه، در زیر غاری کوچک واقع شده و اثر دیگر بر روی کوه سمت چپ و در
ضلع جنوبی آن حک شده است. البته این دو نقش برجسته نیز به سرنوشت هم نوعان خود دچار
شده اند و فرسایش های طبیعی و غیر طبیعی باعث گردیده دیدن آنها به سختی امکان پذیر
باشد. به هر حال در ادامه، محور صحبت بر روی نقش شناخته شده و معروف آنوبانی نی
خواهد بود.
با توجه به شباهت بسيار بين نقش برجسته آنوبانی نی و كتيبه بيستون، ميتوان مقدمات
آن را براي ثبت در فهرست آثار جهاني به عنوان الحاقيه بيستون آماده كرد. اين نقش
برجسته يكي ازقديميترين نقش برجستههاي كشور است كه حداقل دو هزار سال از كتيبه
داريوش قديميتر است. این اثر در ارتفاع نسبتا زیادی از سطح زمین (حدودا 16 متر) و
در منطقه ای دور از دسترس قرار دارد. همین عامل احتمالا مهمترین دلیل برای سالم
ماندن آن در طول هزاران سال می باشد. جنگ تحمیلی در سالهای اخیر شاید بیشترین آسیب
را در طول تاریخ به این اثر زده باشد. 30 درصد اين اثر بر اثر تركشهاي جنگ تحميلي
عراق عليه ايران آسيب ديده است.
موقعیت سنگ برجسته آنوبانی نی و سنگ برجسته اشکانی؛ سرپل ذهاب
اين نقش برجسته تصويري از آنوبانيني، الهه «نيني» و 9 اسير است. سطحي كه نقش بر
آن حجاري شده به دو قسمت تقسيم شده در قسمت بالا و سمت چپ «آنوبانيني» كه پاي چپ
خود را روي سينه اسيري نهاده ، قرار دارد. او در دست چپ كه روي سينه نهاده كمان و
نيزهاي و در دست راست تبري دارد. نيمتنه شاه برهنه است و دامني از كمر تا زانو او
را ميپوشاند. كمربندي با تزئين ويژه اين دامن را نگه ميدارد. آنوبانيني كفشهاي
بندي به پا دارد. در زير پاي چپ او اسيري قرار دارد كه يك حلقه بيني و دست راست او
را به هم گره زده است. شست چپ پاي الهه نيني از ميان اين حلقه رد شدهاست. الهه با
پيراهني مطبق (طبقهطبقه) كه شانه راست او را نميپوشاند در مقابل پادشاه ايستاده
و با دست راست حلقهاي را رو به شاه گرفته است. در دست چپ نيز نيزهاي فلزي دارد.
اين نيزه از بيني دو اسير پشت سر او گذشته است. تمامي اسيران نقش آنانوبانيني
برهنه هستند و تنها يكي از آنها كلاه بر سر دارد. آرايش موي اين اسير با بقيه
اسيران متفاوت است.
تصویری بازسازی شده از سنگ برجسته آنوبانی نی؛ سرپل ذهاب
در زير پاي الهه و دو اسير پشت سر وي کتيبه اي به زبان اکدي بدین مضمون نوشته شده
است:
“آنوباني ني پادشاه لولو بوم تصوير خويش و تصوير ني ني را بر کوه بادير نقش کرد. آن
کس که اين لوح را محو کند به نفرين و لعنت آنو، آنونوم، بل، بليت، رامان، ايشتار،
سين و شمش گرفتار باد و نسل او بر باد رواد”.
به دليل شباهت زياد، بسياري اعتقاد دارند كه داريوش كتيبه بيستون را با الهام از
آنوبانيني بر دل كوه بيستون حك كرد. هر دو نقش در يك شاهراه ارتباطي باستاني قرار
دارند. اين شاهراه پس از گذر از بيستون، طاقگرا را پشت سر ميگذارد، از سرپلذهاب
محل نقش آنوبانيني ميگذرد و به بينالنهرين ميپيوندد. همچنين در هر دو نقش
پادشاهان فاتح تجسم شدهاند و هر دو تير و كمان دارند. تعداد اسيران در هر دو نقش 9
نفر هستند. البته بعدها آخرين پادشاه سكاها تصوير خود را روي كتيبه بيستون نقش
ميكند.
در هر دو نقش قد اسيران از قد پادشاهان كوتاهتر است. هر دو پادشاه پا روي سينه يكي
از اسيران گذاشتهاند. در هر دو نقش دست اسيران از پشت بسته شده و قدرت پادشاهان به
توجه و توفيق خدايان بستگي دارد. در هر دو نقش الههها نقش نماينده خدا را دارند كه
حلقه قدرت را به پادشاهان ميدهند.
البته تفاوت هایی مابین این دو اثر نیز وجود دارد. برخلاف كتيبه بيستون، در نقش
آنوبانيني از ملازمان خبري نيست. همچنين در كتيبه بيستون اسرا در يك صف قرار دارند
اما در نقش برجسته پادشاه لولوبي اسرا در دو صف نقش شدهاند. در آنوبانيني همه
اسرا برهنهاند اما در كتيبه بيستون همه لباس به تن دارند. در نقش آنوبانی نی،
ايشتار اسرا و دشمنان پادشاه را خود به دست پادشاه ميدهد اما در بيستون فروهر هيچ
نقشي ندارد و تنها در بالاي نقش حك شده است.
علاوه بر نقش ذکر شده، در سمت چپ رودخانه بر روی کوه دیگری در فاصله حدود 100 متری
نقش دیگری وجود دارد که البته به دلیل شرایط نامساعد جوی برجستگی آن تا حد زیادی از
بین رفته و در شرایط نوری خاص و با دقت فراوان می توان آنرا دید. این نقش نیز در
ارتفاع و در نقطه ای صعب العبور قرار دارد. در اين نقش، تصوير دو نفر ديده مي شود.
نفر سمت چپ مردي را با مشخصات آنوباني ني به حالت ايستاده و به صورت نيم رخ نشان مي
دهد. وي کلاه نمدي بر سر، لباس کوتاه مطبقي بر تن، سلاحي در دست راست و کماني در
دست چپ دارد و پاي چپ خود را بر روي سينه اسيري نهاده است. در مقابل او نيز رب
النوعي به حالت ايستاده حجاري شده است. اين الهه نيز کلاه بزرگي بر سر و پيراهني تا
مچ پا بر تن دارد. وي در حال اهداء حلقه سلطنتي به شخصيت مقابل خود است. در حدفاصل
اين دو شخصيت، دايره اي نقش شده که در داخل آن ستاره اي چهار پر ديده مي شود.
یکی دیگر از نقوش برجسته آنوبانینی
در پايين نقش برجسته آنوباني ني، نقش برجسته يکي از حاکمان اشکاني سوار بر اسب ديده
مي شود. شاه اشکاني با بدني نيم رخ و صورتي تمام رخ حجاري شده است. وي کلاهي شرابه
دار بر سر دارد و گوشه هاي بلند آن بر روي شانه هايش افتاده است. پيِراهن او کوتاه
– تا بالاي ران – و شلوارش گشاد است. سوار با دست راست افسار اسب را گرفته است. در
جلوي او مردي از بزرگان به حالت ايستاده، در حال اهداي گل به شاه، حجاري شده است.
در گوشه چپ اين نقش، کتيبه اي به خط پهلوي به اين مضمون نوشته شده است: “اين پيکر
گودرزشاه بزرگ پسر گيو”.
نقش برجسته دوره اشکانی؛ سرپل ذهاب
برای دیدن این نقوش باید کمی تلاش کنید. از میان شهر باید بگذرید و از خیابانهای تو
در تو و بدون اسم سراغ «میان کل» و یا در اصطلاح محلی «ناو کل» را بگیرید. البته
تنگه بین این دو کوه از همه جای شهر کوچک سرپل ذهاب دیده می شود. رودخانه ای شهر
نیز می تواند راهنمای خوبی باشد. برخلاف جهت رودخانه حرکت کنید تا به میان تنگه
برسید. پیاده طی کردن این مسیر هم خالی از لطف نیست. شهر کوچک است و از مرکز شهر که
به اسم «چهار راه احمد بن اسحاق» یا «چهار راه میر احمد» شناخته می شود تا کنار
نقوش کمتر از یک ربع ساعت طول می کشد. برای دیدن نقوش سمت چپ، قسمت انتهایی کوه سمت
چپ را دور زده و سعی کنید از همان پایین و روی جاده نقش را بیابید. دو نقش در دو
طرف کوه و تقریبا به صورت قرینه نسبت به هم قرار گرفته اند.
موقعیت سنگ نوشته آنوبانینی؛ سرپل ذهاب
برای دیدن نقوش سمت راست باید کمی بیشتر تلاش کنید. دو نقش (آنوبانی نی شناخته شده
و نقش پادشاه اشکانی) در داخل حیاط یک دبیرستان دخترانه قرار دارد و احتمالا در
ساعاتی که دبیرستان تعطیل است باید برای دیدن آن بروید و البته در این زمان هم باید
از بابای مدرسه کلی خواهش و تمنا کنید که شما را راه بدهد. البته در آخرین بازدید
تیم آنوبانینی؛ ظاهرا اقداماتی برای مجزا کردن نقوش از مدرسه در حال انجام بود. نقش
سومی هم بر روی همان کوه وجود دارد که برای دیدن آن باید زیر غار کوچک کنار نقش
قدیمی آنوبانینی را جستجو کرد.
منابع:
anobanini
tebyan (dot) net
chn (dot) ir
ودر ویکی پدیای فارسی
آنوبانینی نام پادشاه لولوبی بوده و سنگ نبشته و نقش برجسته منسوب به او در شهر سرپل ذهاب، از قدیمیترین سنگ نبشتههای ایران با قدمت ۴۸۰۰ سال است. این نقش برجسته پردهای است که در آن شاه (آنوبانینی) در برابر الهه ایشتار که او را در مقابل دشمنان پیروزی دادهاست، ایستاده و پای خود را بر بدن دشمن نهادهاست. ایشتار نیزهای به دست دارد و قصد دارد با طنابی که به دست گرفته، گردن اسیری دیگر را ببندد. علاوه بر شاه و ایشتار، ۹ اسیر بدون لباس نیز در تصویر مشاهده می شود. نقش برجسته آنوبانینی، امروزه در داخل یک دبیرستان دخترانه در شهر سرپل ذهاب قرار دارد. ذیل نقش برجسته، سنگ نبشتهای به خط اکدی قرار دارد که ترجمه آن چنین است: [۱][۲]آنوبانینی پادشاه توانا، پادشاه لولوبی نقش خود و نقش الهه ایشتار را در کوه باتیر رسم کردهاست. آن کس که این نقوش و این لوح را محو کند، به نفرین و لعنت آنو، آنوتروم، بل، بلیت، رامان، ایشتار، سین و شمش گرفتار و با دو نسل او برباد رواد
1. ↑ سنگ نبشته آنوبانینی. سایت جامع گردشگری طرقبه. بازدید در تاریخ 29 اکتبر 2009.
2. ↑ حسین محسنی – محمدجعفر سروقدی. «باستان شناسی و هنر ماد». باستان شناسی و هنر دوران تاریخی. عفاف، ۱۳۷۵، ۱۲.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D9%86%D9%88%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C%E2%80%8C%D9%86%DB%8C»
ومطالبی که در لغتنامه ی دهخدا آمده است :
http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-86ef5734a6124a41891fb46c0f972e38-fa.html –
باز هم مطلبی دیگر از این نقش برجسته ، متعلق به ایران زمین و جزء با ارزشی از میراث های فرهنگی کهن ما …
آواز تیشه امشب از بیستون نیامد ،
شاید به خواب شیرین ، » فرهاد » رفته باشد ….
منبع :
http://tarikhema.ir/ancient/1596/%d8%a2%d9%86%d9%88-%d8%a8%d8%a7%d9%86%d9%8a-%d9%86%d9%8a-%d9%be%d8%a7%d8%af%d8%b4%d8%a7%d9%87-%d8%a7%da%a9%d8%af
آنو بانی نی: پادشاه اکد
این نگاره توسط انی کاظمی در تاریخ ۹م شهریور, ۱۳۸۸ و در دسته تاریخ باستان + تاریخ تمدن بین النهرین باستان + عکس های باستان ارسال شده است
بنا به منابع و کتیبه های موجود سومری ها و اکدی ها ملیت واحدی داشته و اکدی ها به مناسبت یکی از شهرهای سومر به این اسم مرسوم شده اند و بابل مرکز تمدن آن ها بوده است.
در سراسر تاریخ بین النهرین جن گیران و پیشگویان نقش مهمی ایفا کرده اند و در سراسر دنیای باستان، مهارت پیشگویی بابلی ها فوق العاده و مورد احترام بوده است. بنابر همین اصل، سومری ها و اکدی ها برای هر پدیده ای رب النوع یا خدایی داشته اند.
در آن زمان، هر شهر یک رب النوع یا خدایی داشته و اهالی آن شهر، رب النوع سایر شهرهای دیگر را در رتبه پایین تر از رب النوع شهر خود می دانستند و چنانچه شهری به تسخیر دیگری در می آمد، رب النوع آن شهر به اسارت رفته و استقلال آن شهر از بین می رفته است، با این وجود سه رب النوع بزرگ را همه می پرستیدند:
۱). آنو (خدای آسمان) ۲). هه آ (صاحب آبهای درهای عمیق) ۳). بل یا بعل (خدای زمین)
علی رغم این خدایان، سومری ها به گروهی از ارواح بد، عفریت ها و جن ها نیز معتقد بودند. هر یک از سلاطین نیز برای خود رب النوعی داشته که در جنگ ها، امراض و برای کسب ثروت از آن بهره می برده اند. الهه نی نی (نی نیپ)، رب النوع عشق، جذابیت جنسی، جنگ و مظهر کیوان متعلق به پادشاه اکد، آنو بانی نی بوده است.
از آنجایی که سومری ها و اکدی ها پیوسته با عیلامی ها در نبرد بودند، موفقیت های خود را به صورت مستند و برای کسب افتخار و جلال خود به تصویر می کشیدند، مانند ستون سنگی نرامیس به مناسبت فتح لولوبی که ناحیه ای است در کرمانشاه امروزی و نقش برجسته آنو بانی نی که در همین منطقه در سرپل ذهاب امروزی دیده می شود.
در این نقش برجسته و کتیبه آن، که یکی از قدیمی ترین نقش برجسته های شناخته شده موجود در ایران می باشد، تصویر آنو بانی نی به همراه الهه نی نی دیده می شود که ۹ اسیر را در بند کشیده اند. پادشاه یکی از پاهای خود را روی سینه یکی از این اسیران گذاشته و همچنین در دستی که روی سینه خود گذاشته، کمان و نیزه و در دست دیگر تبری دارد
الهه نی نی در مقابل پادشاه ایستاده و حلقه ای را رو به شاه گرفته است و در دست دیگر چیزی مانند افسار که به بینی دو اسیر حلقه زده شده و در پشت او زانو زده اند، به تصویر درآمده بین الهه نی نی و پادشاه، ستاره چند پر دیده می شودکه احتمالا” ستاره کیوان است. پادشاه نیم تنه ای به تن دارد و دارای کفش های بند دار می باشد. الهه نی نی پیراهن چین دار بلندی به تن دارد که یکی از شانه هایش را پوشانده است. اسیران همگی برهنه اند و فقط یکی از آن ها دارای کلاه و آرایش موی متفاوت است. در زیر الهه کتیبه ای به زبان اکدی وجود دارد بدین مضمون که :
«آنو بانی نی پادشاه لولوبی تصویر خویش و تصویر نی نی را بر کوه بادیر نقش کرد. آن کس که این لوح را محو کند، به نفرین و لعنت آنونا (الهه باروری)، بل [بعل یا بلوس] (خدای زمین)، مولیتا (همسر پسر آنو، خدای آسمان)، را [رامان] (اطلاعات زیادی از او در دسترس نیست)، ایشتار (مظهر زهره)، سین [هورکی] (خدای ماه)، شه مش [شمش یا سانسی] (خدای خورشید) گرفتار باد و نسل او بر باد رواد.» محل این نقش برجسته در حال حاضر در سر پل ذهاب، در محلی به نام میان کل (به زبان کردی کل یعنی قلعه)، روی کوهی به همین نام قرار داد. متأسفانه برای دیدن این بنای تاریخی باید به حیاط مدرسه دخترانه ای وارد شوید، البته با مجوز بابای مدرسه که البته مردها از این بابت با کمی مشکل اضافه روبه رو هستند!! اما دیدن قدیمی ترین نقش برجسته ایران ارزش خواهش و نادیده گرفتن اشکالات! را دارد.
اثر در ارتفاع ۱۶ متری کوه قرار دارد،که این خود باعث گردیده که از آسیب های زیادی در امان باشد، ولی متأسفانه در دوران جنگ با عراق و برخورد ترکش ها خساراتی به این اثر خورده و شاید به قول کتیبه آن و پیشگویی اکدی ها، به همین سبب نسل و دودمان صدام به باد رفت!
در کوه روبرو ، نقش برجسته دیگری از آنو بانی نی که به سبب فرسایش به زحمت دیده می شود وجود دارد و در آن آنو بانی نی را کنار الهه نی نی نشان می دهد، که الهه نی نی حلقه ای را روی به روی آنو بانی نی گرفته است و بین این دو ستاره ای قراردارد
در پشت همین کوه، نقش برجسته رب النوعی وجود دارد که دارای کلاه خود با نیم تنه ای است که تا زانویش را پوشانیده و در مقابل او ستاره هشت پر (ایشتار که همان زهره است) دیده می شود
چند متر پایین تر نقش برجسته دیگری وجود دارد که از دوران اشکانی به جا مانده و نقش شاه اشکانی با بدنی نیمرخ و صورتی تمام رخ که کلاهی بر سر دارد و سوار بر اسب دیده می شود. در جلوی آن مردی احتمالاً از بزرگان در حال اهدای برگ نخل یا گیاهی مقدس می باشد گوشه این اثر کتیبه ای با خط پهلوی، با این جمله نقش بسته است: «این پیکر گودرز شاه، پسر گیو».
آثار متنوع تاریخی، نقش برجسته های بسیار و بناهایی باستانی سر پل ذهاب، مانند تاق گرا، دکان داوود و آثار دیگری که در آینده به آن ها می پردازیم، می تواند دست کم به عنوان جذابیت های توریستی برای مردم فقیر آن ناحیه منبع درآمدی باشد که نه تنها نیست، بلکه در ورطه فراموشی گرد بی اعتنایی به خود گرفته است.
منابع:
بهزادی، رقیه. ۱۳۸۲٫ قوم های کهن در قفقاز، ماورای قفقاز، بین النهرین و هلال حاصلخیز، تهران: نی
پیرنیا، حسن. ۱۳۸۴٫ تاریخ ایران باستان، جلد اول، تهران: نگاه
سایکس، سر پرسی. ۱۳۶۶٫ تاریخ ایران، ترجمه: سیدمحمدتقی فخر داعی گیلانی، جلد اول، تهران: دنیا کتاب
مک کال، هنریتا. ۱۳۷۹٫ اسطوره های بین النهرینی، ترجمه عباس مخبر، تهران: مرک
فرهاد جان واقعا ممنون.
سلام
خوبی آقا حمید به خدا اینقدر سرمان در این شرکت شلوغ است که اصلا فرصت سر زدن به وب جالبتم ندارم!!
بهتر است که دوستان بدانند که چون در گذشته از پرسپکتیو و نقاشی هایی که بعد را نشان بدهد (طول و عرض و ارتفاع و دوری و نزدیکی به شخص مشاهده گر) اطلاع نداشتند اینگونه نقاشیهایی در جای جای دنیا در بخش فرهنگی و هنری و علمی می توانیم ببنیم حتی در نقاشیهای ایران باستان هم از این جور نقاشیهای به اصطلاح سقفی می توان مشاهده کرد، با ظهور داوینچی نقاش بزرگ دنیا که یکی از آثار او هم لبخند مونولیزا و شام آخر می باشد قوانینی را کشف کرد که تا به این لحظه از این قوانین در نقاشی ها و طراحیها و مهندسان معماری در طراحی ساختمانها استفاده می شود که از آن جمله می توان به پرسپکتیو اشاره نمود که در این قانون نقطه ای به موازات جهت دید مشاهده گر جهت طراحی و بعد طراحی روی کاغذ رسم می شود و اجسام دور و نزدیک با خطوطی ذهنی به این نقطه وصل می گردد و طراحی می گردد تا فواصل آنها نسبت به دوری و و نزدیکی آنها دقیقتر ترسیم گردد.
پس نبایستی از این نقاشیها برداشت دیگری کرد که چون کوچکتر ترسیم شده اند پس کوتوله ها بودند و غول پیکران!!
دیدمان را وسعت دهیم تا به وسیله این نقاشیها که از آغاز پیدایش انسان بر روی کره خاکی تا آینده و زبان بین المللی بین تمام تمدنهای بین کهکشانی و دنیاهای موازی قطعا همین است جزئیات دقیقتری را بیابیم.
یا حق.
ممنون كه سر زدي دوست عزيز. پروژه به كجا انجاميد؟
سلام رامتین جان
ممنونم ، فعلا پروژه متوفقف شد!
نمیدونم این …. ها از کجا فهمیده بودند 2 روز تو بازداشتگاه بودم می گفتن که عین اینو ما داریم کار میکنیم از کجا این اطلاعاتو آوردی!!!!
با هزار بدبختی اومدیم بیرون همین الانشم فکر کنم تحت ن ظ ر هستم.
فعلاً
با شما تنها اينكار انجام نشده .همه همينطورن.ممنون.
آقا وحید من با نظرت کاملا مخالفم
جون در گذشته هم برخی جاها با پرپکتیو آشنا بوده اند هرچند که شاید نامش را نمیدانسته اند!!! و یا به نام دیگری می خواندنش و یا صرفا تقلیط از طبیعت می کردند بدون توجه به این قوانین اما سعی کی کردند دقیقا نقاشی کنن
این صحبت شما نیاکان ایرانی ها را انسان هایی خنگ فرض می کند که حتی اندازه های انسان ها را نمیتوانند به تناسب بکشند
که من شدیددا با این نگاه مخالفم
به نظر من این کوچک و بزرگی به احتمال قوی نشان دهنده عظمت و مقام و عزت پادشاه در مقابل اسرا بوده
درآخر از فرهاد و رامتین تشکر می کنم
دوست عزیز اگر خنگ و خنگ بازی در کار بود که بایستی بگوییم که کل نقاشیهایی که در کل جهان به تصویر کشیده اند و آگاهی دقیقی از قانون پرسپکتیو نداشتند پس کل جهان خنگ بودند!!
نه دوست گرامی وسعت دید ما محدود است مثالی که می تونم بزنم همین دید خودتان است که به نگاهی سطحی و عدم اطلاع و آگاهی از علم طراحی و نقاشی توانستی که بگویی این پریکتیو!!! را همه می دانستند کمی مطالعه بفرمائید.
جدا که خیلی با مزه ای
عزیز من اون اشتباه تایپی بود
من صفحه کلیدم برچسب حروف فارسی نداره
درکل اگه اینطوری دلت خوشه هرطور راحتی فکر کن
اما پرسپکتیو رو حتما قبل از اون آقایی ! که اسم بردی هم بلد بودن
مهدی جان در تایید فرمایش شما ،
با یک نگاه سرسری به تمامی کتیبه ها ، کتیبه بیستون ، طاق بستان ، تندیسهای نیم برجسته تخت جمشید و…
شاهان و امرا و نجبا همیشه بزرگتر از زیردستان تصویر شده اند …و این ربطی به پرسپکتیو و عمق نقش برجسته ها ندارد …چون جامعه شان کاستی و طبقاتی بوده است روی همین اصل ، هر کسی جایگاه ویزه خود را داشته ، بالادست : پادشاه /نجبا/ امیر زادگان درباری پایین دست : کارگران ، مردم عادی و فرودست ترین طبقات مثل اسرا که بعضا نسبت به سزایشان میل در چشمانشان می کشیدند ، گوش و بینی و دهانشان می بریدند
وبه طرز فجیع می کشتند…
سوالی اساسی دارم : اصولا چرا «فرماندهی » و » فرمانبری » ؟؟
کی به یک سیستم » سوسیو کراسی » یا جامعه سالاری می رسیم ؟ جامعه ای که همگان در یک سطح معلومات /اعتقاد/برادری /برابری/آزادی /صلح /اشتی به سر می برند !
نه ان جامعه آرمانی » اتوپیای » افلاطون ونه آنچه که مارکس به آن اعتقاد داشت …
جامعه ای مبتنی بر عشق و دوستی ، صفا و یکرنگی ، اعتقاد به یک خالق مهربان و بی نظیر …جامعه ای که گویا در قاره های از بین رفته «مو» ، «لموریا» و آتلانتیس وجود داشته ،یا عصر طلایی که در یوگا از آن نام برده می شود …
راستی چقدر باید منتظر ماند ؟
منظور از انتظار » سیمرغ» و» سی مرغ » منطق الطیر عطار نیست ؟؟؟
آیا به صرف دعا این شدنی است یا هرکسی به نوبه خود باید در این امر سهیم گردد…
بسیار مشتاقم پاسخی در خور بیابم ….
مطلبتون خیلی عالی بود…زحمت می کشید..زیاد!
salam ramtin jan mamnoon az matalebe jalebet.be nazare shoma ehtemal nadare ke in asirharo bekhatere koochak shemordan injoori hakaki karde bashan?!?!
من اينطور فكر نميكنم. حالا شايد اينطور باشه.
خسته نباشید
با تشكر از مطالبتان. ضمنا يك عكس جالب دارم كه حتما بايد ببينيد.
salam
man 4 film ba keifiate bala ba zoome kheily khoob az in 3 ufo gereftam.agar bebinid bavar nemikonid.vaghan heyrat angize.nemidoonam chejoory bayad roo net sharesh konam. daniel_m7d@@yahoo
مطالبتون جالب بود ، خیلی استفاده کردم ممنون
این محلیل های ابکی و مالیخولیایی واقعا جای شگفتی داره
پس از نظر شما دشمنان داریوش در بیستون که کوچکتر از داریوش بر روی سنگ نگاشته دیده میشود از نژاد های دیگری بوده اند؟
گوچگ بودن در سنگ نگاره های باستانی نشانی از کوچکی و حقارت صاحب تصویر است نه نمایانگر موجوداتی با نژادهای دیگر.
بر اساس تحلیل ابکی شما دشمنان داریوش که در کتیبه بیستون کوچکر از خود داریوش بزرگ روی سنگ نمایانده شده اند از نژاد دیگری هستند.
مابقی نشانه ها هم معانی ویژه خودشان را دارند که هم اکنون نمیتوانم برای شما بنویسم. اما معنیشان این نیست که نظریات مالیخولیایی شما را درست جلوه دهند.
سلام مطالب عالی
اما چیزی که حواسم را به خودش درگیر کرد نفرین عجیب زیر کتیبه بود که گفته بود هرکس آن را مخدوش و یاخراب کند خودش و نسل ازبین برود!!!این نوعی نفرین طلسمی بود که جالب هست صدام حسین ملعون را بعد از این تخریب جدا از بین برد و تمام خانواده اش را نیزو نسلی ازاو باقی نماند!!!!
پناه برذات اقدس الهی
بایدبیشتر تحقیق بشه
مسائل درهم پیچیده هست ..