داستان آفرينش در تمدنها


اسطوره یا داستان آفرینش، روایتی نمادین در یک فرهنگ و درمیان مردم است که درباره آغاز جهان و چگونگی پیدایش مردم سخن می‌گوید. این اسطوره‌ها بیشتر به صورت دهان به دهان نقل می‌گردند [۱]و شایعترین شکل اسطوره در میان فرهنگ‌های مختلف بشری هستند. با وجود نبود پشتوانه تاریخی، چنین اسطوره‌هایی در میان اعضای یک جامعه به عنوان حقایقی والا در نظر گرفته می‌شوند.[۲] این اسطوره‌ها تقریبا در تمامی مذاهب به چشم می‌خورند. برخی ویژگی‌ها در میان اسطوره‌های آفرینش مشترکند. درهمگی این داستان‌ها یک طرح کلی و شخصیت‌های تاثیر گذار (خدا گونه، انسانی، و یا جانورانی که در بیشتر موارد توان سخن گفتن و یا تغییر شکل سریع را دارند) وجود دارند و همگی در گذشته‌ای نامشخص و مبهم رخ داده‌اند.[۳] در تمامی این داستان‌ها سعی برآن است تا به پرسش‌های عمیقی که آن جامعه با آن‌ها دست به گریبان است پاسخ داده شود. اسطوره‌های آفرینش دیدگاه و نگرش افراد آن جامعه را نسبت به جهان نشان می‌دهند و چهار چوب هویت فرهنگی اعضای جامعه را معین می‌کنند.[۴]

آفریقا

باکوبا

در باور باکوبا زمین در ابتدا چیزی جز تاریکی و آب نبوده‌است .فرمانروای این زمین غولی بنام مبومبو بوده‌است. روزی او در معده اش احساس دردی شدید می‌کند و پس از آن خورشید، ستارگان و ماه را استفراغ می‌کند. گرما و نور خورشید آب‌های پوشاننده زمین را تبخیر می‌کند و ابرها پدیدار می‌گردند. حاصل تبخیر آب‌ها پیدایش خشکی بوده‌است. مبومبو یک بار دیگر استفراغ می‌کند و این بار چیزهای بسیاری از جمله مردم (نخستین زن و مرد) حیوانات (پلنگ، عقاب، میمون فومو) درختان، شهاب سنگ‌ها، سندان؛ تیغ، دارو و رعد و برق را بالا می‌آورد. زن آب‌ها نچینگ، در شرق زندگی می‌کرده‌است و پسر او وتو نخستین پادشاه باکوبا گردید.[۵]

ماسائی

ماسائی‌های کنیا بوجود آمدن انسان را نتیجه کار انکای آفریدگار می‌دانند. او یک درخت را به سه بخش تقسیم کرد. به نخستین پدر ماسائی یک چوبدستی داد. به نخستین پدر کیکویا یک کج بیل داد . به نخستین پدر کامبا یک تیر و کمان داد. همگی آن‌ها توانستند در جهان وحش زنده بمانند. پدر ماسائی‌ها از چوبدستش برای گله داری، پدر کیکویاها از بیلش برای کشاورزی و پدر کامباها از تیرو کمانش برای شکار استفاده کرد.[۶]

زولو ( قبيله كردوا موتوا)

نام آفریننده زولو اونکولونکولوست. او خود از نی پدیدارگشت و مردم و دام را بوجود آورد. او همه چیز را از زمین و آب‌ها گرفته تا حیوانات را آفرید. او نخستین انسان و پدر تمامی مردم شناخته شد. اوهمان کسی است که به زولوها آموخت که چگونه شکار کنند و چگونه آتش بیافروزند و غذای خود را آماده کنند.[۷]

*************************************************

اروپا

یونانی

هزیود در تئوگونیا (نسب نامه خدایان یا خدای نامه) ذکر می‌کند که در ابتدا خائوس وجود داشته‌است که خود گایا (زمین)، تارتاروس (جهان زیرین)، اروس (شهوت)، نوکس ( تاریکی شب) و اربوس ( تاریکی جهان زیرین) را پدید آورد. گایا از دل خود اورانوس و پونتوس را بوجود آورد. سپس گایا با اورانوس نزدیکی کرده و بسیاری از خدایان یونان باستان از جمله اوکئانوس، رئا، فی بی و تیتان‌ها را زائید. کرونوس که یکی از فرزندان آن دو و یکی از تیتان‌ها بود، با کمک گایا اورانوس را اخته کرد.سپس کرونوس با رئا ازدواج کرد. از فرزندان آن دو می‌توان هرا، پوزئیدون، هادس و زئوس را نام برد. زئوس و برادرانش کرونوس و سایر تیتان‌ها را برکنار کردند و برای روشن شدن محدوده فرمانروایی خود قرعه کشی کردند. نتیجه بدین قرار بود که زئوس فرمان روای آسمان‌ها گشت، دریاها از آن پوزئیدون گردید و جهان زیرین نیز نصیب هادس شد.[۸]

آسیا

مغولی

مغول‌ها اسطوره آفرینش واحدی ندارند. از میان باورهای متعدد آن‌ها یکی داستان آفرینش توسط یک لاما (کاهن اعظم) است. در آغاز تنها آب وجود داشت و لاما با چوبدست آهنینی در دست از آسمان پایین آمد و با همان چوبدست خود مشغول همزدن آب گردید. این همزدن سبب ایجاد باد و آتش گردید و افزایش غلظت مرکز جایی که لاما به هم می‌زد خشکی را ایجاد کرد.باور دیگری آفرینش را مربوط به لامایی بنام اودان ذکر می‌کند. اودان آسمان و زمین را از هم جدا کرد و آسمان و زمین را به نه طبقه تقسیم کرد. او همچنین نه رودخانه بوجود آورد.پس از آفرینش زمین او نخستین زن و مرد را از گل آفرید. این زن و مرد خود والدین تمامی انسان‌ها شدند.[۹]

چینی

اسطوره‌های آفرینشی چینی‌ها گستره‌ای از فلسفه تا فرهنگ عامه را شامل می‌شود. در فلسفه چینی، می‌توان برخی از نخستین داستان‌های آفرینش را در تائو ته جینگ (حوالی قرن چهارم پیش از میلاد) یافت.

  • « پیش از پیدایش آسمان و زمین چیزی بی شکل ولی کامل پدید آمد. آن چیز بی شکل، در سکوت و تنهایی، بدون تغییر وجود داشت. از آن رو که نامش را نمی‌دانیم، من او را »وی« خطاب می‌کنم. »وی« یگانگی را بوجود آورد. یگانگی دوگانگی را زائید. دوگانگی سه گانگی را پدید آورد و سه گانگی آفریده‌های بیشماری را ایجاد کرد. آفریده‌های بیشمار »یین« را بر پشت و »یانگ« را در آغوش خود گرفتند. آنها خنثی گر تضاد این دو و در نتیجه پدید آورندگان توازن و هارمونی هستند.» [۱۰]

خاورمیانه

سومری

قدیمی ترین اسطوره آفرینش سومریان به حدود ۱۸ قرن پیش از میلاد باز می‌گردد. این اسطوره بروی بخشی از لوحی گلی نگاشته شده‌است. لوح از این جا آغاز می‌شود که خدایان آنو، انلیل، ائا و نینهورساگ دست به آفرینش سومریان و حیوانات می‌زنند. سپس پادشاهان از آسمان پایین می‌آیند و نخستین شهرها از جمله اریدو، لارسا و شوروپاک بنا نهاده می‌شوند. بخش بعدی لوح از میان رفته‌است ولی پس از آن لوح نشان می‌دهد که خدایان تصمیم به فرستادن طوفانی برای نابودی بشریت می‌گیرند. زیودسورا از این مسئله با خبر می‌شود و یک کشتی می‌سازد. کشتی هفت شبانه روز اسیر طوفان می‌گردد تا این که خدای خورشید بر زیودسورا نمایان می‌گردد. زیودسورا کشتی را می‌گشاید و در مقابل خدای خورشید (اوتو) به خاک می‌افتد و برایش گاو و گوسفند قربانی می‌کند. بخش بعدی داستان نیز بدلیل شکستن لوح ازبین رفته‌است و در قسمت پایانی خدایان به زیودسورا عمر جاودان می‌بخشند.[۱۱]

بابلی

انوما الیش اسطوره آفرینش بابل است و در آن مردوک برای حفظ سایر خدایان در مقابل حمله طراحی شده تیامات بوجود می‌آید. مردوک پیشنهاد محافظت از خدایان را در صورتی که آنها او را پیشوای خود قرار دهند مطرح می‌کند. خدایان دیگر می‌پذیرند. مردوک تیامات را شکست می‌دهد و بدن او را دو پاره کرده از یک پاره آسمان را و از دیگری زمین را می‌سازد. او سپس تقویم را می‌سازد و خورشید و ماه و ستارگان را نظم می‌دهد. با اظهار وفاداری خدایان به مردوک او دست به ساخت بابل به عنوان معادل زمینی سرزمین خدایان می‌زند. مردوک پس از آن همسر تیامات را نابود می‌کند و از خونش برای ساخت انسان استفاده می‌کند. او این کار را از این جهت انجام می‌دهد که انسان‌ها نیز توان انجام کارهای خدایان را داشته باشند.[۱۲]

اسلامی

داستان آفرینش در اسلام بصورتی پراکنده میان آیات متعدد قرآنی مطرح گردیده‌است. خطوط اصلی داستان شباهت‌های زیادی با نسخه معادل یهودی/ مسیحی آن دارد. به گفته قرآن آسمان و زمین در ابتدا به هم پیوسته بوده‌اند و سپس از هم جدا گردیدند.[۱۳] پس از دوره‌ای که آسمان به شکل بخار بود، خدا آسمان و زمین را به شکل امروزی در آورد.[۱۴] برخی آیات قرآن آفرینش را طی شش روز [۱۵]و برخی آنرا در طی هشت روز (دو روز آفرینش زمین، چهار روز آفرینش کوه‌ها و برکت دادن زمین و سرانجام دو روز برای آفرینش آسمان‌ها)[۱۶] بیان می‌کنند. دانشمندان اسلامی می‌گویند که آفرینش در همان شش روز رخ داده‌است زیرا دو روز آفرینش زمین خود بخشی از چهار روز آفرینش کوه‌ها و برکت دادن زمین است. با گسترش علوم طبیعی و افزایش آگاهی در باره منشا زمین و جهان، امروزه بیشتر اندیشمندان اسلامی ترجیح می‌دهند که کلمه یوم را به جای روز به عنوان دوره یا عصر تفسیر کنند. قرآن ذکر می‌کند که الله آسمان‌ها و زمین را آفرید و تمامی آفریدگانی که راه می‌روند، می‌خزند، پرواز می‌کنند را از آب بوجود آورد.[۱۷] بر اساس قرآن خداوند انسان را از گل آفرید.[۱۸] نخستین انسان آدم نام داشت و در بهشت زندگی می‌کرد. خدا نام تمام موجودات را به او آموخت و فرمان داد تا تمامی فرشتگان به او سجده کنند. به جز ابلیس که از سجده کردن امتناع ورزید، سایر فرشتگان فرمان بردار بودند.[۱۹] خداوند به آدم و همسرش گفت که در باغ بهشت به جز از میوه درخت ممنوعه می‌توانند از سایر میوه‌ها و غذاها استفاده کنند.[۲۰] ابلیس آنها را به نافرمانی از خدا فراخواند و آنها میوه درخت ممنوعه را خوردند[۲۱] و متوجه عورت خویش گشتند.[۲۲]وقتی خدا از نافرمانی آنها آگاه گردید، آنها را از باغ بهشت اخراج کرد و به زمین فرستاد.[۲۳]

یهودی/ مسیحی

درباورهای یهودی / مسیحی در دو روایت راجع به آفرینش سخن به میان آمده‌است.روایت نخست در ابتدای کتاب آفرینش عهد قدیم است که در آن جا سخن از چگونگی آفرینش جهان بوسیله خداوند در طی شش روز به میان می‌آید. آفرینش با فرمان الهی صورت می‌پذیرد. برای مثال در نخستین روز هنگامی که خدا می‌گوید روشنائی باشد! روشنائی بوجود می‌آید. در روز دوم و سوم خدا آب‌ها، آسمان و خشکی را از هم جدا کرده و زمین را پر از گیاهان می‌کند. سپس نورهای آسمان را می‌آفریند تا فصول بوجود آیند و روشنایی بزرگتریا خورشید را حاکم بر روز و روشنایی کوچکتر یا ماه را حاکم بر شب می‌کند. در روز پنجم خداوند موجودات دریایی و پرندگان را می‌آفریند و به آن‌ها دستور می‌دهد تا زاد و ولد کنند. در روز ششم خدا موجودات خشکی را بوجود می‌آورد. انسان پس از کامل شدن تمام جهان آفریده شده‌است . انسان بر اساس تصویر خدا ساخته و بر سایر موجودات برتری داده می‌شود.سرانجام خداوند در روز هفتم به استراحت می‌پردازد و آن روز را مقدس می‌شمارد.[۲۴] در روایت دوم کتاب آفرینش، آفرینش انسان پس از بوجود آمدن آسمان و زمین ولی پیش از آفرینش سایر گیاهان و جانوران رخ می‌دهد. انسان از خاک زمین ساخته می‌شود و خداوند نفس خود را در او می‌دمد. خدا برای انسان باغ عدن را می‌سازد و در آن انواع درختان را قرار می‌دهد تا آدمی از میوه هایشان استفاده کند. با این وجود به انسان اجازه خوردن میوه درخت آگاهی از خوب و بد داده نمی‌شود. خدا می‌گوید که خوردن آن میوه کشنده‌است. خدا انواع جانوران را می‌آفریند تا همراه و کمک انسان باشند و آن‌ها را به نخستین مرد (آدم) می‌نمایاند. آدم آن‌ها را نامگذاری می‌کند ولی هیچیک را یاوری بسزا برای خود نمی‌یابد. خدا او را به خواب می‌برد و یکی از دنده‌های او را خارج می‌کند تا از آن برای ساختن نخستین زن استفاده کند.آدم هنگامی که همسرش را می‌بیند می‌گوید: این است استخوانی از استخوانهایم و گوشتی از گوشتم نام او «نساً باشد، چون از انسان گرفته شده‌است. به گفته کتاب مقدس مسیحیان و یهودیان، از همین روست که مرد به خاطر همسر خود از پدر و مادرش جدا می‌گرددو به همسر خود می‌پیوندد، و از آن پس ، آن دو یکی می‌شوند.[۲۵]

http://fa.wikipedia.org

آفرینش در شاهنامه

آفرینش هستی در شاهنامه بر پایه ی اندیشه­ها و باروهای ایرانیان باستان است.

باورهای ایرانیان باستان:

نخست هیچ نبود. تنها زمان بیکرانه بود.زمان یا زروان که درنگ خدای نیز نامیده می­شد، بی­کران و جاودانی بود.به نوشته­ی دهخدا: در زمان هخامنشیان ، عقاید مختلفی در باب ماهیت این پروردگار وجود داشته است . بعضی او را با مکان و برخی دیگر با زمان یکی میدانستند عقیده  اخیر فایق آمد. در آیین مهرپرستی ، عقیده  مربوط به زروان را پذیرفتند. مانی با اقتباس افکار زرتشتی عصر خود، نام زروان  را به خدای بزرگ اطلاق کرده است . برخی از محققان مذهب معمول مزدیسنی عهد ساسانی را همان زروانیت دانسته اند. بسیاری از نویسندگان و مورخان قرنهای پنجم – هشتم میلادی این استوره را راجع به آفرینش از عقاید ایرانیان عهد ساسانی نقل کرده اند و آن متعلق به آیین زروانی است : زروان خدای نخستین در مدت هزار سال قربانیها کرد تا پسری بیابد و نام او را هرمز نهد، اما عاقبت وی درباره  تأثیر قربانی های خودبه شک افتاد پس دو پسر در بطن او پدید آمد: یکی اهرمزد چون وی قربانی کرده بود و دیگری اهریمن ، زیرا که وی شک کرده بود. زروان وعده داد که پادشاهی جهان رابه یکی از آن دو که زود به حضور او آید عطا کند. پس اهریمن سینه ٔ پدر بشکافت و خود را بدو نمود. زروان پرسید: کیستی ! پاسخ داد پسر توام . زروان گفت : پسرم دارای بوی خوش و نورانی است و تو ظلمانی و بدبویی ! دراین هنگام اهورمزد با پیکری نورانی و معطر خویشتن بدو نمود زروان او را به فرزندی شناخت . اهرمن وعده پدر را بخاطر آورد. زروان پاسخ داد که سلطنت جهان را مدت نه هزار سال به اهریمن خواهد داد، اما پس از سرآمدن مدت مزبور اهرمزد تنها سلطان جهان خواهد بود… باید دانست که بعدها زروان را با زردشت و هر دو را باابراهیم خلیل  در هم آمیختند…

هرمزد و اهریمن، هردو از زمان زاده شدند.

هرمزد سرور نیكی و روشنایی در قلمرو آسمان سكنا داشت . اهریمن عنصر شر و زشتی در  زیر زمین ساكن بود . اهورا مزدا یا هرمزد، پس از انجام آفرینش مقرر كرده تا مردمان به مدت سه هزار سال دركالبد مینوی خود زندگی كنند . در چنین هنگامی دیو زشتی و بدی سر از زیر زمین بیرون كرد و برآن شد تا جهان نور را آلوده كند اما چون خود را در برابر نور و نیكی ناتوان یافت  به جایگاه تاریك و زیر زمین بازگشت.
پس از آن سه هزار سال دیگر  جهان  به شکل مادی درآمد.در سه هزار سال  سوم نبرد بین اهریمنیان و اهوراییان است. در آخرین سه هزار سال نجات بخش ها می آیند و جهان پایان می­گیرد. اما آفرینش بدینگونه است:
آفرینش آسمان:
در آفرینش آسمان، اهورا نخست گوی آسمان و ستارگان را آفرید .
در چنین هنگامی اهریمن در مغاك خود به خوابی گران فرو رفته بود كه جهی،دخترش او را بیدار كرد و راه را به وی آموخت . پس گروه دیوان به قلمرو آسمان تاختند و جهان روشنایی را تیره گون ساختند.پس اهریمن سیارات را آفرید و نه شبانه روز جنگی سخت در گرفت و سر انجام دیوان شكست یافتند و روشنایی دوباره جایگزین شد.
آفرینش آبها :
در این هنگام از چشمه ای به نام آردویسور آناهیتا آبهایی فراوان از یك هزار جوی گذشت و به دریای فراخكرت كه یك سوم زمین را اشغال كرده بود فرو ریخت.
آفرینش خشكی ها و زمین:
باران زیادی بارید و همه جانوران زیانكار از بین رفتند و چون آب فرو رفت، خشکی­های سی و سه گانه پدید آمد و اهریمن خشمگین شد و از خشم لرزید و كوهها از زمین روییدند.بزرگترین كوها البرز كوه بود.
آفرینش گیاهان:
پس از آفرینش زمین امرتات، با همكاری تشتر ستاره ای كه باران ریز بود، زمین را از گیاهان فراوان پوشاند. امرداد ده هزار گیاه شفا بخش و اهریمن ده هزار گیاه بیماری زا بوجود آورد. پس از آن گیاه درخت همه تخم در میان دریای فراخكرت رویید تا نیرو دهنده همه ی گیاهان باشد. اهریمن برای نابودی درخت همه تخم سوسماری و اهورا مزدا برای نجات درخت ده ماهی بزرگ آفرید.
آفرینش آتش:
در اساتیر ایرانی آتش تخم و بذر بسیاری از آفریده­هاست.
آفرینش جانوران:
در ابتدا تنها آفریده گاوی نر بود و تخم همه جانوران وگیاهان را با خود داشت اما اهریمن گاو را بیمار كرد و گاو نخستین مرد و از پیکرش گیاهان و جانوران پدید آمدند
آفرینش بشر:
در آغاز روان كیومرث  یا گیامرت یا گلمرد چونان گیاهی از زمین رویید كه جنبه مینویی داشت آنگاه اهورا اور ا به صورت جوان پانزده ساله ای كالبد بخشید و در پی تلاش­های اهریمن كیومرث ازمیان رفت. پس از چهل سال جفت بشر یعنی مشیه و مشیانه به صورت دو ساقه ریواس به هم پیوسته و همبال و همبالا که دست بر شانه  ی یکدیگر داشتند، از خاك روییدند.

در شاهنامه:

اما آفرینش جهان در نگاه فردوسی چگونه است؟ نخست باید اشاره کرد که کتاب های تاریخی و داستانی آن زمان همه از دریچه ی دینی به آفرینش جهان نگاه کرده اند.

حکیم توس در اوج اقتدار ادیان، در شاهنامه از سخن درباره داستان آفرینش به رسم دینی، چشم پوشیده و  در بیانی فشرده و زیبا به بازگشایی اساتیر ایران باستان پرداخته است.آفرینش خط و هنر و آوردن آتش برای مردمان و پیدایش خانه سازی و شهرها نیز که در استوره های دیگر مانند استوره های یونان از کارهای خدایان است، در شاهنامه به یکسر از خدایان گرفته شده و  این انسان است که دست به آفرینش  و کشف می­زند.

شاهنامه نه چونان دیگر کتاب­های همزمان خود  با انبوهی از ستایش­نامه­ها و مداحی­ها، بلکه با نام ایزد خرد و جان آغاز می شود.

درباره  جهان آفرین :

شنیدم ز دانا دگرگونه زین

چه دانیم راز جهان آفرین

ز نام و نشان و گمان برتر است

نگارنده برشده گوهر است

به بینندگان آفریننده را

نبیتی مرنجان تو بیننده را

نیابد بدو نیز اندیشه راه

که او برتر از نام و از جایگاه

از این پرده برتر سخن گاه نیست

به هستیش اندیشه را راه نیست

از نام­های  آفریدگار در شاهنامه یکی ایزد است.ایزد در اوستا (یزته) در سانسکریت (یجته ) صفت از ریشه یز بمعنی جشن و شادمانی و ستودن سپس در واژگان یشت و یسن و یزد به کار رفته است.

واژه ی یزدان که به معنی آفریدگار به کار می­بریم جمع است زیرا روزگاری مردمان بر این بارور بودند که آسمان پر از ایزد یا یزد است که هرکدام فرشته­ای هستند. سپس تر یک فرشته، دیگر فرشته ها را به زیر کشید و ایزد بزرگ و یگانه شمرده شد. از نگاه تاریخی این رویداد در زمانی بود که انسان برای یکجا نشینی و اتحاد قبیله­ها تلاش می­کرد.

خدا در پهلوی و پازند  از کلمه ی خواتای به معنی شاه است و خواتای نامک همان شاهنامه است.
درباره آفرینش جهان فردوسی باورهای ایرانیان باستان را می­آورد. بر اساس آن جهان از چهار آخشیج  یاعنصر آتش و آب و خاک و هوا شکل گرفته و از هیچ پدید آمده است. ترتیب آفرینش در شاهنامه  همان است که در باورهای ایرانیان قدیم  بوده و در فروردین یشت  نیز آمده است: نخست آسمان، سپس آب، سپس زمین، گیاهان، جانداران و در پایان انسان.

از آغاز باید که دانی درست

سر مایه­ی گوهران از نخست

که یزدان ز ناچیز چیز آفرید

بدان تا توانایی آرد پدید

سرمایه­ی گوهران این چهار

برآورده بی‌رنج و بی‌روزگار

یکی آتشی برشده تابناک

میان آب و باد از بر تیره خاک

نخستین که آتش به جنبش دمید

ز گرمیش پس خشکی آمد پدید

وزان پس ز آرام سردی نمود

ز سردی همان باز تری فزود

چو این چار گوهر به جای آمدند

ز بهر سپنجی سرای آمدند

گهرها یک اندر دگر ساخته

ز هرگونه گردن برافراخته

پدید آمد این گنبد تیزرو

شگفتی نماینده­ی نوبه‌نو

در این استوره­ها درخت و کوه از زمین می رویند و می بالند و نیرویی از بالا آنها را نمی آفریند:

چو دریا و چون کوه و چون دشت و راغ

زمین شد به کردار روشن چراغ

ببالید کوه، آبها بر دمید

سر رستنی سوی بالا کشید

زمین را بلندی نبد جایگاه

یکی مرکزی تیره بود و سیاه

ستاره برو بر شگفتی نمود

به خاک اندرون روشنائی فزود

همی بر شد آتش فرود آمد آب

همی گشت گرد زمین آفتاب

گیا رست با چند گونه درخت

به زیر اندر آمد سرانشان ز بخت

ببالد ندارد جز این نیرویی

نپوید چو پویندگان هر سویی

وزان پس چو جنبنده آمد پدید

همه رستنی زیر خویش آورید

آنگاه آفرینش انسان است که با خرد خویش، کلید همه رازهای جهان را در دست دارد و گرانیگاه اندیشه­ی فردوسی است:

چو زین بگذری مردم آمد پدید

شد این بندها را سراسر کلید

سپس انسان برمی­خیزد و راست می­ایستد و با خردکارسازجهان  خویش را دگرگون می­سازد:

سرش راست بر شد چو سرو بلند

به گفتار خوب و خرد کاربند

پذیرنده­ی هوش و رای و خرد

مر او را دد و دام فرمان برد

فردوسی از همان آغاز شاهنامه بر نقش سترگ انسان در جهان اشاره دارد:

ترا از دو گیتی برآورده‌اند

به چندین میانجی بپرورده‌اند

نخستین فطرت پسین شمار

تویی خویشتن را به بازی مدار

نخستین انسان­ به باور شاهنامه در کوه زندگی می­کند

پژوهنده نامه باستان

که از پهلوانان زند داستان

چنین گفت که آیین تخت و کلاه

کیومرث آورد و او بود شاه

کیومرث بود بر جهان کدخدای

نخستین بکوه اندرون ساخت جای

سر تخت و بختش آمد ز کوه

پلنگینه پوشید خود با گروه

داستان مشی و مشیانه در شاهنامه وجود ندارد. (بسیاری همچون مری بویس باور دارند که بخش نخست تورات به نام سفر پیدایش از داستانهای ایرانی گرفته شده. بلعمی می­نویسد: مشی و مشیانه همان است که مسلمانان آنرا آدم و حوا خوانند)

داستان آفرینش در شاهنامه در چهار بخش آورده شده است: نخست آفرینش جهان. سپس انسان. سوم آفتاب و چهارم ماه.

http://www.mahmoodkavir.com/persian/index.php?option=content&task=view&id=381

پ . ن : داستانهاي واقعي تر و بهتر ديگري هم موجوده كه به دلايلي نميتوانم در وبلاگ بگذارم. بقيه داستانها را در مطالب بعدي ميگذارم.

Posted on آگوست 11, 2010, in داستان آفرينش. Bookmark the permalink. 28 دیدگاه.

  1. تشكر رامتين عزيز خيلي جالب بود
    اون ها هم كه گفتي وافعي تره يه جوراي به ما برسون تشكر

  2. slm.ramtin vagean matlabe xobi bod
    man taze emroz ba webloget ashna shodam va vagean xeyli hal kardam fagat bazi moge ha tagriban mishe goft dar aksare mavared xeyli tarafe eslam ro migiri va in baees mishe ke be bazi chiza tohin koni masalan bazi etegadat va va va va…
    vali darr kol webloge xobiye!

    tu in mat lab kash bishtar dar moredeshon tozih midadi va etegadate bishtari ro migofti vali bazam merc!

    ye xahesh daram age tunesti dar morede HIPNOTIZM matlab benevisi va kamel dar moredesh tozih bedi va hamchenin dr morede xab va dalile didane xab.

    va inke mixastam azat chand ta soal beporsam !!!!!!!!

    masalaan zendegiye bad az marge ma chiye?
    aya vagean behesht va jahanam vojod dare?
    albate dalil mixam vasashon!!!!!!!!!

    vali dar kol merc ke zahmat mikeshi.

  3. سلام رامتین جان ممنون خیلی جالب بود .

    ببخشید ولی یک حرف خارج از موضوع داشتم
    در مورده همین ufo ها من یکیشونو دیدم که خیلی نزدیک زمین بود تا اومدم عکس بگیرم با سرعت رفت اصلا نفهمیدم چی شد
    قبلا هم گفته بودم که خیلی زیاد دیده میشن کلی هم تحقیق کردم دیدم به چیز دیگه ای غیر از ufo شباحت نداشت
    یک دفه من دست تکون دادم وقتی یکیشون داشت میرفت بعد به طور خیلی عجیبی دیدم که حدود 90 درجه تغییر مسیر داد و با سرعت بسیار زیاد از من دور شد البطه اینم بگم که اون لحظه 2 نفر دیگه هم با من بودن
    بدون هیچ سر و صدایی با سرعت هر چند وقت یکبار میان رد میشن و وقتی کسی متوجه اونا میشه سریعا از اون جا میرن
    من خیلی سعی کردم ازشون عکس بگیرم ولی انگار متوجه میشن و میرن بازم تلاش میکنم اگه شد عکس میگیرم و آپلود میکنم .

  4. رامتین عزیز حقیقتا حضور نامه تاریخی ایران زمین در این وبلاگ لازم بود

    چند مسئله کوچک است و ان ابیات افزوده در شاهنامه هستند که در بالا هم اورده شده هر چند مقصود و هدف حقیقت نهفته در ان است ولی بسیاری از ابیات حتی از همان اغاز شاهنامه افزوده اند و شایسته است هر ایرانی شاهنامه را در مدت زندگی خود حداقل یک بار بخواند و در معانی ان بیندیشد.
    درباره پیام اوران و شخصیتهای شاهنامه به جرات می توان گفت که یکی هستند به طور مثال تردیدی نیست که سلیمان بسیاری از خصوصیاتش را در عصر هخامنشی از جمشید نیای ما وام گرفته است و یا وقتی که از دو نیم شدن جمشید با اره سخن به میان می اید نمونه ان را در عبری و سامی با اره شدن اشعیا به دست منسی و ذکریا پدر یوحنا به دست هیرود ..در داستان کیومرث با نوعی از انسان نخستین روبرو هستیم که ساختاری غیر انسانی دارد و بدنش از فلز ساخته شده و زمانی که به بدخویی روی کرد دو فرزندش مشی و مشیانه را کشت و خورد و یا در باب جمشید و ساختن شهر ورجمکرد که در برابر سرما و زمستان و انچه که زندگی را تهدید می کرده ساخته شد و از نبات و حیوانات و…یک جفت بی نقص در ان وجود داشت و رد انرا حتی در اساطیر اسکاندیناوی نیز می بینیم البته به ارتباط نژادی شاخه های دارای مشابهت با ایرانیان نمی پردازیم ودر ادامه داستان میانرودانی ان نوح نبی و داستان طوفان و ساخته شدن کشتی است.که متاخر تر است.از این دست بسیارند .ا

    • طبق معمول درسته. اين از همان چيزهايي بود كه نميشد واضح در وبلاگ بيان كرد. به خاطر بعضي مسائل . اين شهر ورجمكرد هم اگر بيشتر ميخواهيد با آن آشنايي داشته باشيد مطالب نامه هاي از آندرومدا را در وبلاگم بخوانيد . برگزفته از وبلاگ شيرين خانم بود.

  5. hi dear
    you have a good site, if you have tendency to link exchange with our site please link my site with

    name ‘design, inspiration’ and send your site link for me by contact form so i link your site, i to get verry

    happy ,have cooperation with you thanks alot dear

    http://farsnevis.wordpress.com

    تبادل لینک ؟
    bye

    • سلام.دوست عزيز به وبلاگت سر زدم.وبلاگ جالبيه.ولي به درخواست دوستان وبلاگهايي لينك ميشه كه در رابطه با ماورا باشد. ممنون از اينكه سر زدي.

  6. با تشکر از رامتین به خاطر این مطلب که جایش دربین مطالب خالی بود،
    1=کتابهای بسیاری در زمینه اساطیر ملل به چاپ رسیده ودر سطح وب منتشر شده ،به نظر من مجموعه کتابهای کم حجم اما پر مطلب اسطوره های ملل
    که شامل: اسطوره های ایرانی / اسطوره های بین النهرینی/ اسطوره های یونانی/اسطوره های رومی /اسطوره های مصری/اسطوره های سلتی/اسطوره های اسکاندیناوی/ اسطوره های آزتکی ومایایی و…است چاپ نشر مرکز – تهران ،خیابان دکتر فاطمی ، خیابان رهی معیری ،شماره 34
    کتابهای فوق العاده خوبی برای شناخت اساطیر ملل هستند
    2= ونیز کتابهایی توسط میرچا الیاده در خصوص اساطیر چاپ شده با عناوین زیر(میرچا الیاده از جمله مهم ترین اندیشمندان در حوزه ها ی تاریخ ادیان ، اسطوره شناسی ،نمادشناسی ، فلسفه، رمان نویسی و… است.)

    http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%DB%8C%D8%B1%DA%86%D8%A7_%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%87

    واکثر این کتابها در کتابفروشی ها ونیز در سایت آدینه بوک موجود است .
    رساله در تاریخ ادیان
    پدیدآورنده: میرچا الیاده، جلال ستاری (مترجم)
    ناشر: سروش – 11
    بهمن، 1385

    اسطوره، رویا، راز
    پدیدآورنده: میرچا الیاده، رویا منجم (مترجم)
    ناشر: علم – 1382

    مقدس و نامقدس
    پدیدآورنده: میرچا الیاده، نصرالله زنگوئی (مترجم)
    ناشر: سروش – 14
    تیر، 1388

    چشم اندازهای اسطوره
    پدیدآورنده: میرچا الیاده، جلال ستاری (مترجم)
    ناشر: توس – 05
    شهریور، 1386

    مقدس و نامقدس: ماهیت دین
    پدیدآورنده: میرچا الیاده، بهزاد سالکی (مترجم)
    ناشر: علمی و فرهنگی – 30 خرداد، 1388

    شب های بنگال
    پدیدآورنده: میرچا الیاده، گلشن اسماعیل پور (مترجم)
    ناشر: اسطوره – 16
    آبان، 1386

    از جادودرمانگران تا اسلام
    پدیدآورنده: میرچا الیاده، مانی صالحی علامه
    ناشر: ورجاوند – 1382

    شمنیسم: فنون کهن خلسه
    پدیدآورنده: میرچا الیاده، محمدکاظم مهاجری (مترجم)
    ناشر: ادیان – 14
    آذر، 1388

    اسطوره بازگشت جاودانه
    پدیدآورنده: میرچا الیاده، بهمن سرکاراتی (مترجم)
    ناشر: کتابخانه طهوری – 30 بهمن، 1384

    متون مقدس بنیادین از سراسر جهان
    پدیدآورنده: مانی صالحی علامه (مترجم)، میرچا الیاده (گردآورنده)
    ناشر: فراروان
    – 05 مرداد، 1387

    http://www.adinebook.com/gp/search?search-alias=books&author=%D9%85%DB%8C%D8%B1%DA%86%D8%A7+%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%87&select-author=author-exact

    در ضمن کتاب بسیار ارزشمندی ، توسط استاد گرامی ، سرکار خانم دکتر ژاله آموزگار به نام
    «تاریخ اساطیری ایران» انتشارات سازمان مطالعه وتدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها(سمت)
    چاپ گردیده و» مجموعه 6 جلدی فرهنگ نمادها» با ترجمه شیوا وروان سرکار خانم سودابه فضایلی
    وکتابهای با ارزش دکتر مهران کندری ، جلال ستاری (خصوصا ترجمه کتاب زبان رمزی قصه های پریوار
    نوشته م لوفلر –دلاشوا)، استاد مهرداد بهار، داریوش آشوری ،و…
    خواندن این کتابهای ارزشمند را به همراه سایر کتابهایی که نام بردم وکتابهایی دیگر که
    حتما هست ومن از آنها بیخبرم (!) را به دوستان عزیز پیشنهاد می کنم …

  7. http://myth.tarikhema.ir/the-word-myth

    اسطوره واژه ای است عربی که آن را به دو صورت توجیه و ریشه یابی کرده اند: یکی اینکه « اساطیر» از فعل «سطر»(نوشتن) و اسم آن یعنی «سطر» است و صیغه جمع یا جمع الجمع اسطار یا اسطیر یا اسطیره یا اسطور یا اسطوره است. دوم اینکه «اساطیر» جمع «اسطوره» است و واژه اسطوره هم معرب واژه یونانی «ایستوریا» (Istoria) که در زبان انگلیسی به صورت هیستوری (History) به معنای تاریخ و استوری (Story) به معنای داستان و خبر درآمده است. که البته امروزه بیشتر لغت شناسان عرب مایل به نظر دوم هستند.
    معنی اسطوره
    میتوس (Mythos) در کلام یونانیان به معنی “افسانه”، “قصه”، “گفت و گو” و “سخن” بوده، اما نهایتاً به چیزی اطلاق گردید که « واقعاً نمی تواند وجود داشته باشد».هرچند اسطوره در دیدگاههای مختلف تعاریف و تعابیر متعدد دارد، اما در یک کلام می توان آن را اینگونه تعریف نمود: اسطوره عبارت است از روایت یا جلوه ای نمادین درباره ایزدان، فرشتگان، موجودات فوق طبیعی و به طور کلی جهان شناختی که یک قوم به منظور تفسیر خود از هستی به کار می بندد اسطوره سرگذشتی راست و مقدس است که در زمانی ازلی رخ داده و به گونه ای نمادین، تخیلی و وهم انگیز می گوید که چگونه چیزی پدید آمده، هستی دارد، یا از میان خواهد رفت، و در نهایت، اسطوره به شیوه ای تمثیلی کاوشگر هستی است. علل شباهت اساطیر
    هنگامی که اسطوره های ملل مختلفی را بررسی می کنیم عناصری در آنها می یابیم که فوق العاده به هم شبیه هستند، مثلاً حادثه طوفان که به واسطه آن تمام جهان را آب فرا می گیرد و به جز افراد بخصوصی، بقیه هلاک می شوند، در بین ملتهای یونان،بین النهرین، چه بابل و چه سومر، هند، عبریان و اقوام مایا و آزتک، رایج بوده است.
    همین طور آفریده شدن انسان از زمین و خاک و تصور اینکه آسمان پدر و زمین مادر است.اینگونه مثالها فراوان یافت می شود. اما اینهمه شباهت را چگونه می توان توجیه کرد. در بین مکاتب اسطوره شناسی، پیروان نظریه نشر و پراکندگی « خاستگاه همه اساطیر را از یک سرچشمه و یک سرزمین می دانند که اساطیر از آنجا به نقاط دیگر نشر یافته اند و معمولاً این نقطه آغازین تمدن بشری را بابل، هند و یا مصر می دانند.» اما قبول این نظریه مشکل است و آن را رد کرده اند. یونگ روانشناس سوئیسی در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که در این عالم غیر از تصادف و اصل علیت، چیز دیگری هم وجود دارد. وقایعی در جهان روی می دهد که درست با اندیشه ای که ما درباره آنها داریم، همزمان هستند در صورتی که نه فکر ما علت آن وقایع بوده است و نه آن وقایع فکر ما را به وجود آورده است. از این گونه است تصور حضور کسی و حضور ناگهانی او، به خواب دیدن مرگ کسی و درگذشت او. شبیه به همین کیفیت وقوع امری واحد در نقاط مختلف جهان است بی آنکه هیچ گونه ارتباطی در کار بوده باشد مانند پرستش خورشید، اعتقاد به رستاخیز و جز آن. یونگ این مقارنه (یعنی وقوع دو حادثه در لحظه ای واحد، بی آنکه یکی علت دیگری باشد) را ناشی از «مفاهیم کهن» یا «کهن الگو» می داند

    رضائی،مهدی، آفرینش و مرگ در اساطیر، چاپ اول ،ص ۲۳
    وارنر،رکس، دانشنامه اساطیر جهان، برگردان: ابوالقاسم اسماعیل پور، ص۱۵
    اسماعیل پور، ابوالقاسم، اسطوره،بیان نمادین، انتشارات سروش، چاپ اول، ص۱۳
    .آفرینش و مرگ در اساطیر، صص ۴۵و۴۶

  8. سلام دوست عزیز وبلاگ کاملی داری با تبادل لینک موافقی منو با عنوان دنیای ناشناخته لینک کن بعد خبر بده تا لینکت کنم.

  9. با تشکر

    از از دوستی به نقل از نامداری شنیدم که اسطوره عین واقعیت است
    در قران نیز این واژه به صورت اساطیر الاولین یعنی داستانها یا شاید افسانه های پیشینیان به کار رفته است و ان صفتی است که مکیان داستانهایی را که حضرت محمد بر انان فرو میخواند بدان وصف می کردند از زبان نضز بن حارث امده که (قصه های او چیزی نیست جز داستانهای پیشینیان اساطیر الاولین که فرو نوشته است همانگونه که من مینویسم)گویند که او از شیاطین قریش بو و از انان بود که پیامبر را ازار می رساند و اشکارا با او دشمنی میکرد.پیش از ان وی به حیره رفته بود و احادیث شهریاران فارس و رستم و اسفندیار را اموخته بود چون محمد(ص) در جمعی می نشستند و مردمان را ذکر خدای می فرمود و قوم خود را از انچه خشم خدای به امتهای گذشته رسیده بر حذر می داشت نضر پس از انکه پیامبر بر میخواست به جایش مینشست و میگفت ای قوم قریش نزدیک من ایید تا شما را سخنی نیکوتر از او بر خوانم.

  10. 1= دوستان مطلی زیر مقاله خوبی است در خصوص بررسی اساطیر در دیوان حافظ…

    Click to access 10_357.pdf

    2= دوستان عزیز من ، یکی از متفکرین بنام فرانسوی حوزه ی فلسفه /،مردمشناسی وانسانشناسی علمی /که
    مطالعات فراوانی درحوزه ی» زبان و اسطوره » داشته است کلود لوی اشتراوس ، است.

    به عقیده وی ،» عناصر اسطوره معنای خودرا از شیوه ی ترکیبشان می گیرند ونه از ارزش درونی شان»
    اسطوره نه بیان یک واقعیت خارجی ، بل نمایاننده ی ذهنی است که آنرا می آفریند.
    «اسطوره ها نسبت به تاریخ مقاوم اند، آنها جاودانه اند» حتی روایتهای مختلف یک اسطوره را باید نه بصورت دروغین یک روایت راستین واصیل ، بلکه جنبه ای اساسی از ساختار اسطوره دانست…
    اسطوره» ساختاری پویا» ست ونمی توان آنرا تا حد محتوای یک واحد یکسان فروکاست یا محدود کرد.
    برای انکه ساختار اسطوره آشکار شود، همه ی روایت های آن (جنبه ی در زمانی) در نهایت باید درنظر گرفته شود. به سخن دیگر ، اسطوره ، همیشه حاصل یک تناقض است ، برای مثال ، حاصل تناقض بین این عقیده که «انسان موجودی خودرو است» واین باور که :» انسانها درواقع از آمیزش مرد وزن بوجود می آیند»
    در واقع ، تناقض است که به مثابه جنبه ی ازمیان نرفتنی جامعه ی انسانی اسطوره را بوجود می اورد…

    لوی اشتراوس می گوید : اسطوره اگر برحسب زبان نگریسته شود، همان :» زبان است در سطحی ویژه وبالاتر» بنابر این اگر ساختار زبان(langue ) – عنصر همزمانی زبان – رامعادل زمان برگشت پذیر و
    گفتار (parole ) را معادل جنبه ی تاریخی و «درزمانی یا امکانی » بگیریم ، اسطوره سطح سوم زبان را می سازد.
    به عبارتی ، اسطوره بعد سوم زبان ست ودر آن کوشش پیوسته ای صورت می گیرد ، تا دو بعد دیگر زبان
    (langue ) و (parole ) به اشتی برسند وچون آشتی کامل ناممکن است ، اسطوره مارپیچ وار رشد می کند تا ان زمان که انگیزه ی فکری بوجود اورنده ی آن تحلیل رود.
    عام گرایی لوی استراوس را باید به این معنی گرفت که دگرسانی های یک اسطوره ، مانند اسطوره ی اودیپ درسراسر جهان نشان می دهد ،که نه تنها انسانها به بشریت واحدی تعلق دارند ، بلکه اگر بخواهیم بین خود تفاوت به وجود آوریم ، حضور دیگران ضروری است .

    پی نوشت:
    Claude Levi – strause. The structures of Kinship ,trans .James bell & John von sturmer.boston,beacon press,revised edn.1969,pp58-60

  11. مطلب جالبی بود

  12. داستان قرآن افسانه نیست . بقیه همه خیالبافی وقصه است . اما داستان قرآن طوری است که هر انسانی می تواند خود را آدم یا حوا فرض کند .

  13. سلام باعث خوشحالی است بیبین اونجا ها کی نتونستم معنی کنم به اینگیلیسی خودش تایپ کردممعضرت دیگه
    بگذار رو کند ذهنی من
    معنی
    ………………..

    جمجمه کریستال استعاره ای که واقعیت این است هولوگرام آگاهی که از طریق آن ما تجربه عملا. بسیاری از جمجمه کریستال ها = ابزار که از خواب بیدار آگاهی بشر ، اشاره شده توسط طراحی مغز انسان از کریستال و چشم استعاری.
    جمجمه کریستال مدل جمجمه انسان به طور کلی از کریستال کوارتز ساخته شده ، اما نه همیشه ، تا در مورد جمجمه یشم چینی است. جمجمه کریستال در اندازه از چند اینچ متفاوت است به اندازه سر انسان ، و یا بزرگتر. سن جمجمه می تواند برابر چیزهای زیادی برای سال آن حک شده بود و یا محل تولد ندارد ، اما به سن کریستال از آن ساخته شد ، برخی از بلورها که هزاران سال قدمت ، در حالی که برخی دیگر بیشتر معاصر . جمجمه کریستال اغلب با فرهنگ باستانی Mesoamerican همراه است ، به خصوص مایا که ما طول می کشد تا تولیدی صنعتی مایان فولاد طولانی تقویم و نبوت مرتبط.

    بشریت همواره در سفر باطنی به حل اسرار خلقت خود را وابسته به مردم و اشیاء که طبق گزارش شامل قدرت های بالاتر ، یا می توانید آن questor را ارتقاء دهد. فناوری و اینترنت کمک آگاهی حرکت به آن محل ، با تقدم بزرگ ، انگار همه بخشی از یک طرح کیهانی بود. ما می توانیم حقیقت را ، احساس می شود به زودی نشان داد ، در مورد کسی که هستیم و به همین دلیل ما اینجا هستیم.

    جمجمه کریستال مبهم تبدیل شده اند یکی دیگر از ابزار پیش گویی که پایان ، گاهی کریستال شده است از داشتن قدرت جادویی به عنوان فکر ، و همچنین به عنوان فرستنده و گیرنده از انرژی است.

    اگر شما در حال خواندن این پرونده ، روح خود را به جستجو ، در این زمان محلی شما با نبوی ، برای پاسخ به رمز و راز بزرگ زندگی… مرگ… و تولد دوباره.

    جمجمه کریستال بسیاری از آنها در زوایای خاصی به نمایندگی از اتحادیه هندسه مقدس و طبیعت از کریستال کوارتز استفاده می شود طراحی شده است.

    در متافیزیک ، جمجمه کریستال برای کار تشریفاتی ، شفا ، کار انرژی استفاده می شود ، و افزایش توانایی های روانی 1 است. مورد استفاده برای درمان ، ما را به تم آگاهی خود بروید و ایجاد تعادل به باز کردن توانایی های روانی قادر به درک ماهیت خلقت انسان و تکامل.

    برگزاری جسم به انرژی مبادله و یا دریافت پیام با آن ، روان سنجی نامیده می شود. برای پیدا کردن پیام ها در حالی که در نگاه inclusions درون کریستال کوارتز یا جمجمه کریستال ، به صورت فالگیری به نام Scrying است.

    فرضیه های بیشماری که جمجمه کریستال هستند میراث برخی از هوش بالاتر یا فضانوردان باستانی که بذردار نژاد انسان وجود دارد.

    اصل 12 در حدود 1

    تئوری های مختلفی در سراسر 1 به اصل 12 در ارتباط یا 13 = 4 (زمان ، بسته شدن وجود دارد) :

    جمجمه کریستال شبکه ماتریس
    زودیاک
    ساعت
    عیسی و شاگردانش
    قبایل اسرائیل
    شاه آرتور و شوالیه 12 از میز گرد
    گروه اصلی از خدایان خالق 12 یا بیگانگان که از همه چیز در این واقعیت سرچشمه می گیرد
    13 ما طول می کشد تا بسته شدن آزمایش زیست زادی ما در این سطح از واقعیت ، ایجاد شده را در زمان خطی به درک احساسات. 2012 دسامبر 21 گفته است زمان برای تکامل آگاهی پیشگویی در تمام نبوت ، هنگامی که بیدار میکنه انسانیت و بازگشت روح به ‹منبع› به عنوان این برنامه را می بندد.

    در بعد سوم ، همواره وجود خواهد داشت یا 12 3. عکسبرداری بیشتر ما دنباله فیبوناچی ، منتشر شده در 1202 ، و بیشتر بر روی الگوهای هندسه مقدس که توضیح جنبش از هوشیاری بشر در طول زمان.

    هستند که گفته می 12 اهرام مصر 12 یا پورتال یا 12 نقطه قدرت بزرگ در شبکه زمین که استراتژیک قرار داده شده و فعال خواهد شد که آگاهی می رسد نقطه صفر — فیبوناچی معکوس به صفر وجود دارد. همچنین برخی از 12 بشقاب پرنده ها در آغاز به خاک سپرده شد را ببینید ، که در آخر زمان افزایش یابد.

    13 جمجمه کریستال

    تئوری های مختلفی درباره 13 جمجمه کریستال است که با هم به زودی خواهد آمد ، وجود به عنوان آگاهی انسان به یاد می آورد هدف روح خود را تکامل می یابد و همه در علم کیمیا از زمان.

    13 جمجمه کریستال پشت پیچیده شده توسط جامعه پوچ زمین که «13 سمت چپ جمجمه استاد» که در اطراف سیاره سابقه این افراد شامل مانده بود ، روابط خود را به خلقت ما ، و آینده بشریت.

    13 جمجمه کریستال بودند پشت هزار سال پیش باقی مانده ، توسط بزرگان باستان مایان ، که باید توسط نسل های آینده در بر داشت. این جمجمه در ظروف بزرگ از دانش و حکمت برگزاری اطلاعات در مورد تاریخ کره زمین ، تکامل انسان ، و بالاتر از همه ، هدف ما در این زمین و سرنوشت آینده ما است. افسانه می گوید که یک روز ، در زمان بحران های بزرگ ، همه از 13 جمجمه کریستال خواهد بود کشف و پیوست. وقتی که زمان می آید اطلاعات خواهد شد به بشریت ، که خواهد شد آماده آن را درک divulged.

    13 زندگی اندازه جمجمه کریستال در سراسر کره زمین است که یک روز پراکنده را گرد هم آورده می شود ، تشکیل شبکه ماتریس که اجازه خواهد داد که آگاهی انسان به تحول و بازگشت به حالت طبیعی خود را از نور است. برخی از جمجمه هستند که گفته می در دست مردم بومی ، کشیش یاکاهن یا جادوگر مردم قدیم شمال اسیا و اروپا شاید متولیان آثار مکشوفه هستند ، در حالی که جمجمه کریستال دیگر در دست کسانی باشد که هنوز آگاه از اهمیت خود باقی می ماند.

    12 نفر ، همراه با جمجمه کریستال خود ، خواهد شد مکان خاص ، هنگامی که زمان مناسب است ، به احتمال زیاد یوکاتان هدایت یافته نبودند. هیچ کس به نظر می رسد دقیقا می دانند که در آن هنگام یا که ، هر چند هم احساس می کند به زودی. محل 13th جمجمه است به احتمال زیاد معلوم نیست در این زمان. نظریه ها از لینک به extraterrestrials فراوانند ، به خاک سپرده شده در زیر زمین ، به آن آشکار خواهد شد که زمان resequenced ، به شدن توسط بزرگان باستان مایان های پنهان است. وقتی که با هم قرار داده شده ، جمجمه کریستال خواهد شبکه ماتریس (واقعیت آگاهی ماتریس هولوگرافی) است تراز وسط قرار دارد با جمجمه 13th ، امکان آگاهی انسان به صعود (بازگشت) به حالت طبیعی خود را از بودن ، نور است.

    مار در منابع این تصویر فزاینده جنبش آگاهی بشر و دی ان ای — اتصالات خزنده — خدایان سومری ایجاد تجربه زیست زادی.

    جمجمه کریستال در درجه اول به Mayans به عنوان جمجمه باستانی بسیاری در ارتباط هستند در Mesoamerica در بر داشت. مایا ما را به Quetzalcoatl تولیدی صنعتی مایان فولاد و نبوت تقویم 2102 دسامبر 21 به عنوان تاریخ پایان زمان واقعیت برنامه ریزی شده که در آن ما در این سطح از آگاهی آگاهانه تجربه می کنند.

    تقویم تولیدی صنعتی مایان فولاد

    2012 دسامبر 21 : طولانی تعداد تقویم استفاده شده توسط تمدن مایا از پیش کلمبیایی Mesoamerica تکمیل چرخه b’ak’tun آن 13 از اسطوره تقویم نقطه شروع (معادل 3114 سال قبل از میلاد اوت 11 در تقویم گریگوری proleptic ، با توجه به «گرینویچ – همبستگی» JDN = 584283).
    تعداد لانگ تاریخ b’ak’tun از این نقطه شروع (13.0.0.0.0.0) (13 = 4) است ، تکرار شده برای اولین بار در فاصله حدود 5125 (13 = 4) سال خورشیدی است.

    اهمیت این دوره ، پایان دادن به مایا پیش کلمبیایی خود را نا معلوم است ، و تنها در آنجا شناخته شده اند ولی ناقص تنها کتیبه (Tortuguero دستگیره 6) که پرونده این تاریخ. با این حال ، آن را حدس زده میشود که ممکن است در این سیستم عقیده مایا گذار از ایجاد کنونی جهان را به آینده را نمایندگی کند. تعداد synchretisms مدرن و «عصر نو» تئوری بعنوان همقطار پذیرفتن این دوره ، پایان دادن به گمانه خود را در معنای این «پایان» از چرخه تقویم مایا. انقلاب برای دسامبر 2012 نیز در این روز رخ می دهد ؛ به اکثر محققان Mayanist این عنوان نه بیش از تصادف دیده میشود ، و مایا آیا عمدا نمی تدبیر تقویم خود را به طوری که این دوره را در نقطه انقلاب پایان.

    خب دیگه مخم صوت کشید تا اونجا معنی شده که
    عکس یک زن هست که بالاسرش یک مار هست عکس زرد رنگ هست بخونی متوجه میشی ولی خب مطلب جالبی بود

  14. سلام
    خسته نباشید رامتین جون
    آقا از بس که انرژی داری ماشا الله اگه واسه انتخابات ریاست جمهوری کاندید بشی من بهت کلی رای میدم
    به ما هم سر بزن

  15. مطلبی دیگر در مورد اشتراوس :
    کلود لوی اشتراوس ، متفکری ساختارگرا بود، اولین تخصصش زبان شناسی بود وبرمبنای زبان شناسی ساختاری «دوسوسور» کار می کرد .2 چیز برای وی مهم بود: 1= گرامر (ساختار/ دستورزبان)
    2= پرفورمانس/گفتمان یا (اجرای زبان /حرف زدن )

    برای اشتراوس ، درزمینه های ساختارشناسی «اسطوره «کلمات کلیدی زیر مطرح بوده است :
    1= مبادله : رابطه پدر-فرزندی یک مبادله است ، پدر به فرزند می اموزد وفرزند به فرزندش…هرمبادله
    تولید دانش می کند…
    2= تفاوت ::
    (اثباتی )میز با صندلی /معلم با قلم متفاوت است
    (غیر اثباتی ) تفاوتی که درنگاه اول نمی توان معنا را فهمید وفهم را به تاخیر می اندازد
    برای مثال معنای کلمه «دوداغین داد ی » به دومفهوم جداگانه (طعم لب ) و( در لبانش است ) می باشد
    یا کلمه» گول دره » ازآن دومفهوم (دره ی گل) و (گل بچینه ) دریافت می شود (هرمنوتیک زبان)
    3=همسایگی ومجاورت:
    همسایه بودن ایران با کشورهایی مثل عربستان /افغانستان /پاکستان /عراق و…میزان تاثیری که از لحاظ اجتماعی /اقتصادی/سیاسی/فرهنگی/مذهبی برروی ما داشته اند…
    4=اصالت فرهنگ زبان:
    معنای اصلی کلمات وجملات : گوهنوم (عبری) جهنم (عربی)
    بهشت =جنت=پردیس =پادایز =فردوس و…
    5= دلالت :
    کلمات رمز آلود قرآنی مثل «الم» که رمزگشایی آن بیش از 1400 سال است به تاخیر افتاده :
    (آلف = سرگاو=بقره) (لامد=عصا ) (میم =اب) ومعنای ان داستان حضرت موسی (ع) که با عصای خود آب رودخانه نیل را می شکافد…
    6= دال
    برای مثال معنای آیه شریفه مرج البحرین یلتقیان (19) بینهما برزخ لایبغیان (20)
    در معنی «مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لا یبغیان یخرج منهما الولو والمرجان»
    مکانی واقع در تنگه باب المندب ، در 300 متری زیر اب کوهی است با هزار متر ارتفاع …
    در مثنوی معنوی چنین آمده :
    اهل نار و خلد را بین همدکان
    در میانشان برزخ لایبغیان
    اهل نار و اهل نور آمیخته
    در میانشان کوه قاف انگیخته
    همچو در کان خاک و زر کرد اختلاط
    در میانشان صد بیابان و رباط
    همچنانک عقد در در و شبه
    مختلط چون میهمان یک‌شبه
    بحر را نیمیش شیرین چون شکر
    طعم شیرین رنگ روشن چون قمر
    نیم دیگر تلخ همچون زهر مار
    طعم تلخ و رنگ مظلم همچو قار
    هر دو بر هم می‌زنند از تحت و اوج
    بر مثال آب دریا موج موج
    صورت بر هم زدن از جسم تنگ
    اختلاط جانها در صلح و جنگ
    موجهای صلح بر هم می‌زند
    کینه‌ها از سینه‌ها بر می‌کند
    موجهای جنگ بر شکل دگر
    مهرها را می‌کند زیر و زبر
    موجهای جنگ بر شکل دگر
    مهرها را می‌کند زیر و زبر
    مهر تلخان را به شیرین می‌کشد
    زانک اصل مهرها باشد رشد
    قهر شیرین را به تلخی می‌برد
    تلخ با شیرین کجا اندر خورد
    تلخ و شیرین زین نظر ناید پدید
    از دریچه‌ی عاقبت دانند دید…
    و…

  16. راستش جالب بود خوشم امد این هم بقیش از اونم طلب به پایین هست اگه بعضی قصمت ها نا مفهومه . بخواتر بابیلون هست بعضی کلمه ها واقعن سنگین بود
    بقیه معنی
    ………………
    تجارب شخصی با جمجمه بلورین
    من در زمان بسیاری از عکس های ارسال شده در اینجا در حالی که بازدید
    سنگ کریستال ستاره انبار در منهتن ژوئن 2004

    دوهرتی جین ، مایا ، جاشوا شاپیرو ، و Ellie
    این معنی اون عکس دوتا خوانم هستبا یک مرد که وسط وایستاده

    جین صاحب جمجمه کریستال نام مایا ، که او در مکزیک در 1990s و استفاده به عنوان وسیله ای برای بهبود کار و روانی خریداری شده است. در سپتامبر 1995 — 12 psychics از سراسر جهان در خانه من در بروکلین توسط پل Verrazano گرد هم آمدند تا با جمجمه کریستال کار می کنند. روز بعد ، جین و من ملحق جاشوا شاپیرو ، با همکاری نویسنده راز باستان جمجمه بلورین برای کارگاه جمجمه کریستال در منهتن.

    حداکثر جمجمه کریستال تگزاس

    جمجمه به عنوان «مکس» و تگزاس جمجمه کریستالی به نام تک تکه ، جمجمه روشن وزن 18 £ است. این گزارش در گواتمالا نشات گرفته ، سپس از روحانی تبت به پارک Joann از هوستون ، تگزاس منتقل می شود. پارک خانواده اجازه می دهد تا بازدید کننده ای برای رعایت حداکثر و آنها نمایش جمجمه در نمایشگاههای مختلف در سراسر ایالات متحده

    حقایق ادعا در مورد مکس : مکس است معتبر جمجمه کریستال باستان برآورد می شود هزاران سال و به عنوان یکی از کمیاب ترین آثار مکشوفه تا کنون در بر داشت. مکس توسط کشیش تولیدی صنعتی مایان فولاد برای شفا ، مراسم مورد استفاده قرار گرفت ، و نماز. لاما Norbu ، شفا دهنده قدرتمند ، در آمد حضور حداکثر در گواتمالا و این جمجمه گرانبها که او چپ Mayans داده شد. وی او را به هوستون ، تگزاس ، که در آن جمجمه کریستال نشست روی محراب خود را به عنوان ابزار درمان. JoAnn و کارل پارک ملاقات Norbu زمانی که 12 سال دختر خود را پیر در حال مرگ از سرطان استخوان بود. JoAnn سپس برای لاما برای سال های بسیاری کار کرده است. Norbu قبل از فوت ، او داد جمجمه کریستال گرامی به پارک های بدون شرح اما روزی آنها را می دانم آنچه در آن بود همه چیز در مورد. JoAnn نمی دانستند چه چیزی را باید با جمجمه کریستال انجام این کار او آن را در جعبه را در گنجه خود را برای سالهای زیادی قرار می گیرد. در سال 1987 ، نشان می دهد تلویزیون خود را به نیک Nocerino که همکاران نویسنده راز جمجمه کریستال باستان منجر شده است. از طریق نیک ، به عنوان آن را با همه چیز در اینجا به بیدار کردن آگاهی انسان است ، ماکس شد معروف در سطح ملی و بین المللی.

    Ellie و حداکثر جمجمه کریستال
    اولین تجربه من با جمجمه کریستال را در سال 1989 در کل زندگی اکسپو در شهر نیویورک ، جایی که آشنا شدم مکس بود. چیزی که من تجربه کرده بود ، قوی انرژی و پیامها از ماکس و دیگران که از او برگزار شده بود و شبکه خود را با او در ارتباط

    میچل – Hedges جمجمه کریستال

    انا میچل Hedges در تاریخ 4/11/07 در سن 100 فوت
    معنی قصمت پایین تر یک خوانم سن بالا کنار یک جمجمه

    گسترده ترین جشن گرفته و مرموز جمجمه کریستال میچل – Hedges جمجمه است ، حداقل به دو دلیل. اول ، آن را بسیار شبیه به صورت واقعی به جمجمه انسان ، حتی شامل استخوان فک متحرک مجهز. بیشترین جمجمه کریستال شناخته شده ساختار بیشتر تلطیف شده ، اغلب با ویژگی های غیر واقعی و دندان که به سادگی بر روی قطعه تک جمجمه حک شده است. دوم ، غیر ممکن است که می گویند چگونه میچل – Hedges جمجمه بود ساخته شده است. از نقطه نظر فنی ، به نظر می رسد به جسم غیر ممکن است و بسیاری از استعداد امروز مجسمه سازان و مهندسان خواهد بود قادر به تکراری. کشف جمجمه کریستال میچل – Hedges ، گاهی اوقات به عنوان «رستاخیز جمجمه» ، یک موضوع بحث برانگیز آن اشاره شد ، و مثل بار خوانده شده مصدوم ماجرای فیلم ، فی عمل است.

    جمجمه از واحد های غیر منتظره ای بلوک بزرگ از کریستال کوارتز شفاف ساخته شده بود ، و اندازه گیری 5 اینچ بالا ، 7 اینچ طول و 5 سانتیمتر عرض ، وزن 11 £ ، 7 اونس است. این نزدیک در اندازه مربوط به جمجمه کوچک انسان ، با جزئیات کامل در نزدیکی ، حتی برای ارائه جمجمه بدون برجستگی فوق ابرویی کروی یا پشته ، که از ویژگی های زن بودند.

    به عنوان داستان می رود… یک روز در سال 1927 ، ماجراجوی انگلیسی ، مسافر ، و نویسنده ، فدراسیون «مایک» میچل – Hedges ، که استعداد برای گفتن داستان های رنگارنگ داشت و پاکسازی باقی مانده را از بالای معبد مخروبه در شهرستان تولیدی صنعتی مایان فولاد باستانی Lubaantum ، واقع در بریتیش هندوراس ، در حال حاضر بلیز. 17 ساله دختر او آنا ، که او را همراهی کرده بود ، ناگهان دیدم چیزی سوسو زننده در گرد و غبار زیر وارد نمایید. آنا یافت کاملأ پیچیده حک شده و صیقلی ساخته شده از جمجمه کریستال سنگ ، با قطعه فک گم شده است. سه ماه بعد ، او در فک حفاری حدود 25 متر واقع شده از سایت 1.

    در سال 1970 ، نگهدارنده و اعاده هنر فرانک Dorland اجازه میچل – Hedges املاک داده شده بود به ارائه جمجمه کوارتز به آزمایشات انجام شده در آزمایشگاه های هیولت پاکارد در سانتا کلارا ، کالیفرنیا.

    از این آزمایشات ، و از مطالعات دقیق انجام شده توسط خود را Dorland ، جمجمه نشان داد آرایه تمام ناهنجاریهای. وقتی در حمام الکل benzyl ، submersed با باریکه ای از نور عبور از آن که هر دو جمجمه و بخشی از فک بلوک کوارتز همان آمده بود اشاره شد. چه شد حیرت انگیز به آزمایشکنندگان ، با این حال ، این است که آنها متوجه شد که جمجمه و فک با بی اعتنایی در کل نسبت به محور طبیعی در کریستال کوارتز به حال شده است حک شده.

    در کریستالوگرافی مدرن ، روش اول این است که همیشه تعیین محور ، برای جلوگیری از شکستن و شکستگی متعاقب آن در طول پروسه شکل دادن. با این حال ، ساز جمجمه است به نظر می رسد که روش کار شده که نگرانی های چنین بودند ضروری نیست.

    هنرمند نیست همچنین با استفاده از هیچ ابزار فلزی. Dorland قادر به یافتن نشانه هایی از هیچ علائم ابتدا به داستان ، در کریستال ، تحت تجزیه و تحلیل قوی میکروسکوپی است. در واقع ، بیشتر فلزات می توانست بی نتیجه بوده است ، برای کریستال تا به وزن مخصوص 2.65 ، و عوامل سختی موس 7. به عبارت دیگر ، حتی چاقوی کوچک جیبی مدرن می تواند بر روی آن علامت را ندارد.

    از الگوهای ریز کوارتز در نزدیکی سطح تراشیده شده ، مشخص Dorland جمجمه برای اولین بار به دقت به صورت زبر چوب اسکنه خورده ، احتمالا با استفاده از الماس است. ظریف شکل دادن ، سنگ زنی و پرداخت ، Dorland معتقد است ، با استفاده از برنامه های بی حد و حصر از راه حل های آب و سیلیکونی کریستال شن و ماسه انجام شد. مشکل بزرگ است ، اگر این پروسه مورد استفاده قرار گرفت ، سپس ، به عنوان Dorland محاسبه ، بدان معنی است که در کل از 300 مرد سال کار مداوم در ساخت جمجمه صرف شد. ما باید این شاهکار تقریبا غیر قابل تصور ، یا اعتراف به استفاده از نوعی فن آوری از دست داده در خلقت جمجمه را دوست دارد که در حال حاضر هیچ معادل امروز را بپذیرید.

    معما از جمجمه ، با این حال ، آیا تنها با ساخت آن پایان نمی گیرد. zygomatic قوس (استخوان قوس در امتداد گسترش و طرف مقابل از کاسه سر) به دقت جدا شده از قطعه جمجمه ، و عمل به عنوان لوله های نور ، با استفاده از اصول مشابه اپتیک مدرن ، به کانال نور از پایه جمجمه به چشم پریز برق.

    سوکت چشم به نوبه خود هستند مینیاتوری لنز مقعر که همچنین انتقال نور از منبع زیر ، به کاسه سر بالا. در نهایت ، در داخل جمجمه است منشور و روبان کوچک تونل نور ، که در آن اشیاء زیر جمجمه بزرگ برگزار شد و بسیار درخشان هستند.

    ریچارد Garvin ، که نویسنده کتاب در مورد جمجمه کریستال ، معتقد است که جمجمه به بیش از پرتو درخشان به سمت بالا قرار گیرد طراحی شده بود. در نتیجه ، با انتقال نور های مختلف و اثرات منشوری است ، به جمجمه تمام روشن و باعث پریز برق برای تبدیل شدن به چشمان درخشان. Dorland انجام آزمایش با استفاده از این تکنیک ، گزارش و جمجمه ‹چراغ تا مانند آن را روی آتش بود.›

    هنوز هم از دیگر یافته های مربوط به جمجمه کریستال نشان دانش از وزن و نقطه تکیه گاه. قطعه فک متناسب با دقت بر روی جمجمه با دو سوکت جلا ، که اجازه می دهد تا حرکت فک بالا و پایین. جمجمه خود را متعادل می تواند دقیقا همان جایی که دو سوراخ کوچک و ریز ، در هر طرف به پایه آن است که احتمالا یک بار برگزار تعلیق پشتیبانی می حفر. پس کامل است تعادل را در این نقاط است که کوچکترین نسیم علل جمجمه سر اشاره به عقب و جلو ، فک باز و بسته شدن به عنوان مبارزه با وزن است. اثر تجسمی است که از جمجمه زندگی ، صحبت کردن و تبیین.

    سوال ، البته ، همان چیزی است که به منظور انجام این خدمت؟ بود جمجمه فقط توسط هنرمند خود را به عنوان اسباب بازی هوشمندانه و یا قطعه گفتگو ، یا ، به عنوان Dorland معتقد است ، طراحی شده بود به معنای صحبت کردن جمجمه به عنوان دستگاه وابسته به غیبگویی ، استفاده از پدیده های عجیب و غریب همراه با جمجمه کریستال ، که مخالف توضیح منطقی است.

    ناظران گزارش داده است که ، به دلایل ناشناخته ، جمجمه خواهد رنگ را تغییر دهید. گاهی اوقات ابرهای فرونتال جمجمه تا ، به دنبال مانند پنبه سفید ، در حالی که در زمان های دیگر و یک نوبت به کاملا واضح ، تا اگر به فضای درون ناپدید خالی خالی است. در طول مدت 5-6 دقیقه ، نقطه ای تاریک شروع می شود که اغلب در شکل سمت راست و به آرامی جمجمه سیاه کل و سپس ناپدید می recedes و مرموزی به عنوان چون آمد.

    ناظران دیگر صحنه های عجیب و غریب را دیده اند ، منعکس شده در کاسه چشم ، صحنه های ساختمان ها و اشیاء دیگر ، حتی اگر جمجمه است استراحت در برابر یک پس زمینه سیاه. هنوز هم دیگران شنیده ام صداهای زنگ نشأت گرفته از درون ، و حداقل در یک مناسبت است ، درخشش متمایز از هیچ منبع نور شناخته شده احاطه جمجمه مانند هاله تا 6 دقیقه.

    جمع کل جمجمه به نظر می رسد را در هر پنج حواس فیزیکی مغزی می باشد. این تغییر رنگ و نور ، آن ساطع بو ، آن را ایجاد صدا ، آن را خاموش می دهد احساس سرما و گرما را برای کسانی که آن را لمس ، حتی اگر کریستال همواره در درجه حرارت فیزیکی از 70 درجه فارنهایت تحت هر شرایطی باقی مانده است ، و حتی تولید شده از احساس تشنگی و گاهی از طعم در چند مورد.

    Dorland از نظر آنچه اتفاق می افتد که در تمام این پدیده این است که ‹کریستال تحریک بخشی از مغز ناشناخته ، باز کردن درب روانی به مطلق.› او مشاهده می کند — کریستال را به طور مداوم از امواج الکتریکی مانند رادیو. از آنجا که مغز شما هم همین ، آنها به طور طبیعی تداخل کند. او نشان داده است ، بیش از حد ، که اتفاقات در دوره ای جمجمه کریستال به علت موقعیت خورشید ، ماه و سیارات در آسمان است.

    پژوهشگر ماریان Zezelic موافق است که جمجمه مورد استفاده قرار گرفت در درجه اول برای تحریک و تقویت توانایی های روانی در گرداننده آن است. او نوشت ، کریستال به عنوان انباشتگر از مغناطیس زمینی. با زل زده بود به کریستال ، چشم اندازی ارتباط همساز تحریک مغناطیسی جمع آوری شده در آن بخش از مغز به نام مخچه. مخچه در نتیجه مخزن مغناطیسی که تحت تاثیر کیفیت جریان مغناطیسی را از طریق چشم ها می شود ، در نتیجه راه اندازی یک جریان پیوسته از خاصیت مغناطیسی بین gazer و کریستال. مقدار انرژی وارد مغز در نهایت به چنین نسبت را افزایش می دهد به عنوان را تحت تأثیر قرار قطبهای مغز ، منطقه گسترش درست بالای چشم ها ، کمک به پدیده های روانی.

    رفتن گام بعدی ، تام Bearden ، متخصص در حوزه مطالعات psychotronic ، معتقد است که ، در دست واسطه ماهر و در کانون متمرکز کردن روانی ، جمجمه کریستالی نیز خدمت کرده است نه تنها به عنوان وسیله ای برای زندگی تبدیل انرژی به انرژی میدان الکترومغناطیسی و دیگر اثرات فیزیکی ، بلکه در بهبود کمک ، با تغییر از رزونانس کریستال خود را به مسابقه که از ذهن بیمار و فرکانس های بدن و درمان مؤثر بر انرژی در جمجمه که در این زمینه طلایی بیمار آشکارند. جمجمه بنابراین باید به عنوان تقویت کننده و فرستنده از نیروهای انرژی روانی و زمین مورد استفاده قرار گیرد.

    هنگامی که به دنبال در جمع کل مهارت و دانش به ثبت در میچل – Hedges جمجمه ، علم مدرن است متوقف کرد که چگونه آن را توضیح دهد. نویسنده Garvin یافته در این عبارت خلاصه شده ، گفت : «این تقریبا غیرممکن است که امروز ، در زمانی که مردان کوه ها در ماه بالا رفت ، به این دستاورد تکراری».

    لنز ، لوله های نور و منشور به تنهایی نمایش داده شایستگی های فنی است که نسل بشر فقط به تازگی به دست. در واقع ، نه امروز 1 است که می تواند تلاش برای کنده کاری تکراری وجود دارد.

    پایین متن هم که یک کلیپ هست ازسایت یوتویپ کهبا خودت هست
    …………………….
    جمجمه کریستال بریتانیا
    جمجمه کریستال بریتانیا در حال حاضر در موزه بریتانیا در لندن از مردم ساکن است و در آنجا از 1898 بوده است. این کوارتز یک تکه روشن اندازه جمجمه کریستال است.

    پاریس جمجمه کریستال در حال حاضر در موزه Trocadero در پاریس ، فرانسه زندگی میکند. این تورفتگی جزئی (سوراخ) در بالا ، که به جمجمه purported قطع شد به چیزی نگه.

    1 عمومی آگاه جمجمه کریستال در قسمت بعد از قرن 19 تبدیل شد. در این زمان ، بسیاری از موزه های جهان تبدیل شد علاقه مند به نمایش آثار باستانی از تمدن های گذشته ، مصر ، یونان ، Mesoamerica ، و غیره. بنابراین ، در 1878 ، در موزه Musée د l› homme (موزه انسان در پاریس) و در سال 1898 ، در موزه انسان از لندن ، در هر حال جمجمه کوارتز شفاف در مورد صفحه نمایش (هر دو از در در 1860 در دوران اشغال فرانسه از مکزیک ، purportedly مشاهده نمایید و یا کسب شده توسط سربازان فورچون ، وابسته به سایت تولیدی صنعتی مایان فولاد در این کشور آمدند.

    «ET» است کوارتز دودی جمجمه یافت شده در قرن 20 در اوایل مرکزی امریکا است. این نام مستعار خود را داده بود ، چون کاسه سر خود اشاره کرد و overbite اغراق آمیز آن را مانند جمجمه از نگاه بیگانه بودن. ET بخشی از مجموعه خصوصی جوک VanDietan ، که تور را با جمجمه او را برای به اشتراک گذاشتن قدرت شفا به اعتقاد او آنها را دارا می باشد. من با ET scrying آیا در دانش ستاره کنفرانس ، ژوئن 1996

    Rose Quartz Crystal Skull
    رز کوارتز جمجمه کریستال

    این جمجمه نمونه های بیشتر از جمجمه primitively مجسمه. آنها در اوایل 1900s در گواتمالا و مکزیک به ترتیب کشف شدند و توسط کشیش تولیدی صنعتی مایان فولاد در سال 1979 به ایالات متحده آورده است. 2 جمجمه بسیار مشترک المنافع بود. مانند میچل – Hedges جمجمه ، هر دو آنها را در هیولت پاکارد مورد مطالعه قرار گرفتند و آنها نیز باید بدون توضیح در برابر محور کریستال کاهش یافت نشد

    خب تموم شد دیگه فقط معنی چند تا عکس پایین رو معنی نکردم که برای تاریخش بود همین دیگه مطلب دیگه ای هم بود جالب بود بگو

    فیلنه

  17. فوق العاده بود رامتین جان

برای ميلاد پاسخی بگذارید لغو پاسخ